شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
چ مثل چاپلین
● نگاهی به زندگی چارلی چاپلین (۱۹۷۷-۱۸۸۹)
چارلز اسپنسر چاپلین، كمدین افسانهای سینما، شانزدهم آوریل ۱۹۸۹ در لندن و در خانوادهای تئاتری به دنیا آمد. او بازیگری، كارگردانی، تهیهكنندگی، فیلمانهنویسی و حتی آهنگسازی فیلمهایش را شخصاً انجام میداد. زندگی حرفهای او از كودكی در صحنهی تئاترهای لندن تا زمان مرگش بیش از ۷۰ سال ادامه داشت. دوران كودكی او در فقر و تنهایی سپری شد چون كه در دو سالگی پدر و مادرش از هم جدا شدند و پدرش كه به سختی او را به یاد میآورد چند سال بعد مرد. مادرش كه بازیگری پركار بود، مبتلا به نوعی بیماری حنجره شد و چارهای نداشت جز این كه كار تئاتر را رها كند. اما قبل از آن، پسر ۵ سالهاش چارلی شانس بازی در نمایش را كنار او داشت كه با خواندن آهنگ معروفی مورد تشویق زیادی قرار گرفت.
مادر او خیاطی را در پیش گرفت تا مخارج زندگی چارلی و پسر دیگرش سیدنی را تأمین كند. در سال ۱۹۰۰ چارلی در یازده سالگی همراه برادرش در نمایش پانتومیمی بنام «سیندرلا» بازی كرد و از آن موقع تصمیم گرفته بود كه بازیگری را حرفهای دنبال كند.
سیدنی چاپلین چند سال بعد برای پیوستن به نیروی دریایی آنها را ترك كرد. چارلی با مادرش كه دچار بیماری روحی شدیدی شده بود در منطقه فقیرنشین لندن به وسیله درآمد اندك برادرش زندگی میكرد و برای مراقبت از مادرش درس را رها كرد چون نمیخواست كسی به بیماری روانی او پی ببرد ولی وقتی اطرافیان متوجه وضعیت وخیم او شدند، او را در بیمارستان بستری كردند كه تا سی سال دیگر با همان شرایط به زندگی ادامه داد. چاپلین در هفده سالگی به عنوان دلقك به گروه طنز «فرد كارنو» (Fred Karno) پیوست و ستاره نمایش های آن شد. او و گروه كارنو برای اولین تور آمریكا در سال ۱۹۱۰ پا به آن كشور گذاشتند و در شهرهای مختلف نمایش اجرا كردند.
در این گروه، «استنلی جفرسون» (Stanly Jefferson) كه بعدها با نام «استن لورل» معروف شد با چاپلین هم بازی بود. «استن لورل» به انگلستان برگشت اما چاپلین كه شیفتهی آمریكا، پیشرفت سریع و محیط شادش شده بود در آن كشور ماند. سه سال بعد كارگردان جوانی به اسم «مك سنات» (Mack Sennat) بازی چاپلین را دید و به او پیشنهاد كرد با استودیوی فیلمسازیاش «كی استون» همكاری كند. چاپلین برخلاف میلی باطنی و ابتدا بیش تر به خاطر حقوقش قبول كرد و به این ترتیب وارد هالیوود شد.
مسیر حرفهای او از ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۷ در استودیوهای مختلف «كی استون» شروع شد، جایی كه خیلی زود هنر و صنعت فیلمسازی را فرا گرفت. چارلی چاپلین در اولین فیلم هایش كه توجه چندانی را جلب نكرد مثل همه بازیگرها، ظاهری معمولی داشت تا اینكه خیلی اتفاقی تركیبی از شلوارهای گشاد و كفشهای بزرگ، كت تنگ و كلاه لبهدار را امتحان كرد كه به نظرش عالی رسید و تبدیل به همان شخصیت دوست داشتنی شد كه همه میشناسند و با آن به اوج شهرت رسید.
اولین سال فعالیتش برای «سنات» فیلمهای كوتاه زیادی ساخت كه بسیار موفق بودند. تصویری كه امروز از چاپلین از یادها مانده، محصول همین دوره است. در سال ۱۹۱۶ او قراردادی با شركت فیلمسازی Mutual بست تا دوازده فیلم كوتاه كمدی بسازد و تمام آنها را در طول یك دوره هجده ماهه تهیه كرد. چاپلین بعدها گفت كه زمان فعالیتش در این شركت شادترین دوره كاریاش بوده و تجربیات زیادی هم كسب كرده است.
به دنبال آن استودیوی اختصاصی و كمپانی تولید فیلم خودش را در هالیوود سال ۱۹۱۸ راهاندازی كرد و این باعث شد تا حد زیادی كنترل مالی و هنری محصولاتش را شخصاً به عهده بگیرد. با استفاده از همین استقلال كه به تدریج بیش تر میشد، زیباترین صحنهها را خلق كرد كه خارج از محدودهٔ زمان همیشه تأثیر گذارند و پیامی كه پشت ظاهر سرگرم كننده آنها نهفته است انگار در هیچ برههای از تاریخ كهنه نمیشود.
در سال ۱۹۱۵ او «ولگرد» افسانهایاش را خلق كرد، اولین كمدی تلخ و شیرین او با پایانی باز كه در آن قهرمان خانه به دوش قصه، تنها و ناكام در عشق به شیوهٔ مخصوص خودش قدم میزند. چنین شخصیتی با ویژگیهای ظاهری و خصوصیات اخلاقی ویژهاش به نوعی در فیلم های بعدی چاپلین هم حضور دارد. آوراگی و دربدری كه چاپلین هنگام كودكی تجربه كرده بود مایه اصلی فیلم های اجتماعی تند وتیز او را تشكیل میداد. او در سن كم علاوه بر این كه زندگی در نوانخانهها را تجربه كرده بود، بارها مجبور شد كنار خیابان بخوابد و در آشغالها دنبال غذا بگردد. شاید به خاطر همین تجربههای تلخ شخصی است كه بازی او در این قالب تا این حد باورپذیر است.
در سال ۱۹۱۹ چاپلین همراه با همكارانش مثل «مری پیكفورد» (Mary Pickford)، «داگلاس فیربنكز» (Douglas Fairbanks) و «دی گریفیت» (D.Griffith)، اتحادیه هنرمندان را بنیانگذاری كرد كه تا اوایل دهه پنجاه رئیس آن بود. این اتحادیه با این هدف تشكیل شد تا از افزایش قدرت سرمایهگذاران در توسعه استودیوهای هالیوود جلوگیری شود. این حركت،آزادی چاپلین و فیلمسازان همفكر او را تثبیت میكرد. در آن دوران چاپلین دیگر ستاره بینالمللی بود كه فیلم هایش مثل «مهاجر»، (۱۹۱۷)، «كودك» (۱۹۲۱) و «روز دستمزد» (۱۹۲۲) موفقیتهای تجاری شگرفی كسب كرده بودند.
چاپلین درباره فیلم مهاجر گفت «هیچ كدام از دیگر فیلم هایی كه ساختهام به اندازهٔ این یكی خودم را متأثر نكرده است». «مهاجر» كمدی فوقالعادهای است كه احتمالاً بیشتر با صحنهای از آن در یادها مانده است كه در آن مهاجران به مجسمه آزادی خیره میشوند. از آن موقع تاكنون این صحنه بارها در فیلمهای مختلف تقلید شده است. یكی از این نمونهها در فیلم «پدرخوانده ۲» (۱۹۷۲) ساختهٔ فرانسیس فورد كاپولا وجود دارد. هنر چاپلین هیچ جا بهتر و واضحتر از این صحنه مشخص نمیشود.
اولین كمدی بلند چاپلین و شاهكار او «كودك» بود؛ فیلمی به یاد ماندنی كه در آن ولگردی، بچه گمشدهای را پیدا میكند و میخواهد او را بزرگ كند. واضح است که فیلم كودك از داغدیدگی خود چاپلین هم سرچشمه میگرفت چون اولین پسر او چند روز بعد از تولد و چند هفته قبل از شروع ساخت این فیلم مرده بود و شاید این موضوع روی تلخی فضای فیلم نادانسته تأثیر گذاشت ولی كمبود عواطف و نگرانیهای اجتماعی را استادانه به تصویر میكشد. در این اپیزود، چاپلین ولگردی است كه از بچهٔ بیخانمانی، با بازی حیرتآنگیز بازیگر چهارساله «جكی كوگان» (Jakie Coogan) مراقبت میكند.
در یكی از بهترین صحنههای ساختهٔ چاپلین و شاید حتی تمام دوران فیلم صامت، چارلی در تعقیب ماشینی كه بچه را به پرورشگاه میبرد، با تمام قدرت روی سقف خانه میدود و نمیخواهد از او جدا شود. پشت طنز سیاه این صحنه، احساسی لطیف پنهان است. در آن سال ها، كودكان مهاجر و آواره حاصل از جنگ جهانی اول در خاطره همه مردم بودند. همین طور كسانی كه برای عزیزان از دست داده خود در جنگ داغدار بودند و یا به هر شكلی جنگ سرنوشتشان را وارد مسیر تازهای كرده بود از فیلم «كودك» بسیار استقبال كردند.
زندگی افرادی مثل چاپلین، امروزه به وسیله دانشمندان علوم اجتماعی مطالعه میشود. آن ها دریافتهاند كودكانی كه در معرض بیخانمانی و به تبع آن، تنشهای اجتماعی قرار میگیرند همگی به سرنوشت واحدی دچار نمیشوند.
در حالی كه بعضی از آنها در آینده قشر آسیبپذیر جامعه را تشكیل میدهند، برخی دیگر از این بچهها مثل چاپلین زیرك و مبتكر میشوند.
چارلی چاپلین با این كه در كار حرفهای خود روز به روز موفقتر میشد ولی زندگی خانوادگیاش دستخوش ناملایمات بود. دو ازدواج نخست او به جدایی ختم شد اولین بار با بازیگری بنام «میلدرد هریس» (Mildred Harris) و بار دوم با بازیگر دیگری، «لیتا گری» (Lita Grey) ازدواج كرد.
بعد از مدتی با «پائولتا گادارد» (Paulette Goddard) كه در فیلم «عصر جدید» بازی میكند ازدواج كرد كه بعد از آن كه هر دو به موفقیت و شهرت بیشتری رسیدند از هم جدا شدند. چهارمین ازدواجش در سال ۱۹۴۳ با «اونا اونیل» (Oona Oneil) دختر نمایشنامه نویس معروف «ایگن اونیل» با ثباتترین بود كه تا زمان مرگش ادامه پیدا كرد. «اونا اونیل» بعد از مدتی هنرپیشگی را رها كرد و شاید همین، باعث دوام ازدواج آنها شد چون چاپلین برخلاف ازدواج های گذشتهاش این بار همسرش را رقیب خودش نمیدید. چارلی چاپلین و اونا اونیل هشت فرزند داشتند. یكی از آنها «جرالدین چاپلین» است كه حرفه والدینش را در پیش گرفت و مهمترین نقشی كه ایفا كرده در فیلم «دكتر ژیواگو» (۱۹۶۵) ساخته «دیوید لین» (David Lean) در نقش تانیا است.چاپلین در سال ۱۹۲۸ یكی از زیباترین فیلم هایش به اسم «سیرك» را ساخت كه آواز معروفش را در آن اجرا كرد. این فیلم جایزه اسكار را برای فیملنامه، بازیگری، كارگردانی و تهیهكنندگی دریافت كرد، هر چند شاید نسبت به فیلم های بعدی چندان معروف نباشد.
با نگاهی به سینمای چاپلین متوجه میشویم كه تصمیم او برای تمركز فعالیتش روی كمدیهای احساسی و روانشناسانه در هیچ زمانی بهتر از آن دوره نمیتوانست نتیجه بدهد. مردم به همان اندازه كه از جنگ بیزار بودند، از كمدیهای او كه تسكین دهنده غصههایشان بود، لذت میبردند. اوایل دهه سی با ایجاد صنعت فیلم ناطق تحول عظیمی در دنیای سینما رخ داد اما چاپلین سراسر این دهه بر ساختن فیلم های صامت مثل گذشته اصرار داشت. او در واقع میخواست با پانتومیم در برابر ورود صدا مقاومت كند. و قبل از آن كه در فیلمش دیالوگ بكار ببرد «روشناییهای شهر» (۱۹۳۱) و «عصر جدید» (۱۹۳۶) را ساخت كه بسیاری این دو را بهترین فیلم هایش میدانند.
موضوع فیلم «روشناییهای شهر» دلبستگی چاپلین به یك دختر كور گل فروش و دوستی او با یك میلیونر است كه با رفتار صادقانهاش سعی میكند آن ها را به زندگی امیدوار كند.
چاپلین تلاش كرد از چشمانداز طنز به مشكلات روز مردم كه در بحران اقتصادی دهه سی گریبانگیرشان شده بود، نگاه كند. «عصر جدید» كه سرگذشت ملالآور كارگران فقیری را در محیط كار نشان میدهد، داستان نبرد بین زندگی ماشینی و انسانیت برای رسیدن به سعادت است. فیلم با نمایی از گلهای گوسفند كه در شیب تند رودخانه به سرعت حركت میكنند شروع میشود و فوراً به نمای مشابهی وصل میشود كه در آن كارگران به سوی محل كارشان در كارخانه از ایستگاه قطار به بیرون هجوم میآورند.
چاپلین انسانهای بیگناهی را محكوم مجازات نشان میدهد كه فقط چوب سادگی خود را میخورند. مثل جایی كه چارلی غرق در افكارش در خیابان قدم میزند و پرچم خطری را میبیند كه از كامیون در حال عبوری پایین میافتد. آن را برمیدارد و در حالی كه به دنبال كامیون میدود معصومانه تلاش میكند با تكان دادن پرچم توجه راننده را جلب كند ولی خبردار نیست كه وقتی خیابان را دور میزند به جمع تظاهرات كنندگان خشمگین پیوسته است.
جمعیت پشت سر پرچم افراشته او صف آرایی كرده و شروع به شعار دادن میكنند تا اینكه پلیس آنها را پراكنده میكند. چارلی را كتك میزنند و به زندان میاندازند. در صحنه آخر این فیلم، چاپلین با ظاهر آشنای ولگرد آواره، بازو در بازوی «پائلت گادارد» به سوی خورشید در حال غروب میرود و پایان زیبایی را برای تاریخ فیلم صامت رقم میزند. صدای چاپلین اولین بار در «عصر جدید» شنیده شد هر چند كه این صدا فقط به خواندن شعر پایانی فیلم همراه رقص معروفش محدود میشد كه یكی از به یاد ماندنیترین صحنههای بازی چاپلین است. با این وجود برای بیشتر ببیندگان آثار او «عصر جدید» هنوز یك فیلم صامت محسوب میشود.
فیلم های دارای دیالوگ او كه در هالیوود ساخته شدند «دیكتاتور بزرگ» (۱۹۴۰)، «آقای وردكس» (۱۹۴۷) و «لایم لایت» (۱۹۵۲) هستند. اولین فیلم ناطق چاپلین «دیكتاتور بزرگ» نمایشی در اعتراض به جنایت های آدولف هیتلر و نازی هاست كه یكسال قبل از آن كه آمریكا، سیاست انزوا طلبیاش را كنار بگذارد و وارد جنگ جهانی دوم شود، در این كشور نمایش داده شد. ساختن چنین فیلمی در آن وضعیت از طرفی به خاطر مسخره كردن نازیسم و دیكتار بزرگ آلمان و از طرف دیگر به دلیل نشان دادن بیپردهٔ شكنجه یهودیان بسار شجاعانه بود. فیلم های صامت چارلی چاپلین به جز «ولگرد» كه در آن، مرد فقیر، دستگیر و زندانی میشود هیچ پیام سیاسی آشكاری در بر ندارند ولی «دیكتاتور بزرگ» جدیتر از گذشته او را وارد دنیای سیاست كرد.
