جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

پیغمبر شناسی


پیغمبر شناسی
۱ ) بسوی هدف - هدایت عمومی .
دانه گندمی كه در شكم خاك با شرائط مناسبی قرار میگیرد شروع به رشد و نمو كرده بشاهراه تحول میافتد و هر لحظه صورت و حالت تازه ای بخود گرفته با نظم و ترتیب مشخصی راهی را میپیماید تا یك بوته ای كامل دارای خوشه های گندم میشود و اگر یكی از دانه های آن بزمین افتد باز مسیر گذشته را آغاز كرده بسرانجام میرساند .
و اگر هسته میوه ای است در مهد زمین آغاز حركت نموده پوست را شكافته نوك سبزی میدهد و راه منظم و مشخصی را پیموده بالاخره درختی برومندو سر سبزی باردار میشود .
اگر نطفه حیوانی است در میان تخم یا در رحم مادر شروع بتكامل نموده راه مشخصی را كه ویژه همان حیوان نطفه ایست سیر نموده فردی كامل از همان حیوان میشود .
این راه مشخص و سیر منظم در هر یك از انواع آفرینش كه در این جهان مشهورندبرقرار رو در سرشت همان نوع است و هرگز بوته سبز گندم كه از دانه شروع نموده بگوسفند یا بز یا فیل نمیرسد و هرگز حیوانی ماده كه از بز خود باردار گشته خوشه گندم یا درخت چنارنمیزاید حتی اگرنقصی در تركیب اعضاء یا در عمل طبیعی نوزادی پیدا شود مثلا گوسفندی بیچشم یا بوته گندمی بیخوشه بوجود آید ما تردید نمیكینم كه بیك آفت و سبب مخالف مستند میباشد .
نظم و ترتیب مداوم در تحول و تكون اشیاء و اختصاص هر نوع از انواع آفرینش در تحول و تكامل خود بنظامی خاص برای متتبع كنجكاو غیر قابل انكار میباشد .
از این نظریه روشن دو مسئله دیگر میتوان نتیجه گرفت : ۱ - در میان مراحل كه نوعی از انواع آفرینش از آغاز پیدایش تا انجام آن میپیماید یك اتصال و ارتباطی برقرار است مانند اینكه نوع نامبرده در هر یك از مراحل تحول و تكون خود از پشت سر دفع و از پیش رو جذب میشود .
۲ ) هدایت خصوصی .
نظر باتصال و ارتباط نامبرده آخرین مرحله سیر هر نوع از آغاز پیدایش مطلوب و مورد توجه تكوینی همان پدیده نوعی است چنانكه مغز گردوئی كه در زیرخاك نوكی سبز میدهداز همان وقت متوجه یك درخت برومند گردوئی است و جنین در تخم یا در رحم از آغاز تكون بسوی حیوان كاملی رهسپار میباشد .
قرآن كریم در تعلیم خود ( كه مطلق آفرینش و پرورش اشیاء را بخدا نسبت میدهد ) این رهسپاری و كشش را كه هر نوع از انواع آفرینش در راه كمال خود دارد بهدایت الهی و رهبری خدائی نسبت میدهد چنانكه میفرماید (الذی اعطی كل شی خلقه ثم هدی ) سوره طه آیه ۵۰ .
و میفرماید ( الذی خلق فسوی و الذی قدر فهدی ) سوره اعلی آیه ۳۲ و بنتیجه های نامبرده اشاره كرده میفرماید .
( و لكل وجههٔ هو مولیها ) سوره بقره آیه ۱۴۸ .
و میفرماید ( و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما لاعبین ما خلقناهما الا بالحق و لكن اكثرهم لا یعلمون ) سوره دخان آیه ۳۹
بدیهی است نوع انسان از این كلیات مستثنی نیست و همین هدایت تكوینی كه درهمه انواع آفرینش حكومت میكند در وی نیز حكومت خواهد كرد و چنانكه با هر نوع سرمایه اختصاصی خود بسوی كمال رهسپار میشود و هدایت مییابد انسان نیز با هدایت تكوینی بسوی كمال واقعی خود هدایت یابد انسان در عین اینكه با انواع دیگر نباتی و حیوانی در بسیاری از خصایص شریك است خصیصه اختصاصی دارد كه از دیگران تمیزش میدهد و آن ( خرد ) است .
خرد است كه انسان بواسطه آن بتفكر پرداخته از هر وسیله ای ممكن بنفع خوداستفاده مینماید در فضای بیكران آسمانها اوج میگیرد و در اعماق دریاها شنامیكند و در سطح زمین از انواع جماد و نبات و حیوان استثمار و استخدام مینماید حتی از همنوعان خود تا جائی كه میتواند سود میگیرد .
انسان بحسب طبع اولی سعادت و كمال خود را در آزادی مطلق خود میبیندولی نظرباینكه سازمان وجودیش سازمان اجتماعی است و نیازمندیهای بیشمار دارد كه هرگزبه تنهائی توانائی رفع آنها راندارد و در صورت اجتماع و تعاون با همنوعان خود كه آنان نیز همان غریزه خودخواهی و آزادی دوستی را دارند ناگزیر است مقداری از آزادی خود را در این راه از دست بدهد در برابر سودی كه ازدیگران میبرد سودی بدهد و معادل آنكه از رنج دیگران بهره میگیرد از رنج خود بهره بدهد یعنی اجتماع تعاونی را از روی ناچاری میپذیرد .
این حقیقت از حال نوزادان و كودكان , بسیار روشن است نوزادان درآغازدرخواستهای خود بچیزی جز زور و گریه متوسل نمیشوند ونیز زیربار هیچ قانون و مقرراتی نمیروند ولی تدریجا بحسب تكامل فكر میفهمند كه كار زندگی تنها باسركشی و زورگوئی پیش نمیرود و كم كم بحال فرد اجتماعی نزدیك میشوند تا در سن یك فرد اجتماعی كه تفكر كامل دارد بهمه مقررات اجتماعی محیط خود رام میگردندانسان بدنبال پذیرفتن اجتماع تعاونی وجود قانون لازم میشمرد كه در اجتماع حكومت كرده وظیفه هر یك از افراد را معین و سزای هر متخلف را مشخص سازد قانونی كه با جریان عملی آن هر یك از افراد جامعه بسعادت واقعی خود برسند و نیكبختی را كه معادل ارزش اجتماعی وی میباشد بیابند .
این قانون همان قانون عملی همگانی است كه بشر از روز پیدایش تا امروز پیوسته خواهان و شیفته آنست و همیشه آن را در سر لوحه آرزوهای خود قرار داده دربرآوردن آن تلاش میكند بدیهی است اگر چنین چیزی امكان نداشت و در سرنوشت بشریت نوشته نشده بود , خواست همیشگی بشر قرار نمیگرفت .
خدای متعال بحقیقت این اجتماع بشری اشاره نموده میفرماید ( نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیاهٔ الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا ) سوره زخرف آیه ۳۲ .
در معنی خودخواهی و انحصار طلبی انسان میفرماید : خلق الانسان هلوعا اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخیر منوعا سوره معارج آیه ۲۱ .
۳ ) خرد و قانون .
اگر درست دقت كنیم خواهیم دید قانونی كه بشر پیوسته در آرزوی آنست ومردم تنها و دسته دسته به نهاد خدادادی لزوم چنان مقرراتی را كه سعادتشان را تأ مین كند , درك میكنند , همانا قانونی است كه جهان بشریت را از آن جهت كه جهان بشری است بیتبعیض و استثناء به نیكبختی رسانیده در میانشان كمال عمومی را برقرار سازدو بدیهی است تاكنون دردوره های گوناگون زندگی بشر چنین قانونی كه تنظیم یافته عقل و خرد باشد , درك نشده است و اگر چنین قانونی بحسب تكوین بعهده خرد گذاشته شده بود البته در این روزگاران دراز برای بشریت درك و مفهوم میشدبلكه همه افراد مردم كه با جهاز تعقل مجهز میباشند آن را تفصیلا درك میكردند چنانكه لزوم آن رادر جامعه خود درك میكنند .
و بعبارت روشنتر قانون كامل مشتركی , كه باید سعادت جامعه بشری را تأ مین كند و باید بشر را از راه آفرینش و تكوین بسوی آن هدایت شود , اگر تكوینا بعهده خرد گذاشته شده بود هر انسان با خردی آن را درك میكرد چنانكه سود و زیان و سایر ضروریات زندگی خود را درك میكند ولی از چنین قانونی تاكنون خبری نیست و قوانینی كه خود بخود یا با وضع یكفرد فرمانروا یا افراد یا ملل كه تاكنون در جامعه های بشری جریان یافته , برای جمعی مسلم و برای غیر آنان مسلم است و دسته ای ازآن با اطلاع و دسته ای بیاطلاع میباشند و هرگز همه مردم كه در ساختمان بشری مساوی و همه باخرد خدادادی مجهزند درك مشتركی در این باب ندارند .
۴ ) شعور مرموزی كه وحی نامیده میشود .
با بیان گذشته روشن شد كه قانونی را كه سعادت جامعه بشری را تأ مین كند خرددرك نمیكند و چون به مقتضای نظریه هدایت عمومی وجود چنین دركی در نوع انسانی ضروری است ناگزیر دستگاه درك كننده دیگری در میان نوع انسانی بایدوجود داشته باشد كه وظایف واقعی زندگی را به آنان بفهماند و دردسترس همگان گذارد و این شعور ودرك كه غیر از عقل وحس میباشد, شعور وحی نامیده میشود البته لازمه پیدایش چنین نیروئی در انسانیت این نیست كه در همه افراد پیدا شودچنانكه نیروی تناسل در انسانیت آفریده شده ولی درك لذت ازدواج و مهیا شدن برای آن تنها درافرادی پیدا میشود كه بسن بلوغ برسند و شعور وحی درافرادی كه ظهور نكرده شعوری است مرموزچنانكه درك لذت ازدواج برای افراد نابالغ انسان دركی است مرموز .
خدای متعال در كلام خود در خصوص وحی شریعت خود و نارسائی عقل در این خصوص اشاره كرده میفرماید ( انا اوحینا الیك كما اوحینا الی نوح و النبیین من بعده رسلا مبشرین و منذرین لئلا یكون للناس علی الله حجهٔ بعد الرسل ) سوره نساء آیه ۱۶۲ .
۵ ) پیغمبران و عصمت نبوت .
ظهور پیغامبران خدا نظریه وحی را كه درفصل سابق گذشت تأ یید میكند پیغامبران خدا مردانی بودندكه دعوی وحی و نبوت نمودند و بدعوی خود حجت قاطع اقامه كردند و مواد دین خدا را كه همان قانون سعادت بخش خدائی است , بمردم تبلیغ نموده در دسترس عموم گذاشتند وچون پیغمبران كه با وحی و نبوت مجهز بودند , در هر زمان كه ظاهر شدند بیش از یكفرد یا چند فرد نبودند , خدای متعال هدایت بقیه مردم را با مأ موریت دعوت و تبلیغ كه به پیغمبران خود داده , تتمیم و تكمیل فرمود .
و از اینجاست كه پیغمبر خدا باید با صفت عصمت متصف باشد یعنی درگرفتن وحی ازجانب خدا و در نگهداری آن و در رسانیدن آن بمردم از خطا مصون باشد و معصیت ( تخلف از قانون خود ) نكند زیرا چنانكه گذشت تلقی وحی و حفظ و تبلیغ آن سه ركن هدایت تكوینی میباشند و خطا در تكوین معنی ندارد .
گذشته از اینكه معصیت و تخلف از مؤدای دعوت و تبلیغ خود , دعوتی است عملی بضد دعوت و موجب سلب وثوق و اطمینان مردم است از راستی و درستی دعوت و در نتیجه غرض و هدف دعوت را تباه میكند .
خدای متعال در كلام خود بعصمت پیغامبران اشاره نموده میفرماید ( و اجتبیناهم و هدیناهم الی صراط المستقیم ) .سوره انعام آیه ۸۷ .
و باز میفرماید : ( عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا الا من ارتضی من رسول فانه یسلك من بین یدیه و من خلفه رصدا , لیعلم ان قد ابلغوا رسالات ربهم ) سوره جن آیه ۲۸ .
۶ ) پیغمبران و دین آسمانی
آنچه پیغمبران خدا از راه وحی بدست آورده و بعنوان پیغام و سفارش خدائی بمردم رسانیدند دین بود یعنی روش زندگی و وظائف انسانی كه سعادت واقعی انسان را تأ مین میكند .
دین آسمانی بطوركلی از دو بخش اعتقادی و عملی مركب میباشد بخش اعتقادی یكرشته اعتقادات اساسی و واقع بینیها است كه باید انسان پایه زندگی خود را به روی آنها گذارد و آنها سه اصل كلی توحید و نبوت و معاد است كه با اختلال یكی از آنها پیروی دین صورت نبندد .
و بخش عملی یكرشته وظائف اخلاقی و عملی است كه مشتمل است بر وظائفی كه انسان نسبت به پیشگاه خدای جهان و وظائفی كه انسان در برابر جامعه بشری دارد .
و از اینجاست كه وظائف فرعی كه در شرایع آسمانی برای انسان تنظیم شده بر دوگونه است اخلاق و اعمال و هر یك از آنها نیز بر دو قسم است : قسمتی اخلاق و اعمالی است كه به پیشگاه خداوندی ارتباط دارد مانند خلق و صفت ایمان و اخلاص و تسلیم و رضا و خشوع و مانند عمل نماز و روزه و قربانی و این دسته بویژه عبادات نامیده میشود و خضوع و بندگی انسان را نسبت به پیشگاه خدائی مسجل میسازد .
و قسمی اخلاق و اعمال شایسته ای است كه بجامعه ارتباط دارد مانند اخلاق و صفات بشر دوستی و خیر خواهی و عدالت و سخاوت و مانند وظائف معاشرت و داد و ستدو غیر آنها و این قسم بویژه معاملات نامیده میشود .
و از طرف دیگر نوع انسانی تدریجا متوجه كمال است و جامعه بشری بمرور زمان كاملتر میشود ظهور این تكامل در شرایع آسمانی نیز ضروری است و قرآن كریم نیز همین تكامل تدریجی را ( چنانكه از راه عقل بدست میآید ) تأ یید میكند و چنانكه از آیاتش استفاده میشود هر شریعت لاحق از شریعت سابق كاملتر است میفرماید ( و انزلنا الیك الكتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الكتاب و مهیمنا علیه ) .
سوره مائده آیه ۴۸ .
و البته چنانكه نظریات علمی نشان میدهد و قرآن كریم نیز تصریح میكند زندگی جامعه انسانی در این جهان ابدی نیست و طبعا تكامل نوع وی نامتناهی نخواهد بود و از این روی كلیات وظائف انسانی ا جهات اعتقاد و عمل ناگزیر درمرحله ای واقف خواهد شد بالتبع نبوت و شریعت نیز روزی كه از جهت كمال اعتقاد و توسعه مقررات عملی بآخر مرحله رسید , ختم خواهد گردید .
و از اینجاست قرآن كریم برای روشن ساختن اینكه اسلام - دین محمد (ص ) آخرین و كاملترین ادیان آسمانی است خود را كتاب آسمانی غیر قابل نسخ و پیغمبر اكرم را خاتم الانبیاء و دین اسلام را مشتمل بهمه وظائف , معرفی میكند چنانكه میفرماید .
( و انه لكتاب عزیز لا یأ تیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه ) سوره حم سجده آیه ۴۲ و میفرماید ( و ما كان محمد ابا احد من رجالكم و لكن رسول الله و خاتم النبیین ) سوره احزاب آیه ۴۰ و میفرماید ( و انزلنا الیك الكتاب تبیانا لكل شی ء ) سوره نحل آیه ۸۹ .
۷ ) پیغمبران و حجت وحی و نبوت .
بسیاری از دانشمندان امروزی كه در وحی و نبوت كنجكاوی كرده اند مسئله وحی ونبوت و مسائل مربوط بآنرا با اصول روانی اجتماعی توجیه نموده اند میگویند پیغمبران خدا مردانی پاك نهاد , بلند همت و بشر دوست بوده اند كه برای پیشرفت مادی و معنوی بشر و اصلاح جامعه های فاسد قوانین و مقرراتی تنظیم نموده اند مردم را بسوی آن دعوت كرده اندوچون مردم آن روز زیر بارمنطق عقل نمیرفته اند برای جلب اطاعت مردم , خود و افكار خودرا بعالم بالا نسبت داده اند و روح پاك خود را روح القدس و فكری كه از آن ترشح میكند ( وحی و نبوت ) و وظائفی را كه از آن نتیجه گرفته میشود ( شریعت آسمانی ) و بیاناتی كه مشتمل بآنهاست مثلا ( كتاب آسمانی ) نامیده اند .
كسیكه با انصاف و نظر عمیق بكتب آسمانی و بویژه بقرآن كریم و همچنین بشریعت پیغمبران نگاه كند , تردید نخواهد داشت كه این نظریه درست نیست .پیغمبران خدا مردان سیاست نبودند بلكه مردان حق و سراپا صدق و صفا بودند .
چیزی را كه درك میكردند بیكم و كاست میگفتند و آنچه را میگفتند میكردند و آنچه مدعی بودند شعور مرموزی بود كه با مدد غیبی بایشان اضافه میشد و از آن راه وظائف اعتقادی و عملی مردم را از پیشگاه خدائی فرا گرفته بمردم تبلیغ میكردند .
و از اینجا روشن میشود كه برای ثبوت دعوی نبوت , حجت و دلیل لازم است و مجرد اینكه شریعتی كه پیغمبر میآورد مطابق عمل میباشد , در صدق دعوی پیغمبری كافی نیست زیرا كسی كه دعوی پیغمبری میكند علاوه بر دعوی صحت شریعت خود دعوی دیگری دارد و آن این است كه با عالم بالا رابطه وحی و نبوت دارد و از جانب خدا مأ موریت دعوت یافته است و این دعوی در جای خود دلیل میخواهد .
و از این روی بود كه ( چنانكه قرآن كریم خبر میدهد پیوسته مردم با ذهن ساده خود از پیغمبران خدا برای اثبات صدق دعوی نبوت معجزه میخواسته اند .
و معنی این منطق ساده و درست این است كه وحی و نبوت كه پیغمبر خدا دعوی میكند در سایر مردم كه مانند وی انسانند یافت نمیشود و ناچار نیروئی است غیبی كه خدا بطور خرق عادت به پیغمبر خود داده كه بوسیله آن سخن خدا را شنیده از روی مأ موریت , بمردم برساند اگر راست است , پس پیغمبر از خدای خود بخواهد كه خارق عادت دیگری بوجود آورد كه مردم بوسیله آن صدق نبوت پیغمبر ( مدعی نبوت ) را باور كنند .
چنانكه روشن است درخواست معجزه از پیغمبران طبق منطقی است درست و بر پیغمبرخداست كه برای اثبات نبوت خود ابتداء یا طبق درخواست مردم , معجزه بیاورد و قرآن كریم نیز این منطق را تأ یید كرده از بسیاری از پیغمبران ابتداء یا پس از درخواست مردم معجزه نقل میفرماید .
البته بسیاری از كنجكاوان تحقق معجزه ( خرق عادت ) را انكار نموده اند ولی سخنشان بدلیل قابل توجهی تكیه نمیدهد و علل و اسبابی كه برای حوادث تاكنون با تجربه و فحص بدست ما رسیده هیچگونه دلیلی نداریم كه آنها دائمی هستند وهیچ حادثه ای هرگز با غیر علل و اسباب عادی خود متحقق نمیشود و معجزاتی كه به پیغمبران خدا نسبت داده شده محال و خلاف عقل ( مانند زوج بودن عدد سه ) نیستند بلكه خرق عادت میباشد در صورتیكه اصل خرق عادت ازاهل ریاضت بسیار دیده و شنیده شده .
۸ ) شماره پیغمبران خدا .
بحسب نقل درگذشته تاریخ , پیغمبران بسیاری آمده اند و قرآن كریم نیز كثرت ایشان را تأ یید فرموده و عده ای از ایشان را بنام و نشان یاد كرده ولی عده مشخص برای ایشان ذكر ننموده است .
از راه نقل قطعی شماره ایشان بدست نیامده جز اینكه در روایت معروف كه ازابیذر غفاری از پیغمبر اكرم است عدد ایشان صد و بیست و چهار هزار تعیین شده است .
۹ ) پیغمبران اولوالعزم صاحبان شریعت .
بحسب آنچه از قرآن كریم استفاده میشود همه پیغمبران خدا شریعت نیاورده اند بلكه پنج نفر از ایشان كه حضرات نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد (ص ) هستند اولوالعزم و صاحبان شریعت میباشند و دیگران در شریعت تابع اولوالعزم بوده اند .
خدای متعال در كلام خود میفرماید ( شرع لكم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیك و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ) سوره شوری آیه ۱۲ و میفرماید ( و اذا اخذنا من النبیین میثاقهم و منك و من نوح و ابراهیم و موسی و عیسی ابن مریم و اخذنا منهم میثاقا غلیظا ) سوره احزاب آیه ۷ .
۱۰ ) نبوت محمد (ص ) .
آخرین پیغمبران خدا حضرت محمد (ص ) میباشد كه صاحب كتاب و شریعت است و مسلمانان بوی ایمان آورده اند .
حضرت محمد (ص ) پنجاه و سه سال پیش از شروع تاریخ هجری و قمری در شهر مكه از حجاز در میان خانواده بنیهاشم از قریش كه گرامیترین خانواده عربی شناخته میشد , تولد یافت .
پدر آن حضرت عبدالله و مادرش آمنه نام داشت و در همان اوایل كودكی پدر و مادر را از دست داد و در كفالت جد پدری خود عبدالمطلب قرار گرفت و بزودی عبدالمطلب نیز بدرود زندگی گفت و عمویش ابوطالب بسرپرستی او قیام كرده او را بخانه خود آورد .
آن حضرت در خانه عموی خود بزرگ شد و ضمنا پیش از بلوغ با عموی خود همراه مال التجاره سفر شامی كرد .
آن حضرت درس نخوانده بود و نوشتن یاد نگرفته بود ولی پس از بلوغ و رشد باعقل و ادب و امانت معروف شد و در نتیجه عقل و امانت یكی از بانوان قریش كه بثروت معروف بود او را سرپرست اموال خود قرار داد و اداره امر تجارت خود را باو واگذار كرد .
