پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


سه قدم به جلو‎/ دو قدم به عقب‎/ مادام yes


سه قدم به جلو‎/ دو قدم به عقب‎/ مادام yes
● نگاهی به سریال راه شب شبكه ۳ سیما
یكی از محوری ترین موضوعات قابل توجه در این سریال در ارتباط با قدرت تصمیم گیری خانم ها، روابط خانم تهیه كننده و آقای مجری كه نقش همسر او را دارد،است. هر دو با هم جلو می آیند و با تلفن هایی كه در ارتباط با سایر مردم شده به آنها و موضوع مطرح شده در برنامه ارتباط برقرار می كنند و این ارتباط به دلیل نوع ورود و اختلاف نظرهای آن دو با آن چه باید انجام بگیرد قابل توجه است. تا جایی كه این زن و شوهر هر دو یك نظر را دارند موردی نیست ولی آنجا كه در نگاه و آنچه باید انجام شود بینشان اختلافی هست بازی قدرت وارد می شود. زن تهیه كننده است و مدیر مسئول ولی مرد كه مجری است و در واقع موظف به اجرای تصمیم های تهیه كننده به راحتی تن به این تصمیمات نمی دهد.
سریال تلویزیونی «راه شب» كه از شبكه ۳ سیما در حال پخش است در مورد قرار گرفتن زنان در موضع تصمیم گیری و اجرا، بازی «مادام؟ یس» دوران كودكی را به خاطر می آورد. موضوع این بازی تصمیم گیری و دادن اجازه جهت حركت بازیكنان و رسیدن به خط پایان كه خط تصمیم گیری است، می باشد. گفتن كلمه مادام با آهنگ سئوالی به معنی اجازه خواستن برای حركت است و شنیدن پاسخ یس، جواب مثبت برای هر حركت بازیكن.
آنها كه این بازی را كرده اند یادشان هست كه در این بازی هر چند نفر كه بودیم به ردیف جلوی یكی از دیوارهای حیاط یا اتاق می ایستادیم و یك نفر به عنوان رئیس كه فرماندهی بازی را در دست داشت جلوی دیوار روبه رو می ایستاد. این آرایش به گونه ای بود كه دو نیرو در مقابل هم می ایستاد و همه فضای موجود میان این دو قرار می گرفت. در یك طرف یك نفر، كه فرمان حركت های بازی به دست او بود و ردیف دیگر همه بازیكن های دیگر. پایان هر دور بازی از این قرار بود كه یك نفر از این ردیف آدم ها كه همان همه هستند خودش را به رئیس برساند و جای او را بگیرد. اما نكته این بود كه این رساندن به این سادگی ها كه در ابتدا به نظر می آمد نبود. كل بازی عبارت می شد از یك باند بازی كامل و یادگرفتن فنون آن، تن دادن و سكوت در مقابل بازی قدرت كه دست به دست می شد و حفظ ظاهر به جهت عدم اعتراض بازیكنان در عین حفظ هیجان بازی.
بازی در دست یك باند بود كه باید قدرت را دست به دست می كرد و همین خودش بازی بود، باقی آدم ها در بازی حضور داشتند تا بازی انجام شود.
اگر بقیه آدم ها كه عضو باند قدرت نبودند وجود نداشتند كه بازی، بازی نمی شد. هرچه این باند بهتر می توانست بقیه را بازی دهد كه نفهمند حركت ها بر اساس باند بازی است هیجان بازی بیشتر بود. همه چیز در دست های پر قدرت فرمانده بود. كل بازی هم این بود كه فرمانده آدم ها را به نوبت صدا كند و به او بگوید كه چند قدم به جلو یا چند قدم به عقب برود. نفری كه اسمش صدا شده بود باید با ذكر نام رئیس با عنوان مادام با آهنگ سئوالی اجازه حركت را می گرفت. اگر این كار را نكرده حركتی می كرد باید به خط آغاز بازی برگردد. پاسخ اجازه مثبت برای حركت هم همان یس (yes) بود كه توسط رئیس داده می شد. نكته جالب توجه همان است كه هركس كه قرار است به جای رئیس رسیده و جای او را بگیرد دقیقاً همان كسی است كه از همان اول در ذهن رئیس مشخص بوده است. جالب است كه همین جا جای باج دهی ها و قرار و مدار های نانوشته و گوش مالی دادن ها و خط و نشان كشیدن ها میان بچه ها و در واقع تعظیم و تحقیر آدم ها بود.
اصل و نفس بازی به گونه ای بود كه ریاست كه همان قدرت اجازه حركت آدم های دیگر است در دست باند خاصی دست به دست شود. مراقبت خاصی هم نمی خواهد فقط حواسشان باشد كه به هر كس تا چه حد اجازه حركت بدهند و از طرف دیگر اگر كسی یك بار یك قدم به جلو آمد و بار دیگر هم یك قدم، و هر دوبار اجازه حركت را هم فراموش نكرد، بار سوم حواس فرمانده باشد كه او را دو قدم به عقب ببرد. بعضی از این رئیس ها برای این كه خیلی متهم نشوند و یا هیجان بازی را حفظ كرده باشند و یا نخواسته باشند كه دستشان برای بازیكن ها رو شود آنها را تا یك قدمی خود هم می آوردند و بعد یك قدم به عقب و بازی را در نزدیكی های خط خود به گردش درمی آوردند.
سریال «راه شب» یكی از همان هزاران هزار تولید فرهنگی، ادبی، هنری است كه در همین راستا با همان فرمول بازی مادام؟ یس حركت می كند. زنان یك قدم به جلو. مادام؟ یس. یك قدم به جلو. مادام؟ یس. چهار قدم به عقب. در واقع تولیدات فرهنگی، هنری، ادبی با سایر عوامل سیاسی اجتماعی، اقتصادی خانوادگی قانونگذاری و غیره دست در دست هم دارند تا خانم ها به مواضع تصمیم گیری راه پیدا نكنند و همچنان پیاده نظام باقی بمانند هرچند در قدم رو به جلو حركت كنند. حركت ها و چرخش های دیگر به كمك می آیند تا نتیجه همان باشد كه در دستور كار است.
در این سریال نمایشی یك خانم تهیه كننده است كه مدیریت برنامه را دارد و مرد همكار شوهر این خانم است و به همین بهانه اجازه دارد هرجا كه بخواهد و هر وقت كه تشخیص دهد نظر، رای، انتخاب و تصمیم گیری او را وتو كرده و در واقع او را از قدرت ساقط كند. جالب این است كه چینش ها در داستان ها و خط كلی داستان به گونه ای است كه هم بیننده و هم خانم تهیه كننده با ضعف توانایی خانم در تشخیص روبه رو شده و نشان می دهد كه چه خوب است كه مرد اجازه دارد بر خلاف تصمیمات تهیه كننده دست به عمل بزند.
در سریال «راه شب» دو شخصیت اصلی هستند كه یكی تهیه كننده یك برنامه رادیویی است كه خانم است و همسر این خانم هم كارشناس شناخته شده ای است كه به همراه تهیه كننده هر دو با هم اجرای یك برنامه رادیویی به اسم «راه شب» را دارند.
این برنامه به مسائل و مشكلات و درد دل های مردم می پردازد و در واقع زندگی اجتماعی با استفاده از آنتن رادیویی به هم پیوند خورده و جاری می شود. یعنی همان برنامه زنده كه بیان و تبیین زندگی است. مردم می توانند در این برنامه مشكلات خود را بگویند و با كمك مجری و باقی مردم راه چاره بجویند. با یكدیگر سخن بگویند و به یكدیگر كمك كنند تا بتوانند بهتر زندگی كنند. وجه تمایز، جذابیت و برجستگی برنامه این است كه نه فقط یك طرفه نیست كه مجری بگوید و مردم بشنوند، حتی فقط دو طرفه هم نیست كه مجری بگوید و مخاطبین هم تماس بگیرند و صدایشان پخش شود و حرف هایشان را بزنند، بلكه برنامه بعد دارد. به این معنی كه نفر دیگر كه مخاطب تلفن كننده به برنامه است و صدایش مستقیم پخش می شود، او با برنامه تماس می گیرد و جواب آن مخاطب را می دهد و یا مردم به كمك مجری می آیند و در صحنه حل مشكل حضور دارند.
این سریال دو شخصیت ثابت دارد كه همین خانم تهیه كننده و آقای مجری هستند و چند شخصیت فرعی ثابت مرتبط با این دو به عنوان فرزند و همكاران. باقی آدم ها غیر ثابتند كه در واقع شخصیت هایی هستند كه داستان همان قسمت را به پیش می برند و به این شكل هر داستان یكی از معضلات اجتماعی را طرح و راه هایی را برای حل پیش پا می گذارد. شخصیت های ثابت و غیر ثابت این سریال با هر قسمت می آیند و با موضوعاتی كه آورده اند در یاد و خاطره و فرهنگ این جامعه باقی می مانند. هر بار یك داستان است كه بازی می شود و پیام و نتیجه ای كه از آن حاصل می شود زیر پوست شهر می ماند.
تهیه كننده در واقع سردبیر برنامه است و نقش تصمیم گیری دارد، چرا كه رابط میان برنامه و مدیران مسئول است. تهیه كننده است كه برنامه میان او و مدیران به توافق رسیده و اوست كه در نهایت به همین مدیران مسئول پاسخگوست. او رسماً موافقتنامه را امضا كرده و كلیه امكانات مالی و فنی در اختیار او گذاشته می شود و اوست كه تیم مورد نیاز خود را برای تهیه برنامه و اجرای طرح گزینش می كند. در این سریال تهیه كننده برنامه یك خانم است، پس خانم ها یك قدم به جلو. مادام؟ یس و متعاقب آن در اجرا یك قدم به جلو برداشته شده است. بر همین اساس است داستان های این سریال نمایشی.
این سریال گاه در ارتباط با مسائل خانم ها با همان فرمول بازی مادام؟ یس به عمق می رود و مشكلات آنها را مطرح می كند و تلاش می كند تا شنونده ای برای این مشكلات پیدا و راه حلی برای آن طرح كند. گذشته از این كه راه حل هایی كه در چند دقیقه مطرح می شوند تا چه حد می توانند واقعی باشند. مثل آن قسمت كه زن و شوهری در آسانسوری كه در حال بالا رفتن است به حكم اجبار می مانند و باز بر اساس همین حكم اجبار مرد به حرف های زن گوش می دهد. حرف هایی كه در یك عمر زندگی مشترك زن برای گفتن داشته و مرد شرایط شنیدن را فراهم نكرده. زن با ایثار و فداكاری و ازخود گذشتگی راه رشد مرد را فراهم كرده و مرد یكی یكی پله های موقعیت هایی را كه برای او اعتبارات اجتماعی كسب كرده بالا رفته ولی در عین حال از زن و زندگی مشتركشان فاصله گرفته.
فداكاری های زن را ندیده و او را با مشكلاتی كه تعلق به هر دوی آنها داشته تنها گذاشته. این مشكلات عمیق شده و با بیماری در وجود زن جا خوش كرده اند. همه حرف ها گفته می شوند و با راه افتادن آسانسور بار زندگی سبك شده و بر همین اساس معلوم نیست این راه حلی كه یك شبه حاصل می شود تا چه حد ماندنی و كارآمد خواهد بود.
نكته این است كه هر چه باشند به هر حال مثل یك آرزو مطرح می شوند با این امید كه بنابراین گذاشته می شود كه قرار است راه جبران مافات را با هم پیدا كنند. قدم رو به جلو برای زنان در این برنامه این است كه دست كم مشكلات از زبان یك زن طرح شدند. درد دل هایی كه در اثر گذشت زمان روی هم انبار شده و به گونه ای محكم شده، رسوب كرده و جا خوش كرده اند كه به این سادگی بیرون نخواهند رفت. هر چه هست مشكلات طرح شدند، پس خانم ها یك قدم و بلكه دو قدم به جلو. مادام؟ یس. و آقایان دو قدم به عقب. مادام؟ یس.
یكی از محوری ترین موضوعات قابل توجه در این سریال در ارتباط با قدرت تصمیم گیری خانم ها، روابط این خانم تهیه كننده و آقای مجری كه نقش همسر او را دارد است. هر دو با هم جلو می آیند و با تلفن هایی كه در ارتباط با سایر مردم شده به آنها و موضوع مطرح شده در برنامه ارتباط برقرار می كنند و این ارتباط به دلیل نوع ورود و اختلاف نظرهای آن دو با آن چه باید انجام بگیرد قابل توجه است. تا جایی كه این زن و شوهر هر دو یك نظر را دارند موردی نیست ولی آنجا كه در نگاه و آنچه باید انجام شود بینشان اختلافی هست بازی قدرت وارد می شود. زن تهیه كننده است و مدیر مسئول ولی مرد كه مجری است و در واقع موظف به اجرای تصمیم های تهیه كننده به راحتی تن به این تصمیمات نمی دهد. او در ابتدا سعی می كند با منطق نظر زن (و در واقع مدیر مسئول اداری خود) را برگرداند، وقتی نتوانست می گوید كه او براساس آن چه وظیفه خود می داند و در واقع بر اساس تشخیص خود عمل می كند.اینجا دو نكته ظریف قابل توجه است. یكی این كه چینش مسائل و مطالب به گونه ای است كه مخاطب به خوبی و به راحتی با منطق و نظر و تشخیص مرد همراه می شود و آن را صحیح می داند. دوم این كه مرد از جایگاه این كه همسر زن است به خود حق وتو نظرات و تصمیمات او را می دهد. پس خانم ها دو قدم به عقب. با آن دو قدمی كه جلو آمده بودند اگر فراموش نكرده و مادام؟ یس خود را به معنای گرفتن اجازه در حركت بگیرند پیشرفتی در جایی كه ایستاده اند ایجاد نمی شود. خانم ها همچنان به خط ابتدای حركت برگردند. دو قدم به جلو. دو قدم به عقب.
روشن است در این چینشی بی دلیل نیست مردی كه قرار است مجری و كارشناس برنامه باشد همسر خانم تهیه كننده است. در یكی از قسمت ها داستان از این قرار است كه پسری خسته از فشار كنكور و خانواده و زندگی به بالای ساختمان چندین طبقه رفته و می خواهد به زندگی خود خاتمه بدهد. با برنامه تماس می گیرد و می خواهد حرف هایش را مستقیماً بگوید. خانم تهیه كننده به دلیل مسئولیتی كه دارد نمی خواهد اجازه این كار را بدهد و آقای مجری كه همسر خانم است اصرار دارد كه اجازه این كار را بدهد.
یك اختلاف میان آقا و خانم. بیننده كه نمی خواهد پسر جوان خود را به پائین پرتاب كند این خواست او را راه نجاتی می داند. از طرف دیگر جایی كه پای جان یك جوان در میان است با كلماتی مثل مسئولیت اداری و داشتن مقام پاسخگویی نمی تواند كاری داشته باشد، به همین دلیل خود به خود به حكم فطرت با آقای مجری همراه می شود. آقا با اجازه خود و بدون كسب رضایت خانم تهیه كننده كار خود را می كند و موضوع ختم به خیر می شود. خانم ها یك قدم به جلو. مادام؟ یس؟ دو قدم به عقب. مادام؟ یس.
در نگاه بیننده ایرانی كه خانواده را محترم می داند و در خانه جایگاه خاصی برای مرد خانه قائل است آقای مجری به عنوان همسر خانم تهیه كننده اجازه پیدا می كند تا بر خلاف نظر خانم هر كاری كه می خواهد بكند. به بیان دیگر، این جایگاه به مرد برنامه داده شده تا اجازه عمل كردن برخلاف نظر خانم به او داده شود. بیننده هم از نتیجه كار راضی است پس قاعدتاً باید به این نتیجه برسد كه چه خوب است كه مرد توانسته نظر خانم را اجرا نكند.
برنامه با این نوع انتخاب از زن و مرد در واقع با یك تیر چند نشان زده. اول این كه یادآوری كرده دلایلی كه زنان دارند در مقایسه با استدلال مردان ضعیف است پس منطقی است كه مردان مجاز باشند تا نظرات خانم ها را نشنیده بگیرند و براساس تصمیم خود عمل كنند. تولید كننده اثر در این مسیر، داستان را به گونه ای چیده كه مخاطب خود نتیجه بگیرد كه چه خوب است كه مرد می تواند این گونه عمل كند، چرا كه در نظر بیننده هم تصمیم درست همان است كه مرد می گیرد، مثل همین قسمتی كه جوان خود را به بالای برج رسانده و قصد خود كشی دارد. جوان فقط صحبت با مجری برنامه «راه شب» را می خواهد و زن كه همان خانم تهیه كننده است اجازه این كار را نمی دهد. بیننده هم می خواهد كه جوان از خودكشی منصرف شود پس می خواهد كه تنها راهی را كه جوان تقاضا كرده عملی شود. با این توجیه می توان این روال را تعمیم داد و به این نتیجه رسید كه تصمیم مرد صحیح تر از تصمیم زن است.
