شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


رادیو همیشه اینجاست


رادیو همیشه اینجاست
مجادله بر سر ساختمان قدیمی رادیو در میدان ارك تهران
پیرمرد نگاهی بغض‌آلود به در و دیوار انداخت و قطره اشكی بر گونه پیرمرد غلتید. به درختی اشاره كرد و گفت: «این درخت كاج روبروی ساختمان پخش را مرحوم داوود پیرنیا با دستان خودش كاشت، اما حالا باید به همین راحتی صداها و خاطراتمان را این‌جا بگذاریم و برویم.‌..»
حدود نیم قرن است كه مردمان تهران هر بار كه گذارشان به بازار تهران و میدان ارگ می‌افتد. عمارت زهوار در رفته‌ای را به هم نشان میدهند و میگویند: رادیو این‌جاست…
همه میدانند رادیو این‌جاست و سالهاست (از سال ۱۳۳۲) بسیاری از بزرگان عرصه علم و ادب و هنر این مرز و بوم در همین ساختمانها و از طریق صدا، همراه لحظه‌ها، روزها، ماهها و سالهای سخت و شیرینشان بوده‌اند؛ و آنها كه به این فضا و به رسانه رادیو علاقه‌مندند و به آن عشق میورزند، حتماً اخیراً بارها و بارها در روزنامه‌ها و هفته‌نامه‌ها و ماهنامه‌ها و گاهنامه‌های بسیاری خوانده‌اند كه رادیوئیها، بزودی این فضا را ترك خواهند كرد و كسی نمیداند چه بر سر یكی از قدیمیترین ساختمانهای رادیو خواهد آمد!
این مجموعه قرار بوده به شهرداری منطقه واگذار شود. پس از تلاشهای رادیوئیها بالاخره ساختمانهای آن را سازمان میراث فرهنگی به ثبت میرساند و طبق قوانین كنونی كشور دیگر امكان تغییر كاربری این ساختمانها نیست؛ اما از آن‌جا كه اصلاً‌بعید نیست این ساختمانها هم به ساختمان دیگری بپیوندند كه به رادیو تعلق داشته ولی امروز در خدمت قوه قضائیه است و به‌عنوان دادسرای عمومی و دادگاه خانواده از آنها بهره گرفته میشود، باید نگران همه آن چیزهائی بود كه در این مجموعه برای مردم به خاطر تبدیل شده است.اصلاً بعید نیست اتفاقی كه پیش از این برای اولین فرستنده رادیو رخ داد برای این مجموعه هم رخ بدهد: اردیبهشت سال ۱۳۱۹ اولین فرستنده رادیو و دكلهای آن پس از دو سال تلاش مهندسان ایرانی و خارجی در محلی واقع در سیدخندان افتتاح شد و اولین بار مردم ایران روز چهارم اردیبهشت سال ۱۳۱۹ از این فرستنده‌ها صدای گوینده‌ای را شنیدند كه میگفت: «این‌جا تهران است، صدای ما را از رادیو ایران میشنوید...». وقتی این فرستنده راه افتاد، امكاناتی كه رادیوئیها برای ارسال صدا از آن بهره میبردند، آن‌قدر ابتدائی بود كه تلاش و كار در این رسانه، در نظر بسیاری شاید نوعی دست و پنجه نرم كردن با مرگ بود.مهندسان ارزشمندی چون اصلاح‌چی، موحد و... در این مكان هنگام كار با فرستنده‌های دارای بیش از سه‌هزار ولت برق جان خود را از دست دادند. امكاناتی كه آن زمان وجود داشت، دستگاههای پخش صدا (هنوز امكان ضبط وجود نداشت)، میكروفنهای چند كیلوئی! و... هنوز در انبارهای این فرستنده موجودند، اما این فضا چند سالی است به شركت مخابرات واگذار شده است، دكلهای فرستنده رادیو برچیده شده‌اند و تنها ساختمان ۶۰ ساله پخش رادیو در آن مكان باقی است كه هنوز محكم و پابرجاست و با بسیاری از ساختمانهائی كه امروز ساخته شده‌اند برابری میكند، درحالی‌كه سالهای درازی را در شرائطی چون جنگ و موشكباران از سر گذرانده است. این ساختمان كه خاطرات بسیاری از بزرگان علم و ادب و هنر ایران در آن شكل گرفته و كسانی چون استاد بنان، بدیع‌زاده، جواد معروفی، روح‌اله خالقی و... از پشت میكروفن آن برای مردم ایران برنامه اجرا كرده‌اند، علی‌رغم تلاش مردان پركار