سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


بحران نظری در مطالعات شهری ایران


بحران نظری در مطالعات شهری ایران
در آغاز این میزگرد،‌ خانم اعظم خاتم مدیر گروه جامعه‌شناسی شهر، با اشاره به عدم وجود نوعی انسجام و یکپارچگی تئوری و نظری در فعالیت‏های مربوط به فضاهای شهری در ایران در شرایط فعلی در مقایسه با سال‌های پیش به ویژه دهه شصت، خطاب به شرکت کنندگان میزگرد که عموماً فعالان این حوزه در سال‌های قبل از انقلاب و اوایل انقلاب بودند،‌ این پرسش را مطرح کرد که مبانی اصلی چارچوب منسجم اندیشه مطالعات شهری در آن سال‏ها چه بوده و آیا می‌توان از این مبانی که بر مبنای توسعه نیافتگی شهری شکل گرفته بوده، امروز نیز استفاده کرد.
در پاسخ به این سوال،‌ دکتر کاظمی بیدهندی به عنوان نخستین سخنران جلسه گفت: مبانی ادبیات حاکم بر مباحث شهرسازی از حدود ۳۵ سال پیش، با توجه به نظریات مطرح شده در کشورهای مختلف مورد توجه قرار گرفت. این در حالی است که چنان‌چه مشاهده می‌شود، در شرایط فعلی با وجود آن‌که مسائل حوزه شهری تغییرات زیادی پیدا کرده‌اند، اما به طور کلی پایه‏های نظری موضوع چندان دگرگون نشده و پیشرفت چندانی نداشته‌‌اند.
وی در بیان دلایل این مسأله گفت: به نظر من، ما شهرسازان و معماران پس از آغاز یک طرح با یک سری ناآشنایی‏هایی روبرو می‏شویم و از آن زمان به بعد، حرکتمان در روند کار، حالت کورمال پیدا می‏کند و تازه اینجاست که خود را نیازمند مطالعات جامعه‏ِشناختی می‏بینیم که البته این امر خود می‏تواند بدان دلیل باشد که ادبیات نظری در این حوزه، آن‏طور که باید مطرح نشده‌اند تا بتوانند برای ما مورد استفاده قرار گیرند. به تعبیر دیگر، در حالی که شناخت مسأله نسبت به برنامه‏ریزی برای آن که در واقع نوعی تکنیک است، اولویت دارد؛ متأسفانه همواره در سطح جامعه، این تفسیر غلط وجود دارد که برنامه‏ریزی خود به منزله شناخت، تعیین اهداف و حرکت به سوی آنهاست و در این راستا هر مشکلی که به وجود می‏آید، را نشأت گرفته از سیستم‏های برنامه‏ریزی غلط ارزیابی می‌کنند.
کاظمی در این خصوص تأکید کرد که برنامه‏ریزی چیزی جز هدایت واقعیت موجود و شناخت حوزه‏های مختلف آن نبوده و از این‌رو، شهرسازان و برنامه‏ریزان امور شهری همواره به حمایت رشته‏های دیگر نیاز دارند و باید بتوانند از مطالعات آنها استفاده کنند. این در حالی است که ضعف ارتباطات موجود، باعث می‏شود که در وضعیت کنونی، بخش عمده‏ای از برنامه‏ریزی‏ها حالت کلیشه‏ای پیدا ‏کنند.
وی در این زمینه، اصحاب علوم اجتماعی را به عنوان متخصصانی معرفی کرد که باید به فرآیند طرح و شناخت مسأله به عنوان چراغ اصلی راه پرداخته و در مرحله بعد آن را به برنامه‌ریزان بسپارند.
دکتر گیتی اعتماد از اعضای سابق هیأت علمی دانشگاه دیگر سخنران این نشست بود،‌ که بیشتر به ذکر فعالیت‌های صورت گرفته در حوزه مطالعات شهری در سال‌های گذشته پرداخت و در این باره گفت: در سال ۱۳۵۴ با کمک دوستان و همکاران، موفق به شکل‌دهی گروه مطالعات شهرسازی در دانشگاه ملی و در پی آن رشته فوق‏لیسانس شهرسازی شدیم. در آن زمان سعی ما این بود که با برنامه‏ریزی دروس و دعوت از متخصصان مختلف، مطالعات نظری را در راستای فعالیت‏های خود قرار دهیم. اما متأسفانه طی سال‏های بعد‌، با غلبه تئوری‏های کلیشه‏ای در این حوزه به صورت بسیار وسیع، فعالیت‌های ما آن‌طور که باید ثمربخش نبود.
وی با اشاره به مباحث صورت گرفته در خصوص مقابله با تمرکز در کلان شهرها و نظرات منفی موجود در آن دوره نسبت به مهاجرت به شهرهای بزرگ را به عنوان نمونه‌ای از این تئوری‏های کلیشه‏ای گفت: همان‌طور که دیدیم با وجود کنترل‏های شدیدی که بر اساس برنامه‌ریزی‌هایی عجولانه در آن دوره صورت ‏گرفت، نتیجه امر چندان کارساز نبود؛‌ چرا که مردم کار خود را ‏کردند و در نهایت، حاشیه‏های شهرها شکل گرفت که خود مشکلات متعددی را به همراه داشت. این در حالی است که این پدیده‏ها طی سال‏های قبل، عیناُ در کشورهای دیگر نیز تکرار شده بود و عدم شناخت کامل نسبت به آنها، موجب شد ما دوباره تجربیات نه چندان مفیدی را تکرار کنیم.
دکتر اعتماد در ادامه به فعالیت‌های اخیر خود و همکارانش در حوزه مطالعات شهری پرداخت و در این زمینه به گروه تحقیق توسعه شهری که طی چهار سال گذشته تشکیل شده،‌ اشاره کرد. او ترجمه متون مختلف قابل استفاده در این حوزه و همچنین مطالعه‏ درباره علل عدم تحقق طرح‏های شهری را از جمله مهم‌ترین فعالیت‌های این گروه معرفی کرد.
در ادامه این میزگرد، محمدرضا حائری نیز به روند فعالیت در حوزه مطالعات شهری پرداخت و در این باره گفت: از همان سال‌های دهه پنجاه که مباحث شهرسازی و معماری در دانشگاه‌ها رونق گرفت،‌ همواره شاهد غلبه نوعی نگاه کاملاً‏ مهندسی بر مسائل این حوزه بودیم که این شرایط تا به امروز نیز ادامه دارد و از آن دوره تا به حال،‌ فقدان و خلاء نوعی مطالعات اجتماعی و انسانی را احساس می‏کنیم. به نظر من همین مسأله مهم‌ترین دلیلی بود که در آن سال‌ها اعضای گروه مطالعات شهرسازی را به مدت ده ‏سال،‏ بدون هیچ حقوق و مزایایی گرد هم آورد و سبب شد در این اجتماع فکری مباحث متعددی مطرح شود. از جمله نتایج این مباحث نیز انتشار دو جلد کتاب ”مفهوم شهر“، دو جلد ”توسعه شهری“، “وابستگی و توسعه شهرنشینی“ ، ”اقتصاد سیاسی شهرنشینی“، “توسعه و وابستگی در آمریکای لاتین“، “سرمایه‏داری پیرامونی“ و “پویش شهرنشینی در ایران“ و ... بوده که به تقویت ادبیات نظری در حوزه شهری کمک شایانی کرده‌اند.
