چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


هفت آسیب اجتماعی در نقدی کردن یارانه‌ها


هفت آسیب اجتماعی در نقدی کردن یارانه‌ها
دولت نهم در طرح تحول اقتصادی، اصلاح پرداخت یارانه را هدف گذاری کرده است. ناکارآمدی در پرداخت یارانه ها جدای از اینکه بار هزینه ای سنگین بر دوش دولت ها گذاشته، عامل بی عدالتی در کشور شده است. از این رو طبیعی است هر دولتی اصلاح چنین وضعیتی را جزء وظایف اصلی خود بگذارد. خارج از آثار اقتصادی مثبت و منفی اجرای این طرح، نیم نگاهی نیز باید به آثار اجتماعی نقدی سازی یارانه ها داشت: ۱) هدف گذاری اساسی در پرداخت یارانه به کالاهای اساسی، بالابردن سطح رفاه و حفظ سلامت جامعه است. استفاده از شیر، نان، گوشت، ماست و حتی دارو برای بالابردن شاخص های سلامت جامعه یکی از اهداف مهم دولت در پرداخت یارانه جنسی است. انتظار می رود دولت با نقدی سازی یارانه ها همچنان با راهکارهایی نسبت به هدف گذشته حساسیت داشته باشد. باید توجه داشت که گرچه دهک های مختلف درآمدی به طور یکسان از یارانه کالاهای اساسی استفاده نمی کنند اما نفس بهره بری دهک های پایین درآمدی از این کالاها برای دولت بااهمیت است. مطابق گزارش وزارت بازرگانی در حال حاضر در اغلب دهک های درآمدی مصرف کالاهای اساسی زیر حد استاندارد است که این وضعیت در طبقات مستضعف جامعه به مراتب حادتر است. با این توضیح سوال این است که پرداخت نقدی یارانه ها چه آثاری بر مصرف این قبیل کالاها دارد. در شرایط یک اقتصاد مصرف زده، پرداخت نقدی یارانه صرف کالاهای غیرضرور یا پرکردن خلأهای هزینه ای خانوار می شود و به طور قطع مصرف کالاهای اساسی کاهش می یابد و این موضوع می تواند از منظر به خطر انداختن سلامت جامعه قابل توجه باشد.
۲) یکی از آسیب های جدی اقتصادهای متکی به ثروت و سرمایه منابع طبیعی، بیماری هلندی است. در توضیح این بیماری گفته می شود کشوری که زیرساخت ها و نهادهای لازم برای جذب منابع جدیدتر را ندارد با تزریق نقدینگی دچار شوک اقتصادی و اجتماعی می شود. بیماری هلندی تنها برای اقتصاد کلان نیست. هر خانواده یا فردی می تواند دچار این بیماری شود. اساساً گفته می شود افزایش ثروت یک خانوار در شرایطی که برای کسب این درآمد کاری صورت نگرفته است و از قبل نیز برنامه ای برای هزینه کردن آن وجود ندارد، می تواند منشاء بیماری هلندی در خانواده باشد. پرداخت نقدی یارانه ها در جامعه ای که دچار فشار تقاضا است، می تواند سازوکار هزینه خانوار را به هم بریزد. افزایش درآمد بدون کار صورت گرفته می تواند منشاء یک نابسامانی در هزینه های این خانواده باشد. از این بابت تاکید می شود رشد درآمدی هر خانواری باید به صورت تدریجی و متناسب با کار انجام شده و همراه با سطح برخورداری های فرد یا خانوار انجام شود. در غیر این صورت نحوه هزینه کردن درآمد اضافه، هم برای خانواده و هم جامعه مضر است. باید توجه شود که با تزریق درآمد اضافه، بیماری هلندی به خانوارها منتقل نشود.
۳) الگوی مصرف باید بر مبنای الگوی درآمدی یک خانوار تعریف شود. همواره تغییرات در الگوی مصرفی پس از تغییرات الگوی درآمدی و با یک اختلاف منطقی صورت می گیرد. با این مختصر اگر الگوی مصرفی یک خانوار بیش از الگوی درآمدی تغییر کند، می تواند یک تهدید به حساب آید. ذکر این نکته ضروری است که الگوی درآمدی در یک بستر بلندمدت تعریف می شود. از این رو دیده می شود کار و تلاش و سختی در به دست آوردن درآمد، نحوه هزینه آن را منطقی می سازد. عکس آن نیز درآمدهای یک شبه و بادآورده است که مصرف را به اسراف و زیاده روی و بریز و بپاش ها تبدیل می کند اما اتفاقی که در نقدی کردن یارانه ها می افتد، تغییر الگوی مصرف پیش از تغییر و اصلاح الگوی درآمدی است. این امر یکباره هزینه ها و نحوه مصرف را چنان تغییر می دهد که درآمد مضاعف نیز جبران آن نخواهد بود. به بیان دیگر مصرف جدید تنها در سطح درآمد ایجاد شده نمی ماند و در مراحل بعدی به صورت زنجیروار هزینه های دیگری را نیز ایجاد می کند و کم کم الگوی مصرف خانوار را تغییر می دهد. تاکید می شود که این تغییر الگوی مصرف بیش از اصلاح الگوی درآمدی اجازه تطبیق مصرف با درآمد را می دهد و از این بابت خانوار را دچار یک تلاطم جدید اجتماعی می کند. باید توجه کرد این افزایش درآمد از طریق پرداخت نقدی یارانه، بلافاصله با تورم جبران می شود و عملاً تنها الگوی مصرف تغییر می کند.
۴) یکی از آثار اجتماعی نقدی سازی یارانه ها تغییر فرهنگ کار است. حسب آنچه به طور پراکنده در اخبار منتشر شده است یک خانواده چهار نفره ممکن است با اجرای این طرح حدوداً ۳۰۰ هزار تومان اضافه درآمد داشته باشد. این درآمد در تعدادی از دهک ها از درآمد طبیعی و ماهانه یک خانوار بیشتر است. از این رو ممکن است با پرداخت مستقیم یارانه به نوعی تن پروری و فرار از کار در این خانوارها ایجاد شود که می تواند از حیث اجتماعی و اقتصادی بسیار نگران کننده باشد.
۵) برای پرداخت یارانه روش های مختلفی وجود دارد که روش جنسی و نقدی نیز از جمله این روش ها است. نکته ای که در این میان اهمیت دارد، این است که دولت تلاش کند از روشی برای پرداخت یارانه استفاده کند که حفظ کرامت انسانی و نداشتن نگاه اعانه ای را در بالاترین سطح حفظ کند. گرچه نفس هدفمندسازی یارانه ها به جهت حفظ کرامت انسانی و عدالت اجتماعی انجام می شود اما باید توجه کرد که این هدفمندی با چه روشی محقق شود. در پرداخت یارانه به شکل جنسی اساساً فرد احساس نمی کند که در حال دریافت یارانه است. اگرچه یارانه حق طبیعی طبقه ای از جامعه است اما نباید این احساس ایجاد شود که بخشی از جامعه با صدقه و حمایت دولت زندگی می کنند و خدای نکرده این مساله موجب فخر یک گروه و تحقیر گروه دیگری شود. یارانه جنسی وجود چنین نگاه یا تبعیضی را از جامعه می گیرد اما یارانه نقدی از این منظر قابل تامل است. واقعی سازی قیمت ها با هدف نقدی کردن یارانه دارای یک اثر اجتماعی است و آن اینکه اصل واقعی سازی یارانه ها به حاشیه می رود و تنها نقدی سازی مورد توجه جامعه قرار می گیرد. با این توضیح طبقات بالا درآمدی تصور می کنند که واقعی سازی قیمت ها نوعی مالیات غیرمستقیم به دولت است برای اینکه دولت این درآمد را به دیگر طبقات جامعه برساند. این تصور نادرست به خودی خود یک تفاخر ایجاد می کند. از طرفی بخش دیگری از جامعه یارانه نقدی را از صدقه سر پولدارها می بیند که ممکن است این تلقی یک سرخوردگی اجتماعی ایجاد کند. در نهایت اینکه نباید این تصور ایجاد شود که نقدی کردن یارانه، دریافت مالیات از پولدارها و صدقه به دیگران است. فارغ از این مطلب جامعه در کسب یارانه جنسی احساس نمی کند که حمایت می شود اما در یارانه نقدی این حس وجود دارد که زیر دین دولت قرار دارد چه آنکه روش های خوداظهاری مثل پرکردن فرم و در صف ایستادن در مراکز پست و مسجد محله این حس را تقویت می کند.
۶) در پرداخت یارانه جنسی، افراد می توانند شخصاً برای خود تصمیم بگیرند که از این یارانه استفاده کنند یا نه. زیاد مصرف کنند یا کم. فرزند یک خانواده می تواند شیر بخورد و از یارانه دولتی استفاده کند یا با مصرف نکردن شیر از یارانه دولت بگذرد. از طرفی انتظار این فرزند نیز از رئیس خانواده مشخص است او از درآمد پدرش باخبر است در نتیجه سطح توقعات خود را در بلندمدت با درآمد پدر تطبیق می دهد.اما با پرداخت یارانه نقدی اتفاق جدیدی می افتد. درآمد رئیس خانواده افزایش می یابد و این به خودی خود سطح توقع اعضای خانواده را بالا می برد. این در حالی است که در میان مدت این افزایش درآمد با تورم از بین می رود و هنوز مزه این افزایش درآمد زیر زبان نمانده که تورم کام رئیس خانواده را تلخ می کند لذا انتظار می رود میان رئیس خانواده و اعضای خانه بر سر توقعات جدید تنش ایجاد شود اما این یک سوی ماجراست. سوی دیگر نحوه مدیریت یارانه ها توسط رئیس خانواده است. تا دیروز پسر خانواده می توانست از یارانه دولتی استفاده کند یا از کنار آن بگذرد اما امروز همه چیز به تدبیر رئیس خانواده وابسته است. استفاده از کالاهایی که تا دیروز به سبب ارزان بودن در اختیار اعضای خانواده قرار داشت امروز نیاز به اجازه مدیرخانه دارد و از این منظر هم انتظار تنش می رود. این موضوع زمانی حادتر می شود که رئیس خانواده درایت و مدیریت لازم برای هزینه و تشخیص اولویت های زندگی را نداشته باشد. به طور مشخص خانواده های اعتیاد از این منظر بیشترین آسیب را خواهند دید.
۷) سیاست های همراه با شوک دارای چند ویژگی است که یکی از آنها واکنش های اجتماعی است. اما واکنش اجتماعی نیز دارای مراتبی است که خارج از میزان آسیب زا بودن اصل سیاست، به بستر اجتماعی که شوک به آن وارد می شود نیز مرتبط است. زمان نحوه اجرای طرح همراه با اطلاع رسانی کارا و هدفمند می تواند شدت دفعی و واکنش اجتماعی را کاهش دهد. این واکنش، متفاوت از دیگر بازتاب های اجتماعی طرح است. بدین معنا که طرح دفعتاً یک بازخورد تند اجتماعی خواهد داشت که بی توجهی به مدیریت آن می تواند سطح اعتماد عمومی را کاهش دهد از این رو اجتماع شناسان معتقدند شوک های اقتصادی و سیاسی باید در بستری از آرامش و سکون در جامعه وارد شود. در این صورت است که انتظار می رود اثر دفعی اجرای طرح قابل کنترل باشد.بنابراین هشدار داده می شود در شرایطی که پیامدهای شوک های قبلی از یک طرف و یک نوع ترس و دلهره و واهمه به هر دلیل در پس زمینه اجتماع وجود دارد، اثر شوک جدید با برهم افزایی شوک های قبلی چندین برابر می شود که می تواند از حیث سیاسی نگران کننده باشد.
محسن مهدیان
منبع : روزنامه سرمایه