دید سیاسی چاپلین با توجه به پیوسته بودن آن با شهرت و موقعیتش به عنوان یك خارجی مقیم ایالات متحده به شدت كمونیستی در نظر گرفته میشد. او در نقش هیتلر (با داشتن شباهت ظاهری به او) و همینطور در نقش یك آرایشگر یهودی كه قربانی ظلم و شكنجه نازی ها میشود، در این فیلم ظاهر شده است. سخنان انتهای فیلم بیانیهٔ شیوایی از طرف جامعه جهانی علیه جنایت های هیتلر است. در آن زمان، علیرغم نارضایتی منتقدان از فیلم، مردم «دیكتاتور بزرگ» را بسیار پسندیدند. اگر هم این فیلم، بهترین ساختهٔ چاپلین نباشد حتماً پر سر و صداترین آن هاست. گفته میشود هیتلر كه دوستدار سینما بود هم فیلم را دیده است. به دلیل همین جهت گیریهای سیاسی او، طبیعتاً دشمنان زیادی بین روزنامهنگاران و همكاران فیلمسازش پیدا كرد. مخالفتها با او وقتی بیش تر شد كه فیلم «لایم لایت» را ساخت.
با این كه مضمون سیاسی این فیلم خیلی كمرنگتر از «دیكتاتور بزرگ» بوده و بیش تر شرح حال خود اوست اما آنقدر مورد فشار قرار گرفت كه نمایش آن در بسیاری از سینماهای شهرهای مختلف آمریكا ممنوع شد. بسیاری از مخالفان چاپلین كه او را به كمونیست بودن متهم میكردند سعی داشتند از تأثیر و نفوذ افكارش بین عامهٔ مردم كه به شدت رو به افزایش بود، جلوگیری كنند و بهترین راه را برای رسیدن به مقصود در این دیدند كه به ادامه اقامتش در آمریكا پایان دهند. هر چند كه چاپلین بخش اصلی موفقیتش را در آمریكا كسب كرده و از سال ۱۹۱۴ تا ۱۹۵۲ در آن جا فیلم ساخته بود ولی با این وجود ملیت بریتانیایی خود را حفظ كرد.
در سال ۱۹۵۲ كمی بعد از نمایش محدود «لایم لایت» وقتی به قصد سفر كوتاهی به وطنش یعنی انگلستان، آمریكا را ترك كرد به او اجازه بازگشت به آن كشور را ندادند. بعد از این ماجرا او و خانوادهاش در سوئیس اقامت كردند. آخرین فیلم او «كنتسی از هنگ گنگ» با بازی «مارلون براندو» در سال ۱۹۶۶ ساخته شد كه استقبال خوبی از آن نشد.
چارلی چاپلین در روز كریسمس سال ۱۹۷۷ در ۸۸ سالگی از دنیا رفت و در ژنو به خاك سپرده شد.
منابع:
www. The Great chaplin. com
www. wikipedia. org charliechaplin
www. hollywood usa. co. uk / charlie chaplin
www. golensilents. com / charlies chaplin
نسترن میرجلالی
www. The Great chaplin. com
www. wikipedia. org charliechaplin
www. hollywood usa. co. uk / charlie chaplin
www. golensilents. com / charlies chaplin
نسترن میرجلالی
منبع : ماهنامه ماندگار
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران مجلس شورای اسلامی حجاب مجلس دولت دولت سیزدهم رئیسی رئیس جمهور گشت ارشاد سیدابراهیم رئیسی جمهوری اسلامی ایران پاکستان
تهران شهرداری تهران قتل هواشناسی سیل پلیس کنکور وزارت بهداشت سلامت زنان سازمان سنجش پایتخت
قیمت دلار خودرو قیمت خودرو بازار خودرو دلار بانک مرکزی قیمت طلا سایپا مسکن ارز ایران خودرو تورم
سینمای ایران سریال سینما تلویزیون سریال پایتخت کیومرث پوراحمد موسیقی رهبر انقلاب قرآن کریم فیلم ترانه علیدوستی کتاب
کنکور ۱۴۰۳ اینترنت عبدالرسول پورعباس
اسرائیل رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین غزه جنگ غزه روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
پرسپولیس فوتبال استقلال جام حذفی آلومینیوم اراک تیم ملی فوتسال ایران بازی فوتسال تراکتور باشگاه پرسپولیس بارسلونا لیورپول
هوش مصنوعی گوگل نخبگان سامسونگ مدیران خودرو اپل فناوری آیفون ناسا بنیاد ملی نخبگان ربات دانش بنیان
کاهش وزن روانشناسی بارداری مالاریا افسردگی آلزایمر