یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


بررسی هم افزایی میان کارآفرینی و نوآوری


بررسی هم افزایی میان کارآفرینی و نوآوری
این تحقیق در برگیرنده‌ی یک رویکرد کیفی در یافتن رابطه‌ی میان کارآفرینی و نوآوری و تجزیه و تحلیل عواملی است که تعامل میان این دو را تقویت می کنند.این تحقیق نشان می دهد که کارآفرینی و نوآوری ارتباطی مثبت با یکدیگر دارند.
هدف دستیابی به مفهوم و درک ماهیت کارآفرینی و نوآوری از طریق یک تحقیق تجربی پیرامون سازمان های مختلف و توسعه ی یک چارچوب تکاملی و یکپارچه از تعامل میان کارآفرینی و نوآوری .
طرح/ روش شناسی / رویکرد این تحقیق در برگیرنده ی یک رویکرد کیفی در یافتن رابطه‌ی میان کارآفرینی و نوآوری وتجزیه و تحلیل عواملی است که تعامل میان این دو را تقویت می کنند .از مطالعات موردی برای تکمیل یک ارزیابی جامع در مورد کارآفرینی و نوآوری استفاده شده است .
▪ یافته ها:
این تحقیق نشان می دهد که کارآفرینی و نوآوری ارتباطی مثبت بایکدیگر دارند و به رشد و توسعه ی سازمان ها کمک می کنند.کارآفرینی ونوآوری مکمل یکدیگر هستند و ترکیب این دو برای موفقیت سازمانی و ثبات در پویایی های امروز و محیط متغیر جهان حیاتی است .کارآفرینی ونوآوری محدود به مراحل اولیه ی یک کسب و کار جدید نیستند.
▪ ارزش اولیه:
کارآفرینی و نوآوری را باید رویکردی مستمر در سازمان ها دانست و این مقاله به توسعه ی چنین رویکردی می پردازد.این تحقیق تجربی موید درک نظریه‌ها و روش‌های موجود کارآفرینی و نوآوری در سازمان‌ها است .
این مقاله، استدلال می‌نماید که ترکیب کارآفرینی و نوآوری، عاملی کلیدی برای ثبات و پایداری سازمان دراین دوران مملو از تغییرات سریع است. ارزیابی ادبیات تحقیق نمایانگر آن است که برخی مطالعات به فرایند، ساختار و استراتژی کارآفرینی و نوآوری می پردازند و دیگر تحقیقات نیز نمایانگر رابطه‌ی مفهومی میان این دو هستند. البته مطالعات تجربی، روابط و همیاری های میان این دو را نشان می دهند.
اهداف این تحقیق عبارتند از:
▪ کمک به درک ماهیت کارآفرینی و نوآوری از طریق مطالعه‌ی تجربی سازمانهای مختلف؛
▪ توسعه ی یک چارچوب تکمیلی از رابطه‌ی میان کارآفرینی و نوآوری؛
این تحقیق به دو پرسش می‌پردازد:
▪ چگونه کارآفرینی و نوآوری با هم ارتباط دارند؟
▪ عوامل مهم و تاثیر‌گذار بر توسعه ی کارآفرینی ونوآوری چه هستند و چگونه رابطه‌ی میان آنها بر اشاعه‌ی نوآوری تاثیر می گذارد؟
این تحقیق دربرگیرنده‌ی رویکردی کیفی است که نماینگر همیاری میان کارآفرینی و نوآوری و تحلیل عواملی است که رابطه‌ی میان این دو را تقویت میکنند. مطالعات موردی در خصوص شش سازمان کارآفرین و نوآور ومصاحبه‌های عمقی با مدیران ارشد انجام شد تا ارزیابی کارآفرینی و نوآوری تکمیل شود.این مطالعه‌ی تجربی؛ به درک نظریه‌ها وروش های موجود کارآفرینی و نوآوری کمک می کند.
ارزیابی ادبیات تحقیق
هیچ گونه اجماع نظری در خصوص کارآفرینی و نوآوری درادبیات حاضر وجود ندارد.برخی افراد با بررسی شخصیت و روان‌شناسی کارآفرینان و نوآوران در مورد ماهیت کارآفرینی و نوآوری در سازمان ها به تحقیق پرداخته‌اند.به صورت خلاصه، این تحقیق طیفی از دیدگاه‌های مختلف درباره‌ی کارآفرینی و نوآوری و رابطه‌ی میان آنها را بررسی می کند.این ارزیابی، به موضوعات فرهنگی نیز می پردازد زیرا آنها تاثیری عمیق بر توسعه ی کارآفرینی و نوآوری دارند.
● کارآفرینی
کارآفرینی دربرگیرنده‌ی عقاید مختلف و تبدیل آنها به محصولات یا خدمات و ایجاد کسب وکار برای ارایه‌ی آنها در بازار است. در سالهای اخیر، یک روند قابل توجه در تحقیق پیرامون کارآفرینی ، مجزا از کسب وکارهای کوچک و به سمت خود کارآفرینی بوده است. تحقیق حاضر با تاکید بر خود کارآفرینی و نه شخصیت یا روان‌شناسی کارآفرینان کسب و کارهای کوچک، منعکس‌کننده‌ی این روند است.کارآفرینی نمایانگر یک رفتار سازمانی است.
عناصر کلیدی کارآفرینی عبارتند از ریسک‌ پذیری، پیش نگری و نوآوری. البته اسلوین و کوین استدلال کرده اند که این سه عنصر برای تضمین موفقیت سازمانی کافی نیستند. آنها معتقدند که یک شرکت موفق نه تنها دربرگیرنده‌ی رفتار مدیریتی کارآفرینانه است بلکه دارای فرهنگی مناسب ویک ساختار سازمانی برای حمایت از چنین رفتاری است. مقاله‌ی حاضر رویکردی مشابه را به کار می گیرد و به کارآفرینی به عنوان یک رفتار سازمانی مرتبط با تغییر و نوآوری می پردازد.
● کارآفرینان و مالکان کسب وکارهای کوچک
کارآفرینان با مالکان کسب وکارهای کوچک تفاوت دارند.تیم گارلندو تیم استیوارت استدلال می نمایند که مالکان کسب و کارهای کوچک نگران تامین درآمد برای رفع نیازهای اساسی خود هستند و معمولا دست به نوآوری نمی زنند در حالی که کارآفرینان انگیزه‌ی بیشتری برای پیشرفت و ریسک‌ پذیری دارند وخود را درگیر نوآوری و تغییر می نمایند. این مقاله دربرگیرنده ی چشم اندازی مناسب برای این استدلال است که کارآفرینی و نوآوری ارتباط نزدیکی داشته و مکمل یکدیگر هستند.
● کارآفرینی درون سازمانی و برون سازمانی
دراکر کمک مهمی ساختار مفهومی کارآفرینی در سازمان های بزرگ کرد و مفهوم «کارآفرینی درون سازمانی » و « کارآفرینی برون سازمانی» را مطرح کرد.آنتونچیچ و هیسریخ استدلال کرده‌اند که کارآفرینی درون سازمانی بدون توجه به اندازه‌ی سازمان، درداخل آنها صورت می گیرد. تحقیق درمورد کارآفرینی درون سازمانی ، برای افراد کارآفرین در داخل سازمان‌ها، شکل گیری کسب و کارهای جدید و ویژگی‌های سازمان کارآفرین است. در این مقاله، کارآفرینی شامل هردو می باشد.
● نوآوری
به مدت بیش از نیم قرن، تحقیق و توسعه ارتباط تنگاتنگی با نوآوری تکنولوژیکی داشته است.اختراع، نزدیک ترین تعریف به نوآوری است.دراکرمعتقد است که هفت منبع اصلی در قبال فرصت های نوآوری وجود دارد.تنها یکی از آنهادرمورد اختراع چیزی است.
بنابراین، نوآوری چیزی فراتر از اختراع است و نوآوری نباند حتما فنی باشد.نمونه های بسیاری از نوآوری های اجتماعی و اقتصادی وجود دارند.نوآوری یک نظریه یا طرح است که دانش و تکنیک های موجود را با هم ترکیب می کند تا مبنای نظری برای یک مفهوم جدید ایجاد کند.بنابراین نوآوری دارای ابعاد مختلفی است و در نتیجه موضوی چند وجهی می‌باشد.مهم ترین ابعاد نوآوری عبارتنداز:
▪ بنیادی در برابررشد یابنده
▪ محصول در برابرفرآیند
▪ اجرایی دربرابر فنی
نوآوری می تواند هم بنیادی باشد و هم رشدیابنده .نوآوری های رشدیابنده به نوآوری های منقطع ، غیر مستمر، تحولی ، اولیه، برتر و پایه اطلاق می گردد.نوآوری های رشدیابنده ،حرکاتی کوچک برای تقویت وانبساط فرآیندها ومحصولات و خدمات تثبیت شده هستند.
درراستای هدف این مقاله ، تعریفی گسترده از نوآوری ارایه میشود که شامل محصولات جدید، فرآیندهای جدید و خدمات جدید( شامل کاربردهای جدید محصولات، فرآیندها و خدمات فعلی و موجود)، شکل های جدید سازمان ، بازارهای جدید و توسعه ی مهارت های جدید و سرمایه ی انسانی است.
رابطه‌ی نظری میان کارآفرینی و نوآوری
رابطه ی مفهومی و نظری میان کارآفرینی و نوآوری ، سال ها است که در ادبیات مورد تحقیق مورد بحث قرار گرفته است.اصول اقتصادی نوآوری ، توجه فزاینده ای را درسالهای اخیر به خود معطوف کرده اند.نظریه های مبنا در قبال اصول اقتصادی نوآوری وسه الگو درقبال مبحث نوآوری عبارتند از:
۱) الگوی کارآفرین
۲) الگوی اصول اقتصادی- فن آوری
۳) الگوی استراتژیک
الگوی کارآفرین به دهه ی ۱۹۳۰ بازمی‌گردد که برای نخستین مرتبه ، شومپیتر(۱۹۳۴) تلاش کرد تا رابطه‌ای میان کارآفرینان و نوآوران بیابد و کارآفرین را به عنوان نوآور مطرح کرد.او معتقد بود که نوآوری نقش زیادی در توسعه ی اقتصادی دارد زیرا کارآفرینان مولد نوآوری هاهستند.مفهوم کارآفرین به عنوان نوآور، زیربنای الگوی کارآفرین را تشکیل می دهد که در آن نقش کارآفرین درفرآیند نوآوری پررنگ شده است.بر اساس این الگو،تنها فردی که یک شرکت جدید را بر مبنای یک ایده ی جدید بنا می کند، می تواند کارآفرین نامیده شود.کارآفرینی عملی خلاقانه و یک نوع نوآوری است.کارآفرینی درباره‌ی خلق چیزی است که قبلا وجود نداشته است .این امر برای فرد و جامعه ارزش آفرینی به دنبال دارد و بر مبنای درک و استفاده از یک فرصت است.
● موضوعات فرهنگی مرتبط با کارآفرینی و نوآوری
فرهنگ ملی وفرهنگ سازمانی، تاثیر عمیقی برسطح کارآفرینی و نوآوری در سازمانها دارند.فرهنگ ، شاخص اولیه ی کارآفرینی و نوآوری است.هافشتد فرهنگ ملی را برنامه‌ریزی ذهنی افراد یک کشور می داند .در نتیجه ی تحقیق فرافرهنگی ۴۰ کشور ،او چهار جنبه را تعیین کرد که به موجب آن فرهنگ ها براساس توزیع قدرت، اجتناب از ابهامات، فرد گرایی و مروت با هم تفاوت دارند.از نظر هافستید، کشورهایی که امتیاز بالاتری درقبال فردگرایی وامتیاز پایین تری در قبال توزیع قدرت دارند، غالبا از رشد اقتصادی بالاتری برخوردارند و تمایل دارند که نوآورتر باشند.کشورهای دارای توزیع قدرت بیشتر، دارای ساختاری متمرکز و سلسله مراتبی هستند که مانع نوآوری می شوند اما کشورهایی که دارای توزیع کمتر قدرت هستند، دارای ساختاری غیرمتمرکزو غیر سلسله مراتبی هستند که محرک ومشوق نوآوری هستند.فرهنگ سازمانی تاثیر بسزایی برکارآفرینی و نوآوری دارد.
فرهنگ سازمانی به طرق مختلفی تعریف می شود.تعریفی ساده که توسط بسیاری از محققان ارایه شده، آن است که فرهنگ سازمانی «روشی است که ما امور اطراف خود را انجام می دهیم » این امر منعکس کننده ی ضوابط ، ارزش ها و عقایدی است که در میان افراد یک سازمان مشترک است. فرهنگ سازمانی می تواند بر سطوح کارآفرینی و نوآوری از طریق فرآیندهای اجتماعی تاثیر بگذارد که خود بر رفتارمحیط تاثیر می گذارد و از طریق ساختارها، سیاست ها و رویکردهایی شکل می گیرد که ارزش‌ها و اعتقادات اصلی سازمان هستند.
● روش شناسی
▪ طرح تحقیق
داده های این مطالعه از سه منبع وبا استفاده از شیوه های گوناگون گردآوری شده اند. نخست انجام ارزیابی تحقیق است که برای ارزیابی مفاهیم مد نظر مدیران ارشد در مورد کارآفرینی و نوآوری مطرح هستندو همچنین عواملی که به توسعه و تلفیق کارآفرینی و نوآوری کمک می کنند.سوم ، مطالعات موردی شش سازمان هستند که در جستجوی یافتن رفتارسازی و رابطه ی میان کارآفرینی و نوآوری در سازمانهای مختلف ، بخش های مختلف و پیشینه های تاریخی است.
▪ نمونه گیری
یک نمونه ی هدف‌مند انتخاب شد تا اطلاعاتی غنی گردآوری شوند.پیتون می گوید: « اطلاعات غنی ، داده هایی هستند که می توان از طریق آنها مطالب زیادی درباره ی موضوعاتی آموخت که اهمیت فراوانی در قبال موضوع تحقیق دارند.»معیارهای انتخاب عبارت بودند از:
. شرکت هایی که باید فعالانه در فعالیت های کارآفرینی و نوآوری شرکت می کردند،
. شرکت هایی که باید اندازه های مختلفی داشته باشند ، در بخش های مختلف صنعتی فعالیت می کردند و دارای سوابق کاری متفاوتی بودند.شش سازمان واقع در استرالیا به عنوان نمونه ی تحقیق انتخاب شدند.یک مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با مدیر ارشد هر یک از این سازمان ها انجام شدند.این مصاحبه ها ضبط و سپس بر روی کاغذ پیاده شدند.از نرم افزار Nvivo ( یک ابزار فن آوری اطلاعات برای تحلیل کیفی داده ها) برای سامان دهی و طبقه بندی حجم زیادی اطلاعات گردآوری شده از اسناد و مصاحبه ها استفاده شد.
● نتایج
▪ مفاهیم رفتارهای کارآفرینی و نوآوری
اجماع نظری کلی در میان مصاحبه شوندگان وجود داشت که کارآفرینی و نوآوری ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند.در واقع ، مدیران برای تشریح سازمانشان از این دو واژه به جای یکدیگر استفاده می کردند.بدیهی است که ترکیب کارآفرینی و نوآوری با محیط خاص سازمانی و عملکرد هر یک از سازمانهای مورد مطالعه ارتباط دارد.
این سازمانها مستمرا اقدام به ایجاد محصولات، خدمات، پروژه ها ، فرصت های جدید کسب وکار و بازارها – بدون توجه به اندازه و بخش صنعتی سازمانها – می کردند.آنها دیدگاه های خود درقبال نوآوری را با استراتژی ها و اقدامات کارآفرینانه خود تلفیق می کردند.
▪ مطالعه ی موردی۱ : یک شرکت جهانی و پیشرو در زمینه ی لوازم الکترونیکی
این شرکت بزرگ الکترونیکی و مهندسی برق در بیش از ۱۹۰ کشور فعالیت می کند.فروش سالانه ی این شرکت استرالیایی ، ۱/۱ میلیارد دلار استرالیا در سال ۲۰۰۱ بود.این شرکت دارای بیش ا ز۲۲۰۰ کارمند است .این شرکت از سال ۱۸۷۲، پروژه های زیر ساختاری و زیر‌بنایی مهمی را در استرالیا به اجرا درآورده بود.این شرکت تلاش می کند تا یک محیط نوآورانه را ایجادکند که کل سازمان را در برمی گیرد.نوآوری به یک ارزش مشترک در میان تمامی کارکنان سازمان تبدیل شده است.
طی سالها ، این شرکت یک جایره ی ارزشمند را در حوزه ی نوآوری به دانشگاه ها و دانشکده ها‌ی استرالیایی اعطا کرده است .این امرباعث می شود که جوانان استرالیایی دارای استعداد مهندسی ، ترغیب شوند تا راه حل هایی نوآورانه را در قبال صنایع به ویژه این شرکت ارایه کنند.این شرکت برنامه های آموزش کارآفرینی درون سازمانی را برای کارکنانش ارایه می کند و یک وب سایت نیز مردم را ترغیب می کند تا ایده های جدید خود را برای شرکت بفرستند.
این شرکت یک پیام روشن را درخصوص نوآوری برای کارکنانش و عموم مردم فرستاده است.بر اساس اعلام مدیر شرکت و گزارش کاری سال ۲۰۰۱ ، مدیریت ارشد( مدیر عامل و تیم مدیریتی ) روح کارآفرینی ونوآوری را دراین شرکت زنده کرده اند.این امر از طریق ساختارهای پیشرفته ی کسب وکار ، انطباق کسب وکار با نیازهای بازار و تغییر در سبد سهام شرکت میسر می گردد .تنها در سال ۲۰۰۱ ، این شرکت ۷ شرکت جدید تاسیس کرد تا گستره ی کسبو کارش را توسعه دهد و بتواند نیازهای متغیر بازار را برآورده سازد و قدرت رقابت خود را افزایش دهد.
▪ مطالعه ی مورد۲: یک شرکت عمرانی و ساختمانی
این شرکت دارای دو چهره است : یک شرکت ساختمانی و یک شرکت تولید کننده ی شیشه و آلومینوم .این شرکت درها و پنجره های پروژه های تجاری رانصب می کند .گردش مالی سالیانه ی آن ۲۰ میلیون دلار استرالیا است.این شرکت ۵۰ کارمند دارد.۲۰ سال پیش ، مدیر عامل این شرکت آن را تاسیس کرد و این در حالی بود که قبل از آن به مدت ۱۳ سال دریک شرکت ساختمانی دیگر کارکرده بود.
تغییر شغل او برگرفته از یک ایده ی بسیار ساده بود: او میخواست کسب کار خودش را اداره کند و این کار را بهتر از شرکتی انجام دهد که ۱۳ سال تمام در آن کارکرده بود.پس از پنج سال مشکل ساز، کسب وکارش هر ساله افزایش یافت و هم اکنون از طریق مناقصه های رقابتی، قراردادهایی به ارزش ۱۰ ملیون دلار استرالیا منعقد می کند.هم اکنون این شرکت، سیستم های خود را به چند کشور آسیایی و همچنین ایالات متحده ی آمریکا صادر می کند .پر واضح است که این شرکتی موفق است و دارای یک مزیت رقابتی در قبال توسعه ی محصولات جدید است .
▪ مطالعه ی موردی ۳: یک شرکت تولید میوه
این شرکتی جوان و پویا است که ۳ سال قبل توسط گروهی از کشاورزان تاسیس شد که قصد داشتند جایگاهی برتر در بازار برای خودشان دست و پا کنند.سوپرمارکت ها بخش اعظم میوه ی تازه ی بازار را عرضه می کنند اما آنها خواهان ۴۰ درصد این محصولات نیستند.لذا گروهی کوچک از کشاورزان شرکت خود را برای بهره برداری از محصولات باقی مانده تاسیس نمودند.ا
ین گروه به دنبال آن است که چهره ای متمایز در بازار استرالیا بیابد.هم اکنون کسب کار این شرکت رشد کرده و توانسته قراردادهای بسیار خوبی منعقد نماید.پس از ۳ سال توسعه ی مستمر و تلاش برای یافتن بازارهایجدید برای محصولاتشان ، این شرکت توانسته ۱۶ درصد سخم بازار مربای استرالیا را به دست آورد.این مطالعه ی موردی نشان میدهد که یک شرکت کوچک و جوان می تواند از طریق کارآفرینی و نوآوری ، سهم قابل توجهی را در بازار بیابد.
▪ مطالعه ی موردی ۴: یک شرکت تولید وصادرات سبزی
۲۰ سال پیش ، این شرکت توسط تعدادی سبزی کار تاسیس شده که انواع سبزیجات را تولید و بسته بندی می کنند و سپس آنها را برای صادرات و فروش در اختیار شرکتهای حمل و نقل قرار می دهند.این شرکت هم اکنون یکی از بزرگ ترین صادرکنندگان سبزیجات در استرالیا است .
این شرکت بین ۵۰ تا ۶۰ درصد سهم واردات و صادرات بازار سبزی و ۳۰ درصد بازار داخلی استرالیا را دردست دارد.هم اکنون ۵۰۰ نفر در این شرکت مشغول به کار هستند.رشد موفقیت آمیز این شرکت به دلیل توسعه ی فعالانه ی محصولات و بازارهای جدید است.به گفته ی مدیر عامل آن ، این شرکت همواره به دنبال یافتن فرصت هایی برای صادرات آلبالو و انگور است.
▪ مطالعه ی موردی ۵: یک شرکت مشاوره
این یک شرکت مشاوره و آموزش است که به مدت ۳۱ سال انگلستان را به دیگر کشورها متصل کرده است.دفتر مرکزی آن در لندن و دفتر آن در ملبورن دو سال پیش تاسیس شده است .دفتر ملبورن یک دفتر آنوزشی بود که دوره های چندروزه ی آموزشی برگزار می کرد اما هم اینک یک شرکت بزرگ آموزش و مشاوره است .
این شرکت همواره به دنبال منحصر به فرد ساختن خدماتش میباشد.این شرکت چندان از برنامه های رایج و استاندارد استفاده نمی کندوهرگز دو برنامه ی آن شبیه به یکدیگر نیستند .استفاده از سالن های بزرگ نمایشی ، از جمله اقدامات این شرکت درو حوزه ی کارآفرینی و نوآوری است.بر خلاف اکثر شرکت های آموزشی که از فیلم های ویدوئی استاندارد و مطالعات موردی استفاده می کنند ، این شرکت از سالن های بزرگ برای ارتباط با مخاطبانش استفاده می نماید.این کار در قبال برنامه های آموزشی پرهزینه است اما تاثیر بیشتری دارد و موفقیت آن در درآمدزایی ، برای این شرکت به اثبات رسیده است.
▪ مطالعه ی ۶ : یک شرکت تولید کننده ی نوشیدنی
این شرکت در سال ۱۹۹۸ و پس از ادغام یا یک شرکت آمریکایی پا به عرصه ی ظهور نهاد و وارد بازار استرالیا شد.دو سال قبل ، شرکت فاسترز گروپ این شرکت را خرید .این شرکت پس از ادغام شاهد تغییرات زیادی بوده است.پیش از ادغام ، این شرکت به صورت خانوادگی اداره می شد و تولیداتش را در اختیار رستوران های محلی و خرده/ عمده فروشان قرار می داد.امروزه این شرکت دربیش از ۴۰ کشور از جمله سنگاپور ، انگلستان ، کانادا و ایالات متحده فعال است .هم اکنون این شرکت ، در حال ایجاد دفتری در چین است.گردش مالی سالیانه ی آن ۵۰۰ میلیون دلار استرالیا و تعداد کارمندان آن نیز ۵۰۰ نفر است.● قضیه ها
بر مبنای مطالعات موردی ارایه شده در بالا ، سه قضیه مهم درباره ی رابطه ی میان کارآفرینی و نوآوری و عوامل تاثیرگذار بر توسعه ی آنها را میتوان ارائه کرد؛
▪ قضیه ی ۱: کارآفرینی و نوآوری مکمل یکدیگر هستند زیرا نوآوری منبع کارآفرینی و کارآفرینی امکان ظهور نوآوری را فراهم می کندو به تحقق ارزش اقتصادی آن کمک می کند.
▪ قضیه ی ۲: کارآفرینی و نوآوری ، حوطه ی کسب وکار را توسعه داده و رشد آن را افزایش می دهند.بنابراین کارآفرینی و نوآوری ، فرآیند هایی پویا وکلی هستند که فقط محدود به مرحله ی نخست یک کسب و کار جدید نیستند .تیم هربیگ (۱۹۹۴) معتقد است که رابطه ی زیادی میان ایجاد شرکت های جدید و نوآوری وجود دارد و کسب و کارهای جدید، نوآوری های بیشتری ایجاد می کنند و نوآوری هایشان را سریع تر از شرکت های بزرگ وارد بازار می کنند .یافته ها ی تحقیق حاضر ، نمایانگر داستانی متفاوت است.
▪ قضیه ی ۳: توسعه ی کارآفرینی و نوآوری و تعامل میان آنها برای اشاعه ی موفقیت آمیز نوآوری ، نیازمند یک فرهنگ سازمانی و سبک مدیریت است که متمرکز بر نوآوری است.برای انطباق با تغییرات سریع بازار ، تمامی شرکت های مورد بررسی یک فرهنک سازمانی را خلق کرده بودند که موید عقاید و روش های نوین انجام کسب وکار است. معمولا محرک اصلی نوآوری برگرفته از مدیریت ارشد است و کارمندان به شکلی مثبت بدان پاسخ می دهند .اگر چه ساختار مدیریتی سازمان ها از ساختار رسمی سلسله مراتبی ( شرکت بزرگ الکترونیکی ) تا ساختارهای مسطح ( در پنج شرکت کوچک تر ) متفاوت است.اما سبک های مدیریتی هر ۶ سازمان دارای نقاط اشتراک زیادی هستند.همه ی آنها تلاش های نوآورانه را ارج می نهند ، منابع لازم را به اشاعه ی نوآوری اختصاص می دهند و دارای نگرش های مشابه استراتژیک در قبال کارآفرینی و نوآوری هستند.آنها دارای نگرشی روشن و بلند مدت درباره ی عقاید وکسب و کارهای جدید هستند.
● موضوعات و مشکلات
سازمانهای درگیر درکارآفرینی و نوآوری، با مشکلات یمواجهند که ارزش بیان کردن را دارند .مشکلات اصلی پیش روی مدیران ارشد را می توان این گونه بیان کرد:
▪ در نتیجه ی برخی نوآوری های فنی ، برخی شرکت هایمورد مطالعه به تازگی تجدید ساختار کرده اند که این امر به کاهش میزان مشاغل، کاهش انگیزه ی کارکنان و مشکلات ناشی از کاهش نیرو منتهی شده است.
▪ هیچ یک از ۶ سازمان مورد بررسی، دارای ساختار خاص رسمی برای اجرای کارآفرینی و نوآوی نبودند و هیچ یک سمت و پست سازمانی خاصی تحت عنوان«مدیر نوآوری» یا « مدیرکارآفرینی» یا موردی مشابه آن ندارند.وقتی در این زمینه سوال شد، دو مدیر اظهار داشتند که کارآفرینی و نوآوری به عنوان بخش‌های مکمل فعالیت های سازمانی تلقی میشوند و بنابراین نیازی به یک ساختار مدیریتی مجزا برای این فعالیت ها وجود ندارد. چهار مدیر دیگر اعلام کردند که درحال حاضر، سیستم ها‌ی کارآفرینی و نوآوری کاملا در سازمان هایشان غیر رسمی هستند.
▪ غیر ممکن است بتوان نتایج کارآفرینی و نوآوری را سنجید زیرا بسیار مشکل است که آنها را ازکسب وکار سازمان ها جدا کنیم .« ما از رویکزدی کلی نگر در قبال کسب وکارمان بهره می بریم – یعنی از طریق رشد و توسعه ی سهم خویش در بازار.»
▪ تامین بودجه می تواند مشکل ساز باشد.همان طور که یکی از مدیران می گفت: « بسیار سخت است که بودجه ی لازم برای توسعه ی محصولات را فراهم کرد.»
▪ مدیران دوست ندارند کنترل خود را از دست بدهند .یکی از مصاحبه شوندگان درباره‌ی رفتار مدیران یک شرکت می گفت: « اگر بخواهید بیش از حد خلاق باشید، خود را به خطر انداخته اید.»
▪ زمان ، پشتکار و ریسک پذیری برای پذیرفت شدن یک محصول جدید در بازار الزامی است.
▪ استخدام و مدیریت خوب کارکنان، موضوعات کلیدی پیش روی سازمان های نوآور و کارآفرین است.بسیار سخت است افرادی را بیابیم که بتوانند « خونی جدید، ایده هایی جدید ، تفکری جدید و افقی جدید را به سازمان بیاورند.» همچنین حفظ آنها به مراتب دشوارتر است.
یک چارچوب یکپارچه برای کارآفرینی و نوآوری
تحقیقات نشان میدهند که سازمان ها می توانند کارآفرینی و نوآوری را به صورت داخلی و از طریق استراتژی ، ساختار و فرآیندهای آنها افزایش دهند.بر مبنای مطالعات موردی ذکر شده دربالا ، می توان یک چارچوب را برای کارآفرینی ونوآوری ارایه نمود.این چارچوب دربرگیرنده ی پنج عامل است : استراتژی ، سیستم ، پرسنل ، مهارت ها و سبک .این مدل بر مبنای متون مدیریتی است.
● استراتژی
یک استراتژی خوب و آینده نگر ، محور کارآفرینی و نوآوری در سازمان است.چنین سازمانی نیازمند استراتژی های با تمرکز داخلی است که توسعه و تغییر در سازمان را ترغیب می کنند و درعین حال نیازمند استرتژی هایی با تمرکز خارجی است که فعالانه به دنبال کسب و کارها ، ادغام ها یا سرمایه گذاری های مشترک و جدید برای دستیابی به موفقیت از طریق نوآوری هستند.
استراتژی باید آن قدر متنوع باشد که به طیفی از موضوعات تکنولوژیکی ، مالی وبشری بپردازد وباید درعین حال منطبق با شرایط آتی باشد.با توجه به رابطه ی نزدیک میان کارآفرینی ونوآوری ، استراتژی باید هم نوآورانه باشد و هم کارآفرینانه و شامل روش های متحول ساختن محصولات وخدمات باشد تا بتوان به ارزش کسب وکارهای موجود افزود.برآورده ساختن نیازهای متغیر مشتریان و تاکید بر بازاریابی و توسعه ی بازارهای جدید ، باید کلید استراتژی های کارآفرینانه و مدیریتی باشد.
به علاوه ، در محیط پر تلاطم اقتصاد امروز ، توسعه ی توانایی های سازمانی برای اکتساب ، خلق ، توسعه و ... بهره برداری از دانش و اطلاعات ، باید یک استراتژی الزامی در کسب یک مزیت رقابتی از طریق نوآوری باشد.یک استرتژی خوب به اجرایی کارآمد و اثربخش وابسته است واین امر نیازمند سیستمی مناسب، یک تیم توانمند ، طیفی گسترده از مهارت هاو ترغیب یک سبک مدیریتی حمایت کننده است که یک فرهنگ سازمانی نوآورانه و کارآفرینانه را ترغیب می کند.
● سیستم
این تحقیق حکایت از آن دارد که اندازه و حجم نمی تواند میزان توانمندی سازمان در کارآفرینی و نوآوری را مشخص سازد واین عناصر فرهنگی و ساختاری هستند که نقشی کلیدی ایفا می کنند .سیستم کنترل و مدیریت برای تحقیق وتوسعه ی محصولات جدید باید انعطاف پذیر باشد که این امر به تغییر شرایطی وابسته است که بر هر برنامه یا پروژه ی تاثیر می گذارد.واگذاری قدرت یا اعطای اختیارات به ویژه در مراحل اولیه ی نوآوری و توسعه ی محثول الزامی است.البته برای تضمین یک بازار مساعد ، باید یک سیستم مناسب کنترلی به کارگرفته شود تا بتوان بر کیفیت و هزینه های نظارت کرد، شرایط دشوار زمانی را تحمل کرد و با توسعه و پیشرفت پروژه، به اهداف از پیش تعیین شده دست یافت.باید میان آزادی وکنترل ، تعادل و توازنی کارآمد و اثربخش ایجاد کرد.
● پرسنل
در اقتصاد مبتنی بر دانش امروز، افراد مهم ترین دارایی هستند .کارکنان یک سازمان نوآور وکارآفرین باید افرادی خلاق و آماده ی نوآوری باشند.آنها باید آماده ی تحول باشند و بتوانند این تغییرات را به مثابه ی فرصت بدانند.برای موفقیت در محیط اقتصادی ، سازمان کارآفرین و نوآور نیازمند مدیران کارآفرین پروژه است تا بتوانند پروژه هایی نوآورانه را هماهنگ کرده و اجرا نمایند.برای موفقیت دراشاعه ی نوآوری ها ، ترکیبی مناسب از افراد الزامی است:
● مهارت ها
مهارت ها به طور خلاصه عبارتند از:
▪ توانایی یافتن و شناسایی فرصت های نوآورانه ؛
▪ نگرشی آینده نگر برای توسعه ی نوآوری از طریق یک نگرش استراتژیک
▪ توانایی ایجاد یک محیط خلاق که کارآفرینی و نوآوری را ارتقا می بخشد ؛
▪ توانایی اجرای طرح های کارآمد برای اجرا و رویکردهای نوآورانه ؛
▪ توانایی تلفیق پژوهش ، طراحی و اطلاعات بازار برای تبدیل عقاید جدید به نوآوری های مهم تجاری؛
▪ توانایی اتخاذ رویکردهای اثر بخش و واقع بینانه برای ارزیابی پروژه های تحقیق و توسعه در قبال نوآوری ، ● کیفیت و ارزش تجاری
▪ سبک
یک سبک مدیریت کارآفرینانه برای نوآوری باید باز و حمایت کننده باشد، باید توسعه ی محصولی جدید را تقویت و ترغیب کند و باید نیازهای مشتریان جدید ، مصرف کنندگان جدید و بازارهای جدید را از طریق توانایی کسب اطلاعات از منابع مختلف برآورده سازد.سبک سازمانی کارآفرینانه و نوآورانه باید فرهنگ واگذاری اختیارات را به کارکنان ارایه نماید وباید یک سیستم تشویقی را به کاربگیرد که بیانگر مشوق هایی برای رفتارها ، ارزش ها و فرضیه های نوآورانه و کارآفرینانه است.
▪ محدودیت ها
این تحقیق دارای دو محدودیت است.نخست موضوع فرهنگ است.هافستد( ۱۹۹۱) معتقد است که سازمان ها فرهنگ مدار هستند و نظریه و مفاهیم سازمان ها مشابه شرایط فرهنگی هستند.در این راستا ، یافته های تحقیق حاضر در استرالیا الزاما نمادی از سازمان های دیگر کشودها نیست .محدودیت دوم ، روش شناسی این تحقیق است.حجم کوچک نمونه ها و آمارهای محدود شش سازمان مورد بررسی ، امکان کلی ساختن این یافته ها را محدود می سازد .این محدودیت ها به اتفاق هم مفید بودن این تحقیق را زیر سوال می برند- به ویژه اگر بخواهیم مطالعات کمی نمونه ای بزرگ تر را در شرایط مختلف فرهنگی به کاربگیرم .
● نتایج
این تحقیق از طریق ارزیابی و مطالعه ی شش سازمان کارآفرین و نوآور دراسترالیا ، به رابطه ی میان کارآفرینی ونوآوری پرداخته است.نتایج این تحقیق عبارتند از:
▪ کارآفرینی ونوآوری دارای رابطه ای مثبت هستند واز طریق تعامل با یکدیگر به موفقیت سازمان کمک می کنند؛
▪ کارآفرینی و نوآوری مکمل یکدیگرهستند و ترکیب این دو برای موفقیت و ثبات سازمان در محیط متغیر و پویای امروز حیاتی است؛
▪ کارآفرینی ونوآوری محدود به مراحل نخست یک کسب وکار جدید نیستند بلکه فرآیندهایی پویا و کلی نگرانه در سازمان‌های کارآفرین و نوآور هستند؛
▪ فرهنگ سازمانی وسبک مدیریت عوامل مهمی هستند که بر توسعه‌ی رفتار نوآورانه و کارآفرینانه در سازمان ها تاثیر می گذارند.
این تحقیق نشان می دهد که سازمان های کارآفرین و نوآور مورد بررسی در این تحقیق با مشکلاتی درقبال عملی ساختن کارآفرینی و نوآوری مواجه هستند .از آن جا که کارآفرینی و نوآوری رفتارهایی سیستماتیک هستند ، تلاش‌های سیستماتیکی برای تلفیق آنها در فعالیت های سازمان ها مورد نیاز هستند.کارآفرینی و نوآوری را باید موضوعی مستمر و روزمره در سازمان‌ها دانست که این تحقیق نقش بسزایی در توسعه‌ی چنین نگرشی داشته است.با این وجود به تحقیقاتی جامع‌تر در این حوزه نیاز است.
منبع: فصلنامه‌ی ترجمان کارآفرینی
نویسنده: فانگ ژائو
منبع : بازار کار


همچنین مشاهده کنید