اگر چه زن خود را به وادی مدیریت كشانده باشد. بالاتر از این مطلب این كه بیننده كما بیش به این نتیجه برسد كه چه خوب است كه مرد می تواند نظر زن را ندیده و نشنیده بگیرد و به نظر خود عمل كند. (چرا كه در داستان پیش رو با نتیجه این عمل راضی است.) از این نتیجه بدتر این كه به جامعه آموزش می دهد انسان ها لازم نیست در اجرا به رده بندی سیستماتیك اجتماعی و اداری مقید باشند و اجازه دارند براساس تشخیص شخصی آن را نادیده گرفته و بر مبنای نظر شخصی خود عمل كرده و مافوق اداری را در مقابل عمل انجام شده یا تنگنای اداری قرار دهند. (همین مشكلی كه سیستم اجتماعی ما شدیداً از آن رنج می برد و وقتی كاری یا مسئولیتی به كسی سپرده می شود به طور صددرصد نمی توان آن را انجام شده فرض كرد.)
دوم این كه جایگاه خاص مردان در خانه را تعمیم داده و به اجتماع بكشاند در حالی كه این تعمیم از پایه غلط است چرا كه جایگاه زنان در خانه تفاوت های اساسی با حضور اجتماعی شان دارد. به بیان دیگر نقش و جایگاه زن و مرد در خانه روابطی خاص است با تعریف و حقوق و مسئولیت های خاص و این روابط جدای از نقش و جایگاه زنان و مردان در جامعه است. قرار بر این است كه در جامعه انسان ها اعم از زن و مرد و به دور از نگاه جنسیتی وارد شده و هر كدام بر اساس توانمندی ها و استعدادهای خود به عنوان یك انسان فعال باشند. نه فقط در یك تولید رسانه ای و نه فقط در روالی كه تولیدات ادبی هنری در پیش دارند بلكه در سیر بسیاری از حركت های اجتماعی در ارتباط با زنان كه یك تولید تلویزیونی می تواند آینه ای از آنچه در جامعه می گذرد باشد. می بینیم فرمول و قانون حركت رو به جلوی بانوان دقیقاً پیرو همان بازی مادام؟ یس است. زنان آن مقدار اجازه حركت دارند كه به مركز قدرت و بخش تصمیم گیری راه پیدا نكنند. اگر هم در اثر درایت، مدیریت، تلاش، صبوری، سخت كوشی و فعالیت خود نزدیك به خط فرماندهی شدند از ما بهتران مراقب باشند كه آنها به خط پایان كه همان به دست گرفتن تصمیم و مرحله تصمیم گیری است وارد نشوند.
در جامعه قدرت براساس محور مرد بودن دور می زند. از زنان هم كسی به درون باند راه داده شده و به خط تصمیم گیری نزدیك می شود كه به اجبار یا دلخواه اصل را پذیرفته و وفاداری خود را در گفتار و عمل به باند مردانه ثابت كرده باشد. در غیر این صورت به راحتی كنار گذاشته می شده و جای او به كسی داده می شود كه در این ارتباط مشكل ساز نباشد. حضور خانم ها كه این محدوده بسته را شكسته و برای خود راه هایی را در اثر پایداری و شكیبایی باز كرده مبتنی بر همان حركت دسته جمعی هماهنگ، هدفمند و عدالت جویانه است كه با انقلاب اسلامی آمد. عامل محركه ای كه براساس نگرش اسلام به زن و مرد هر دو را، انسان می بیند و هر دو را به دلیل انسان بودن موظف، مكلف و مسئول می داند. زنان به دلیل عمل به وظیفه و مسئولیت، حركت رو به جلوی خود را بدون تعهد به باند بازی در پیش دارند و سنگرها را یكی بعد از دیگری پشت سر می گذارند. به همین شكل هم قدرتمداران كه شیرینی قدرت را چشیده و بهره و سود دنیایی انحصار طلبی را برده اند به عنوان نیروی مقاوم در مقابل ایستاده اند.
از ما بهتران همان ها هستند كه قدرت را در دست دارند و این مهم در همه ابعاد مختلف خانوادگی و اجتماعی به عهده آنها است. این قدرت در همه ابعاد و همه زمینه ها و به هر میزان كه باشد دست به كار است و هر قدم رو به جلو را كنترل می كند تا مبادا از دست خارج شود. بازی بازی قدرت است و این مراقبت كه زنان به خط تصمیم گیری و تصمیم سازی نزدیك نشوند. آنان كه فرمان بازی را به دست دارند به شدت مراقب همین نكته هستند و به زبان های مختلف اجازه نمی دهند تا این امر اتفاق بیفتد.
