جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

انقلاب عاشورا، انقلا ب باورها


انقلاب عاشورا، انقلا ب باورها
قلم ها، نه فقط، دوشادوش دیروز و امروز، که پیشاپیش فردا، و به قیمت کاستن جوهر خود، باید، مبارزه خون با شمشیر را تصویر کنند.
این که می گوئیم انقلا ب عاشورا، انقلاب باورهاست، بی شک جای هیچ گونه تردید و شبهه ای باقی نمی ماند. چه این که عاشورا با عظمت و قداست بی بدیلی که برای همیشه در تمام عالم به نمایش گذاشت، در واقع انقلا بی بود که به دنبال خود، انقلا ب باورها را خلق کرد.
عاشورا یک فرهنگ ماندگار در ازمنه تاریخ است. فرهنگی که همیشه حرف و حدیث آن تازه و دلنشین و البته جذاب است. عاشورا می خواهد بی کم وکاست رخ بنمایاند تا که مبارزه خون با شمشیر را تصویر کند و قلم های آینده از این مبارزه درس های استقامت و پایداری و شهامت و ایثار را به تمامی جهان تعلیم دهند تا این قلم ها عنوان دارند که یزید همان پسر معاویه است. ساختار سلطنت معاویه پیچیده است و این پیچیدگی در وهله اول به شخصیت معاویه بن ابی سفیان متکی است.
آری انسانی که با این که در اعماق وجود آن خشم و کینه و توفان موج می زد، به راحتی بتواند در برون لبخند و شادمانی و خرسندی را اظهار نماید و دورو باشد. آری معاویه کسی است که با شخصیتی دوگانه به جنگ با علی بن ابیطالب وارد میدان می شود و با خوراندن شربت عسلی به مالک اشتر که آغشته به سم است; تصویر دیگری از همین دوگانگی را به اثبات برساند.
به اثبات برساند که در صورت ظاهر عسل شیرین و در درون زهری کشنده است. تردیدی نیست که امام حسین (ع) همان پسر فاطمه است و فاطمه کسی نیست جز دخت مکرم خاتم الا نبیا محمد مصطفی (ص) و همسر فاتح خیبر و هرگز ترس و ناامیدی و مرگ در او معنایی نیافته است و او کسی است که مفهوم پیروزی و شکست را از نگاهی دیگر و عمق و جلوه دیگر مطرح می سازد چه این که خود می گوید: «اگر پیروز شویم که همواره پیروز بوده ایم و اگر شکست خوردیم، شکست در ما راهی ندارد و در قاموس ما نیست.
ترس در سرشت ما راهی ندارد، مرگ، دولت پس از ما را نوید می دهد.» امام حسین خود به یقین می داند که مقابله با یزید که خوی و منش معاویه در خون و رگ های او جاری است و شخصیت آن همان شخصیت معاویه و رفتارهای آن نیز تقلیدی از پدر است. پس به همین راحتی نیز حاصل نمی آید و برای مقابله با چنین فرد ریاکار و چندگانه اندیشی باید از ایمان و باوری قلبی و قوای معنوی والا یی برخوردار بود و از این مهم تر مرگ است که برای امام حسین (ع) بی معناست یا به بیانی مرگ را به گونه ای دیگر می بیند. مرگ برای امام حسین (ع) سکوی پرواز است و نیمه دیگر هستی اوست به نحوی که شاعر می سراید:
فرزانه دمی زمرگ خود بیم نداشت
بردرگه آن جز تسلیم نداشت
دانست دو نیمه است ما را هستی
پس بیم به دل از آن دگر نیم نداشت
آری امام حسین(ع) خوب می داند که نهضت آن بالطبع باعث ایجاد انقلاب عاشورا می گردد و انقلاب عاشورا نیز برای همیشه جاوید می ماند و از طرفی دیگر خوب می داند که باید در مقابل مرگ سرکرنش فرود آورد، چه اینکه نیمه دیگر هستی در انتظار قدوم آن است.
پس می توان دریافت که بدین خاطر است که نهضت امام حسین(ع) برای همیشه بر تاریخ می تازد، چرا که اکثر حوادث با مرور زمان به تاریخ می پیوندند، اما حادثه کربلا این جور نیست، چون تاریخ به حادثه کربلا پیوسته است.
از زوایای دیگر نیز نهضت امام حسین (ع) جای تامل است، چون هر حادثه ای با خود حوادثی را ایجاد می کند و حادثه کربلا نیز آکنده از حوادث بزرگ است و دیگر اینکه این حوادث هر کدام به عنوان یک الگو در زندگی و اعتقاد ما مسلمانان و حتی جهانیان جایگاهی بس عمیق و ارزنده و مورد تامل و توجه دارند و این هم به خاطر تازگی این حادثه است.
نکته دیگر اینکه این حادثه در سال ۶۱ هجری رخ می دهد و سال ها از آن می گذرد. از نظر عقلی می توان گفت که هر حادثه ای هر چند هم بزرگ باشد، بی شک بر اثر گذشت زمان به فراموشی سپرده می شود، ولی حادثه کربلا هر چقدر قدمت بیشتری می یابد، در واقع آکنده از تازگی و طراوت و جذابیت و آموزه های نو و نتیجه بخش است.
به بیانی می توان گفت که حادثه کربلا حادثهآفرینی کرد، به طوری که در این حادثه آفرینی نوآوری دینی و اخلاقی و تربیتی نیز در آن برای همیشه جاویدان است. در زاویه ای دیگر نیز انقلاب عاشورا مدنظر است و آن انقلاب باورهای آن است. به نحوی که این انقلاب در طول سال های متمادی توانسته با ویژگی های بارز و بی بدیل خود ساختمان باور انسان ها را متحول و ساختمانی دیگر را با مواد و مصالح خود بنا کند. انقلاب عاشورا انقلابی اعجاز برانگیز است و چون تنها و بدون رقیب در میدان عدالت و آزادگی و مولفه های اصیل انسانی و دینی می تازد، بدین سبب از آن به انقلا ب یاد می شود. به صورتی که بدون انقلاب عاشورا هیچ انقلابی این چنین بر قلب ها حکومت نمی کند. دیگر، الگوسازی این انقلاب است، انقلابی که حضرت ابو الفضل (ع) را به عنوان یک الگوی همیشگی برای انسان ها در ابعاد مختلف زندگی مطرح می کند.
انقلابی که صبر مثال زدنی حضرت زینت را برای چندمین بار به امتحان می گذارد. انقلابی که گهواره ای خالی را به انتظار حنجره ای خونین می نشاند و بالاخره انقلابی که به عالم، شهیدان کربلا را علم می کند. نتیجه اینکه در ابتدا باید به چنین انقلابی با این همه ویژگی بارز و آموزنده تحسین گفت و در ثانی از چنین انقلابی به عنوان یک معلم، دانش فراوان آموخت.
نویسنده : عابدین پاپی
منبع : روزنامه مردم سالاری