وی در ادامه به بیان انتقادات مطرح شده نسبت به این فعالیت‌ها پرداخت و گفت: به نظر من، نخستین انتقادی که در مورد فعالیت آن سال‏ها می‌توان ذکر کرد، غلبه بیش از حد ادبیات لاتین بر فضای فکری اعضای گروه و غفلت از جوامع دیگر است. در عین حال،‌ وقفه‏های ایجاد شده طی آن سال‌ها به دلیل اتفاقات متعددی که در جامعه رخ داد، به سیستم ضربه‌های زیادی وارد کرد اما با این وجود من فکر می‌کنم این نهضت هنوز به گونه‏ای قابل پی‏گیری و ادامه دادن است.
حائری همچنین با اشاره به دو دیدگاه کلی موجود در دوره‌های قبل برای تحلیل فضاهای شهری که یکی بر شناخت کامل اوضاع جهان تأکید داشته و دیگری شناخت تاریخ ایران و شرایط درونی جامعه ایران را در دستور کار خود قرار می‌داده؛ تصریح کرد که در شرایط فعلی، مفهوم شهر یک مفهوم تمام رشته‏ای است و در این زمینه،‌ ضرورت چند جانبه‏گری به آن از اهمیت وافری برخوردار است.
کمال عطاری سخنران دیگر میزگرد گروه جامعه‌شناسی شهر نیز در مباحث خود، موضوع نشأت گرفتن تحلیل شهری و رابطه جامعه و فضا در دهه پنجاه از تئوری‏های مطرح در آمریکای لاتین را مورد اشاره قرار داد و گفت: من فکر می‏کنم در آن دوره، یک جریان به شدت فضا را در سیاست حک کرده و خلاصه می‏کرد و جریان دیگری نیز فضا را بیشتر در رژیم کاپیتالیسم مورد توجه قرار می‏داد و سعی می‏کرد مباحث را در فرم و شرایط خاصی دنبال کند و مشکل در این زمینه، غفلت از استقلال نسبی فضا بود.
وی در این باره توضیح داد که نظام فکری‏ای که فضا را در اقتصادی سیاسی توضیح می‏داد و تا نیمه دهه ۱۹۷۰ ادامه داشت، در سال‏های دهه ۸۰ شکست خورد و این شکست تا حدی کسانی را که می‏خواستند رابطه جامعه و فضا را به صورت کلان ببیند، خلع سلاح کرد. با این وجود، در دهه ۹۰ کسانی که می‏خواستند رابطه بین اقتصاد خرد و کلان را مطرح کنند، دوباره سر بلند کردند. این در حالی است که به اعتقاد عطاری، به دلیل گسیختگی‏های متعدد به وجود آمده و مواردی مانند بسته بودن حوزه عمومی، برداشته شدن یارانه‏ها، عدم انتشار کتاب‏ها، سیاست‏زدگی روزنامه‏ها و ... این مباحث آن طور که باید به حوزه‏های آکادمیک رسوخ نکرده و این حوزه‌ها همچنان با بروکراسی شدیدی همراه هستند که این امر مشکلات عدیده‌ای را در راستای شناخت فضاهای موجود در جامعه برای آنها ایجاد کرده است.
در خاتمه بخش نخست این میزگرد و پس از اظهار نظر چهار تن از فعالان حوزه مطالعات شهری در دهه پنجاه و شصت، اعظم خاتم به بیان نظرات و برداشت‌های خود در رابطه با دلایل عدم تداوم این نهضت پرداخت. او در این باره گفت: به نظر من، در طول سال‏های اخیر نیز بخش زیادی از نیروی متفکران این حوزه، صرف مبارزه با کلیشه‏های ادبیاتی شده که در دهه گذشته شکل گرفته بود. بحث‏های متعددی که راجع به تمرکز، اهمیت کلان شهر و نقاط مثبت مهاجرت مطرح شد، نمونه‏هایی از تلاش‌های این متفکران است. در عین حال می‏توان گفت که دستاورد گروه مطالعات منطقه‏ای – شهری برای ما دستاوردی متناقض بود؛ چنان‌چه ما تا مدت‏ها درگیر نقد بخشی از آن دستاوردهای نشأت گرفته از ادبیات آمریکای لاتین در فهم مسأله توسعه و در مبالغه بیش از حد راجع به ویژگی‏های توسعه در جوامع جهان سوم بودیم.
وی افزود: در دوره‏ای که پارادایم ساختارگرا در تفکر عمومی جهان حاکم بود، همین نظریات و دیدگاه‏ها وارد ایران شد و در تفکر گروه مطالعات شهری – منطقه‏ای نیز بسیار اثرگذاشت و در این خصوص، بر خلاف آنچه دیگران گفتند، من معتقدم که در این تفکر، عاملیت، انسان و سیاست نقش چندانی ندارد و در نتیجه طبیعی بود که گروه مطالعات شهری – منطقه‏ای با چنین تفکر ساختاری نتواند ادامه پیدا کند؛ چرا که اساساً با چنین دیدگاهی تنها یک بار می‏توان به مسأله پرداخت و مثلاً گفت که وابستگی به نفت شهرنشینی شتابان در ایران ایجاد کرده است.
خاتم در عین حال، با اشاره به دلسردی ناشی از حذف نخبگان و روشنفکران از جامعه و دانشگاه به عنوان یکی از عوامل موثر در به وجود آمدن چنین شرایطی، "خلق محدودیت توسط دانش برای خود" را مورد تأکید قرار داد و گفت: به نظر من این گروه ضمن آنکه به نقد کلیشه‏های توسعه وابسته و شهرنشینی وابسته می‏پرداخت، خود از آن کلیشه‏ها متأثر بود. در این زمینه با توجه به تفکر ساختارگرا می‌توان گفت که شما یک بار می‏توانید تصویری کلان از جامعه ساخته و دیدگاهی ساختاری را ارائه دهید. حال در چنین شرایطی اگر چارچوب‏های تحقیقی به زندگی روزمره اهمیت نداده، متدولوژی‏ها به تعامل میان حوزه‏های مختلف سیاست، اقتصاد و غیره تأکید چندانی نداشته باشد و به فعالیت‏های جوانان زنان و طبقات اجتماعی نپردازد، آن وقت ممکن است روند تحقیقات متوقف شود. به تعبیر دیگر، تسلط پارادایم ساختارگرا این محدودیت را با خود، به همراه داشت که تحقیق بیشتر را تشویق نکند چرا که یک بار برای همیشه ناموزونی شهرنشینی در ایران را توضیح می‏داد.
وی در ادامه با اشاره به کارها و فعالیت‌هایی که در سال‏های بعد صورت گرفته، گفت: به نظر من، این کارها گرچه هنوز قدرتی برای طرح و تأیید در چارچوب‏های تئوریک وسیع ندارند، اما کوشش‏هایی برای وارد کردن مسائل زندگی روزمره در مباحث توضیح فضا بوده‌اند. به عنوان مثال، سیاست‏های روزمره در بحث هویت شهر تهران و چگونگی بازسازی ساختارهای مختلف در فضاهای شهری بسیار مؤثر است. همچنین فعالیت‏هایی که در زمینه رابطه سیاست و شهر پس از روی کار آمدن شوراهای شهری صورت گرفته و طی آن تا حدی به توضیح چگونگی تأثیرپذیری فضا از سیاست‏‏های قدرت حاکم و نقش نهادهایی مانند شوراهای شهر پرداخته، بسیار مهم بوده است.
خاتم در پایان سخنان خود، تنوع و تکثر حوزه تحقیقات شهری در ایران نسبت به دهه‌های پنجاه و شصت را مورد تأکید قرار داد و در عین حال گفت: در چنین شرایطی همچنان فقدان یک کوشش نظری برای جمع‏آوری تحقیقات انجام شده و پرداختن بیشتر به موضوع تا حد زیادی به چشم می‏خورد. به تعبیر دیگر، فعالیت‏های ما در این سال‏ها بی‏ دستاورد هم نبوده ولی با این وجود، این پرسش مطرح است که چرا همچنان نتیجه خاصی حاصل نشده است.
در ادامه این جلسه و در پاسخ به پرسش‌های مطرح شده، دکتر کاظمی در بیان دلایل شکل‌گیری فرآیند مطالعات شهری در سال‌های دهه پنجاه و شصت، گفت: آن دوره که ما کار را شروع کردیم، برنامه‏ریزی از پیش تعیین شده‏ای نداشتیم و به دلیل احساس فقدان مبانی نظری به تولید آن‏ها پرداختیم ولی در همان مرحله متوقف شدیم. ما قصد داشتیم فقط تصویری از آمریکای لاتین را نشان دهیم و دلیل آن هم این بود که در آن سال‏ها تمام دنیا در رابطه با مسائل شهری روی آمریکای لاتین متمرکز شده بود. علاوه بر این، فعالیت‏های ما با زمان شکل‏گیری انقلاب و سیاست زدگی شدید فضا همراه بود که با وجود تلاش‏ بسیار تک تک اعضای گروه برای پرهیز از ورود مسائل سیاسی به فضای مطالعاتی، باز نتیجه به گونه دیگری رقم خورد و همین موضوع، یکی از مهم‏ترین دلایل توقف فعالیت‏های گروه بود. بنابراین به دلایل متعدد، ما هیچ وقت فرصت ورود به مسائل ایران را پیدا نکردیم و در چنین شرایطی نمی‏توان گفت که ما نسبت به مسائل ایران با چه دیدگاهی نگاه می‏کردیم.
دکتر پرویز اجلالی از اعضای گروه جامعه‌شناسی شهر و یکی از حاضران در این جلسه نیز در بخش پایانی نشست، به بیان نظرات خود در رابطه با مباحث ارائه شده پرداخت و گفت: به عقیده من، علاوه بر همه آنچه گفته شد این نکته را نیز باید در نظر داشت که عدم فعالیت مداوم ساختارها و نهادهای ضروری در این زمینه، یکی از مهم‏ترین دلایل توسعه نیافتگی علوم مختلف در کشور ما بوده است. به تعبیری، ما چیزی به عنوان دانشگاه که در آن عقاید مختلف قابل طرح بوده و امکان رشد پیدا کند، نداشتیم و همواره با انقطاع مکرر و تغییرات و بی‏ثباتی‏های مداوم مواجه بوده‌ایم.
وی افزود: من معتقدم مشکل ما در تجربه اندیشه و ایجاد تحول در آن نیست؛ بلکه مسأله اصلی عدم تولید و وجود سنت فکری شفاهی آن هم با زبانی غیر از زبان‏های بین‏المللی است. ما ممکن است خیلی حرف‏ها را سر کلاس‏های خود بازگو کنیم ولی وقتی نوبت به معرفی منبع و کتاب می‏رسد، هنوز همان منابع سی سال پیش را در دست داریم. در چنین شرایطی، به عقیده من، استمرار و برقراری رابطه میان فعالان این حوزه مسأله بسیار مهمی است که می‏توان در مطالعات میان رشته‏ای به تدریج، ثمرات آن را نیز مشاهده کرد.
در پایان این نشست، دکتر گیتی اعتماد نیز انجام تحقیقات میدانی توسط شاگردان و دانشجویان ،به دلیل فقدان دید کافی آنها نسبت به مسأله، را به عنوان یکی دیگر از عوامل توسعه نیافتگی حوزه مطالعات شهری دانست و در عین حال تأکید کرد که تحولات ایجاد شده طی سال‏های اخیر در فضاهای شهری و حتی نوع رفتار ساکنان آنها شرایط کاملاً جدیدی را ایجاد کرده که محققان حوزه‌های مختلف باید در گروه‏های مطالعاتی آنها را مورد بررسی و تحلیل قرار دهند
منبع : انجمن جامعه شناسی ایران


همچنین مشاهده کنید