دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

توحید در دین زرتشتی


توحید در دین زرتشتی
● خدای زرتشت، اهورا مزدا
پیش از آنكه به معرفی خدای زرتشت بپردازیم، ذكر یك نكته لازم و ضروری به نظر می رسد و آن اینكه اصولاً مدارك موجود جهت تحقیق دین و فرهنگ ایران قدیم بسیار گوناگون و ناهماهنگ و تأویل پذیرند، اگر محققی در مراحل تحقیق خود به یك قسمت از آنها بیش از سایر قسمتها اهمیت دهد و یا در توجیه تعبیرات و مفاهیم پای بند قواعد زبانشناسی نباشد و یا به اصول پدیدار شناسی دین بی اعتنا باشد، بدون تردید گمراه خواهد شد (بهتایی، فتح الله، ۱۳۶۵، ص ۱۴) از این رو می بینیم كه در این گستره نظریات كاملاً متناقضی ارائه شده است. البته ما در این قسمت در مقام گرد آوری نظریات بوده و در مرحله بعد به داوری خواهیم نشست.
پروفسور آسموسن درباره خدای زرتشت می گوید: «روح و فكر زرتشت در تسخیر خدای واحد، اهورا مزدا، بود. نام اهورامزدا به تمام معنی پرورده و زائیده فكر زرتشت بود و مطالعات فراوانی كه در این زمینه انجام شده حاكی از آن است كه قبل از او كسی با این نام آشنایی نداشته است. در متون قوم اكد به نام سه خدا به اسامی مزدكو، اسرا، فرش بر می خوریم ولی این سه نام ارتباطی با نام اهورامزدا ندارد. (آسموسن،ج.پ، ص ۱۰۴-۱۰۵) نیبرگ در مورد پیام زرتشت چنین می گوید: «توجه دقیق به پیام زرتشت نشان می دهد كه او تا اندازه بسیار زیادی پای بند به عقاید میترایی بوده و به هیچ وجه تغییری در آنها ایجاد نكرده است.
بلكه برعكس او بسیار محتاط بوده و جنبه نو و تازه اصولاً در مواد آموزه های او نیست بلكه در تركیب این مواد است» (نیبرگ، هنریك ساموئل، ۱۳۵۹، ص ۸۹) نیبرگ زرتشت را كاهنی می دانسته كه در روزگاران قدیم در یكی از جوامع بدوی آسیای مركزی، پیشوای دین بوده و اجراء آداب و مناسك قبیله خود را بر عهده داشته و با عالم ارواح از راه رقص و سماع و خلسه و با نوشیدن موادی كه از گیاهان نشئه آور به دست می آمده، ارتباط برقرار می كرده است. لذا می گوید: زرتشت بسیاری از سرودهای خود را در حال جذبه و بیخودی سروده است. (مجتبایی، فتح اله، ۱۳۶۵، ص ۱۴)
ویدن گرن در همین ارتباط می گوید: «... در یك جذبه نزدیك به خواب عمیق به نام خوفنه است كه زرتشت رؤیتهای خود را داشته و گفتارهای اهورامزدا را شنیده است. احتمالاً در جامعه نخستین زرتشتی ایجاد حالت جذبه بوسیله ماده مخدر عادی بوده است. این شیوه احتمالاً منشأ هندو ایرانی دارد زیرا در میان هندیها نیز تأیید شده است.» همو در جای دیگر می گوید: «از نظر ما زرتشت صاحب جذبه ای است كه در میان گروهی مرید نمودار می شود كه آنها نیز به حالت جذبه خو گرفته اند. معهذا این رفتار به اصطلاح شمنی فقط چهارچوب خارجی عمل اوست برای هر تاریخ نگار روشن است كه شخصیتهای بزرگ نیز از همان كاری آغاز می كنند كه در محیط خودشان انجام می گرفت.
بنیانگذاران دینها نیز استثناء نیستند و این كار از مقام آنها در تاریخ نمی كاهد.» (ویدن گرن، گئو،ص۱۱۱-۱۱۲) سپس چنین می گوید: «گرایش به یكتاپرستی مطمئناً در آموزه زرتشت وجود دارد. منتها این گرایش نمی تواند فراگیر شود چرا كه گرایش به دوگانه پرستی كه بطور مطلق با آن در تقابل قرار گرفته، مانعی در برابر آن است. » (ویدن گرن، گئو، ص ۱۱۱)
زنر در مورد زرتشت می گوید: «این مطلب كه زرتشت با دین كهن به مخالفت برمی خیزد بسیار روشن است.» سپس ضمن آوردن نمونه هایی از این مخالفت در جای دیگر می گوید: زرتشت خود را پیامبری می دانست كه از جانب خدا فرستاده شده تا نه تنها دین جدیدی بیاورد بلكه مراسم عبادی كهن را نیز اصلاح كند. او خود را پیامبری می دانست كه با خدا سخن می گوید و سخنان او را می شنود. او پیامبری است كه صدایش برای دوستی و احترام راستی بلند است. او دوست خداست.
ارتباط او با خدا از روی پستی و حقارت نیست بلكه او از خدا استمداد می طلبد آنگونه كه دوستی از دوست دیگر كمك می خواهد.» (Zaehner, R.C, ۱۹۷۵, PP.۳۷-۳۹) وی در مورد اهورامزدا چنین می گوید: «اهورا مزدا خالق همه چیز اعم از مادی و معنوی است. و از آنجا كه همه چیز را به وجود آورده است خلقش”exnihilo" است. او خالق اراده و قادر مطلق است. و وجودش به هیچ وجه با نیروهای شر چنانكه در دین زرتشتی متأخر می آید، محدود نمی شود. اوست كه تمام انسانها را بنا بر اعمالشان در روز واپسین داوری می كند. (Ibid,PP.۵۴-۵۵)
هنینگ در همین راستا می گوید: مردمی كه زرتشت در میان آنها ظهور كرده و به ترویج و تبلیغ دین ثنوی خود پرداخته است، یگانه پرست بوده اند، و ثنویت زرتشتی «اعتراضی بر یگانه پرستی» بوده است. (مجتبایی، فتح اله، ۱۳۶۵، ۲۶)
نیولی نویسنده مقاله دین زرتشتی در دائره المعارف الیاده در همین ارتباط می گوید: «نوآوری اصلی دین زرتشت كه به واسطه آن از ادیان مردم هند و اروپایی خاور نزدیك و مركز آسیا متمایز گشت، تأكید آن بر توحید بود. البته ثنویت به عنوان چهره برجسته آن باقی می ماند. باید گفت كه هر دو جنبه (توحید و ثنویت) برای فلسفه زرتشت و نظریه دینی او اساسی است. ارزش والای این اندیشه نزد زرتشت، سبب شد تا یونانیان او را بیشتر یك انسان حكیم بدانند تا مؤسس دین، ایشان نویسنده گاتاها را به عنوان یكی از عالیترین و مهمترین نمایندگان «حكمت بیگانه» دانستند. (Gnoli, Gherardo, P۵۸۱)
در مورد مفهوم خدا در دین زرتشت مولتون می گوید: «اسورای دانا» بیش از دوران زرتشت وجود داشته است. خدای دانا ایزد خاص آریایی ها بود. و این مسأله خود مؤید این است كه زرتشت یك آریازنتو بوده است نه یك مغ كه سالها بعد او را به آن محكوم كردند. برای اینان اهورامزدا خدای قبیله بود. و نسبت به ایزدان طبقات دیگر در مقام بالاتری قرار داشت. به نظر می رسد كه اولین قدم زرتشت این بود كه از چندگانه پرستی موجود به سوی بیگانه پرستی رود و از ایزدی كه بزرگترین ایزدان بود به سوی خدای واحد رود. (James, Hope, Moulton, ۱۹۱۳, P.۹۰) سپس در جای دیگر می گوید: من اذعان می كنم كه دین زرتشت دین توحیدی بود. قضاوت ما درباره فكر زرتشت تنها از طریق كاتاهاست.
در گاتاها شاهد تركیب مفاهیم نظری و عملی می باشیم. در جهان اندیشه، زرتشت در میان كیفیات، صفات و اصولی زندگی می كند كه به اندازه چیزهایی كه می بیند برای او واقعی اند. لذا نیازی به تشخیص بخشیدن به آنها نیست. قبیله او كشاورز بود. و دائماً مورد آسیب قبایل صحرا نشین واقع می شد. این مسأله نفرت او را نسبت به خدایان قبایل مهاجم برانگیخت. چنین ذهنی در تأكید بر حقیقت به این استنتاج نظری می رسد كه حقیقت واحد است. (loc.cit, p۹۴)
این نظریات پراكنده و گاه متناقض مؤید این مسأله است كه اكثر محققین و ایرانشناسان با مشكل جدی كه در ابتدای این بحث به آن اشاره شد یعنی گوناگونی منابع و مآخذ و ناهماهنگی و تأویل پذیری آنها مواجه بوده اند و عده ای از ایشان به دلیل عدم توجه به تمام ابعاد لازم برای یك تحقیق دقیق در دام خطا گرفتار شده اند. برای مثال نظریه هنینگ با تمام اطلاعات و آگاهیهایی كه از اوضاع دینی مردم سرزمینهای شرق ایران از آن روزگار تا كنون بدست آمده است و همچنین با همه تحقیقاتی كه در این زمینه شده است ناسازگار است.
پشتهای اوستا كه بیانگر اوضاع دینی پیش از عهد زرتشت است و همچنین سرودهای خود زرتشت ، كاتاها، به روشنی نشان می دهد كه پیش از زمان او نوعی چندگانه پرستی به صورتی كه در وداها و برهمنه های هند به نظر می رسد، در سرزمینهای شرق ایران رواج داشته و پیشوایان و كارگزاران آداب و مناسك دینی «كویها» و «كرپنها» و «اوسیجها» بوده اند كه دروداها نیز از آنان صحبت شده، و دشمنان دین مزدا پرستی زرتشت بوده اند، ایزدانی مانند میتره، آناهیتا، ورثرغنه، وایو و ایزدان دیگری كه در قسمتهای اوستا ستایش شده اند، قبل از زمان زرتشت توسط مردمی كه به دین او روی آوردند پرستیده می شدند.
و بعدها نیز به تدریج در مزداپرستی راه یافتند و در كنار اهورا مزدا و امشاسپندان قرار گرفتند.ثنویت نیز بر خلاف نظر هنینگ در ایران پیش از عهد زرتشت سابقه طولانی داشته و نه تنها درزروان پرستی (كه زرتشت صریحاً در یسنا ۳۰ بدان اشاره می كند) بلكه در دوگانگی میان دئوه ها و اهوره ها مطرح بوده و در معتقدات دینی و جهان بینی مردم مؤثر بوده است. مسأله ثنویت در دین زرتشت در همین مقاله مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
اما نیبرگ، او چون میان بعضی از اعمال و عقایدی كه به شمنان سكایی و اقوام بدوی آسیای میانه نسبت داده شده است، از یكسو، و برخی از آداب و عقاید دین زرتشتی و رقص و سماع صوفیانه، از سوی دیگر، شباهتهایی دیده است زرتشت را در اصل از شمنان آسیای مركزی به شمار آورده است (مجتبایی، فتح اله، ۱۳۶۵، ص ۱۷-۲۶) البته با تعریفی كه غربیان از دین شمنی دارند و آنها را افرادی می دانند كه فریاد بر می كشند و كارهایی را برای تسخیر ارواح به جا می آورند. بیان این شباهت در اینجا تنها تحقیر كردن حالت روحانی و نیایشهای پرشور زرتشت و یكتا پرستی اوست.
● اهورا مزدا در سخنان زرتشت «گاتاها>>
به منظور آشنایی دقیقتر و داوری منصفانه لازم است نظر زرتشت را در كلام خود او «گاتاها» بجوییم. قدیمیترین و مقدس ترین قسمت اوستا گاتاها است. كه در میان یسنا جای داده شده است. (Jackson, A.V. Williams, P.۲۸۶؛ پور داوود، ص ۶۱) این سرودها در خود اوستا «گاتا» و در پهلوی«گاس» نامیده شده كه جمع آن «گاسان» است و گاسانیك تركیب صفتی آن است. و در سانسكریت گاثا نامیده می شود. در كتب دینی بسیار قدیمی برهمنی و بودایی گاتا عبارت است از قطعات منظومیكه در میان نثر قرار دارد. (پور داوود، ص ۶۱) گاتاهای اوستا نیز به این صورت است و به دلیل موزون بودن، گاتا نامیده می شود.
(Jackson, A.V. William, P۲۶۸ & Moulton, James Hope, ۱۹۱۳, P.۱۱۳) گاتا از نظر زبان، وزن، سبك با سایر قسمتهای اوستا فرق دارد. و شامل تعالیم، نصایح، و مكاشفات(الهامات) زرتشت است. شخصیتی كه از زرتشت در این قسمت ارائه می شود متفاوت از سایر قسمتهای اوستا باشد. (Jackson, A.V. William. P. ۲۶۸) بسیاری از كلماتی كه در گاتاها استفاده شده در اوستا نیست. و مطابق آنها را باید دركتب قدیمی دینی برهمنان جستجو نمود. ظاهراً گاتای اوستا در قدیم قسمتی از مطالب منثوری بوده است كه امروزه درست نیست زیرا مطالب را مختصر كرده و به شكلی در آورده اند كه مردم بتوانند به حافظه بسپرند. این شكل و طرز نوشتن مخصوصاً در میان اقوام هند و اروپایی متداول بوده است. (پور داوود، ص ۶۳) وضع گاتای موجود دلیل آن است كه زمانی ضمیمه مطالب منثور بوده است.از جمله اینكه تعدادی از فصول گاتا بدون آغاز و انجام است و بسیاری از جاها بریده و ناتمام است. می توان گفت تقریباً تمام گاتای زمان ساسانیان موجود است زیرا به واسطه قدر و منزلتی كه داشت به دقت به حافظه ها سپرده می شد و سینه به سینه نقل می شد. و تا كنون محفوظ مانده است. گاتاها از قدیم به ۵ دسته تقسیم شده است و در میان ۷۲ یسنا جای گرفته است. از نظر پور داوود تقسیم پنجگانه به مناسبت اوقات پنجگانه روز و نماز مخصوص به آنها نیست بلكه به مناسبت اوزان و قاعده شعری است كه به پنج بحر منقسم گردید. (پیشین ۶۴-۶۳) در گاتاها سخنی از مراسم هوم ، فروشی ها ، مجموعه خدایان طبیعی نیست. این مسأله یا به این دلیل است كه در گاتاها دین به شكل اولیه و عالیتر آن ارائه شده و یا اینكه، به احتمال بیشتر، این سرودها عمدتاً به تعالیم پیامبر درباره ناسازگاری اورمزد و اهریمن پرداخته است. (Jackson, A.V.; Williams, P.۲۶۸) به هر حال گاتاها (سرودها)ی زرتشت به اندازه ای مقدس است كه در تمام اوستا به هر یك فصل (هایتی) آن و به هر یك قطعه (و چس تشتی) آن و به هر یك فرد (افسمن) آن و به هر كلمه(و چ) آن و به معنی هر یك از كلمات (آزئینتی - زند) آن درود و ثنا فرستاده می شود (پور داوود، ص ۶۶).
كل گاتاها ۱۷ هائیتی (فصل) است و شامل ۲۳۸ قطعه و ۸۹۶ بیت و ۵۵۶۰ كلمه است. گاتاها شامل پنج قسمت است و هر یك از این پنج گات با اولین كلمه ای كه با آن شروع می شود نامیده می شود. اولین گاتا موسوم است به اهون وثتی (اهنود) از یسنای ۲۸ تا ۳۴ متعلق به گاتا اهنود است. پس از آن هپتنگ هائتی (هفت پاره) شروع می شود از آن جا كه این قسمت منثور است، جزء گاتاهانیست ولی از زمان قدیم میان گاتای اول و دوم جا داده شده است. از حیث عبارت مثل گاتا است ولی به قدمت گاتا نیست نظر به اسمش باید هفت ها باشد ولی بعدها یك های كوچك به آن افزوده شد و دارای هشت ها می باشد. و از یسنای ۳۵ تا ۴۲ را شامل می شود گاتای دوم اشتاویتی (اشتود) است و از یسنای ۴۳ تا یسنای ۴۶ است. سومین گاتا سپنتامینیو (سپنتمد) به معنی خرد مقدس است و از یسنای ۴۷ است تا ۵۰. گاتای چهارم و هوخشتر یعنی اقتدار نیك و كشور خوب، است و فقط دارای یك ها می باشد كه یسنای ۵۱ است.
پنجمین و آخرین گاتا موسوم است به وهیشتواشتی (وهشیتواش) و دارای یك ها یسنای ۵۳ می باشد معنای این كلمه بهترین خواسته و نیكوترین ثروت است. (پیشین، ص ۶۱ تا ۶۷)
حال ببینیم زرتشت در گاتاها چگونه خدای خود، اهورامزدا، را توصیف كرده است. واژه ای كه زرتشت در اوستا (گاتاها) برای خدای یگانه به كار برده اهورامزدا است. در آغاز بیشتر نیایشها این عبارت به چشم می خورد: «خشنوتره اهورهه مزدا» یعنی به خشنودی اهورامزدا. در گاتاها گاهی اهورامزدا جدا از هم استعمال شده است؛ مثلاً در یسنای ۲۸ بند اول، مزدا تنها برای خدا آمده است. در بند هشتم همین یسنا ابتدا اهور و پس از چندین كلمه فاصله، مزدا آمده است. در بند ششم برعكس اول مزدا و پس از چند جمله، اهور دیده می شود. در بند دوم مزدا اهورا به كار برده شده است. در سراسر گاتاها هر جا، این دو واژه با هم آمده است، مزدا مقدم بر اهورا است. در یسنا ۲۸ بند اول زرتشت می گوید: «تو ای مزدا اهورا مرا از خرد خویش تعلیم ده و از زبان خویش آگاه ساز كه روز واپسین چگونه خواهد بود؟» در سایر بخشهای اوستا بر عكس گاتاها هر جا كه این دو واژه با هم آمده، اهورا مقدم بر مزدا است البته در بعضی قسمتهای اوستا نیز مزدا اهورا آمده است. در سنگ نوشته های میخی نیز بیشتر اهورا مقدم بر مزدا می باشد.
مزدا در بعضی بندهای گاتاها به معنی حافظه و به حافظه سپردن و به یاد داشتن است. این واژه در سانسكریت مذش، به معنی دانش و هوش می باشد. بنابراین وقتی كه مزدا برای خدا به كار برده شده است از آن معنی هوشیار و آگاه و دانا اراده كرده اند. پس اهورا مزدا به معنی سرور دانا است. (اوشیدری، جهانگیر، ص ۱۹-۲۰)
از نظر زرتشت تنها اهورامزدا شایسته پرستش است: «تو باید آن كس را با ستایش پارسایی خود بستایی كه همیشه مزدا اهورا نام دارد.» (سینا ۴۵، بند ۱) همچنین می گوید: «كسی كه به ضد دروغپرست با زبان و اندیشه و دست ستیزگی كند، خوشنودی مزدا اهورا را به جای آورد.» (یسنا ۳۳، بند ۲) زرتشت عظمت و جبروت را مختص اهورامزدا می داند و او را آفریننده یكتا و خداوند توانا می داند. وی در سینا ۴۴ با یك زبان شاعرانه درباره توحید و اقتدار خداوند می گوید: «از تو می پرسم ای اهورا مزدا كیست پدر راستی؟ كیست نخستین كسی راه سیر خورشید و ستاره بنمود؟ از كیست كه ماه گاه تهی است و گاهی پر؟ كیست نگهدار زمین در پایین و سپهر در بالا؟ كیست آفریننده آب و گیاه؟ كیست كه به باد و ابر تند روی آموخت؟ كیست آفریننده روشنایی سود بخش و تاریكی كیست كه خواب و بیداری آورد؟ كیست كه بامداد و نیمروز و شب قرار داد؟ و دینداران را به ادای فریضه گماشت؟
كیست آفریننده فرشته مهر و محبت آرمتی؟ كیست كه از روی دانش و خرد احترام پدر در دل پسر نها؟ پس از تمام این پرسشها زرتشت در پاسخ چنین می گوید: «من می كوشم فردا كه تو را به توسط خرد مقدس آفریدگار كل به درستی بشناسم.» (پورداوود، ص ۷۰-۷۱) اهورامزدا خیرخواه بندگانش است و ستایش ایشان را می شنود: (یسنای ۴۵ – بند ۶) زرتشت خدایش را می بیند و كلمات او را می شنود او شنیدن صدا خدا را توضیح می دهد او از خدا می خواهد تا با او سخن بگوید «با دهان خودش» (Zaehner. R.C.۱۹۷۵ PP.۴۴-۴۵) وی در همین ارتباط در جای دیگر می گوید: «ای اهورامزدا همین كه تو را با دیده دل نگریستم در اندیشه خود دریافتم كه تویی سرآغاز و سرانجام، تویی سرچشمه منش پاك، تویی آفریننده راستی و تویی داور دادگر كارهای جهانی» (یسنای ۲۸، بند ۸) زرتشت عظمت خدا را نه با اندیشه و تمركز بلكه با شهود مستقیم دید. (Ibid,P.۴۴)
«پس آیا من در ذهنم می فهمم كه تو قدیم هستی، تو پدر خرد مقدس هستی من تو را با چشمانم درك كرده ام، تو حقیقت را آفریدی. تو اهورا هستی. (سینا ۳۱، بند ۸) همچنین در یسنای ۴۴ آمده است كه او خالق همه چیز است همه چیز به او وابسته است. (سینا ۴۴، بند ۵) او همه چیز را می داند (سینا ۳۱، بند ۱۳) او آینده را می داند (یسنای ۳۳، بند ۱۳) و حكومت و شهریاری دارد. (یسنای ۳۱، بند ۲۱) (Moulton, James.Hope,۱۹۱۳,P.۹۴)
از این رو، با توجه به سخنان زرتشت در گاتاها، می توان اذعان كرد كه او، به خدایی واحد و قادر مطلقی كه خالق همه چیز است اعتقاد داشت. یعنی زرتشت هم به توحید ذاتی و هم توحید خالقی را باور داشت. حتی به نظر می رسد كه زرتشت تدابیر و امور عالم را نیز به خدای واحد یگانه نسبت داده و او را رب و مدبر عالم می داند آنچه در یسنا ۴۴ آمده است و پیشتر به آن اشاره شد به براین ادعاویست می كند.
● صفات اهورامزدا در گاتاها
در جمع بندی اوصاف اهورامزدا بنا بر آنچه در گاتاها آمده چنین می توان گفت، اهورا مزدا سپنته مینیو یعنی مقدس ترین روان و خالق همه چیز است. وی همچنین وهومنه یعنی منش و اندیشه نیك و اشه و هبشته یعنی بهترین حقیقت دادگری است. وی خشتبره ویریه یعنی شهریاری و پادشاهی كه باید انتخاب و برگزیده شود. سپنته آرمیتی است یعنی پارسایی مقدس. هورزتات جامعیت و رسایی و امرتات جاودانگی و بی مرگی است (آسموسن، ج پ، ص ۱۰۶) اشه یعنی راستی و درستی و قانون ایزدی و پاكی است و ۱۰۸ بار در گاتاها تكرار شده است كلمه «اشو» نیز از همین ریشه است. و هومنه مركب از «وهو» و «منه» به معنی خوب منش می باشد. كلمه خوب فارسی و «وهو» اوستایی یكی است. منش با «منه» اوستایی نیز از یك ریشه است. و هو منه را به نیك نهاد و یا پاك سرشت می توان ترجمه كرد.
و هومنه و یا «وهیشتومنه» هر دو دارای یك معنی است و تقریباً ۱۳۰ بار در گاتاها تكرار شده است. خشتره یعنی كشور و توانایی و خسروی، كلمه شهر و شهریاری هر دو از خشتر اوستایی است. آرمئتی به معنای بردباری و فروتنی و مهر و اخلاص است. هوورتات یعنی رسایی و سلامت و عافیت. «أ» در امرتات از ادات نفی است و مرتات به معنای مرگ است و در مجموع به معنای بی مرگی و جاودانی است. این كلمات را به ترتیب اردیبهشت، بهمن، شهریور، سپندارمز، خرداد و مرداد می گوییم. نزد زرتشتیان این شش كلمه علاوه بر اسم ماهها اسم شش روز از سی روز ماه دهم هست. این كلمات گاهی از مجردات است و صفات اهورامزدا است و گاهی یك فرشته مخصوص است. مثل ملائكه در تورات، بطوریكه تفكیك این دو از هم بسیار مشكل است و ترجمه گاتاها را مشكل ساخته است. مثلاً در یسنا ۴۷ قطعه اول برخی از آنها را باید به عنوان مجردات ترجمه كرد و برخی دیگر را باید نام فرشتگان دانست. مثلاً نسبت به خرد مقدس (سپنته مینیو) و قانون ایزدی(اشه) نیك اندیشیدن و نیك گفتن و نیكی به جای آوردن اهورا توسط خشتره و آرمینتی به ما رسایی (هوروتات) و جاودانی (امرتات) بخشد.» (گاتاها، ص ۸۴)
ویل دورانت درباره صفات اهورامزدا با تكیه بر سخنان زرتشت در گاتاها می گوید: مقصود از این منش پاك عقل انسانی نیست. بلكه منظور حكمت الهی است، كه تقریباً با لوگوس یا «كلمه الله» اختلافی ندارد و اهورامزدا آن را وسیله آفرینش كائنات قرار می دهد، زرتشت برای اهورا مزدا هفت جلوه یا هفت صفت بر می شمارد كه عبارت است از: نور، منش، پاك، راستی، قدرت، تقوا، خیر و فناناپذیری ولی پیروان وی چون به شرك و پرستیدن ربهای متعدد عادت داشتند، به این صفات رنگ اشخاص دادند و آنها را «امشاسپندان» یا قدیسان جاودانی نام نهادند و چنان معتقد شدند كه این امشاسپندان زیر نظر اهورا مزدا جهان را می آفریند و بر آن تسلط دارند؛ به این ترتیب بود كه یكتا پرستی عالی موسس این دین در میان مردم به صورت شرك درآمد؛ این كاری است كه پیش از آن در دین مسیحی صورت گرفت. علاوه بر ارواح مقدس امشاسپندان، پارسیان به فرشتگان نیز معتقد بودند و چنان می پنداشتند كه زن و مرد و خرد و كلان، فرشته نگاهبان خاصی برای خود دارد. (دورانت، ویل، بی تا، ص ۴۲۴)
● امشاسپندان
امشاسپندان برای فهم تفكر زرتشتی؛ اهمیت اساسی دارند. آنها بارها و بارها در گاتاها ذكر شده اند، گاهی در ارتباط با موضوع الهی یعنی اهورامزدا و گاهی در ارتباط با موضوع انسانی یعنی زرتشت یا انسانهای دیگر. (Camoy, A.y, P ۵۸۱)
امشاسپندان طبقه خاصی از موجودات در دین زرتشتی است كه مرتبط با عقیده كردبیان یهودیت و مسیحیت می باشد. در پهلوی Amhras pand و در فارسی متأخر Amshas pand است. نام امشه سپنته به عنوان یك مجموعه در گاتاها نیامده است. گرچه از امشه سپنته دائماً چه به صورت فردی یا همراه یكدیگر در طی این سرودهای قدیمی نام برده شده است؛ این عنوان در گاتاها هفتن (یسنای ۳۹۰۴؛ ۶: ۴۲) آمده است و در اوستای متأخر و در ادبیات بعدی زرتشتی دیده می شود. در استعمالهای بعدی اصطلاح امشاسپند بگونه ای بیربط استفاده می شود، و برخی از فرشتگان نیز با این عنوان نامیده شدند، سرئوشه نیز در گروه پذیرفته شده و در ارتباط با آنها كار می كند (بندهشن ۲۹ و ۳۰)، آتر، آتش اهورامزدا، امشاسپند است (یسنا، ۱:۲)، گوشروان ، روح گاواولیه اگر چه غالباً به عنوان فرشته فرض می شود در شایست ناشایست (شایست ناشایست ۱۴ و ۲۲) امشاسپند نامیده می شود. حتی «فرمول كستی». اخیر از «سی و سه» امشاسپند سخن می گوید: پلوتارك نویسنده یونانی در قرن اول میلادی امشاسپندان را شش خدا می داند. (Jackson, A.V. William,P۳۸۵)
صفات اوستایی وهو (نیكی)، وهشتیه (بهترین)، ویریه(مطلوب) شپنته (مقدس) كه شایعترین عناوین چهار اشاسپند اول در دوره اول دین هستند، در دوران بعد صفات ثابت ایشان شد، دو مظهر آخر هوروتات و امرتات، هیچ صفت ثابتی ندارند، اما غالباً با همدیگر ذكر می شوند. (Jackson, A.V. Williams, ۱۹۵۸, P۳۸۴)بنا بر نظریه جرج دمزیل در مورد ایدئولوژی سه طبقه هند و اروپایی كه مورد قبول برخی ایرانشناسان مانند دوشن گیلمن و گئوویدن گرن می باشد، تحلیل سیستم امشاسپندان بیانگر قالب نوعی كاركرد سه جانبه می باشد به عبارت دیگر اشد و وهومنه جایگزین دو خدای آریایی وارونه و متیره و معرف اولین وظیفه یعنی حكمرانی قانونمند می باشند. خشتره ویریه در ارتباط با ایندو امر معرف وظیفه جنگجویی است؛ هوروتات و امرتات مانند دو قلوهای ناستیه همراه با آرمیتی وجود چند ظرفیتی و دارای وظیفه با روری و ثمربخشی می باشند. (Gnoli, Gherardo, ۱۹۸۷, P.۵۸۲)
دریشتها امشاسپندان مخلوقات اهورامزدا بودند(شیت ۱:۲۵) و عملكرد ایشان كمك به او در هدایت جهان است (شیت ۹:۱۶؛ ۱۵-۲:۱؛ و ندیداد ۹:۹؛ بندهشن ۲۸-۲۳:۱) اینها جاودان و نادیدنی (دینكرت، ترجمه ستجنا صص ۴۷-۴۸) حكمرانانی نیكو، معطیان خیر، جاودان و معطی علی الدوام (یسنا ۲۴:۹) هستند. اینها فروشی خودشان را دارند، كه از آنان درخواست می شود. (یشت، ۱۳:۸۲) آنها به گونه ای خاص عبادت می شوند و گفته می شود به دلیل نذوری كه می شود بر مسیرهای نور فرود می آیند. (یشت ۱۳:۸۴، ۱۴:۱۷) آنها در بهشت سكنی دارند، در آنجا وهومنه، بر تخت طلا می نشیند (وندیداد ۱۴:۱۸) بهمین دلیل به هر یك از ایشان محافظت برخی عناصر عالم نسبت داده شده است.
محافظت حیوانات به وهومنه اسناد داده می شود، اشه وهیشته حافظ آتش و خشتره ویریه نگهبان فلزات است. هور و تات و امرتات محافظ آب و سبزیجات می باشند. (شایست ناشایست ۱۵:۵؛ بندهشن بزرگ، ترجمه دارمستتر) . به هر امشاسپند ماه مخصوصی تخصیص داده شده است (بندهشن۷-۱: ۲۵) هر كدام یك روز مقدس و یك گل مخصوص دارند، برای مثال یاس سفید مختص وهومنه است نوع خاصی از ریحان مختص خشتره ویریه و مشك مختص سپنته آرمیتی است. سه امشه سپنتد اول مذكرند (یا به احتمال بیشتر خنثی هستند) و سه تای آخر مؤنث اند؛ می توان گفت كه اینها نقش فرشتگان مقرب را در تمام دوران تاریخ دین زرتشت ایفا كردند، در مقابل آنها شش مخالف قرار دارد. آكه منه،ایندرا، سئور، ناانگه اثنی، تئوروی، زئیری بعضی از دانشمندان در مورد ارتباط مفهوم امشاسپندان، به عنوان مجموعه ای مقدس و والاتر از ایزدان و پایین تر از اهورامزدا، و فرشتگان مقرب تحقیق كرده اند. عده ای هم بر شباهتهای اینها به عقیده ادیتی ها در هند قدیم تأكید می ورزند.
در مورد اینكه آیا این شباهتها وام گرفته شده اند و یا بنا بر منابع متداول، تحولات طبیعی اند، عقاید مختلف است. (Jackson, A.V.Williams, ۱۹۵۸,P.۳۸۵)
در مجموع می توان گفت در گاتاهای زرتشت، اهورامزدا خدای واحد و آفریدگار دانا و توانایی است كه با نیروها و جلوه های ششگانه خود یعنی وهومنه، اشد وهشته، خشتره وفرته، سنپته آرمیتی، هوروتات و امرتات این جهان را می آفریند و نظام و آیین خویش راا در آن برقرار می سازد و كسانی را كه جانب راستی و آیین بهین او را اختیار كرده اند، به پیكار با دروغ و پلیدی می گمارد، و زرتشت را رسالت می دهد تا مردم را به راستی و درستی و به سوی ملكوت بی زوال فردایی رهبری كند. زرتشت جز اهورامزدا خدایی را نمی پرستد و همه و خدایانی را كه پیش از او در میان مردم پرستیده می شدند نادیده می گیرد، و ریختن خون جانداران و نوشیدن هومه مستی آور را كه از لوازم پرستش و یزشن آنان بود، زشت می شمارد. (مجتبایی، فتح اله، بی تا، ص ۸-۹)
● سپنته مینیو وانگره مینیو
سپنته مینیو یا خرد مقدس و یا به عبارت ساده تر قوه نیكی، از آن اهورامزدا است. در مقابل آن انگره مینیو، خود خبیث و یا قوه زشتی می باشد . در هر جای گاتاها كه صحبت از انگره مینیو شده است آن را در مقابل سپنته مینیو می بینیم نه در مقابل اهورامزدا. در گاتاها به هیچ وجه صحبت از منازعات هرمزد و اهریمن نیست. در سراسر گاتاها اهورامزدا یگانه آفریدگار جهان مینوی و مادی و سرچشمه همه نیكیها و خوبیهاست.
در مقابل او آفریدگار و یا فاعل شری وجود ندارد. انگره مینیو یا خرد خبیث كه بعدها به مرور ایام اهریمن شد و زشتیهای جهانی از قبل اوست در مقابل اهورامزدا نیست بلكه در مقابل سپنته مینیو است در یسنا ۴۵ – قطعه دوم می گوید: «من می خواهم سخن بدارم از آن دو گوهری كه در آغاز زندگانی بوده اند از آنچه آن یكی مقدس به دیگری خبیث گفت كه فكر و تعلیم و خرد و آرزو و گفتار و كردار و روح ما با هم یگانه و یكسان نیست.» به جز واژه انگره مینیو، واژه های دیگری نیز برای قوه شر استعمال شده است. مثلاً كلمه اكو (آك) و كلمه دروگ (دروغ) هر دو به معنی قوه خبیث و شریر است. سپنته مینیو صفت اهورامزدا است نه خود او، این مسأله از یسنا ۳۳، ۱۲ و یسنای ۴۳، ۲ و یسنا ۴۴، ۷ فهمیده می شود. مثلاً در یسنای ۳۴ قطعه ۱۲، زرتشت بخشایش و رحمت اهورامزدا را توسط سپنته مینیو و فرشتگانش درخواست نموده و می گوید: «ای اهورامزدا خود را به نموده، به دستیاری آرمیتی توانائیم بخش، توسط سپنته مینیو نیرویم ده، توسط اشه از پاداش نیك بهره مندم ساز و به دستیاری وهومنه توانایم كن. (پورداوود، بی تا، ص ۷۱-۷۲)
در هر شش قطعه یسنای ۴۷ به طور صریح و آشكار از سپنته مینیو سخن به میان رفته است و انگره مینیو در مقابل آن است.
در مقابل سایر صفات اهورا مزدا نیز صفت زشتی وجود درد مثل ترماتی (ترمنش) كه به معنای خیره سری و خودستایی است و در مقابل آرمیتی است و همچنین آكم ماتو (آك منش) كه به معنی زشت نهاد و بد منش است در مقابل وهومنه است كه به معنی پاك منشی و نیك سرشتی است این دو لغت هر دو در یسنا ۳۳ بند ۴ آمده است. (پور داوود، بی تا، ص ۷۲-۷۳)
انگره مینیو و اهورامزدا غالباً در ثنویت قبل از اسلام در دین زرتشتی به عنوان دو قطب متقابل تلقی می شوند. در حالیكه چنانچه در تعالیم زرتشت در گاتاها دیدیم، این دو ر مقابل یكدیگر نیستند. اهورامزدا بر تقابل میان دو اصل اشه، راستی (كیهانی، اخلاقی، آئینی، اجتماعی، برابرریتا ودایی) و دروج، دروغ، تفوق یافت. صورت ابتدایی این تقابل در دو پسر دوقلوی اهورامزدا، سپنته مینیو وانگره مینیو، ارائه می شود كه به ترتیب راستی و دروغ را بر می گزیدند. انتقال ثنویت اولیه زرتشتی به ثنویت بعدی كه در شكل اورمزد در مقابل اهریمن بیان می شود، در زروانیسم رخ داد.(Ency. Elaide.vol. I. P. ۱۵۸ & Zoehner, R.C. ۱۹۷۵, P ۲۱۳)
● ثنویت در دین زرتشتی
ماده اصلی اعتقاد زرتشت در یسنای ۳۰ یافت می شود: «آن دو گوهر همزادیكه در آغاز عالم تصور ظهور نمودند یكی از آنها نیكی است در اندیشه و گفتار و كردار و دیگری از آن بدی (در اندیشه و گفتار و كردار) از میان این دو مرد دانا باید نیك را برگزیند نه زشت را»
این نكته جوهر اخلاقیات زرتشت است كه بعدها در یك سیستم بزرگ كیهان شناسی بسط و گسترش یافت. انسان با انتخاب درست و تبعیت از قانون (اشوان) به تفوق نهایی گوهر نیكی، یعنی اهورامزدا بر گوهر بدی (دروغ، انگره مینیو) كمك می كند، او با الهام از جانب وهومنه(فكر درست) در مقابل تمام دروج، دئوه، كوی، جادو، پئیركا و مراسم مربوط به آن (قربانی موجودات و نوشیدن هومت) می ایستد.(oy. A.J.۱۹۵۸,P.۳۴۷)
اساساً پایه ثنویت، اخلاقی است: دو گوهر متقابل زرتشتی، سپنته مینیو و انگره مینیو فرزندان دو قلوی اهورا مزدا هستند و انتخاب ایشان بین راستی (اشه) و دروغ بین گفتار نیك، كردار نیك، پندار نیك و كردار بد، گفتار بد و پندار بد، (یسنا ۳۰، بند ۵) ریشه ثنویت در دین زرتشت است این دو به عنوان نخستین نمونه انتخاب هر انسان عمل می كنند (یسنا ۳۰، بند ۲) حال خواه درستی را برگزیند یا نادرستی را. خیر یا شر بودن دو گوهر از انتخاب نشأت می گیرد و بر خلاف آنچه بعضی دانشمندان می گویند ذاتی ایشان از پیش تعیین شده نمی باشد. مفهوم اهورامزدا به عنوان خالق بهشت و جهنم، نور و تاریكی (یسنا۴۴ بند ۳-۵) نشان می دهد كه زرتشت متفكر اصلی و چهره قدرتمند دینی بود و تغییرات اساسی را در محیط فرهنگی و روحانی كه در آن تربیت شده بود ایجاد كرد.
زرتشت هیچگاه از دو قطب وجودی خیر و شر كه از ازل در كنار هم وجود داشته باشند و یكی منبع خیر و دیگری منبع شر باشد سخن نگفت.. او بر انتخاب خیر تأكید ورزید.
در دین زرتشتی، تنها انگره مینیو و سپنته مینیو نیستند كه با انتخاب اخلاقی مواجهند دئوه (ایزدان) نیز كه فرزندان اندیشه بد، دروغ، غرور می باشند، به دلیل انتخاب نادرستشان شر شدند. (Gherardo, Gnoli, ۱۹۸۷, P-۵۸۱)
مسأله انتخاب (ور) آنچنان در اصول اعتقادی زرتشتی دارای اهمیت است كه با جرأت می توان گفت دین زرتشتی دین انتخاب است. عمل فردی كه به پیام اهورامزدا گوش فرا می دهد و قلب خود را بدان می گشاید در آستانه تصمیم و انتخاب قرار می گیرد (ویچیت) اگر چه شخصی و خصوصی است اما به عالم و نظام آن هم بستگی دارد. این انتخاب بین نیك و بد، بین نیروی ایزدی و قوای اهریمنی، بین رستگاری ابدی و قهر و محكومیت دائمی است. زرتشت می گوید كه اهورامزدا خالق همه چیز خوب است وانگره مینیو به وجود آورنده بدی و پلیدی است زیرا او بود كه با اختیار و انتخاب خود در آغاز بدی را بر گزید. در كتابهای دین زرتشتی به زبان پهلوی از دو جهان نام برده می شود: یكی گیتی یعنی جهان خاكی و دیگر مینودنیایی كه فراتر از عالم مادی است و دیده نمی شود. در هر دو عالم خوب و بد وجود دارد اما تنها در این جهان است (گیتی) كه این دو نیرو كار می كنند و در نبرد با یكدیگرند. به عبارت دیگر جهان كنونی جهان مبارزه است و انسان كسی است كه باید این نبرد را به پایان برساند.
در همان لحظه كه انسان به انتخاب بین خوب و بد می پردازد این نبرد آغاز می گردد و در همان لحظه، همانطور كه زرتشت به طور تمثیلی آن را بیان نموده گذشتن شخص از روی پل چینوت شروع می شود. سرنوشت انسان یا رستگاری در جهان جاودانی و پاك اهورامزدا است و یا نابودی نهایی. (آسموسن، بی تا، ص ۱۱۳-۱۱۴)
پس می توان گفت هدف زرتشت از بیان این تمثیل یعنی بیان وجود دو روح نیك و بد و طریق و جهتی كه هر یك انتخاب نمودند آن بود كه وجود بدی و پلیدی را در جهان توجیه نماید و اهمیت مسأله انتخاب (یسنا ۳۱، بند ۳) را نشان دهد. زیرا نبرد با اهریمن و بدی فقط با انتخاب صحیح انسان ممكن است. شخصی كه راه راست را بر می گزیند. همكار و سرباز اورمزداست.
زرتشت هرگز در گاتاها از ثنویت مطلقی كه در آن دو گوهر یا دو خدا یكی منبع خوبی و دیگری منبع بدی باشد و بالاستقلال و جدا از هم از ازل وجود داشته باشند، سخنی به میان نیاورد بلكه اهورامزدا را خالق همه چیز شمرده است. البته در زمان ساسانیان اعتقاد صریح به ثنویت و وجود دو روح مستقل از هم جزو اصول عقاید زرتشتی كه مذهب رسمی كشور بود وجود داشت كه خود موضوع تحقیقی مستقل می باشد.
دكتر مژگان سخایی
منابع و مآخذ
آسموسن، ج. پ، «اصول و عقاید و اعتقادات دیانت زرتشتی، دیانت زرتشتی، ترجمه فریدون وهمن، تهرا، بنیاد فرهنگ ایران، بی تا
اوشیدری، جهانگیر، دانشنامه فرد یسنا، تهران، شركت نشر مركز، ۱۳۷۱
بار، كای، «دیانت زرتشتی»، دیانت زرتشتی (مذكور در فوق)
دوستخواه، جلیل، اوستا: نامه مینوی آیین زرتشت، تهران، انتشارات مروارید، چاپ دوم، ۱۳۵۵
گاتاها، گزارش ابراهیم پور داوود، بمبئی ، انجمن زرتشتیان ایران، ۱۹۵۲
ینبرگ، هنریك ساموئل، دینهای ایران باستان، ترجمه سیف الدین نجم آبادی، تهران ۱۳۵۹
دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ج ۱، ترجمه احمد آرام، ع پاشایی، امیر حسین آریان پور، بی تا
مجتبایی، فتح الله، مقدمه: هنینگ، والتر برونو، زرتشت سیاستمدار یا جادوگر، ترجمه كامران فانی، تهران، نشر پرواز، ۱۳۶۵
همو، شهر زیبای افلاطون و شاهی آرمانی در ایران باستان، انجمن فرهنگ ایران و باستان، بی جا، بی تا
ویدن گرن، گئو، دینهای ایران باستان، ترجمه دكتر منوچهر فرهنگ، تهران، انتشارات آگاهان دیده، ۱۳۷۷
یشتها، گزارش پور داوود، به كوشش بهرام فره وشی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۶
هنینر، جان، شناخت اساطیر ایران، ترجمه ژاله آموزگار، احمد تفضلی، بابل نشر چشمه، ۱۳۷۱
Gnoli, Gherardo, "Zoroastrianism" in : the Encyclopedia of religion, Mircea Eliade (ed.) vol ۱۵ , Newyork, London, ۱۹۸۷
"Ahuramazda and Angra mainyu" in Encyclopedia of Religion (a fore mentioned) vol.I
Zaehner, R.C. The Dawn & Twilight of Zoroastrianism, London. Werden fierd & Nicolson, ۱۹۶۱
Milis, L.H "Ahriman" in Ency. of Religion & Ethics, James, Hastings, (ed) , Vol I, Edinburg, ۱۹۵۸
Carnoy, A.J "Zoroastrianism" in Ency. of Religion & Ethics (aforementioned). Vol.۱۲
Jackson, A.v. Williams, "Amesha Spentas" in Ency. Of Religion & Ethics (aforementioned vol.۱
Id. "Avesta" in Ency. of Religion & Ethics (afore mentioned) vol. I
James, Hope, Moulton, Early Zoroastrionism: Lectures delivered at Oxford and in London February to May ۱۹۱۲, London, Wiliams & Norgate, ۱۹۱۳
"Systems of Religious and Spiritual Belief" in the Encyclopedia, Britannica, vol.۲۶. Macropedia, ۱۵th Edition.
Gulliemin, J.Duchesne, "Ahuramazda & Ahriman", in: New Catholic Encyclopedia, Jahn P.Whalen, M.A S.T.D catholic University of America, Washington, Distnict of Columbia, Vol.۱, ۱۹۶۶.
منبع : موسسه گفتگوی ادیان