سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


سبلان و دو قله معروف آن همان کوه مقدس اوستایی هوکر و قلل اوشیدم و اوشیدرن هستند


سبلان و دو قله معروف آن همان کوه مقدس اوستایی هوکر و قلل اوشیدم و اوشیدرن هستند
در فرهنگنامه انترنتی ویکیپدیا به نقل از بستان السیاحه راجع به سبلان چنین نوشته است: "… نام کوهی است در آذربایجان محتوی است به چشمه های بسیار و چمن های بی شمار و غرایب روزگار. گویند یکی از انبیا در آن کوه مدفون و دور آن کوه سی فرسخ است و قله آن هرگز از برف خالی نباشد. آب چشمه های آن در غایت سردی است و در حوالی آن بعضی چشمه های سوزان جاری است. سپس یادآور شده که در عجایب المخلوقات از قول نزهه القلوب نوشته شده است که… : در برابر سوال چیست کوه سبلان؟ رسول اکرم فرمودند: کوهی است بین ارمن و آذربایجان که در او چشمه ای از چشمه های بهشت و قبری از قبور انبیا است». در سبلان دو تیغه به نام تیغه شمالی و صد متر پایین تر تیغه قائم بوده که جلو تیغه قائم قبری است که به حامد پیغمبر نسبت می دهند. "
از این مطلب معلوم میشود مصرع شعر فولکلوریک معروف آذری که می گوید:"اوشودوم اوشودوم داغدان آلما داشیدیم"(سردم شد و سردم شد وقتی که از کوه سیب حمل کردم، در اصل معنی آن چنین بوده است از کوه اوشیدم، اوشیدرن سیب حمل کردم ) اشاره به خود نام کوه سبلان و دو قله معروف آن بوده اند چه به ظاهر در نام سبلان جزء سب به معنی سیب(سپ در زبان پهلوی) بوده است و لان پسوند مکان. چه در ادامه این شعر فولکلوریک صحبت از شترهای راه گیلان و میمونهای سِیر کننده در سرتاسر این راه است. گرچه نظر به نام اوستایی سبلان یعنی هوکر (خوب کنش) معنی اصلی سبلان (سولان)، جایگاه سود بوده است. نامهای اوستایی دو قله سبلان یعنی اوشیدم (اوسی تم، قله سمت تاریکی و شمال) و اوشیدرن (اوسی درن= قله قائم) گواه صادقی بر درستی این نظرند. بالاخره در متن فوق از نام پیامبری که بدین سمت منسوب بوده و اینجا حامد (نیایشگر) معرفی شده است. خود گائوماته زرتشت (شخص منور دانای سرودهای دینی) یا همان زریادر بردیه است که ابتدا در زمان پدرش سپیتمه جمشید (جمشید و گودرز کشوادگان شاهنامه) و پدربزرگ مادریش آستیاگ (آژدیاک یعنی ثروتمند) در آذربایجان حکومت میکرده و در عهد پدر خوانده و پدر زن خود کورش از آنجا به حکومت بلخ و شمال هندوستان بر گماشته شده است. قبر دخمه ای شکل اصیل وی نه چنانکه در اینجا تصور شده در کوه سبلان بلکه در نزدیکی روستای سکاوند هرسین واقع است که پیکره بزرگ وی هم در آنجا به حالت قنوت با شمع و آتشدان و خدمه کوتاه قد آتش در دیوار آن ترسیم شده است. همینجا بود که داریوش و شش تن سران پارسی همدستش وی را به عنوان جانشین و نائب السلطنه کمبوجیه در ایران ترور کردند. مطابق کتاب کتابهای پهلوی دینکرد و زادسپرم دومین همپرسگی زرتشت با خدایان در اینجا در کوه هوگر و اسیند (هوکر و اوسین دم) با ایزد وهومن (ائیریامن، ایزد دارو و درمان) صورت گرفته بود. از آنجاییکه مطابق روایات زرتشتی عهد اسلامی کوه سبلان محل نازل شدن اوستا بر زرتشت به شمار میرفته است می توان تصور کرد که عنوان سلطان سبلان در اساس در درجه اول به ایزد وهومن (بهمن، ائیریامن، ایزد دارو و درمان، خضر) و در درجه دوم به زرتشت (سپیتاک بردیه پسر سپیتمه) و پدرش سپیتمه جمشید اختصاص داشته است. مطابق همین کتب پهلوی همپرسگی نخست زرتشت با اهورامزدا بوده که در کنار رود دائیتی (موردی چای شهرستان مراغه) یعنی کنار رودخانه زادگاهی وی صورت گرفته است.
از جمله شواهد و منابع تاریخ که به کوه ساوالان و نیز صعودهای زیارتی به این کوه اشاره داد می توان به منابع زیر اشاره کرد(مأخذ اولیه مقاله افسانه های کوه بهشت در ساوالان) :
۱ ) بر اساس نوشته ای از هانری ماسه در کتاب «معتقدات و آداب ایرانی» آمده است: «ایرانیان، کوه ساوالان در آذربایجان را بسیار گرامی می دارند. می گویند در سیلگاه پر از برفی که در قله این کوه هست بدن انسانی به چشم می خورد که همیشه به حالت یخ بسته است ولی به طور کامل نگاهداری شده است. بجز یکی از دندان ها و قسمتی از ریشش.
۲ ) در کتاب آثار البلاد و الخبار والعباد زکریا بن محمد بن محمود المکمونی القزوینی آمده است: زرتشت از آذربایجان بود و چندی از مردم کناره گرفت و در کوه سبلان به سر برد و از آنجا کتابی آورد به نام بستا (اوستا). میرخواند نیز سبلان را محل نازل شدن اوستا از سقف خانه واقع بر آن بر زرتشت ذکر کرده است.
۳ ) در کتاب تاریخی دیگری آمده است: سبلان (سولان) و آن کوهی عظیم و بلند در حوالی اردبیل و به شرافت مشهور و بسیاری از اهل الله در آن کوه عبادت گزیده و ریاضت کشیده اند.
۴ ) در کتاب معجم البلدان یاقوت نیز به قبور حضرت حامد (گائوماته زرتشت) و حضرت هود پیامبر (سپیتمه جمشید) در زیر سنگ محراب اشاره شده است. در روایات اوستایی و پهلوی نیز زرتشت و پدرش سپیتمه جمشید (داماد و ولیعهد آستیاگ و حاکم ولایات جنوب قفقاز) در کوه هوکر (سبلان) با ایزد وهومن و الهه ناهید همپرسگی داشته اند. رود قره سو (اردویسور اناهیت اوستا) و دریاچه قله سبلان (دریاچه اورویس اوستا) به الهه ناهید (اردویسور اناهیتا) و چشمه آبگرم معروف سرئین (به اوستایی به معنی چشمه زیبا) به ایزد وهومن/ائیریامن (ایزد دارو و درمان) اختصاص داشته است. به نظر میرسد از سه قله کوه سبلان، سلطان سبلان منتسب به ایزد وهومن- ائیریامن (هرمس= به لغت پهلوی و اوستایی یعنی جایگاه ثروت= سوالان-سبلان)، هرم داغ (سبلان کوچک، تیغه قائم، اوشیدرنه اوستا) منتسب به سپیتاک زرتشت (ادریس، آتراهاسیس= بسیار دانا، بیژن پسر گودرزکشوادگان در روایات ملی) و کسری (آقام داغ=کوه منسوب به پدر ، اوشیدم) در سمت شمال شرقی به پدر او سپیتمه جمشید (هود قرآن) اختصاص یافته بوده است.
۵ ) در تاج العروس فی شرح القاموس زبیدی آمده است: کوه سبلان از معالم صالحان و اماکن متبرکه و مزارات است و سبلان لقب عده ای از محدثان از آن جمله سالم و ابراهیم بن زیاد، خالدبن عبدالله و خالد بن دهقان است.
۶ ) خاقانی شیروانی در ۵۹۵ هجری قمری، حدود ۸۰۰ سال پیش خود به قله سبلان صعود کرده و شعر او که در آن از حضرت موسی و نیز حضرت خضر نام برده شده سندی بر صعود او به سبلان است.
درباره ساوالان و وابستگی «زرتشت» به این کوه در اغلب مآخذ جغرافیا و تاریخ و نیز نوشته های قدیمی به مناسبت های مختلف ذکری به میان آمده از آن سخن ها گفته اند. طبق اسناد موجود و روایات، زرتشت پیامبر در ۶۴۰ سال قبل از میلاد (۲۶۴۸ سال پیش) در آذربایجان تولد یافت و هنگامی که به ۳۰ سالگی رسید، زادگاه خود را ترک گفته و به کوهی رفت. در این کوه بود که او از خرد خویش برخوردار شد و درآن ۱۰ سال، از تنهایی خسته نشد تا این که دلش دگرگون شد. زرتشت بعد از سال ها عبادت و ریاضت کشی در سبلان، زادگاه خویش را ترک گفته و به بلخ عزیمت کرد (در واقع این جابجایی محل حکمرانی توسط پدر زن او کورش /فریدون/فرشوشتر صورت گرفت تا از پیش قوم خود مغان که نامشان در نام دشت مغان زنده مانده است، به دور باشد).
طایفه گور، گاوور و گوران که اکنون به صورت فرقه علی الهی در آمده اند در اساس آلوو الهی بوده اند و بازماندگان همان قبیله مادی مغان عهد باستان می باشند که زرتشت (گائوماتای مغ، بردیه) از میان ایشان بر خاسته بود.
علی مفرد


همچنین مشاهده کنید