و پیشكسوتانی چون ابوالفضل پوریوسفی، ازجمله مهندسان سیستمهای فرستنده رادیو و بسیاری دیگر، و پیگیری آنها، و نیز قولهای دكتر لاریجانی، رئیس محترم سازمان صداوسیما و اقدامات سازمان میراث فرهنگی! و... امروز جزء اراضی شركت مخابرات محسوب میشود و بزودی از مجموعه گنجینه‌های ملی و یادگارهای سالهای تلاش و مبارزه و سازندگی مردان این مرز و بوم به دور انداخته خواهد شد؛ چنان‌كه دیگر حتی دانشجویان دانشكده صداوسیما و آنها كه امروز به عرصه برنامه‌سازی در رادیو گام نهاده‌اند هم نمیتوانند شاهد حتی نشانه‌ها و یادگارهای به‌جا مانده از پیشكسوتان خود ـ آنها كه راه را بسختی برایشان هموار كرده‌اند ـ باشند و سیر تحول حرفهشان ـ از ابتدا تا امروز ـ را لااقل در قالب ابزار و امكانات موجود ببیند. این مجموعه اگرچه دیگر از دست رفته، اما هنوز ابزار و ادوات برنامه‌سازی در رادیو متعلق به شصت و چند سال پیش، در انبارهای ساختمان فرستنده بیسیم وجود دارد؛ میتوان از این باقیمانده‌ها بهره گرفت و همه آنها را در كنار آرشیوهای غنی دستنوشته‌های نویسندگان رادیو از سالهای دور تا امروز ازجمله دستنوشته‌هائی از مهدی اخوان‌ثالث، محیط طباطبائی، احمد شاملو و...) و آرشیو محرمانه حاوی صداهائی از مردان مؤثر و تاریخساز این مرز و بوم در معرض دید همه آنهائی قرار داد كه لحظه‌هایشان را همراه رادیو یا در رادیو سپری كرده‌اند. اینها همه در ساختمانهای رادیو در میدان ارگ قرار دارند، در فضائی كه همواره بدون نصب حتی تابلوئی با نام رادیو شناخته شده است.حفظ ساختمانهای رادیو در میدان پانزده خرداد (ارگ) و گنجینه‌های ارزشمند این مكان، وظیفه چه كسی یا چه سازمانی است و كدام قدرت اجرائی میتواند حرف خود را در این باره به كرسی بنشاند؛ خیلی تفاوتی ندارد، ولی كاش رادیو هم مثل خیلی از نهادهای دیگر، موزه‌ای داشت. مسلم است وقتی كارمندان رادیو برای ادامه كارِ برنامه‌سازی به ساختمان جام جم منتقل شوند به لحاظ همآهنگی، برنامه‌ریزی، برنامه‌سازی، كنترل و هدایت افراد، كارها راحت‌تر انجام میشوند اما همه اینها دلیل بر آن نمیشود كه خاطرات كارمندان رادیو را نادیده گرفت یا به فراموشی سپرد. هرچند بسیاری از آنها كه در رادیو كار كرده‌اند و كار میكنند؛ نظراتی متفاوت در این باره دارند:
محمد مهاجر، تهیه‌كننده قدیمی رادیو، معتقد است ساختمانهای رادیو در میدان ارگ نه‌تنها كاربری خود را از دست نداده‌اند بل‌كه به موزه تبدیل شدن آنها هم خطاست؛ باید از این مجموعه به‌عنوان یك مكان آموزشی برای آموزش فنّ برنامه‌سازی در رادیو به جوانترها استفاده كرد. شهرام گیل‌آبادی، مدیر رادیو تهران، هم بر همین عقیده است. او امیدوار است از این فضا به‌عنوان موزه، مركز آموزشی یا هر عنوان دیگری (اما در خدمت رادیو و به‌عنوان واحدی تحت پوشش یا وابسته به رادیو) بهره گرفته شود. قدیمیترها و پیشكسوتانی چون حمید عاملی، قصه‌گوی قدیمی رادیو، نیز كه هر گوشه‌ای از این مكان برایشان سرشار از خاطره است و رفتن از این فضا را با مرگ انگیزه‌هایشان برابر میدانند، قطعاً اگر مطمئن باشند این مجموعه به‌عنوان یادگاری از رادیو به شكلی حفظ خواهد شد، غم و اندوه را از یاد خواهند برد و با انگیزه‌های تازه‌تری كارشان را ادامه خواهند داد. كاش همان‌طور كه تا امروز، این فضا و ساختمانها تداعی‌كننده مردمیترین رسانه این مملكت برای مردم بوده است، پس از این هم‌چنین باشد.
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر