دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

در راسته مسگرها


در راسته مسگرها
خوب یادم هست وقتی که کوچک بودم با پدرم به بازار می رفتیم. دست من به دست پدر بود. در سر راه ما راسته ی مسگری وجود داشت. وقتی از آنجا رد می شدیم صدای چکش مسگران گوش نواز بود و پرده های گوش هایم را به اهتزار در می آورد. اما امروز مسگری، پیشه ای در آستانه فراموشی است.
مس، فلزی است به رنگ سرخ قهوه ای که خاصیت شکل پذیری زیادی دارد. در مورد خواص مس حرف های زیادی گفته شده چون مس حرارت را خوب انتقال می دهد و در مجاورت هوا زود زنگ نمی زند و از همین رو برای ساختن ظروف از آن استفاده می شود.
مس نخستین فلزی شناخته شده است که در جوامع خیلی ابتدایی برای ساختن ظروف از آن استفاده می شده است. آثار کشف شده مسی به ١٠٠٠٠ سال قبل از میلاد برمی گردد و نمونه های خیلی قدیمی از آثار مسی که در مصر، چین، اروپا و آسیا به دست آمده نشان می دهد پیشه مسگری از گذشته های خیلی دور رواج داشته.
ظروف گوناگون مانند آفتابه، لگن، دستشویه، آبدان بخاری، کفگیر، دیگ غذا پزی، چمچه، کاسه غذا خوری، غوری(سینی)، دیگ های بزرگ برای پختن غذا در محافل بزرگ همه از مس ساخته می شود.
استفاده از مس در هنر و موسیقی نیز جایگاهی دارد. چنانچه مس را برای ساختن تبله، جاز و آلات موسیقی دیگر به کار می برند.
استفاده از ظروف غذا خوری مسی در بین مردم افغانستان و کشورهای منطقه رواج و رونق زیاد دارد. معمولا ظروف مسی را با قلع یا قلوی برای زیبایی و درخشش جلا می دهند و یا سفید می کنند تا خاصیت رنگ دهی آن هم از بین برود. درغیر آن مس با محلولات اسیدی تعامل نموده و خواص غذا و مزه آن را تغییر می دهد.
قدیم ها وقتی شهرها را بنا می کردند برای هر گروه از صنعت گران و پیشه وران راسته ای در شهر در نظر می گرفتند. شهر مزارشریف، مرکز ولایت بلخ، در افغانستان هم یکی از چنین شهرهایی بوده است.
مسگران در این شهر می گویند، ساختن ظروف مسی و پیشه مسگری در گذشته حال و احوال بهتری داشته است. ولی در دهه های اخیراین پیشه روبه فراموشی نهاده و استفاده از وسایل مسی در بین مردم کاهش یافته است.
از آن زمان که با پدرم به بازار می رفتم سال ها می گذرد، اما مسیرم همچنان کوچه مسگری است. ولی دیگر صدای چکش های مسگران آن صدا و آهنگی را ندارد که سال های گذشته هنگام عبور از راسته مسگری می شنیدم.
چندی پیش به راسته مسگران رفتم تا جویای احوال شان شوم و در باره مشکلات زندگی با آنها گفتگویی داشته باشم.
با بعضی از آنها صحبت کردم و ضمن صحبت از آنها عکس گرفتم. بعضی شان حاضر به صحبت نشدند زیرا می گفتند کسب و کار شان چندان که باید و شاید خوب نیست و می گفتند چه سودی به حال و احوال مسگری خواهد داشت اگر ایشان صحبت کنند و یا معلومات بدهند. و بعضی شان فقط اجازه عکس گرفتن را می دادند.
منبع : جدید آنلاین