چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

کدام سنت کدام مدرنیته


کدام سنت کدام مدرنیته
وقتی از «سنت» و «مدرنیته» حرف می زنیم از چه چیز سخن می گوییم از دو امر واقع fact، دو رویداد event، دو پدیدار phenomenon، یا از دو مفهوم concept البته این تحدید موضوع برای بسیاری خطرناك است. آنها كه از ابهام و ایهام این دو مفهوم نان می خورند و خود را پشت كلی گویی و كلی بافی پنهان می كنند، هرگز راضی به این كار نیستند. آنها كه كار و كاسبی شان به هم می ریزد اگر از انتزاعی بودن این دو مفهوم حرفی به میان آید و آن همه بحث و جدل سست و بی اثر شود، هرگز تن به خرد كردن صورت مسئله نخواهند داد. سنت و مدرنیته هنوز عنوان بسیاری از كتاب ها و سخنرانی ها و جلسات است. كرور كرور صفحات رنگارنگ روزنامه ها را به خود اختصاص می دهد.
آدم های زیادی را درگیر خود كرده و احتمالا هر جوان نورسیده ای به محض دهان باز كردن، چند كلمه ای را در باب اهمیت موضوع و جایگاه آن بر زبان می آورد: «سنت و تجدد یكی از مهمترین مسائل روزگار ماست كه گشودن هر گره فروبسته ای در گرو حل آن است»، «تجدد دین را تضعیف كرده است»، «....پاسخ سئوال شما به مسئله ای ریشه ای تر یعنی همان نسبت دین و مدرنیته برمی گردد». جملاتی به غایت كلی كه گویی همگی نوعی تقابل را پیش فرض گرفته اند. تقابلی كه در ظاهر این عبارت هم خود را با حرف «و» نمایان می كند.
همه آنها كه حتی در جست وجوی آشتی میان این دو مقوله اند نیز این تقابل را مد نظر دارند. چرا كه لابد باید دو چیز نسبتی غیر از تقارن و همانندی داشته باشند تا از سازگار كردن آنها سخن گفت. به عبارت دیگر كسی سخن از «سازگاری» سنت و تجدد نمی گوید، بلكه مسئله «سازگار كردن» این دو است. اما همچنان مشخص نیست كه میان كدام دو چیز تقابل وجود دارد میان دو مفهوم سنت و مدرنیته یا دو پدیدار سنت و مدرنیته یا.... پس ناچار باید دید ما از كدام سنت و كدام مدرنیته صحبت می كنیم این سئوال را می توان در مورد هر لفظ و واژه دیگری نیز مطرح كرد. به عنوان مثال:
« میز» یك پدیدار است یا یك مفهوم ما از «میز» تصوری در ذهن داریم: یك شیء كه از چهار پایه و سطحی روی آن تشكیل شده است.
اما هیچ گاه در زندگی خود «میز» را نمی بینیم. آنچه ما در خانه و محیط كار با آن در تماسیم «میز» نیست، «این میز» یا «آن میز» است. «میز» تصور مفهومی كلی است كه دربردارنده هیچ یك از اوصاف شكل، اندازه، نوع و جنس نیست. وقتی ما از «میز» صحبت می كنیم منظورمان «میز كامپیوتر» یا «میز غذاخوری» یا «میز تحریر» یا هر میز مشخص دیگری است. ولی در همان حال ضرورتا پای مفهوم «میز» در میان است. به عبارتی مفاهیم فی نفسه، در زندگی ما یا جهان خارج وجود ندارند اما آنچنان با جهان و موجودات در هم تنیده اند كه تمییز آنها از یكدیگر دشوار می نماید.
ارسطو معتقد بود مفهوم، تصویری ذهنی از شیء است. مفهوم «میز» تصویری از چیزهایی چهار گوشه است كه ما در زندگی می بینیم. جای مفهوم در جهان ذهن است و جای رویداد و شیء در جهان خارج. بنابراین میان مفهوم و شیء مطابقت وجود دارد و صدق و كذب گزاره ها نیز به همین مطابقت آنها با جهان خارج باز می گردد. اینچنین ارسطو حقیقت truth را به صدق true تقلیل می دهد حقیقت عبارت است از مطابقت عین و ذهن بحثی كه البته جای آن در این مقاله نیست. در اینجا ما از چه چیز صحبت می كنیم واقعیت یا رویدادی به نام سنت و مدرنیته یا مفهومی به نام سنت و مدرنیته البته هیچ شیء یا رویدادی مستقل از مفهوم، قابل درك نیست. اما مفهوم، خود شیء یا خود رویداد نیست. فهم این تمایز میان شیء رویداد و مفهوم بی تردید به روشن تر شدن بحث كمك می كند.
پدیدار ها همواره وجوه مختلفی دارند و مفاهیم بخشی یا وجهی از این وجوه را بیان می كنند. اما هرچه به سمت مفاهیم كلی تر پیش رویم وجوه بیشتری را نادیده گرفته ایم. شاید بهتر آن است كه بی خیال مفاهیم كلی شویم و به یك وجه خاص و مفهوم خاص بپردازیم. مفاهیم «سنت» و «مدرنیته» كلی تر از آنند كه گره ای از تناقضات موجود باز كنند. ما امری كلی به نام «سنت» و «تجدد» نداریم، بلكه با تنوعی از سنت ها و تجربه های زندگی مدرن روبه رو هستیم نكته ای كه مراد فرهادپور چند روز پیش در همایش دین و مدرنیته به خوبی شرح و بسط داد و احتمالا او تنها كسی بود كه در كوران سخنرانی ها و همایش ها و كتاب هایی از این دست، شش سال پیش در مقاله ای با عنوان «چگونگی ساخته شدن مفهوم سنت در عصر جدید» این بحث را پیش كشید باید به صورت جزیی و دقیق نشان داد كدام گونه از گونه های تجربه زندگی مدرن با كدام سنت تقابل دارد.
صرف گفتن اینكه «تجدد دین را تضعیف كرده» نه تنها مشكلی را حل نمی كند بلكه به پیچیده تر كردن مسئله می انجامد. پدیداری به نام «سنت» وجود خارجی ندارد. آنچه هست تعدد و تنوعی از سنت ها است. «سنت» نیز لزوما امری مربوط به گذشته نیست. اتفاقا این تصوری است كه برساخته خود عصر جدید است. می توان لیستی از «سنت های مدرن» تهیه كرد ماركسیسم، فمینیسم، ایده آلیسم، رئالیسم، رمانتیسیسم، پست مدرنیسم و....
سنت به مثابه امری منسوخ و پیش پاافتاده و متعلق به گذشته و تقابل آن با مدرنیته به منزله امری كلی نتیجه نگاهی ایدئولوژیك و جانبدارانه به اصل قضیه است و سود آن به جیب كسانی می رود كه از قبل این كلی گرایی «پامنبری» جمع می كنند و همچنان «همایش» و «سمینار» و «مناظره» و «منازعه» و..... سئوال اصلی این است كدام سنت، كدام تجربه زندگی مدرن.
رحمان بوذری
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید