شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


دختران روستایی نیمه فراموش شدهء سرمایه‌های انسانی


دختران روستایی نیمه فراموش شدهء سرمایه‌های انسانی
۲۲ درصد از کارهای منزل بر دوش دختربچه‌های ۱۰ تا ۱۴ سالهء روستایی است، در حالی که سهم پسران از کارهای خانگی شش درصد است.»
رحمت‌الله احمدی، استاد دانشگاه با بیان این آمار در پژوهش خود این نکته را یادآور شده که در توزیع کارهای خانگی و سایر وظایف، تبعیضات جنسی وجود دارد.
پژوهش او «دختران روستایی، نیمهء فراموش شدهء سرمایه‌های انسانی» نام دارد که پس از بررسی وضعیت دختران روستایی در جهان اشاره می‌کند که توجه به این قشر (دختران روستایی) می‌تواند در توسعهء انسانی پایدار نقش داشته باشد.
او با بیان آمارهایی وضعیت دختران روستایی را این گونه به تصویر می‌کشد: «براساس آخرین گزارش‌ها، ۳/۱ میلیارد نفر در کشورهای در حال توسعه در فقر زندگی می‌کنند و تعداد فقرا بیش از دو میلیارد نفر است. فقر حاکم بر جهان، قشر زنان روستایی به ویژه دختران خردسال روستایی را بیش‌تر تحت تاثیر قرار داده است. تقسیمات خانواده‌ها در اموری از قبیل تغذیه، کارهای خانه، مراقبت‌های بهداشتی و دسترسی به آموزش به سود پسران است تا دختران. دختران از بدو تولد به خاطر ساختار بیولوژیکی خاص بدنشان، مقاومت بیش‌تری از پسران نسبت به عفونت و سوءتغذیه دارند اما با این وجود، در سراسر دنیا تعداد دخترانی که از سوء‌تغذیه رنج می‌برند بیش‌تر از پسران است.»
او ادامه می‌دهد: «در روستاهای کشور دختران روستایی ۱۴ درصد بیش‌تر از پسران سوءتغذیه دارند چرا که زنان از نظر نیازهای تغذیه‌ای، خود را در درجهء اهمیت کم‌تری نسبت به مردان خانواده قرار می‌دهند و همین برداشت را نیز به دختران خود انتقال می‌دهند و به همین دلیل، کم‌وزنی و کم‌خونی نیز بیش‌تر رایج است.»
به اعتقاد این پژوهشگر، دختربچه‌ها معمولا دیرتر و در شرایط حادتری به بیمارستان منتقل می‌شوند و میزان مرگ و میر آنان در دورهء اولیهء کودکی در کشورهایی شایع است که پسران را به دختران ترجیح می‌دهند.»
او همچنین دربارهء وضعیت آموزش دختران می‌نویسد: «در آموزش، دختران سهم کم‌تری دارند. حداقل ۶۰ درصد از کودکانی که به آموزش ابتدایی دسترسی دارند، دختر هستند و دو سوم بزرگسالان بی‌سواد در جهان، زنانی هستند که یا هیچگاه امکان رفتن به مدرسه را نداشته‌اند یا مدرسه را ناتمام ترک کرده‌‌اند.»
به گفتهء این استاد دانشگاه، نابرابری دسترسی به فرصت‌های مهارت‌آموزی دختران نسبت به پسران یکی از موارد محرومیت‌های ویژهء دختران روستایی است: «متاسفانه در کشور ما برنامه‌های آموزشی و ترویجی و مهارت‌آموزی برای زنان و دختران روستایی به صورت گسترده اجرا نشده است. همچنین جو حاکم بر روستاها به گونه‌ای است که به دختران اجازهء حضور در محافل مردانه را نمی‌دهد.»
او در بخش دیگری از پژوهش خود می‌افزاید: «به حساب نیامدن بخش اعظم فعالیت‌های دختران جوان در حسابرسی‌های خانواده و اجتماع نسبت به پسران و در نتیجه نامرئی بودن نقش و فعالیت‌های آنان در حیات خانواده، یکی دیگر از موارد محرومیت این دختران است. درخصوص میزان فعالیت دختران روستایی در کشور ما رقمی وجود ندارد که بتوان به آن استناد کرد. تنها می‌توان گفت که میزان ساعات کار زنان در کشور ۲۵ درصد بیش از مردان است. دختران روستایی از سنین بسیار پایین در صنایع روستایی مشارکت می‌کنند. دوران کودکی برای دختران روستایی بسیار کوتاه است و خیلی زود آن‌ها باید وظایف مادری را نیز به دوش بکشند.»
این استاد دانشگاه، دختران روستایی را عاملی موثر در فرآیند توسعهء روستایی می‌داند به همین دلیل از پنج مرحله‌ای نام برد که با گذر از این مراحل می‌توان به توسعه رسید. مرحلهء اول، رفاه است. در این مرحله باید مسایل رفاه مادی و معنوی زنان در مقایسه با مردان در مواردی مانند تغذیه، درآمد و امکانات آموزشی، بهداشتی و روانی و... در قالب نیازهای عام و خاص تامین شود.
او همچنین مرحلهء دوم را تحت عنوان مرحلهء دسترسی نام می‌برد: «فاصلهء جنسیتی در مراحل رفاهی مستقیما از مسالهء نابرابری دسترسی به منابع ناشی می‌شود. علت تولید پایین زنان نسبت به مردان، محدودیت امکانات آنان در دستیابی به عوامل تولید مثل سرمایه، کار و... است.»
مرحلهء سوم آگاهی است: «مهم‌ترین عامل محرک در ارتقای فعالیت زنان در جهت رسیدن به یک رفاه پایدار، ادراک و فهم و آگاهی زنان و دختران روستایی از استعدادها و توانایی‌های خود است.»
«مشارکت» چهارمین مرحله‌ای است که محقق با اشاره به آن ادامه می‌دهد: «در یک پروژهء روستایی، مشارکت به معنای حضور فعال زنان با‌توجه به توانایی‌ها و استعدادهای جسمانی و روانی در تمام مراحل است. برابری در مشارکت به حذف تبعیضات جنسی بین مرد و زن نیاز دارد چرا که مهم‌ترین عامل برای بهبود رفاه اجتماعی و اقتصادی، استفاده از دو جنس زن و مرد است.»
و مرحلهء پنجم کنترل است به این معنا که افزایش مشارکت زنان در مراحل تصمیم‌گیری، آن‌ها را به سوی توسعهء فزاینده سوق داده و آن‌ها را تواناتر می‌کند به طوری که این مشارکت برای کسب افزایش کنترل در عوامل تولید و تضمین برابری در منابع و توزیع عادلانهء منافع و توازن قدرت بین زنان و مردان است.
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید