جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چالش‌های سیاست خارجی آمریکا با ایران


چالش‌های سیاست خارجی آمریکا با ایران
جمهوری اسلامی ایران امروزه مجموعه‌ای از چالش‌های به هم پیوسته را پیش روی آمریكا و سیاست آن در خاورمیانه بزرگ قرار داده است:
● چالش هسته‌ای
كلیه شواهد حاكی از آن است كه ایران به سرعت در حال پیشروی به سمت دستیابی به توانایی هسته‌ای تجاوزكارانه است. جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر با در اختیار داشتن بیش از ده سایت هسته‌ای كه بسیاری از آنها مخفی و شدیداً مستحكم می‌باشند، كلیه مقدمات را برای ساخت تسلیحات اتمی مهیا كرده است.
دولت ایران با جدیت بر روی تبدیل پلوتونیم و غنی‌سازی اورانیم كار می‌كند كه هر دو از جمله مراحل ساخت بمب اتمی می‌باشند. همچنین مدارك فراوانی از توسعه مخفیانه فعالیت‌های هسته‌ای در دست است كه شاهد آن تعامل دیپلماتیك غیرشفاف با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و «پاكسازی» سایت‌های مشكوك پیش از انجام بازرسی‌ها بوده است.
روحانیون بلندپایه ایران از لحاظ سیاسی الگوی كره شمالی را در پیش گرفته‌اند. از سال ۲۰۰۲ كه جرج بوش ایران را جزو «محورهای شرارت» نام برد، دولت ایران شاهد سرنگونی رژیم صدام حسین و مقاومت كره شمالی اتمی بوده و به این نتیجه رسیده است كه تسلیحات هسته‌ای عاملی كلیدی برای ثبات حكومت- و مطمئن‌ترین راه برای پیشگیری از اقدام پیشگیرانه اتمی آمریكا محسوب می‌شود.
● چالش تروریسم
از آنجا كه آمریكا از بیش از پانزده سال پیش پیگیر فعالیت‌های تروریستی در جهان بوده، ایران را به عنوان یكی از حامیان اصلی تروریسم در جهان شناسایی كرده است. پس از یازدهم سپتامبر نیز تغییر زیادی در رفتار ایران ایجاد نشد. سه حوزه از حمایت ایران از تروریسم باید كانون توجه سیاستگذاران آمریكا قرار گیرد:
حزب الله- طی دو سال گذشته، محموله‌های بزرگ موشك از ایران- با همكاری سوریه- كه برای حزب‌الله لبنان ارسال شده، خطر این سازمان را برای اسراییل افزایش داده و این احتمال را شدت بخشیده كه تهران در صورت بروز بحرانی سیاسی یا نظامی، جبهه جدیدی را از شمال رژیم صهیونیستی علیه آن خواهد گشود.
ایران علاوه بر این به توسعه نفوذ جغرافیایی حزب‌الله به آفریقا، آمریكای لاتین و اروپا كمك كرده است. طبق ارزیابی‌های دولت آمریكا نتیجه این اقدامات این است كه تهدید ناشی از اقمار تروریستی ایران هم‌اكنون در سطحی مساوی- یا حتا فراتر از- تهدید القاعده قرار دارد.
القاعده - تاكنون اشتباه بودن این دیدگاه كه ایران شیعه و القاعده سنی با یكدیگر همكاری نخواهند كرد، مسلماً اثبات شده است. به كمك اطلاعاتی كه از افرادی همچون علی محمد، عضو دستگیرشده القاعده فاش كرده، كه همكاری تاكتیكی بین دو گروه دست كم از سال ۱۹۹۴، زمانی كه شاخه نظامی حزب‌الله اقدام به آموزش بمب‌گذاری به اعضای القاعده نمود، وجود داشته است. این همكاری هنوز هم ادامه دارد و تصور می‌شود ایران پناهگاه عوامل القاعده در سال ۲۰۰۳ بوده و همچنان به ابومصعب زرقاوی، رهبر شاخه القاعده در عراق و گروه تروریستی انصارالاسلام وابسته به زرقاوی كمك می‌كند.
جنگ فلسطین و اسراییل- طی یك سال و نیم گذشته، ایران به نحو چشمگیری نفوذ خود را در گروه‌های مقاومت فلسطینی چه بصورت مستقیم و چه از طریق حزب‌الله افزایش داده است. بنابر ارزیابی سازمان امنیتی شین بت رژیم صهیونیستی در اوایل سالجاری، حزب‌الله بیش از پنجاه هسته تروریستی فلسطینی را در سال ۲۰۰۴ هدایت می‌كرده كه نسبت به سال ۲۰۰۲ هفت برابر شده است. معنای این امر روشن است: خلأ سیاسی در فلسطین به وسیله ایران به صورت مستقیم یا غیرمستقیم پر شده است.
