یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

ویزیت نجیبانه با عرق شرم اضافه


ویزیت نجیبانه با عرق شرم اضافه
تکنولوژی و فناوری‌ها دایره ارتباطات را گسترش داده‌اند. با وجود تلاش دانشمندان هنوز هم برای بیمار و پزشک چاره‌ای جز ارتباط مستقیم و چهره به چهره نیست. «ویزیت» که هم به دیدن و معاینه بیمار و هم پول پرداختی و هم مشاوره، شاید خیلی چیزهای دیگر اطلاق می‌شود، گاهی سبب‌ساز ماجراست. مطلبی از هلال می‌خواندم که به نوعی آمیختگی فرهنگی-اجتماعی و ضعف آموزش پزشکی ما اشاره دارد که با هم می‌خوانیم...
در اتاق که باز شد دو پسر جوان ۲۴، ۲۵ ساله وارد شدند. همان آستانه در مرا که دیدند چند لحظه‌ای سر جایشان ماندند، به هم نگاه کردند و بعد با قدم‌هایی مردد داخل شدند. فهمیدم که انتظار پزشک مرد داشته‌اند. طفلک‌ها چاره‌ای نداشتند، ویزیت را پرداخته بودند که شانس آنها از همان دیروزش گران شده بود. با یک قبض ???? تومانی در دست و با قیافه‌های مستاصل نشستند.
من به‌این جور برخورد مریض‌هایم عادت دارم، البته بیشتر مسن‌تر‌ها و جوان‌تر‌ها کمتر. بعضی‌ها انتظار دارند که وقتی وارد اورژانس یک کلینیک خصوصی می‌شوند یک آقای شیک و خوش تیپ عینکی که البته زیاد جوان نباشد و نخواهد سر مریضی آنها اوسا شود را پشت میز ببینند.
بعد که می‌آیند و می‌بینند یک دختر جوان نه چندان درشت جثه به عنوان پزشک منتظرشان است احتمالا مقداری به بخت بدشان لعنت می‌فرستند و مقداری هم غصه پول ویزیتشان را می‌خورند و بعد هم در حالی که احتمالا توی دلشان می‌گویند جهنم و ضرر دیگه چی‌کار کنم نمیشه که برگشت با یک قیافه یخ بسته در حالی که زیر چشمی ‌مرا ورانداز می‌کنند، می‌نشینند. یخ خیلی‌هایشان بعد از صحبت و شرح حال و معاینه باز می‌شود، اما بعضی‌ها تا آخرش همان جوری غیر قابل دسترس می‌مانند و دست آخر هم زیر لبی یک خیلی ممنون می‌گویند و سریع از مطب خارج می‌شوند.
● چی از چی مهم‌تره؟
خوب کاریشان نمی‌شود، کرد. برای بعضی‌ها واقعا جنسیت پزشک و قد و قواره‌اش می‌تواند خیلی اطمینان‌بخش باشد و گاهی حتی تاثیرگذارتر تر از نحوه طبابتش.
خلاصه ‌اینکه ‌این دو تا بیچاره هم گیر من افتاده بودند! یکیشان کنار من روی صندلی بیمار و آن دیگری هم روبه‌رویم نشست. به پسر کناری‌ام که قاعدتا بیمار باید او می‌بود، مشکلش را پرسیدم. یک مقدار روی در و دیوار چشم گرداند و در حالی که لبخند محو شرمناکی روی صورتش بود به دوستش اشاره کرد و گفت: «خانوم دکتر این دوست من یه ساله ازدواج کرده و قبلا هیچ مشکلی نداشت، اما الان دو ماهی میشه که ناتوانی جنسی پیدا کرده، دکتر نمی‌اومد من آوردمش، البته به سختی».
توی دلم گفتم: «ای بد شانس حالا هم که دکتر خانم به تورت خورده!» از پسر در مورد سابقه بیماری‌ها، سابقه تروما (ضربه)، مصرف الکل، رژیم غذایی، علایم دیابت هر چند که به سنش نمی‌خورد، علایم مشکلات تیرویید، مصرف داروها، استرس اخیر و... سوال کردم. همه چیز طبیعی بود.
● دشوار در زبان عامیانه
حالا باید سوال اصلی را می‌پرسیدم، یعنی اصلا همان اول باید می‌پرسیدم که در کدام قسمت نزدیکی مشکل دارید؟ میل جنسی کم شده یا Erection مشکل دارد یا Ejaculation؟
اگر می‌خواستم از اصطلاحات علمی ‌استفاده کنم شاید زیاد سخت نبود، اما مساله ‌این بود که باید به زبان عامیانه می‌پرسیدم که آن هم خیلی برایم سخت بود. خواستم به مریض بگویم بروید متخصص اورولوژی، اما دیدم خیلی ضایع است با چهار تا سوال سر و ته ویزیت را هم بیاورم و هزینه مراجعه به متخصص را هم روی دستشان بگذارم. باید می‌پرسیدم آیا نعوظ‌های شبانه شما مشکل دارد یا طبیعی است که ‌این هم باز برایم سخت بود. توی این فکرها بودم که پسر کناری‌ام گفت البته خانوم دکتر این جوری که به من گفته سر انزالش مشکل داره که زود میشه و اینا... آخی!
انگار فکرم را خوانده بود. یک معاینه عصبی از مریض کردم که اختلالات عصبی را میس نکنم و بعد هم برایشان شرح دادم که درمان اصلی در این جور حالات روان‌درمانی است و به اصلاح روش‌های نزدیکی که خوب آن هم زشت بود من برایشان توضیح دهم!
تنها توصیه مفیدی که به بیمار کردم این بود که از کاندوم استفاده کند و از ارتباط جنسی در مواقع استرس، خستگی و تنش‌های عاطفی جلوگیری کند. اگر برطرف نشد به اورولوژیست مراجعه کند.
● جای خالی آموزش و واژگان مشترک
بعد از رفتنشان فکر کردم که چه قدر حرف زدن از این مقوله برای ما سخت است و حتی یک بار که یکی از پرستارهای خانم کلینیک می‌خواست به من بگوید که هیچ لذتی از ارتباط جنسی‌اش نمی‌برد کلی قبلش از من عذرخواهی کرد. حتی خود من که پزشک هستم نمی‌توانم راحت و واضح با بیمارانم حرف بزنم. درست است که ‌این مریض‌ها را می‌توان به روان‌پزشک و اورولوژیست و یا خواندن کتاب‌هایی که در این موضوع نوشته شده ارجاع داد، اما این دلیل نمی‌شود که بیماری را که در این لحظه از من راهنمایی می‌خواهد بی‌جواب بگذارم. خیلی‌هایشان ممکن است به دلایل مختلف مثل هزینه یا شرم و یا... دیگر به پزشک مراجعه نکنند و مدت‌ها با این وضعیت و استرس‌های روحی آن سر کنند و جالب اینجاست که مریض‌های این چنینی اصلا کم نیستند‌.
من که پزشک خانم هستم تا به حال چند مورد این طوری داشته‌ام و متاسفم که باید اعتراف کنم هیچ کدامشان را آن جور که باید و شاید راهنمایی نکرده‌ام.
به هر حال بخش بزرگی از مشکل بر می‌گردد به نادیده گرفتن مبحث بزرگی به نام آموزش جنسی در جامعه که من نمی‌دانم کی و از کجا شروع خواهد شد و کی زمانی خواهد رسید که فرد مبتلا به انزال زودرس مثل یک گناهکار اتاق پزشک را ترک نکند و خانمی‌ بعد از چهار سال زندگی زناشویی تازه بیاید و بگوید چه کار کند که کمی‌ به رابطه‌جنسی متمایل‌تر شود...
دکتر فاطمه خالقی
منبع : هفته نامه سپید