جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

علوم اجتماعی در دانشگاه های جهان عرب


علوم اجتماعی در دانشگاه های جهان عرب
ساختار آموزش در دانشگاه های کشورهای عربی اگرچه هر دانشگاهی ضرورتا مشروط و محدود به بستر یا شرایط خاص سیاسی-اجتماعی اش است، اما عوامل یا نیروهای معینی وجود دارند که در تمام دانشگاه های جهان عرب تاثیرگذارند. از دهه ۱۹۵۰ به بعد گسترش عظیمی در آموزش عالی جهان عرب وجود داشته است. مطالعه ای که در ۱۹۷۹ منتشر شد پیش بینی می کرد که تا پایان قرن بیستم ۱۲ میلیون نفر از ۵۰ دانشگاه عربی فارغ التحصیل خواهند شد و به علاوه سالیانه ۲۰۰۰ عرب دانش آموخته دکتری در کشورهای دیگر خواهندداشت. دانشگاه ها در منطقه جهان عرب تاریخ جالبی دارند. قدیمی ترین دانشگاه جهان عرب، الازهر قاهره است که در ۹۷۰ بعد از میلاد تاسیس شد. اما در دهه های اخیر دانشگاه های متعددی به سبک غربی در جهان عرب توسعه یافتند. اولین دانشگاه های سبک غربی در جهان عرب در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ در حال و هوای اسعتمار در مصر، لبنان و شمال آفریقا تاسیس شد. بسیاری از این دانشگاه ها بوسیله میسیونرهای دینی مدیریت می شدند و در خدمت هدف های خاص آنها بودند.
توسعه آموزش در جهان عرب به عنوان راهی برای استقلال و توسعه دیده می شد، و دانشگاه های ملی که در دهه ۱۹۵۰ تاسیس شد آموزش برای توده های مردم را میسر کرد. برای مثال، در دانشگاه های مصر در دوره جمال عبدالناصر تاکید بر علوم پایه و علوم کاربردی و رشته های پزشکی، مهندسی و کشاورزی بود. کشورهای عرب دارای موقعیت استراتژیک مانند لبنان، بخش خدمات اقتصاد را از طریق بخدمت گرفتن دانش اموختگان در مدیریت بانک ها، شرکت های تجاری، هتل ها و امثال اینها، توسعه بخشیدند. کشورهای تولید کننده نفت مانند کویت که درصدد تنوع بخشی منابع اقتصادی شان بودند، تربیت نیروی انسانی متخصص را جدی تر دنبال کردند. این عوامل بر شکل گیری دانشگاه ها که هدف اصلی آنها تربیت نیروی انسانی متخصص برای بخش های اقتصاد منطقه بود، بسیار تاثیر گذارد. به دلیل وجود تقاضای زیاد در کشورهای مولد نفت برای نیروی انسانی و تغییر مدام فرصت های شغلی، هر مدرک دانشگاهی یک شغل برای دارنده آن می آورد.این شغل نیز اغلب یا همیشه کاملا بدون ارتباط با حوزه تخصصی دانش آموخته بود. مهندسان در حوزه تجارت، دانش آموختگان رشته های بازرگانی به عنوان معلم و معلمان به عنوان نیروهای روحانی وعاظ. در این شرایط اولویت های دانشگاه ها روشن است. فعالیت های پژوهشی در برابر آموزش و تدریس موقعیت فرعی و نازلی دارند و پژوهش های عملی(معطوف به نیازهای اداری و فوری) در اولویت هستند.. مطالعه پیمایشی نشان می دهد که تحقیقات منتشر شده در ۳۰ سال گذشته در جهان عرب مبتنی بر یافتن راه حل های فوری برای مسائل فنی و تکنولوزیک ناشی از چالش های توسعه بوده است. مقامات این کشورها علی رغم این که اجازه نداده اند که علم و پژوهش بینادی و تفکر نظری در دانشگاه های شان رشد کنند و علی رغم موانع متعدد حقوقی و سیاست گذاری های بزرگ که برای جلوگیری از رشد اندیشه نظری در دانشگاه ها را ایجاد کرده اند، اما همواره دانشگاه ها و دانشمندان را به برج عاج نشینی و دوری از جامعه متهم کرده اند.
● پژوهش اجتماعی در دانشگاه های عربی
علوم اجتماعی و انسان شناسی در دانشگاه های عربی تقریبا همیشه بخشی از علوم اجتماعی بوده است و اغلب در دپارتمان های جامعه شناسی قرار داشته است. این دپارتمان ها(علوم اجتماعی) عمدتا برای جذب دانشجویانی که آنقدر اقبال شان بلند نبوده است که به رشته های حرفه ای دیگر مانند پزشکی و مهندسی راه یابند، درست شده است. این دپارتمان ها هزینه کمی دارند و چون بر اساس آموزش و سخنرانی استوارند، در هر کلاس جمعیت انبوه مستعمین می توانند حضور یابند. جذب و سرگرم ساختن تعداد کثیر جمعیت جوان در شرایطی که جمعیت به نحو شتابان افزایش می یابند و نرخ بیکاری هر روز رشد می کند، وظیفه سنگین و مهم رشته های علوم اجتماعی در جهان عرب است. به علاوه و مهمتراین که رشته های علوم اجتماعی در کشورهای عربی به کاهش تعارضات و پراکندن آن از طریق آگاه ساختن جوانان به جریان های در حال شکل گیری و تحولات جامعه، می پردازند.دولت های عرب با مشاهده اینکه رشته های علوم اجتماعی از نظر اقتصادی هزینه ناچیز برای آنها دارد ولی جوانان بیکار و کم استعداد را سرگرم و در عین حال اندیشه آنها را مطابق امیال سیاسی حکومت ها، سامان می دهد، هر روز بیشتر به توسعه این رشته ها رغبت نشان داده اند. تنها راه توجیه وجود علوم و پژوهش های اجتماعی، که اغلب مقامات دولتی آنها را چیزهای لوکس می شناسند، این است که مطالعات اجتماعی در خدمت حل مسائل اجتماعی قرار گیرد. در نتیجه، علوم انسانی و مطالعات اجتماعی به مثابه "تکنولوژی انسانی" دیده می شود تا به مطالعه بزهکاران، معلولان، فقرا، مهاجرت روستایی و امثال اینها بپردازد. در دانشگاه های عربی اغلب مراکز پژوهشی درگیر تحقیقات سفارشی و قراردادی شده اند. حال، استاد دانشگاه که به کار گل و بی حاصل تحقیقات سفارشی مشغول است جانشین روشنفکر برج عاج نشین سابق شده است. در دانشگاه هایی که در پایتخت ها هستند موقعیت استادی برای کسب موقعیت سیاسی دولتی نیز مناسب است. در اردن در دانشگاه ها اصطلاحی رایج است که به این استادان می گویند "استاذ موستاوزیر". یعنی استادی که در انتظار وزارت است. نمی توان گفت که دانشگاه باید تنها عامل تعیین کننده پژوهش باشد. دو نهاد دیگر در این زمینه نقش مهمی ایفا می کنند: نخست تشکیلاتی که بودجه تحقیقات را می پردازد و دوم ساختار هایی که به توسعه تحقیقات می پردازند و از آن حمایت می کنند. این نوع نهادها در دانشگاه های جهان عرب وجود ندارد. انجمن جامعه شناسان عرب که آنهم بتازگی در تونس تاسیس شده است تنها نمونه از اینگونه نهادها است. اگرچه زهلان ۳۰۰ مرکز پژوهشی در جهان عرب را نام می برد، اما تعداد بسیار کمی از آنها از تحقیقات علوم اجتماعی حمایت می کنند.
● اعراب و انسان شناسی
انسان شناسی عمدتا در سطح کارشناسی در دانشگاه های عربی تدریس می شود. در شمال آفریقا بندرت انسان شناسی ارائه می شود. البته در این کشورها ممکن است سنت انسان شناسی را بتوان در بین جامعه شناسی یا حتی اقتصاد و علوم سیاسی یافت. گروه های ارائه کننده مقاطع ارشد و دکتری انسان شناسی در جهان عرب اندک اند. این امر موجب محدود بودن پژوهش در این رشته در این کشورهاست. گروه های آموزشی کارشناسی انجام تحقیقات میدانی را در برنامه آموزشی خود ندارند. آموزش دروس روش های میدانی معمولا بصورت سخنرانی و بدون کار عملی میدانی است و دانشجویان اغلب به روش های پیمایش می پردازند. از چند استثنا که بگذریم، کیفیت تدریس در گروه های آموزشی انسان شناسی جهان عرب پایین و بندرت نوآورانه و تعداد دانشجویان بسیار زیاد است. کتاب های درسی مورد استفاده در تدریس انسان شناسی بندرت بر روش میدانی تحقیق تاکید دارند و عمدتا بر مفاهیم، ترمینولوزی و نظریه های عمومی فرهنگ و تحول اجتماعی می پردازند. علاوه بر منابع درسی انسان شناسی عمومی به زبان عربی، کثیری از متون تخصصی رشته انسان شناسی نیز به زبان عربی با عناوینی مانند "مقدمه ای بر جامعه صحرانشین"، "مقدمه ای بر انسان شناسی شهری"، "مقدمه ای بر تغییر فرهنگی" و امثال اینها موجود است. دانشگاه های اسکندریه و قاهره در مصر، دانشگاه خارطوم در سودان، دانشگاه یارموک در اردن و دانشگاه های آمریکایی در بیروت و در قاهره تنها دانشگاه هایی هستند که در مقطع کارشناسی ارشد رشته انسان شناسی ارائه می کنند. دانشگاه اسکندریه تنها دانشگاهی است که دکتری انسان شناسی دارد.دانش آموختگان این دانشگاه در دانشگاه های جهان عرب انسان شناسی تدریس می کنند. در واقع مولفان کتاب های انسان شناسی به زبان عربی که ذکر کردیم از استادان و دانش آموختگان دانشگاه اسکندریه هستند. دانش آموختگان این دانشگاه ها اگرچه اغلب آثار با کیفیت بالا تولید می کنند اما آنها در دانشگاه های ملی کشورشان به تدریس مشغول نمی شوند و بجای آن به کار در زمینه مشاوره به عنوان محققان مستقل و ازاد می پردازند یا به دانشگاه های غرب می روند. رشته های دیگر علوم اجتماعی در جهان عرب از این نوع اتهامات معاف نیستند. اغلب آنها درگیر این بحث آزار دهنده اند که مفاهیم و پارادایم های غیر بومی و غربی را بکار می برند. با این حال، محققان این رشته به اندازه انسان شناسان اسیر و گرفتار ایدئولوژی های سیاسی جهان عرب نیستند. این مشکل ریشه در این واقعیت دارد که انسان شناسی با شرق شناسی یکی دانسته شده است.
نعمت الله فاضلی
منبع : روزنامه ابتکار