پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا


شما هم خرافاتی هستید؟


شما هم خرافاتی هستید؟
اگر می‌خواهید بدانید چرا بعضی آدم‌ها خرافاتی می‌شوند یا اگر دوست دارید بفهمید که خانم‌ها خرافاتی‌ترند یا آقایان و اینکه خرافات ذاتی است یا اکتسابی، مصاحبه ما را با دکتر یوسف کریمی، روانشناس و استاد دانشگاه بخوانید...
▪ آقای دکتر! چه‌طور بفهمیم که آدم خرافاتی هستیم یا نه؟
ـ اگر رفتارهای خرافی داشته باشیم، خیلی مشکل است که قبول کنیم اینها خرافات است. بیشتر آدم‌های خرافاتی، فکر نمی‌کنند که خرافاتی‌اند و خیلی جدی و طبیعی به باورهای خرافی‌شان اعتقاد دارند و حتی ممکن است برای اثبات عقیده‌شان، جر و بحث هم بکنند و در مقابل انتقادهای دیگران، از باور خرافی‌شان دفاع کنند. خب بالاخره همه افراد تا حدودی خرافاتی هستند، بعضی‌ها کم‌تر و بعضی‌ها بیشتر.
▪ اصلا خرافات چه‌طور به وجود می‌آید؟
ـ خرافات پاسخی است برای سوال‌هایی که جواب‌شان به صورت رابطه علت و معلولی مشخص نیست. مثلا در گذشته‌های دور، مردم برای پدیده خورشید‌گرفتگی پاسخی نداشتند، مثل حالا نمی‌دانستند که ماه بین خورشید و زمین قرار می‌گیرد سپس می‌نشستند برای خودشان علتی پیدا می‌کردند و می‌گفتند اژدهایی خورشید را بلعیده و برای اینکه اژدها خورشید را ول کند، شروع می‌کردند به ایجاد سر و صدا با کوبیدن به ظروف مسی. خب بالاخره کسوف هم تمام می‌شد و خورشید ظاهر می‌شد و آنها فکر می‌کردند به خاطر سر و صدایی که خودشان به وجود آوردند، اژدها ترسیده و خورشید را رها کرده است.
▪ در واقع نتیجه‌ای که می‌گرفتند، باعث تقویت این فکر می‌شد؟
ـ دقیقا همین‌طور است. جالب است که بدانید رفتارهای خرافی در حیوانات هم دیده شده مثلا کبوتری که در یک جعبه آزمایشی قرار دارد، اگر به صفحه‌ای نوک بزند، دانه می‌ریزد. حالا این کبوتر ممکن است یک بار قبل از اینکه مستقیم نوک بزند، یک دور هم دور خودش بچرخد و بعد نوک بزند. این دو تا ربطی به هم ندارند چون بدون چرخیدن هم غذا دریافت می‌کند، اما چون چرخیده و نوک زده، رفتار چرخیدن هم شکل گرفته که از نظر روان‌شناسی یک رفتار خرافی است. در واقع رفتار خرافی، رفتاری است که در پاسخ نهایی نقشی ندارد، اما به علت تقویت تصادفی شکل گرفته است. مثلا قرن‌ها پیش در یک خانه‌ای مریض در حال مرگی وجود داشته، شب جغدی آمده و بالای سرش خوانده و بعد مریض مرده، این اتفاق وقتی چند بار در طول تاریخ تکرار شده، یک رابطه علت و معلولی بین اینها به وجود آمده که آدم‌های آن زمان را به این نتیجه رسانده که هر وقت جغد بیاید توی خانه‌ای که مریض داشته باشد، آن مریض می‌میرد. یا مثلا در کشور ما می‌گویند اگر روی پشت بام خانه‌ای زاغ بخواند، مسافری از راه می‌رسد یا اگر تفاله چای عمودی روی لیوان بایستد، مهمان می‌آید.
یا مثلا عقیده به نحسی ۱۳ که در کل دنیا رایج است که پلاک ۱۳ را می‌نویسند ۱+۱۲ یا از بعضی خطوط هوایی ردیف ۱۳ ندارند، چون احتمالا اگر باشد کسی نمی‌رود آنجا بنشیند. پس تمام این عقاید بدون مصداق نبوده و در مواردی که قواعد علمی برای توجیه پدیده‌ها وجود نداشته، آدم‌ها جواب سوال‌هاشان را از این طریق پیدا می‌کرده‌اند.
▪ آن وقت این عقاید چه طوری همه‌گیر می‌شوند؟ مثلا چند بار باید جغد لب پشت‌بام می‌‌خوانده و اتفاقا مریضی در آن خانه می‌مرده تا جغد در همه جای دنیا شوم و پیام‌آور مرگ شناخته شود؟
ـ اولا که همه‌گیر شدن درست نیست، خرافات همه جایی هست ولی همه‌گیر نیست. در همه جای دنیا یک عده معتقدند که ۱۳ نحس است ولی عده‌ زیادی هم معتقد نیستند. خرافات در همه جای دنیا وجود دارد، از پیشرفته‌ترین تا عقب‌مانده‌ترین کشورها ولی میزان آن نسبی است و هرچه سطح آگاهی‌های مردم پایین‌تر باشد، پاسخ‌های غیرمعقول‌تر و غیرعلمی‌تری برای سوال‌هایشان پیدا می‌کنند. آن وقت این پاسخ‌ها از یکی به دیگری منتقل می‌شوند و اعتقادات خرافی بین بعضی از مردم رواج پیدا می‌کنند.
▪ این افراد معمولا چه ویژگی‌هایی دارند؟
ـ اول اینکه آگاهی‌شان پایین‌تر از بقیه است برای همین پاسخ‌های غیرمعقول را زودتر قبول می‌کنند، دوم اینکه جواب گرفته‌اند، مثلا کسی که به نحسی ۱۳ اعتقاد داشته و در روز سیزدهم یک اتفاق بدی برایش افتاده، دیگر باور جدی به نحس بودن این عدد پیدا می‌کند. اما یک عامل دیگر هم باعث گسترش خرافات می‌شود و آن جو اجتماعی است. وقتی فشارهای اقتصادی و اجتماعی در جامعه زیاد می‌شود، افراد چون راهی برای رفع مشکلات‌شان نمی‌بینند، به راه‌های غیرمعقول و خرافی متوسل می‌شوند. عرب‌ها ضرب‌المثلی دارند که می‌‌گوید: «آدمی که دارد غرق می‌شود به هر خس و خاشاکی چنگ می‌زند.» پس رفتارهای خرافی در محیط‌هایی که شرایط برای رشد‌شان مهیاست، بیشتر رواج پیدا می‌کنند، به خصوص اگر جامعه با خرافات مقابله نکند.
▪ جامعه چه کار می‌تواند بکند؟
ـ جامعه باید بلافاصله جلوی خرافات بایستد، اگر امروز یک اتفاقی افتاده و خرافه‌ای شکل گرفته، باید مسوولان واکنش نشان دهند و از طریق رسانه‌ها به مردم بگویند که این عقیده غلط است و مردم را از ابهام دربیاورند.
از طرف دیگر الگوهای مورد قبول جامعه، افرادی که مورد احترام و علاقه مردم هستند، بر علیه خرافات نظر بدهند و رفتارهای غیرخرافی نشان بدهند. مثلا روز سیزدهم ماه کاری را انجام بدهند که مردم ببینند هیچ اتفاقی نمی‌افتد و اقدامات دیگر که به نسبت هر جامعه‌ای متفاوت است.
سارا هاشمی‌نیک
منبع : روزنامه سلامت