شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


دیدن تصاویر قصه‌ها از تلویزیون مردم را خوشحال می‌کرد


دیدن تصاویر قصه‌ها از تلویزیون مردم را خوشحال می‌کرد
▪ دوران کودکیتان در کدام منطقه تهران گذشت؟
ـ آن سال‌ها در تهرانی زندگی می‌کردیم که حیاط خانه‌هایش ۳، ۴ هزار متری بود، با ستون‌های بلند، حوض‌های بزرگ و زیبا، دالان‌های عظیم، زیرزمین‌های تو در تو و خنک و... اصلاً بافت معماری تهران قدیم چیز دیگری بود. تهران بود و چند تا خیابان اصلی ری، شاپور، امیریه، چراغ‌برق و دروازه دولاب.
▪ دوران کودکیتان در کدام منطقه تهران گذشت؟
ـ آن سال‌ها در تهرانی زندگی می‌کردیم که حیاط خانه‌هایش ۳، ۴ هزار متری بود، با ستون‌های بلند، حوض‌های بزرگ و زیبا، دالان‌های عظیم، زیرزمین‌های تو در تو و خنک و... اصلاً بافت معماری تهران قدیم چیز دیگری بود. تهران بود و چند تا خیابان اصلی ری، شاپور، امیریه، چراغ‌برق و دروازه دولاب.
من در خیابان ری، بازارچه نایب‌السلطنه بزرگ شدم، از این محله کلی خاطره دارم.
▪ تازگی‌ها به محله دوران کودکیتان سر زده‌اید؟
ـ نه دیگر اثری از آن محله کودکی باقی مانده و نه اثری از خانه‌مان، آن منطقه را خیابان‌کشی کرده‌اند.
▪ چه زمانی تلویزیون به میان اهالی محله بازارچه نایب‌السلطنه آمد؟
ـ تلویزیون سال ۱۳۳۲ وارد ایران شد، اما اینکه چه زمانی خانواده‌های این منطقه صاحب تلویزیون شدند را به یاد ندارم، آن سال‌ها تلویزیون حسابی مردم تهران را سرگرم کرده بود، مردم خوشحال بودند از اینکه می‌توانستند تصاویر خیلی از داستان‌هایی که تا آن روز فقط می‌شنیدند را ببینند. البته وقتی تلویزیون آمد، معدود قشرهایی بودند که تلویزیون داشتند. آن سال‌ها رادیو سرگرم‌کننده تمامی قشرهای جامعه بود.
▪ شما قبل از اینکه وارد تلویزیون و همچنین سینما شوید، کارتان را با تئاتر شروع کردید، پس ابتدا برایمان از فعالیتتان در تئاتر بگویید؟
ـ سال ۱۳۲۱ بعد از هنرستان هنرپیشگی و شاگردی اساتیدی چون دکتر نامدار، سیدعلی خان‌نصر، رفیع‌خان حالتی و... وارد تئاتر شدم، بعدها نوشین هم آمد. حدود ۳۰ سال تنها در تئاتر فعالیت کردم. اولین کارم اگر اشتباه نکنم معزالدیوان بود، از سال ۱۳۴۵ به بعد دیگر بازی نکردم و فقط کارگردانی می‌کردم.
▪ اولین تجربه سینمایی‌تان چه بود؟
ـ سال ۱۳۲۸ در «همسر مزاحم» بازی کردم. من نقش اصلی را داشتم.
▪ آیا سالن سینما یا تئاتری هست که داریوش اسدزاده از آن خاطرات شیرینی داشته باشد؟
ـ قدیمی‌ترین سالن‌های تئاتر و سینمایمان خراب شده است. سینمایی بود در خیابان شاپور که خیلی برایم دوست‌داشتنی بود.
▪ خب حالا از تلویزیون برایمان بگویید؟
ـ شروع کارم در تلویزیون در همان سال‌های قبل انقلاب رقم خورد، منظورم تئاترهایی است که کار می‌کردیم. آن روزها پس از پخش شدن تئاترهایم از تلویزیون بارها و بارها عکس خودم را بر صفحه روزنامه‌ها دیدم.
▪ در آن سال‌ها در رادیو هم فعالیت داشته‌اید، چه شد که از رادیو کنار کشیدید؟
ـ بله، سال ۱۳۳۵ یا ۱۳۳۶ بود که از کار در رادیو استعفا دادم.
▪ چرا؟
ـ نمی‌رسیدم. کار تئاتر را داشتم، کارگردانی هم بود، از طرفی سینما هم بود.
▪ بهترین دوست دوران زندگی حرفه‌ای‌ شما چه کسی است؟
ـ آقای جمشید مشایخی از دوستان عزیز بنده است، همیشه برایشان احترام قائل بوده‌ام، همچنین خیلی‌های دیگر که در مقاطع مختلف در کنار هم کار کرده‌ایم.
▪ طی سال‌های اخیر سرگرم تحقیق درباره تاریخ تئاتر ایران بوده‌اید، این تحقیقات چه دورانی را دربرگرفت؟
ـ تحقیقات خود را از دوران باستان و هخامنشیان آغاز کردم و تا زمان معاصر تکمیل شد و... از دهه ۲۰ در تئاتر این کشورخدمت کرده‌ام، به تنهایی در بطن بسیاری از رویدادها بوده‌ام، پس فکر می‌کنم از همه محق‌تر باشم تا درباره تاریخ تئاترمان نظراتی بدهم.
▪ در مجموع بفرمایید تهران دیروز برای هنرمندان چه مزیت و معایبی داشت؟
ـ در تهران دیروز هنرمند را مطرب خطاب می‌کردند و این توهین بزرگی به هنرمندان بود. ولی امروز شعور و فرهنگ مردم بالا رفته و جریان ۱۸۰ درجه فرق کرده است.
در تهران امروز برای هنر و هنرمند ارج و قرب خاصی قائل می‌شوند.
منبع : روزنامه تهران امروز