فرهنگ و قانون و ریاست های مختلف جورواجور همه در این موضوع مراقبند. حیطه فرماندهی مراقب حیطه سیاسی است و هر دو مراقب حیطه اقتصادی و هر سه مراقب حیطه های فرهنگی و هر چهار مراقب قانونگذاری و همه با هم مراقب خانواده تا نكند یك وقت زنان به مرز تصمیم گیری وارد شوند و شاهنشاهان خانه ها تن به نظام جمهوری بدهند و اداره خانه از مدل شاهنشاهی به مدل جمهوری تغییر یابد.
وقتی موضوع انحصارگری قدرت تصمیم گیری است یك امر مورد توافق مخالفین در هر طیفی است و آن این كه ثابت كنند كه زنان در قدرت درك صحیح از ناصحیح ضعف دارند و آنجا كه نظرشان مخالف نظر مردان است توان تشخیص صحیح را ندارند. به دلیل همین ضعف در تشخیص و تحلیل و نقص در فهم اگر تصمیم گیری به زنان ها واگذار شود به راه بی راهه می روند و همان بهتر كه تصمیمات توسط مردان انجام گیرد. ورود زنان به وادی اجرا بلا اشكال است به خصوص آنجا كه در بخش خدمت رسانی و نه بخش قدرت باشد، چه بسا خدمت كردن كار زنان است، با شرط پذیرش و اجرای دستوراتی از بالا كه همان مردان یا وابستگان مردان (در بخش داخل خانواده) هستند، می آید.
همه صحبت ها بر سر قدرت تصمیم گیری و انتخاب است. در قسمت دیگری از این سریال كه آقای مجری و خانم تهیه كننده توافق نظر دارند باز موضوع همین حق انتخاب است كه اگر در دست یك زن باشد خرابش می كند و مرد قربانی این خراب كردن است. در این داستان جوانی كه محور اصلی داستان است به همراه بینندگان می داند و تلاش می كند تا از این خرابی و خرابكاری كه توسط یك مادر انجام گرفته بیرون بیاید.
آنجا داستان پسری است كه پدرش را در كودكی از دست داده و مادری دارد كه از فرط علاقه همه كنترل زندگی پسر را در دست گرفته، باز بیننده می بیند اگر زن در جایگاهی قرار بگیرد كه انتخاب و تصمیم گیری به دست او باشد كار را از حد به در كرده و اجحاف می كند. خانم ها یك قدم به جلو، سه قدم به عقب.
تصادفی نیست كه داستان در مسیر دیگر پرداخت نشده. یعنی یك پدر نشان داده نشده كه تصمیم گیری و كنترل زندگی سایر اعضای خانواده از جمله پسرش را به دست گرفته و این خرابی ها را به بار آورده؛ چرا كه مردان این حق را به یكدیگر می دهند و اگر مردی این گونه كرده او را نه به پای میز محاكمه می كشانند و نه زشتی رفتار او به نمایش در می آید. اگر یك زن تصمیم گیری را به دست گرفته، به خطا رفته و آنجا كه قرار است مدل اغراق آمیز از كسی كه از به دست داشتن قدرت تصمیم گیری سوء استفاده كرده و برای فرزند مشكل آفرین می شود یك زن انتخاب می شود و نه یك مرد. همه هم از این انتخاب راضی به نظر می رسند. مدیر مسئول برنامه، تهیه كننده، نویسنده و كارگردان و از همه حساس تر مخاطب.
همه به این سلیقه عادت دارند. كسی هم قرار نیست با عادت ها كاری داشته باشد حتی اگر صحیح نباشند. پس چون مشكلی نیست مشكلی هم با ذائقه ای پیش نمی آید. در حالی كه اگر به جای این مادر یك پدر را برای نشان دادن تصمیم گیرنده مطلق و مشكل آفرین نشان می داد هم پرداخت داستان ظرافت و دقت خاص می خواست و هم سر و صداهایی از گوشه هایی بلند می شد. پس چرا برای خودشان دردسر بسازند؟
می بینیم كه باز خانم ها در عین حال كه یك قدم به جلو، دو قدم به عقب. برای حركت احتیاجی هم به گرفتن اجازه نیست چون هرچه جلو بیایند و هر چه درست كار كنند و حواسشان هم برای گرفتن اجازه جمع باشد باز چینش ها به گونه ای است كه آنها را به خط آغاز حركت براند. قرار نیست خانم ها به خط تصمیم گیری برسند؛ نه برای خودشان و نه برای دیگری. دایره تصمیمات آنها در همان بخش خدمات محدود است همان طور كه كار كردن آنها.
فرشته ولی مراد
منبع : روزنامه شرق