جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دنیای مجازی انسان خیالی


دنیای مجازی انسان خیالی
اتاق تاریک تان را در نیمه های شب تصور کنید، ناب ترین امنیت و آرامشی که تاکنون در جهان تجربه کرده اید، و بعد تنها با فشار دادن چند دکمه پا به دنیایی می گذارید که شاید برای بشری که تا چند دهه قبل زندگی می کرد حتی قابل تصور هم نبود، جهانی نو با گستره ای بی نهایت وسیع که هرگز به انتهای آن نخواهید رسید. سرزمینی شگفت انگیز آمیخته از تخیل و واقعیت که می تواند به تدریج جای رویا های شبانه آدمی را بگیرد. جایی مناسب و بی دغدغه برای خودنمایی، عشق ورزی، تفریح، و سیر و سیاحت.
برخورد بهنگام یا نابهنگام انسان معاصر با پدیده ای به نام اینترنت بدون شک تحولات و تاثیرات عمیقی در ذهن و روان او به جا گذاشته است، تاثیراتی که هرگز برای پیشینیان ما حتی قابل تصور نیز نبود.
انسان امروز با تمام تنش ها، اضطراب ها، سرخورد گی ها و افسرد گی هایی که به دوش می کشد، ناگهان خود را در دنیایی می بیند که خیال می کند از چشم همه پنهان است؛ دنیایی که فقط به این جهت که در فضای کاملاً شخصی و از دریچه فردی اش به آن وارد شده، خود را مالک تمام و کمال آن می پندارد. او در این جا تنها موجود زنده شهری آباد و سرشار از دیدنی است.
تصور جهانی که شما مالک بی چون و چرای آن باشید، جهانی که در آن قدم می زنید و هر کاری بخواهید در آن می کنید، به هر کجا که اراده کنید به سرعت می روید، و تمامی درها به روی تان گشوده می شود، در تاریخ نیز می توانسته وجود داشته باشد، ولی وجود آن فقط با امکانی به نام تخیل محض میسر بوده است. اما همین تخیل و امکان نیز قرن ها ذهن آدمی را به خود مشغول می کرد. روان شناسان به خوبی به نقش مهم خیال پردازی و رویا در شکل گیری ساختار روانی انسان پی برده و آن را تبیین کرده اند. آنها برای شناخت و بررسی علل عمده ی آسیب های روانی افراد چاره ای جز عبور از لایه های تخیل انسان ها نیافتند. تخیلاتی که خود را فقط در دنیای ایده آلی و تصورهای درونی نشان نمی دهند، بلکه می بایست رد آن را در گستره عظیم باورها، احساس ها و رفتارهای واقعی نیز جست وجو کرد.
[به طور کلی از دیدگاه روان شناسی انسان امروز یک انسان خیالی است؟! انسانی که ارتباطش با تمام واقعیت ها و داشته های ذاتی و طبیعی اش قطع شده و تحت تاثیر شرایط محیطی هر کدام به گونه ای و روشی دیگرگون، رفتاری را برای بقای خود برگزیده اند.]
بدون تردید انسانی که تصور و تخیل پایه های اساسی زندگی اش را تشکیل داده و برنامه زندگی خود را بر این مبنا پی ریزی کرده است، نمی تواند از ترس رودررو شدن با دنیای واقعیت و قابل لمس خالی باشد. این چنین فردی هرگز نمی تواند در مراودات و تعامل اجتماعی مکنونات درونی خویش را به تمامی عرضه کند قطعاً بخش های پنهان و فرو خورده ای برایش باقی خواهند ماند. ساحت پنهانی که همواره درصدد دست یابی به فضایی تازه است تا بتواند آنها را بروز دهد. درست همین جاست که اهمیت شکل گیری تخیل و محیطی خیالی بارز می شود، محیطی که بشود در آن اسباب و علل را به گونه ای کنار هم گذاشت تا رضایت و لذتی را پدید آورد که هرگز در واقعیت قابل دسترسی نیست.
زندگی در این چنین دنیایی به طور حتم برای ادامه حیات و به دست آوردن نیرویی هرچند کاذب در جهت تداوم زنده بودن، ضروری به نظر می رسد و این ضرورت تا بدان حد است که هر کدام از ما خواسته یا ناخواسته هر روز بخشی از زمان خود را به این امر اختصاص می دهیم. فضایی امن و ایده آل برای تمام تاخت و تازها و عصیان گری هایی که هرگز در دنیای بیرون شهامت بروز آن را نداشته ایم. این دنیای مجازی جدای از هر رنگ و شکلی که به آن داده باشیم یک ویژگی مشترک دارد، و آن این که ما شخص برتر و قدرتمندترین فرد حاضر در آنیم.
چنین است که اینترنت در شکل گیری شخصیت انسان معاصر جایگاه ویژه ای پیدا می کند، به طوری که شاید بتوان آن را یک خیال پردازی پیشرفته نام برد.
اگر خوب به مسئله نگاه کنیم شاید دنیای مجازی اینترنت و ساکنان آن تفاوت چندانی نیز با دنیای پیرامون ما و آدم هایی که می شناسیم و روزمره با آنها برخورد می کنیم، نداشته باشند. ارتباط میان ما انسان ها بر اساس یک سری علائم و نشانه ها و در گستره زبان انجام می گیرد، از جمله نشانه هایی که سازنده مشخصه های فردی و اجتماعی ما هستند، اما اگر همین شاخص ها و نشانه ها را _ که تنها هویت انسانی خیالی اند _ از ما بگیرند چیزی برایمان نمی ماند و حتی نزد خویش نیز قابل شناسایی نیستیم. در فضای سایبر نیز به همین شکل اگر شماره ها و حروف را از کسی بگیرید دیگر هیچ مجالی برای خود نمایی نخواهد داشت. تنها تفاوت دنیای سایبر با جهان واقعیت در این است که این مشخصه ها و کدها در آن جا به شدت خلاصه شده است. همین خلاصه شدن نیز تا حد زیادی امکان قضاوت های فردی را از بقیه می گیرد و تقسیم بندی های نژادی و طبقاتی را فرومی ریزد که این شاید اندکی امیدبخش باشد.
سرنشین سیاره سایبر موجود مجهول و ناشناسی است که در کالبد یک آیدی حلول کرده و با هر آیکون و تصویری می تواند خودش را ارائه کند بدون این که هرگز بفهمید با چگونه موجودی در ارتباط هستید. در واقع او هرگز اجازه این کار را به شما نمی دهد و این جا است که مرحله دوم هویت بخشی در ذهن ما شروع می شود. شما هرگز شیفته شماره ها و حروف نخواهید شد مگر این که ماهیتی خیالی در ذهن خود بسازید. ماهیتی که انگیزه حرکت و ادامه فعالیت را در این رابطه به شما ببخشد. ماهیت فردی که بر اساس معیارها و ارزش های شما شکل گرفته و در ذهن شما ساخته می شود، هرچند این فقط بخشی از تخیل شما باشد. این درست همان اتفاقی است که در تمام رابطه های بیرونی ما نیز رخ می دهد ولی هرگز به این خوبی و زیبایی و تجریدی چنین کامل نمی توانیم احساسش کنیم.
با تمام تلاشی که در جهت قانونمند کردن فضای سایبر و اعمال قوانین و مقررات حقوقی در این عرصه می شود، باز هم انسان امروز همان طور که قبلاً بیان شد از آن جا که از نقطه امن و انحصاری خود وارد این دنیا می شود، این جرات و اطمینان را پیدا می کند که خود را مالک و صاحب اختیار مطلق آن بپندارد و در پناه همین پندار است که نوعی حس آزادی، امنیت و رهاشدگی غریبی در خود احساس می کند. شاید همین جا به این واقعیت تکان دهنده پی می بریم که خود این احساس آزادی و امنیت نیز که بخشی از انسان خیالی است به اندازه خود او تخیلی و غیرواقعی است.
پس می توان این گونه تصور کرد که انسان مجازی در دنیای مجازی فرصت یگانه ای به دست می آورد برای یکه تازی های خیالی، از خشم و کینه و ویرانگری گرفته تا عشق و دوستی و روابط عاطفی.
انسان مجازی که در عرصه زندگی توان تبادل مهر و لمس همنوع خود را از دست داده و تمام رابطه هایش به نوعی درگیری و مبارزه آشکار و پنهان بدل می شود در دنیای مجازی شمایل ها و آیکون ها، حروف و شماره ها را جایگزین کم هزینه تر و راحت تر برای بازی های روزانه اش می بیند و آنها را به عنوان همبازی های خود انتخاب می کند. حریف دست و پا بسته ای که تصور می کند همیشه در برابرش پیروز است و هر چه می خواهد می تواند با او بکند. لذت فاتح بودن آن چنان رهگذر دنیای سایبر را سرمست می کند که ترجیح می دهد زمان و انرژی بیشتری را برای تاختن در این عرصه بگذارد. سرمستی و فتحی که به اندازه خود او تخیلی است، بدون این که درک کند و بفهمد چه چیزی را فتح کرده است. او فاتح قلب هزاران آیدی رنگارنگ است و برای لحظه ای حاضر نیست این لذت خیالی را ترک کند یا به تحلیل آن بنشیند.
حال که به این نکته واقف شدیم که اینترنت چگونه می تواند به یاری انسان ذهنی بشتابد و در راه به دست آوردن تصوری از انرژی، کمک های فراوانی به او بکند با این پرسش اساسی مواجه می شویم که آیا به راستی این ابزار کارآمد و شگفت عصر حاضر با تمام ارزش ها و امکانات بی شماری که باعث رشد و پیشرفت جوامع بشری در زمینه های گوناگون علمی، اقتصادی و فرهنگی شده است، می تواند وسیله ای کارآمد و مفید در راه برطرف کردن مهم ترین نیاز انسان یعنی «مهر» نیز باشد؟ آیا بیماران و افرادی که در شهوت دیگرآزاری می سوزند با آزادی عمل و شجاعت کاذبی که در فضای سایبر به دست می آورند چه سرنوشتی پیدا می کنند؟ با آنان چگونه باید رفتار کرد؟ آیا با گسترش و پیشرفت روز افزون دنیای سایبر و شبیه سازی های دیجیتال انسان وارد دوره جدیدی از رویا پردازی می شود؟ آیا با وجود این امکانات اسکلت روانی انسان در شرف یک تحول بنیادی است؟
در این که با وجود اینترنت تحولی در تمام ابعاد زندگی آدمی در حال شکل گیری است تردیدی نیست. به همان اندازه که تاثیر مثبت آن را در حوزه های علمی و اقتصادی نمی توان نادیده گرفت، مدعی تاثیرات منفی آن در رشد روانی انسان ها نیز نمی توان شد.
با این که تمام قراین و شواهد حکایت از این می کنند که انسان در دنیای سایبر در معرض تهدید توهمی تر شدن و ذهنی تر شدن قرار گرفته و یا این که در این فضا بزهکاری ها و انگیزه های ویرانگری و سرکشی اش مجال تازه تر و جذاب تری یافته است، با این حال همه اینها دلایل قانع کننده ای بر نقش صددرصد منفی اینترنت نیستند، با این باور که اینترنت نقش مانعی را در رشد روحی، کشف مهر راستین و یافتن دوباره خویشتن خویش بازی می کند. زیرا از آن جا که تنها روزنه امید برای رها شدن آدمی از این دایره توهم، درک توهمی بودن آن است، می تواند فرصتی بی بدیل به وجود آورد برای تجربه ای کم هزینه و پربها در جهت لمس تخیلی بودن و ذهنی بودن هر آن چه که در پیرامون خود می بیند و حقیقی می انگارد.
آدمی برای رسیدن به این مرحله از بلوغ، ناگزیر از دویدن به دنبال آب تا به آن حد است که پی به ماهیت تصوری سراب ببرد! به نظر می رسد برای بشر امروز چاره ای پیش رو نباشد جز رفتن تا انتهای این توهم، تا آن جا که خود درد این از خویش برید گی را حس کند و آن را بفهمد و لمس کند. شاید همین ورود به فضای سایبر و درگیر شدن در مراودات آن بتواند به یکی از بهترین روش های خودشناسی و حتی درمانی تبدیل شود.
با این حال هنوز برای پیش بینی زود است. باید منتظر بود و تاثیرات گوناگون این دنیای مجازی را بر ذهن و روان انسان ها در نسل های آینده دید. اما آن چه ضروری به نظر می رسد پرداختن هرچه بیش تر به کیفیت حالات و تاثیرات زندگی در این دنیای مجازی بر روحیات و خلق و خوی افراد گوناگون است. قطعاً عادت کردن به مراودات اینترنتی معضلات و بحران های روحی خاص خود را به همراه خواهد داشت که اگر به هنگام تشخیص داده نشده و به آن پرداخته نشود می تواند سلامت روانی جامعه را با چالش های جدیدی رو به رو کند. و شاید اکنون که هنوز در ابتدای مسیر استفاده از اینترنت قرار داریم لازم است به گونه ای بهتر و مسئولانه تر با مسایل حاشیه ای آن برخورد کنیم.
نویسنده: بهروز امامی
http://ictworld.blogsky.com/