سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

آموختنی‌های جنگ قفقاز


آموختنی‌های جنگ قفقاز
در حال حاضر، پیش بینی چگونگی پایان جنگ بین روسیه و گرجستان و نیز گسترش آتی چشم انداز سیاسی دشوار است. ولی یک چیز از هم اکنون روشن است: این جنگ سبب می شود که بیگانگی بین روسیه و گرجستان از یک سو و بین روسیه و غرب از سوی دیگر بیشتر شود.
دیگر شکی وجود ندارد: حمله نظامی گرجستان به اوستیای جنوبی، عملا به جنگ میان روسیه و گرجستان انجامید. در حالی که وضعیت نظامی در حال حاضر ناروشن است، یک کارزار رسانه ای و اطلاعاتی نیز بین گرجستان و روسیه، که به طور سنتی از اوستیای جنوبی حمایت می کند، آغاز شده است; کارزاری که یافتن راه کاری سیاسی برای این کشاکش را آسان تر نمی سازد. گمان می رود که این کشمکش، حتی بیگانگی موجود بین روسیه و غرب را، هم چنان شدت بخشد.
میخائیل ساکاشویلی، رئیس جمهور گرجستان معتقد است که حمله نظامی کشورش به اوستیای جنوبی، بر طبق قانون صورت گرفته است. از نظر حقوقی این موضع بی جا نیست. زیرا ظاهرا اوستیای جنوبی که هنوز از سوی جامعه بین المللی به رسمیت شناخته نشده، به گرجستان تعلق دارد، هرچند که تفلیس بیش از ۱۵ سال است که عملا کنترلی بر این منطقه ندارد و تقریبا تمام ساکنان آن، روس اند.
جالب اینجاست که ساکاشویلی برای توجیه حمله نظامی خود به اوستیای جنوبی همان دلایلی را مطرح کرده است که روسیه هنگام حمله به چچن عنوان نمود: «برقراری نظم مبتنی بر قانون اساسی». از نظر ساکاشویلی، حمله روسیه به اوستیای جنوبی، اعلام جنگ علیه گرجستان و دخالت در امور داخلی کشور مستقل همسایه این کشور است; کشوری که امید دارد از سوی غرب، به ویژه از سوی آمریکا علیه روسیه «متجاوز» حمایت شود.
روسیه هم با همین استدلال سیاست خود را توجیه می کند: به پیروی از منطق استدلال های غربی در حمله نظامی ناتو علیه صربستان به خاطر حمایت از کوزور، روسیه نیز حمله نظامی خود را به عنوان «مداخله انساندوستانه» مطرح می کند: مسکو باید از «جان روس ها» دفاع کند و به همین منظور باید « پاسداران صلح خود» را تقویت نماید. طبق این مدل، حملات هوایی برای نابود کردن شهرها و تاسیسات شهری گرجستان - همان کاری که ناتو در صربستان کرد - توجیه می شود. موافق سناریوی ساخت غرب در مورد کوزور، اگر حمله نظامی به اوستیای جنوبی با موفقیت به پایان برسد، می توان استقلال اوستیای جنوبی و الحاق بعدی آن را به روسیه هم مستدل کرد. به خاطر وجود جو میهن پرستانه «هوراکش» در روسیه، چنین سناریویی در جامعه روسیه با استقبال روبرو خواهد شد; جامعه ای که هنوز در کابوس فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به سر می برد. در حال حاضر، پیش بینی چگونگی پایان این جنگ و نیز گسترش آتی چشم انداز سیاسی دشوار است. ولی یک چیز از هم اکنون روشن است: هر دو طرف از هم آموخته اند، بدون این که چیزی فهمیده باشند: این جنگ سبب می شود که بیگانگی بین روسیه و گرجستان و نیز بین روسیه و غرب بیشتر شود.
منبع: خبرگزاری فرانسه
نویسنده : اینگلو مانتوفل
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید