جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چگونگی صدور مخلوقات از نظر مشائین


چگونگی صدور مخلوقات از نظر مشائین
یکی از مباحثی که در فلسفه اسلامی از مسایل مهم به شمار می رود . کیفت صدور مخلوقات توسط باری تعالی است . مکاتب مختلف در این زمینه نظرات متفاوتی دارند . عرفا هم این صدور را در اموری می دانند که فلاسفه به آن اشاره نکرده اند در این مقاله فقط به نظر مشائین اشاره می شود . البته در همه این نظرات نقاط مشترک و اختلافی می توان جستجو کرد که در جایگاه خودش به آن اشاره خواهد شد . امّا فلاسفه مشاء و در رأس آنان شیخ الرئیس ابو علی سینا بر این عقیده است که ناگزیر صادر اول باید واحد باشد چرا که طبق قاعده عقلی « الواحد لا یصدر عنه الا الواحد » صادر اول باید واحد باشد . علاوه بر آن بایستی این اولین صادر عقل هم باشد چرا که در نظر ایشان عقل قوتی است که هم پذیراست و هم داناست . همچنانکه پیامبر اکرم (ص) می فرماید : « اول ما خلق ا... العقل » . اولین چیزی که خداوند متعال خلق فرمودند عقل بود . ولذا بر اساس عقیده فلاسفه مشاء اولین صادر، عقل اول بوده است . اما عقل اول از آن جهت که واجب الوجود بالغیر است واحد است . ولی از آن جهت که ممکن الوجود بالذات است ، از ترکیب خالی نیست زیرا که در علم او دو گونه اعتبار وجود دارد ؛ از یک سو واجب الوجود را تعقل می کند و عالم به ذات باری تعالی است ، در نتیجه قادر به خلق عقل دیگری است به نام عقل دوم . و از سوی دیگر ذات خود را تعقل می کند و فلک اعلی با ماده و صورت از او پدید می آید . به همین طریق راه ابداع کثرت در عالم وجود ، پدیدار می شود .
و لذا از عقل اول ، عقل دوم و فلک اعلی پدید می آید . از عقل دوم ، عقل سوم و آسمان دوم یعنی کواکب ثابته پدید می آید . از عقل سوم ، عقل چهارم و کره زحل پدید می آید . از عقل چهارم ، عقل پنجم و کره مشتری پدید می آید . از عقل پنجم ، عقل ششم و کره مریخ پدید می آید . از عقل ششم ، عقل هفتم و کره شمس پدید می آید . از عقل هفتم ، عقل هشتم و کره زهر پدید می آید . از عقل هشتم ، عقل نهم و کره عطارد پدید می آید . ( گروهی دیگر بر این عقیده هستند که فلک هشتم مقرّ کواکب بی شماری است و موضع القدمین است که جای پای راست حضرت موجب خلقت بهشت را فراهم آورد و جای پای چپ موجب خلقت جهنم شد ) از عقل نهم ، عقل دهم و کره قمر پدید می آید . ( همچنین در این مورد هم آن گروه عقیده دارند که فلک اطلس بر طبق نظر هیأت بطلمیوس ، محیط بر کلیه افلاک و اجسام است . خالی از کواکب و طبق نظر اهل حکمت و عرفان عرش اعظم است ) . سلسه عقول در عقل دهم متوقف می شود زیرا که بر طبق نظر هیأت بطلمیوسی نه فلک بیشتر نداریم . و لذا لازمه خلقت عقل یازدهم خلقت فلک دهم می باشد که این امر غیر ممکن است . فلاسفه مشاء در این مورد تابع نظر هیأت بطلمیوسی که امروزه بطلان بسیاری از عقاید آنها ثابت شده است ، بوده و به ده عقل بسنده کرده اند . عقل دهم را عقل فعال هم نامیده اند که در برخی از متون منظور از عقل فعال را حضرت جبرئیل فرشته مقرب و مأمور وحی الهی می دانند . عقل فعال واهب الصور است و اگر انسان بتواند مراتب چهارگانه عقل را طی نماید و از مرتبه عقل هیولانی که چون ماده اولی فقط استعداد صرف است عبور کند و به مرحله عقل بالملکه که واجد بدیهیات اولیه است برسد و سپس از آن هم عبور کرده و به مرحله عقل بالفعل که توانایی رسیدن به علوم اکتسابی به وسیله بدیهیات اولیه را دارد ، برسد و از آن عقل هم عبور کرده به مرحله عقل مستفاد که بالاترین مرتبه عقل است برسد آنموقع لیاقت آن را پیدا می کند که عقل فعال تمامی صور را به او القا نماید و او در یک کلام واجد همه صور می شود .
پس از مرتبه عقول ، مرتبه نفوس است که از نفس فلک اعلی شروع و به نفس فلک ادنی خاتمه می یابد . پس از مرتبه نفوس ، مرتبه صور است که از صورت فلک اعلی شروع می شود و به صورت فلک ادنی ختم می گردد . پس از مرتبه صور ، مرتبه هیولا است که از هیولای فلک اعلی شروع و به هیولای مشترک عنصری پایان می پذیرد . بنابراین کیفت صدور قوس نزول از دیدگاه مشائین را بیان کردیم باشد تا در مجالی دیگر نظرات دیگران را در این مورد و نقد دیدگاه مشائین را تبیین نماییم .
منبع : آموزش نیروی انسانی شهرستان شهریار