آن حضرت سفری دیگر نیز با مال التجاره بشام نمود و در اثر نبوغی كه از خود نشان داد , سود فراوانی عائد گردید و دیری نگذشت كه آن بانو پیشنهاد ازدواج بآن حضرت نمود و او نیز پذیرفت و پس از ازدواج كه در بیست و پنج سالگی آن حضرت واقع شد تا سن چهل سالگی در همان حال بود و شهرت بسزائی در عقل و امانت پیدا كرد جز اینكه بت نپرستید ( با اینكه مذهب معمولی عرب حجاز بت پرستی بود ) و گاهی بخلوت رفته با خدا براز و نیاز میپرداخت .
تا در سن چهل سالگی كه در غار حراء ( غاری است در كوههای تهامه در نزدیكی مكه )خلوت كرده بود از جانب خدای متعال برای نبوت برگزیده شدو مأ موریت تبلیغ یافت واولین سوره قرآنی ( سوره علق ) بر وی نازل شد و همان روز بخانه خود مراجعت و در راه پسر عموی خود علی بن ابیطالب را دید و پس از بیان واقعه علی (ع ) بوی ایمان آورد و پس از ورود بمنزل همسرش نیز اسلام را پذیرفت .
پیغمبر اكرم (ص ) برای اولین بار كه گروه مردم را دعوت كرد با عكسالعمل طاقت فرسا و دردناكی روبرو شد و ناچار پس از آن مدتی دعوت سری میكرد تا دوباره مأ مور شد كه خویشاوندان بسیار نزدیك خود را دعوت كند ولی این دعوت نتیجه ای نداد و كسی از آنان جز علی بن ابیطالب بوی ایمان نیاورد ( ولی طبق مداركی كه از ائمه اهل بیت (ع ) نقل و باستناد اشعاری كه از ابوطالب در دست است شیعه معتقد است كه وی باسلام گرویده بود ولی چون یگانه حامی پیغمبر اكرم بود ایمان خود را از مردم كتمان میفرمود تا قدرت ظاهری خود را پیش قریش حفظ كند ) پس از آن پیغمبر اكرم طبق مأ موریت خدائی بدعوت علنی پرداخت شروع دعوت علنی توأ م بود با شروع سختترین عكس العمل و دردناكترین آزارها و شكنجه ها از ناحیه اهل مكه نسبت به پیغمبر اكرم ( ص ) و مردمانی كه تازه مسلمان شده بودند تا سختگیری قریش بجائی رسید كه گروهی از مسلمانان خانه و زندگی خود را ترك نموده بحبشه مهاجرت كردند و پیغمبر اكرم (ص ) با عموی خود ابوطالب و خویشاوندان خود از بنیهاشم سه سال در شعب ابوطالب ( حصاری بود در یكی از دره های مكه ) در نهایت سختی و تنگی متحصن شدند و كسی با آنان معامله و معاشرت نمیكرد و قدرت بیرون آمدن نداشتند .بت پرستان مكه با اینكه هرگونه فشار و شكنجه از زدن و كوبیدن و اهانت واستهزاء و كار شكنی در حق وی روا میداشتند گاهی نیز برای اینكه او را از دعوت خود منصرف كنند از راه ملاطفت پیش آمده وعده مالهای گزاف و ریاست و سلطنت بوی میدادند ولی پیش آن حضرت وعده و وعید آنان مساوی بود و جز تشدید همت و تصمیم عزیمت نتیجه ای نمیبخشید در یكی از مراجعه هائی كه به آن حضرت كرده و وعده مال گزاف و ریاست میدادند آن حضرت بعنوان تمثیل بآنان فرمود اگرخورشید را در كف راست و ماه را در كف چپ من بگذارید از فرمانبرداری خدای یگانه و انجام مأ موریت خود روی برنخواهم تافت .
در حوالی سال دهم بعثت كه آن حضرت از شعب ابیطالب بیرون آمد كمی بعد از آن ابوطالب عمو و یگانه حامی وی بدورد زندگی گفت و همچنین یگانه همسر با وفای وی درگذشت .
دیگر برای آن حضرت هیچگونه امن جانی و پناهگاهی نبود بالاخره بت پرستان مكه نقشه محرمانه ای برای كشتن وی طرح كرده شبانه خانه اش را از هر سوی بمحاصره درآوردند كه آخر شب ریخته در بستر خواب قطعه قطعه اش كنند .
ولی خدای متعال مطلعش ساخته به هجرت یثرب مأ مورش كرد آن حضرت , علی (ع ) را در بستر خواب خودخوابانید شباه بنگهداری خدائی از خانه بیرون آمد و از میان گروه دشمنان بگذشت و در چند فرسخی مكه بغاری پناهده شد و پس از روز كه دشمنان بهر سوی گشته و از دستگیری او نومید شده بمكه بازگشتند , از غار بیرون آمده راه یثرب را در پیش گرفت .
اهل یثرب كه بزرگانشان پیش از آن بآن حضرت ایمان آورده و بیعت كرده بودندمقدمش را با آغوش باز پذیرفتند و جان و مال خودشان را در اختیارش گذاشتند .
آن حضرت برای اولین بار در شهر یثرب یك جامعه كوچك اسلامی تشكیل داده باطوائف یهود كه در شهر و اطراف آن ساكن بودند و همچنین با قبائل نیرومند عرب آن نواحی پیمانها بست و بنشر دعوت اسلامی قیام فرمود و شهر یثرب بمدینهٔ الرسول معروف شد .
اسلام روز بروز بتوسعه و ترقی پیش میرفت و مسلمانانی كه در مكه در چنگال بیدادگری قریش گرفتار بودند تدریجا خانه و زندگی خود را ریخته بمدینه مهاجرت نمودندو پروانه وار بدور شمع وجود پیغمبر اكرم (ص ) گرد آمدند و مهاجرین نامیده شدند چنانكه یاوران یثربی آن حضرت به انصار شهرت یافتند .
اسلام با سرعت تمام پیشرفت میكرد ولی با اینحال بت پرستان قریش و طوائف یهود حجاز از كارشكنی و ماجراجوئی هیچگونه فرو گذاری نمیكردند و بدستیاری گروه منافقین كه در داخل جمعیت مسلمانان بودند و بهیچ سمت خاصی شناخته نمیشدند هر روز مصیبت تازه ای برای مسلمانان بوجود میآوردند .
تا بالاخره كار بجنگ كشید و جنگهای بسیاری میان اسلام و وثنیت عرب و یهود اتفاق افتاد كه در اغلب آنها پیروزی با لشگر اسلام بود شماره این جنگها به هشتاد و چند جنگ بزرگ وكوچك میرسد و در همه جنگهای بزرگ مانند جنگ بدر و احد و خندق و خیبر و غیر آنها پیغمبر اكرم (ص ) شخصا حاضر معركه جنگ میشد و در همه جنگهای خونین بزرگ و بسیاری از جنگهای كوچك گوی پیروزی بدست علی (ع ) ربوده میشد و تنها كسی بود كه هرگز در جنگی از آن همه جنگها پا بعقب نگذاشت و در همه این جنگها كه در مدت ده سال پس از هجرت در گرفته از مسلمانان كمتر از دویست و از كفار كمتر از هزار تن كشته شده است .
در اثر فعالیت آن حضرت و فداكاریهای مهاجرین و انصار در مدت دهسال پس از هجرت , اسلام شبه جزیره عربستان را فرا گرفت و نامه های دعوتی به پادشاهان كشورهای دیگر مانند ایران و روم و مصر و حبشه نوشته شد .
آن حضرت در زی فقرا میزیست و با فقر افتخار میكرد و لحظه ای از وقت خودرا بیهوده نمیگذرانید بلكه وقت خود را سه بخش كرده بود .
بخشی اختصاص بخدا داشت و با عبادت و یاد خدا میگذاشت و بخشی بخود و اهل خانه و نیازمندیهای منزل میپرداخت و بخشی از آن مردم بود و در این بخش بنشر و تعلیم معارف دینی و اداره امور جامعه اسلامی و اصلاح مقاصد آن و سعی در رفع حوائج مسلمین و تحكیم روابط داخلی و خارجی و سایر امور مربوطه میپرداخت .
آن حضرت پس از ده سال اقامت در مدینه در اثر سمی كه زنی یهودی در غذا به وی خورانیده بود نقاهت پیدا نمود پس از چند روز رنجوری رحلت فرمود و چنانكه در روایاتی وارد است آخرین كلمه ای كه از زبانش شنیده شد توصیه بردگان و زنان بود .
۱۱ ) پیغمبر اكرم (ص ) و قرآن
از پیغمبر اكرم (ص ) نیز مانند سایر پیغمبران معجزه میخواستند و آن حضرت نیز وجود معجزه را در پیغمبران تأ یید میكرد چنانكه در قرآن كریم بالصراحه تأ یید شده .
از آن حضرت معجزات بسیاری رسیده كه نقل برخی از آنها قطعی و قابل اعتماد میباشد ولی معجزه باقیه آنحضرت كه هم اكنون زنده است همانان قرآن كریم است كه كتاب آسمانی اوست قرآن كریم كتابی است آسمانی كه به شش هزارو چند صد آیه مشتمل است و بصدو چهارده سوره بزرگ و كوچك تقسیم میشود .
آیات كریمه قرآنی در مدت بیست و سه سال ایام بعثت و دعوت پیغمبر اكرم (ص )تدریجا نازل شده و كمتر از یك آیه تا یكسوره تمام , در حالات مختلفه شب و روز , سفر و حضر و جنگ و صلح و روزهای سخت و لحظات آسودگی وحی گردیده است .
قرآن كریم در آیات بسیاری با صراحت لهجه خود را معجزه معرفی میكند و عرب آن روز كه بشهادت تاریخ به راقیترین درجات فصاحت و بلاغت رسیده بود و درشیرینی زبان و روانی بیان پیشتازان میدان سخنوری شمرده میشدند بمعارضه و مبارزه میطلبد و میگوید اگر چنین میپندارید كه قرآن كریم سخن بشر و ساخته خود محمد (ص ) است یا از كسی یاد گرفته و تعلیم یافته مانند او را یا مانند ده سوره یك سوره از سورهای آن را بیاورند و از هر وسیله ممكن در اینكار استفاده كنند سخنوران نامی عرب پاسخی كه در برابر این درخواست آماده كردند این بود كه گفتند .
قرآن سحر است و از عهده ما بیرون .
قرآن كریم تنها از راه فصاحت و بلاغت تحدی نمیكند و به معارضه نمیطلبد بكله گاهی از جهت معنی نیز پیشنهاد معارضه مینماید و به نیروی فكری همه جن و انس تحدی مینماید .
زیرا كتابی است كه به برنامه كامل زندگی جهان انسانی مشتمل است و اگر بدقت كنجكاوی شود این برنامه وسیع و پهناور كه هر گوشه و كنار اعتقادات و اخلاق و اعمال بیرون ازشمار انسانیت را فرا گرفته و بتمام دقایق و جزئیات آن رسیدگی مینماید همانا ( حق ) قرار داده و آن را ( دین حق نامیده ( اسلام دینی است كه مقررات آن از حق و صلاح واقعی سرچشمه میگیرد نه از خواست و تمایل اكثریت مردم یا دلخواه یكفرد توانا و فرمانروا ) .
اساس این برنامه وسیع گرامیترین كلمه حق كه ایمان بخدای یگانه باشد , قرارداده شده و همه اصول و معارف از توحید استنتاج گردیده است و از آن پس پسندیده ترین اخلاق انسانی از اصول معارف استنتاج و جزء برنامه شده است .
و از آن پس كلیات و جزئیات بیرون از شمار اعمال انسانی و اوضاع و احوال فردی و اجتماعی بشر بررسی و وظائف مربوط بآنها كه از یگانه پرستی سرچشمه میگیرد تنظیم گشته است .
در آئین اسلام ارتباط و اتصال میان اصول و فروع بنحوی است كه هر حكم فرعی از هر باب باشد اگر تجزیه و تحلیل شود بهمان كلمه توحید تنها برمیگیردد و كلمه توحید نیز با تركیب همان احكام و مقررات فرعی میشود .
البته گذشته از تنظیم نهائی نین آئین پهناوری با چنین وحدت و ارتباط حتی تنظیم فهرست ابتدائی آن نیز از نیروی عادی یكنفر از بهترین حقوقدانان جهان در حال عادی بیرون است چه برسد بكسی كه در زمان ناچیزی در میان هزاران گرفتاری جانی ومالی و شخصی و عمومی و جنگهای خونین و كار شكنیهای خارجی و داخلی قرار گیرد و بالاخره در برابر جهانی تنها بیفتد .
گذشته از اینكه پیغمبر اكرم (ص ) آموزگاری ندیده بود و خواندن و نوشتن یاد نگرفته بود و پیش از دعوت دو سوم زندگی خود را در میان قومی بسر برده بود كه از فرهنگ عاری بودند و بوئی از مدنیت و حضارت نشنیده بودند و در زمینی بیآب و علف و هوائی سوزان با پستترین شرائط زندگی میكردند و هر روز زیر تسلط یكی از دول همجوار خود میرفتند .
گذشته از اینها قرآن كریم از راه دیگر تحدی میكند و آن اینست كه این كتاب تدریجا با شرائطی كاملا مختلف و گوناگون از گرفتاری و آسودگی و جنگ و صلح و قدرت و ضعف و غیر آنها در مدت بیست و سه سال نازل شده است اگر از جانب خدا نبود و ساخته و پرداخته بشر بود تناقض و تضاد بسیاری در آن پدید میآمد و ناگزیر آخر آن از اولش بهتر و مترقیتر بود چنانكه لازمه تكامل تدریجی بشر همین است و حال آنكه آیات مكی این كتاب با آیات مدنی آن یكنواخت میباشد و آخرش از اولش متفاوت نیست و كتابی است متشابه الاجزاء و در قدرت بیان حیرت انگیز خود بیك نسق .
منبع : مرکز جهانی اطلاع رسانی آل بیت