پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

لطیفه های رسیده در هفته سوم دی ماه


لطیفه های رسیده در هفته سوم دی ماه
زن: اگه امشب نیایی بریم خونه مامانم دیگه منو نمی‌بینی! مرد: برای چی؟ زن: واسه اینکه چشماتو درمی‌آرم!
□□□
یک روز آقایی رو پلیس میگیره میگه : کارت ماشین ٬ بیمه ٬ گواهی .نامه یارو میگه چیکار کنم جمله بسازم .
□□□
مرد: قسم می‌خوری که منو به خاطر پولهایم دوست نداری؟ زن: هزارتومن بده تا قسم بخورم!
□□□
یارو کنار یه چاهی وایساده بوده، هی میگفته:‌ سیزده،..سیزده،..سیزده.. یکی از اونجا رد میشده، می‌پرسه: ببخشید قربان، می‌تونم بپرسم دارید چیکار می‌کنید؟ یارو یقشو میگیره، پرتش می‌کنه تو چاه، میگه: چهارده،...چهارده،...چهارده!
□□□
یه یارو شراب میخوره شنگول میشه گرگه میخورتش .
□□□
احمقه داروخونه داشته، یک روز جلو در مغازه بزرگ مینویسه: سوسک کش جدید رسید! خلاصه بعد یک مدت یک بابایی میاد تو میگه: ببخشید، جریان این سوسک‌کش جدید چیه؟ این خونهٔ ما رو سوسک سر گرفته. احمقه میگه: این دارو خیلی جدیده و بازدهیش هم تضمینیه. شما این دارو رو میریزید تو یک قطره چکون، بعد کشیک میکشید تا سوسکها رو بگیرید. هر سوسک رو که گرفتید، در روز سه نوبت (صبح و ظهر و شب) تو هر چشمش دو قطره ازین دارو میچکونید، بعد از یک مدت سوسکها کور میشن و خودشون از گشنگی میمیرن!! یارو کف میکنه، میگه: خوب آخه اگه سوسکها رو بگیریم که همونجا درجا می‌کشیمشون! احمقه میره تو فکر، بعد یک مدت میگه: آره خوب، ازون راهم مِشِه!!
□□□
یارو میره حموم، آب جوش بوده با نعلبکی دوش میگیره! .....
□□□
یارو میره ماه عسل، یادش میره زنش رو ببره!....
□□□
یارو میره مغازه میگه: آقا یه بیسکویت خوب بدین. بقاله میگه: ساقه طلایی خوبه؟ میگه نه. میگه: ویفر خوبه؟ میگه نه . میگه گرجی خوبه؟ میگه نه. میگه: مادر خوبه؟ میگه: قربان شما، دست بوسن!...
منبع : مطالب ارسال شده