سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


خانه هنرمندان و جنگ نرم به اسم فرهنگ


خانه هنرمندان و جنگ نرم به اسم فرهنگ
اما این اجتماع جاسوسان در «خانه هنرمندان ایران» در چهارده ماه فروریخت. «رامین جهانبگلو» در ابتدای اردیبهشت ۱۳۸۵ بازداشت شد و نزدیك به یكسال بعد با همكاری رامین جهانبگلو و هاله اسفندیاری «كیان تاجبخش» نیز با حكم قضایی روانه زندان اوین گشت.
اتهام این دو روشنفكر مخملی «فروپاشی از درون» و «براندازی نرم» بود، اما آن هنگام كه جهانبگلو بازداشت شد كسی نپرسید: «كانون های این فروپاشی و براندازی در كدامین نهادها مستقر بوده است؟!» سوال با یك مطالعه میدانی، پاسخی قطعی دارد: این كانون نقطه ای طلایی برای ارتباط با مخاطب داشت و آن «خانه هنرمندان ایران» بود و چندین جایگاه نظری برای پروژه های مطالعاتی داشت كه «دفتر پژوهش های فرهنگی» و «مركز گفت و گوی تمدن ها و فرهنگ ها» در آن زمره است. جهانبگلو هنگام بازداشت، از نظریه پردازان «خانه» بود و مدیریت گروه اندیشه معاصر در «دفتر پژوهش های فرهنگی» را بر عهده داشت.
مدیرعامل و شورای عالی «خانه هنرمندان ایران» كه گویی خود را در حاشیه امن می پنداشتند، نه تنها پس از بازداشت جهانبگلو كه حتی پس از بازداشت تاجبخش نیز به سیاست های خود برای پیشبرد «ناتوی فرهنگی» برای براندازی نرم ادامه دادند. آغاز افشاگری های «روزنامه كیهان» در تاریخ ۵/۳/۶۸، «بهروز غریب پور» مدیرعامل «خانه» را به ورطه سخت پاسخگویی برای فجایعی كه بیش از نیم دهه در خانه هنرمندان ایران آفرید، كشانده بود، اما پاسخی برای توجیه ماموریت مخملی اش نداشت. او به هیچ یك از تحلیل ها و خبرهای مستند كیهان پاسخ نگفت، بلكه چنان رویه عناد خود با انقلاب اسلامی ایران و سیاست های كلی نظام را تشدید كرد كه همكاران و نزدیكانش را هم به حیرت واداشت.
برای یك كارگزار سینمایی رژیم ستم شاهی بزرگداشت گرفت؛ بزرگداشتی كه در آن پیام «ناصر زراعتی» (ضد انقلابی فراری) از پشت تریبون رسمی «خانه هنرمندان ایران» قرائت شد. «سیروس علی نژاد»، یك عامل نفوذی دیگر را كه در تمام فعالیت های «مسعود بهنود» مشاركت داشته برای سخنرانی دعوت كرد. در آخرین بیانیه رسمی «خانه هنرمندان ایران» در دوره مدیریت عامل «بهروز غریب پور» متنی در اختیار رسانه ها قرار گرفت كه در آن از دو جاسوس بیگانه محكوم به اعدام و گروهك «كومه له» حمایت و نسبت به احكام بدوی عدام آنان اعتراض شد و در آخر، طنزپردازی كه عزیزترین و انسان سازترین مفاهیم ربانی مانند «شهادت طلبی» را در آثارش به سخره گرفته بود، در شب بزرگداشت «هوشنگ احترامی» به «خانه» آمد تا اعضاء خانواده هتاكان به اسلام و مردم كامل شوند.
● جمهوری اسلامی تكرار دوره شاهنشاهی است!
عملكرد «خانه هنرمندان ایران» در یكماه پایانی شگفت انگیزتر از همیشه بود. مدیرعامل آن كاملا به حوزه انتحار فرهنگ و هنر این ملك وملت پا گذاشته بود. او «رامین جهانبگلو» را كه در هشتم شهریور ۱۳۸۵ ، خود اعتراف كرده بود برای براندازی نظام تلاش كرده و صریحا اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» را پذیرفته بود، منتقدی مخالف خواند و با حمایتی بی سابقه از او، حتی حكم داد كه قوه قضائیه رسانه ها و افرادی را كه به او تهمت جاسوسی می زنند، محاكمه كند. البته «بهروز غریب پور» نگران محاكمه خود بود و تصور می كرد با چنین فضاسازی ای بتواند از اتهاماتی كه متوجه او و اعضاء شورای عالی «خانه هنرمندان ایران» است، شانه خالی كند. پس از این اظهارات كه مورد اعتراض رسانه های ارزش گرا و روزنامه «كیهان» قرار گرفت، رسانه های رژیم صهیونیستی، مانند «رادیو اسرائیل» به كمك غریب پور آمدند و در چندین برنامه از مدیریت او در سالهای گذشته تجلیل كردند.
اما مدیرعامل «خانه هنرمندان ایران» به خودكشی سیاسی و فرهنگی دست زد. او روز پنجشنبه (۴ مردادماه) در دیداری با خبرنگار خبرگزاری مهر، متعلق به سازمان تبلیغات اسلامی، نظام جمهوری اسلامی را با رژیم ستم شاهی مقایسه كرد و ضمن ستایش از خلاقیت های خودش(!) گفت:
«متأسفم كه ایران به جایی رسیده كه دوباره تجارب تلخ دوران شاهنشاهی ]ستم شاهی[ را تكرار می كند. دولت پهلوی از تجمع دو نویسنده هراس داشت. بعد از انقلاب می خواستند برای هر چیز از جمله ادبیات ساختار معرفی كنند. این اقدامی بود كه در اتحاد جماهیر شوروی هم تجربه و منجر به شكست شد. در آنجا بعد از خلق هر اثر هنری، دستگاهی بود كه هنرمند و هنرش را ارزیابی می كرد كه در خدمت نظام است یا بیرون از نظام. در یك چنین چهارچوبی، فردی كه به صراحت اعلام كند كه من سیستم را قبول دارم، مقبول و مطلوب است و آنهایی كه دیدگاه خلاق تری دارند و به چهارچوب ها تن نمی دهند، ناخلف، غیرخودی و بیرون از چهارچوب ارزیابی می شوند.»
البته «خبرگزاری مهر» این جملات را كه ترجمان دیگری از سخنان «رامین جهانبگلو» در یك سخنرانی برای بنیاد پژوهشی وابسته به «سازمان جاسوسی سیا» بود، از متن مصاحبه «بهروز غریب پور» حذف كرد، اما در متن منتشر شده، مدیرعامل «خانه» به تفسیر معنای واقعی اسلام و نقل روایاتی از امیرالمؤمنان، حضرت علی(ع) می پردازد!!! و می خواهد ما باور كنیم كه «فرزند زمان خویش بودن» احتمالا چیزی است شبیه به جاسوس بودن. سپس با یك دروغ پردازی آشكار مدعی می شود كه دولت بنای تصدی گری در همه امور فرهنگی را تا حدی دارد كه برای شعرخوانی و متن سخنرانی ها هم باید مجوز گرفت.
● به اسم فرهنگ
تجربه تلخ مدیرعامل «خانه» به مثابه نماد مدیرانی كه در دوران سازندگی از حوزه مشاورت فرهنگی «غلامحسین كرباسچی» در سالهای آغازین پس از دفاع مقدس به عرصه مدیریت كلان فرهنگی كشور راه یافتند و پس از دوم خرداد ۱۳۸۶، در مقام گزاره های مطلوب پروژه های نظام سلطه جهانی، از سوی روشنفكران و نهادهای مخملی به خدمت گرفته شدند، تجربه ای است كه باید دغدغه شب و روز ناظران فرهنگی ایران باشد. او در پی نیم دهه فاجعه آفرینی سیاه «به اسم فرهنگ»، در پی فاش گویی های روزنامه «كیهان» مجبور به ترك «خانه هنرمندان ایران» شد، اما دكترین «ناتوی فرهنگی» برای فروپاشی نرم، قائم به شخصیت ها و افراد نیست. این دكترین به صورت سیال، روزنه های خود را می جوید و راه خود را می یابد، چرا كه از پشتوانه طبقه فكری «ناتوئیست»ها در ایران بهره مند است؛ طبقه ای فكری كه نهادهایی چون «خانه هنرمندان ایران» آن را پدید آورده اند، تربیت كرده اند و در قامت پیاده نظام های «ناتوی فرهنگی» به این سو و آن سو فرستاده اند.
چه استعفا و چه بركناری، هیچ كدام راهبردی پیشگیرانه نیست. همانگونه كه اسلاف وی دستگیر شدند، محكوم شدند و اعتراف هم كردند و پس از آنان نیز «بهروز غریب پور» بر همان مسند و كسوت نشست و در یك مورد، نزدیك به سه میلیارد تومان از بودجه این مردم به همراه امكانات عمومی و گسترده مستقر در باغ هنر را به جنگ استراتژیك نرم صهیونیست ها با ایرانیان و مسلمانان تخصیص داد، بازهم فقدان آنتی تز مدون می تواند این رخدادها را تكرار كند.
در حیرتم كه نهادهای مسئول و ناظر این مملكت به چه كاری مشغول هستند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی كه براساس تفاهم نامه شماره ۱۶۰۸ مورخه ۲۰ مهرماه ۷۷۳۱ ناظر مستقیم بر عملكرد خانه هنرمندان است، در این سال هایی كه آن پنج همایش براندازی نرم با عناوین واضح و صریح برگزار شد، چه می كرده است؟! وزارت اطلاعات كه اسناد و مدارك متقن حضور جاسوسان مدرن را د رخانه «هنرمندان ایران» در اختیار دارد، حسب چه مصلحتی از مقامات قضایی ذیصلاح درخواست پیگرد كیفری مدیرعامل و اعضاء شورای عالی «خانه» را نكرده است؟! آقای شهردار تهران براساس كدام تشخیص و ارزیابی فرهنگی، یكماه پیش، نماینده خود را به مجمع عمومی سالیانه خانه می فرستد تا از ماموران مخملی براندازی نرم، تقدیر و تشكر كند؟!
اگر دیگر سیاستگذاری ها و تصمیم گیری های فرهنگی ما هم بر پایه چنین كژ فهمی هایی باشد كه واویلاست. اگر قوه قضائیه و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، به هر دلیل و فرضی، عزمی برای پیگرد قضایی مدیر عامل «خانه هنرمندان ایران» به اتهاماتی چون «اقدام علیه امنیت ملی كشور»، «مباشرت و مشاركت در فعالیت های جاسوسان مدرن و براندازان نرم»، «اشاعه فحشا از طریق معرفی آثار و رونمایی كتب فاسد»، «صدور مجوز بزرگداشت وابستگان ارشد خاندان پهلوی و مسئولان رژیم ستم شاهی»، «بزرگداشت برای فیلمسازان معاند با اندیشه های اصیل جمهوری اسلامی ایران»، «ستایش و اجازه حضور به اعضا؛ فرقه ضاله بهائیت»، «نشر اكاذیب و تشویش اذهان عمومی به سبب مقایسه نظام مقدس جمهوری اسلامی با رژیم ستم شاهی» و «دهها عنوان اتهامی دیگر ندارد، اگر دادستانی عمومی و انقلاب تهران، محاكمه معلول های «ناتوی فرهنگی» را به رویارویی با علت ها ترجیح می دهد و هزار اما و اگر دیگر در این اثناء باقی است، وظیفه ما به عنوان نویسنده و روزنامه نگار ساقط نمی شود.
وظیفه ما پرسش مستمر، پیگیری مداوم از مسئولان و گفت وگوی هدفمند با فرهنگمردان و هنرمندان است. «بهروز غریب پور» كه خودكشی سیاسی و فرهنگی كرد و دیگر جایی در میان این ملت ندارد. كسی كه حاشیه امن سفارتخانه های اروپایی را به مقبولیت مردمی ترجیح می دهد، با آب حوض سفارت فرانسه و انگلیس وضو می گیرد و پیش از اعلام استعفاء شهادتین می خواند، او عروسكی بیش نیست.
از جنس همان عروسك هایی كه تاریخ به ما آموخته، اربابان صهیونیست به ثانیه ای مچاله اش خواهند كرد. اما، روی سخن ما با اعضاء شورای عالی «خانه هنرمندان ایران» است. آنان كه اگر روزی دیگر بخواهند در محضر این مردم، بازهم در كار فرهنگ و هنر مشغول شوند، باید به این پرسش ها پاسخ دهند:
- چرا پس از بازداشت «رامین جهانبگلو» و انتشار مكتوب اعترافات وی در خبرگزاری ایسنا، مدیرعامل برگزیده تان را به سبب اجازه فعالیت گسترده در «خانه» به یك جاسوس ایالات متحده، عزل نكردید؟! چرا حتی پس بازداشت «كیان تاجبخش» و مسلم شدن مأموریت صهیونیستی وی در ایران، نه تنها به حمایت های خود از «بهروز غریب پور» ادامه دادید، بلكه از دولت هم خواستار حمایت و بودجه بیشتر شدید؟! آیا با عدم عزل او به شعور مردم و هنرمندان این ملك توهین نكردید؟!
- چرا در «خانه هنرمندان ایران» پا را از گلیم فرهنگی خود درازتر كردید و از سخنرانانی كه در نوشتار و گفتارشان خود را لیبرال و سكولار خوانده اند برای تدریس «اندیشه های فلسفی غرب» و مبانی براندازی نرم» دعوت كردید؛ سخنرانی هایی كه در نسبت مستقیم با ذهنیت سازی سیاسی است و مطالعه متن آن ها نشان می دهند حتی یك جمله از زیباشناسی هنر در بحث ها جای نداشته است؟!
- آیا «خانه هنرمندان ایران» با منحصركردن امكانات عمومی و تخصیص آن به وابستگان خاندان ورشكسته پهلوی و رژیم ستم شاهی، تجربه سیاست های آن روزگار نحس و سیاه را تكرار كرده و جهانبینی «خودی» و «غیرخودی» را محقق ساخته است یا نظام جمهوری اسلامی ایران؟! آیا چنین قیاس مع الفارقی، یك «مبارزه طلبی سیاسی» براساس آموزه های مكتب جنگ استراتژیك نرم نیست كه از «رامین جهانبگلو» و «كیان تاجبخش» به شما ارث رسیده است و آن آموزه ها را به عنوان تیر خلاص در روز پایانی حضورتان در «خانه» به سوی هنرمندان متعهد كشور، شلیك كردید؟!
- آیا معنای راستین كثرت گرایی و ایجاد فضای باز فرهنگی، حذف تمام هنرمندان مؤمن و متعهد از «خانه» و فرصت دادن به اعضاء سرویس های جاسوسی غرب برای حضور و سخنرانی در نهادی است كه بودجه آن از جیب همه مردم كشور پرداخت می شود؟! در میان صدها برنامه ای كه با هماهنگی مستقیم وابستگان اطلاعاتی و امنیتی غرب برگزار كردید، چند برنامه را به معرفی و ستایش هنر اصیل ایرانی و اسلامی اختصاص دادید؟!
- آیا «گفت وگوی تمدن ها و فرهنگ ها» برای شما نظریه ای ابزاری برای مهیا ساختن سلطه فرهنگی سفارتخانه های فرانسه، انگلیس و سوییس و قس علیهذا بر جامعه هنری نبوده است؟! چرا در برنامه های برگزار شده در «خانه» دستاوردهای فرهنگی جوانان ایرانی را برای اجنبی و اجنبیه به نمایش نگذاشتید و هرچه به چشم می آید، مظاهر فرهنگی غرب در تندیس ها، كنسرت ها و... است. با این وصف، چگونه حضور هر لحظه مأموران اطلاعاتی این كشورها را -با پوشش فرهنگی و بدون پوشش- در مجموعه تحت مدیریت خود توجیه می كنید؟!
این تكلیف بر دوش شورای عالی «خانه هنرمندان ایران» به شدت سنگینی می كند كه از خود بپرسند چه شد كه ماحصل عملكرد مدیرعاملی كه برگزیده اند، چنین در خدمت اهداف صهیونیزم جهانی در ایران قرار گرفت. به همان میزان كه مدیرعامل «خانه» در برابر دین و رهبری نظام، در برابر قانون و مردم این ملك، مسئول فجایع سیاهی است كه آفریده، شورای عالی «خانه» نیز مسئول عملكرد «خانه هنرمندان ایران» است. آنان پس از كنار رفتن مدیرعامل خانه با آزمونی دوسویه و بزرگ رویارو هستند؛ یكی استعفای دسته جمعی و دیگر اقرار صریح به چرایی هم آغوشی با براندازان نرم.
روزگار تسامح و تساهل گذشته و دورانی كه هیبت نام ها، قلم ها را به لرزه می انداخت پایان یافته است. بی پرده بگویم: اگر حاكمان كنونی شورای عالی «خانه هنرمندان ایران» استعفا دهند و شورای عالی جدید در نگاه ساختاری متفاوت، «سند چشم انداز بیست ساله، افق ۱۴۰۴» را به عنوان متنی كه عقلای قوم مدون كرده و رهبری نظام مصوب فرموده اند، پایه عمل فرهنگی خود قرار داد و از خط مشی فروپاشی از درون كه توسط مدیرعامل پیشین در تاروپود «خانه» تنیده شد، فاصله مطلق گرفت، این شورای جدید صلاحیت عام و خاص مدیریت اصناف فرهنگی و هنری كشور را دارد؛ اما اگر استعفای اعضاء و مدیران پیشین را تأویل به رقصی نمایشی و دگرگونی صوری كرد كه با جایگزینی مدیرعامل و اعضای دیگر، بازهمان غربت دیرین بر هنر اصیل استمرار یابد، بر همه مصلحان فرهنگی فرض است كه رویارویی با آن غربت و رویه سابق و اسبق را به سان جبهه جنگی ببینند كه كشته شدن در راه آن به راستی كه شهادت است.
پدرام ملك بهار
خانه ای روی آب
منبع : روزنامه کیهان