● چالش در خلیج فارس
جنگ آمریكا علیه تروریسم، ایران را تبدیل به یك ابرقدرت منطقه‌ای در خلیج فارس كرده است. از پاییز سال ۲۰۰۱ تاكنون، آمریكا دشمن ایدئولوژیك تهران یعنی طالبان در افغانستان و نیز دشمن نظامی اصلی آن یعنی صدام حسین در عراق را سرنگون كرده است. روحانیون بلندپایه ایران هم‌اكنون به تحكیم موقعیت خود در منطقه از راه‌های زیر مشغولند:
▪ گسترش توان دفاعی به كمك تامین‌كنندگان تسلیحات از قبیل روسیه، چین و كره شمالی؛
▪ تغییر توازن استراتژیكی منطقه به وسیله انعقاد قراردادهای دوجانبه دفاعی با كشورهای كوچك‌تر و ضعیف‌تر منطقه؛
▪ دخالت در عراق شامل حمایت از شیعیان و نفوذ سیاسی در گروه‌های شیعه طرفدار خود از قبیل شورایعالی انقلاب اسلامی عراق.
هدف از این اقدامات ظاهراً ایجاد جمهوری اسلامی دیگری در عراق نیست بلكه اخلال در پروژه دموكراتیزه كردن آمریكا در منطقه است. همانطور كه یحیی رحیم‌ صفوی، فرمانده سپاه پاسداران ایران سال گذشته به خبرنگاران گفت: «اگر استراتژی آمریكا در عراق قویاً شكست بخورد، به یقین متوقف خواهد شد اما در غیراینصورت به كشورهای همسایه نیز گسترش خواهد یافت.»
● چالش در آسیای میانه و قفقاز
ایران در دهه گذشته نتوانسته از «فضای سیاسی پس از شوروی» برای پیشبرد همكاری‌های بلندمدت خود با روسیه استفاده كند. اما هم‌اكنون شواهدی به چشم می‌خورد كه ایران در این حوزه فعال شده است از جمله:
▪ گسترش تعامل با شركای آمریكا به منظور بر هم زدن توازن قدرت و كاستن از حضور نظامی آمریكا در منطقه؛
▪ همكاری‌های جدید در زمینه انرژی با كشورهایی همچون گرجستان و اوكراین و حضور نظامی جدی‌تر در دریای خزر؛
▪ آموزش اصولگرایان منطقه از قبیل اعضای القاعده وابسته به جنبش اسلامی ازبكستان.
این فعالیت‌ها در بلندمدت بر آسیای میانه و قفقاز تاثیر خواهد گذارد به نحوی كه برای فعالیت‌های مستمر آمریكا در افغانستان و عراق و نیز سیاست جنگ علیه تروریسم زیانبخش خواهد بود.
● گزینه‌های آمریكا
آمریكا تا حال حاضر توجه خود را فقط بر یكی از این چالش‌ها محدود كرده و آن برنامه هسته‌ای ایران است. از فوریه سال ۲۰۰۵، دولت بوش در تماس با سه كشور اروپایی (انگلستان، فرانسه و آلمان) طرف مذاكره با ایران در زمینه دیپلماسی هسته‌ای بوده است. اما مشخص شده است كه حتا این تلاش‌ها با اشتباهاتی همراه بوده است. در حالی كه دولت بوش به روشنی تصریح كرده است ایران اتمی را تحمل نخواهد كرد، برخی مقامات اروپایی از برخورداری ایران از سطحی از توانایی هسته‌ای حمایت كرده‌اند. علاوه بر این، راه چاره نهایی این مذاكرات یعنی شورای امنیت سازمان ملل همچنان با مشكلات زیادی مواجه است زیرا دو عضو دایم شورا، روسیه و چین، شركای استراتژیك مهم جمهوری اسلامی می‌باشند.
مشكل اساسی پیش روی آمریكا این است كه «ساعت اتمی» ایران سریعتر از «ساعت تغییر رژیم» آن حركت می‌كند. بر هم زدن این توازن- چه از طریق به تاخیر انداختن یا متوقف كردن جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران و چه از طریق تقویت نیروهای مخالف آن در داخل و خارج كشور- باید نقطه آغاز استراتژی جدی آمریكا باشد.
با وجود این، ابهام اصلی درباره ماهیت رژیم ایران همچنان باقی خواهد ماند. شواهد موجود حاكی است كه در چند سال آینده، ایران اتمی خواهد شد. این كه ایران اتمی تهدیدی برای جهان خواهد بود یا خیر كاملاً وابسته به آن است كه حكومت ایران همچنان خود را در جنگ با آمریكا و غرب بداند یا خیر.
نویسنده:ایلان برمان
منبع: سایت عملیات روانی
منبع : خبرگزاری فارس