یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


بازگشت ‌به ‌قالب‌های آشنا


بازگشت ‌به ‌قالب‌های آشنا
در بررسی تاریخی، تحولات شکلی شعر معاصر ایران، رخداد انقلاب اسلامی ایران مقطعی قابل توجه است. چراکه در این دوران علاوه بر تحولات محتوایی شاهد تغییرات فرعی نیز در این هنر بوده‌ایم.
احیای قالب‌های سنتی بخصوص موج توجه به رباعی و بعد از آن غزل و تغییراتی که در نوع نگرش به قالب‌ها توسط شاعران ایجاد شد، یکی از مهم‌ترین تحولاتی است که در این بررسی باید مورد توجه قرار گیرد. در این نوشتار، دلایل و نتایج این رویکرد دوباره به قالب‌های سنتی مورد بررسی قرار گرفته است.
این موضوع که تعیین‌کننده بسیاری از انواع هنری در موضوع و زبان و شکل، روند تاریخی و حکومت‌ها در طول تاریخ بوده‌اند بر اهالی فن پوشیده نیست، همان گونه که در ادبیات فارسی ایران اگر نیم‌نگاهی به مسیر شعری داشته باشیم، شاهدیم که دوره‌هایی مثل سامانیان و سلجوقیان حرف اول از آن قصیده و پس از حمله مغول و رواج سبک عراقی بار اصلی شعری بر دوش غزل و سپس مثنوی و قالب‌های دیگر و در سبک هندی غزل و قصیده و مثنوی بوده است.
در شعر دوران مشروطه غزل، قصیده، مثنوی‌ و مستزاد در موازات هم و دوره پهلوی برخی قالب‌های سنتی مثل غزل، قصیده و مثنوی و در کنارش به شکل قابل توجهی نیمایی و آرام آرام قالب سپید قابل طرح‌اند.
کلام پیش، بستر بحثی است در بررسی عواملی که پس از انقلاب ۵۷ توجه و نگرش شاعران رشد یافته در دامن این برهه زمانی را به سنت‌های پیشین ازجمله انتخاب قالب‌های کهن و تجربه شده ادبیات شعری سوق داد.
آنچه که در یک حکومت، تعیین‌کننده خط‌مشی فکری و زبانی هنرمندان می‌شود، همان خط مشی‌هایی هستند که حکومت بر پایه آنها استوار است. استواری حکومت جمهوری اسلامی بر ارکان دین، حفظ فرهنگ خودی، حفظ ارزش‌ و سنت‌های پذیرفته شده گذشته، احترام به پیروی از شخصیت‌های تا حد تقدس ادبی، وحدت ملی و رویگردانی از محصولات وارداتی غرب نهاده شده است.
همین پایه کافی است تا شاعران از قالب‌های تجربهشده که قبلا نمره قبولی گرفته‌اند استقبال کنند و با توجه به این که در دو دهه آغازین انقلاب بستر زمانی آن گونه نبود که فرصت و مجال تجربه‌گری وجود داشته باشد، پذیرش تجربه شده‌ها به جای تجربه‌های جدید می‌توانست در نیل به اهداف موثر باشد.
● چرخش عقربه به سمت گذشتگان
حال ارکان اشاره شده را بازخوانی کنیم.
فرهنگ خودی همان است که هزاره اول تاریخ ادبی با آمیزش ارزش‌ها و سنت‌ها به وجود آمده بود. در ۱۰۰۰سال گذشته منهای ۲۵۰ سال آغازین ایران که شاهد آثار برجسته ادبی نیستیم برگ برنده از آن چند قالب شعری است؛ غزل، مثنوی، دوبیتی و رباعی و قصیده و شاه این صفحه شطرنج قالب غزل بوده است. بی‌تعصب و رها از هر گونه علقه شعری و شغلی باید اعتراف کرد که قهارترین این شطرنج‌بازان مثل نیما، اخوان و فروغ و سهراب و شاملو قادر به مات کردن این قالب نبودند هر چند به نظر می‌آید که سعی بر کیش کردن آن نموده و گاه توفیق نسبی نیز کسب کرده‌اند.
مقصود این است در پی توجه جمهوری اسلامی به فرهنگ و سنت‌های گذشته خواه‌ناخواه توجه شاعران علاقه‌مند به این نظام را به سمت این نگرش می‌کشاند.
عامل دیگر رویکرد شاعران به قالب‌های سنتی، چرخش عقربه شکل شعری به سمت شاعران جاودانه گذشته مثل سعدی، فردوسی، مولوی و حافظ است که شعرشانپر از درونمایه‌های انسانی و اخلاقی و عرفانی است.
شعائر جمهوری اسلامی با این درونمایه‌ها سازگاری و همخوانی داشت و در پی خود جرات و خواستاری شاعران را به آن شکل بیانی تقویت می‌کرد.
● دعوت به همباشی و پرهیز از پراکندگی
وحدت و هم بودگی و دعوت به این همباشی در اوایل انقلاب و حتی تا امروز نیازمند فرم و شکلی بود که قادر باشد پراکندگی را مانع شود و کنار هم بودن را با تاثیرگذارترین قالب به دست آورد.
تجربه نشان داده است حداقل در کشور ما، قالب‌هایی که دارای یک نظم و انضباط شکلی بوده‌اند در گردهمایی مخاطب موثرترند.
نقل است به مضمون از دکتر شفیعی کدکنی که شعر سپید نمی‌تواند در ایران دوام بیاورد یا حداقل پیشرو قالب‌های سابقه‌دار ما شود، چون مردم ایران و مشرق زمین انسان‌های خونگرمی هستند و عاطفی، جمع بودن و با هم بودن را دوست دارند، قالبی که می‌تواند این حلقه همایشی راحفظ کند قالبی است که دارای نظم و تناسب و شکل بیرونی مدونی باشد مثل غزل، مثنوی، دوبیتی و... .
قالب سپید چون از این مولفه‌ها فاصله دارد و نوعی پراکنده‌گویی و پراکنده‌نویسی در خور دارد نه‌تنها عامل وحدت نمی‌شود بلکه مخاطب را پراکنده می‌کند.
در دو دهه اول انقلاب این وحدت چشمگیر بود به همین جهت قالب‌های سنتی بازارش گرم‌تر بود.
از عوامل مهم و غیرقابل انکار واکنش انقلابیون چه اهالی حکومت و چه هنرمندان انقلاب و مردم برابر محصولات غیرخودی بود. بسیاری در آن دوره حتی تا هم‌اکنون بر این باور بودند که شعر نو چه نیمایی و چه سپید رهاورد غرب و بیگانه است. این واکنش به خودی خود در دوره‌هایی که تمام شعارها علیه بیگانگان چه غرب و چه شرق بود و دوره بریدن از اغیار، طبیعی است که قالب‌های غیرداخلی مورد استقبال واقع نگردد و شاید شاعران مطرح شعر نو حتی مورد بی‌مهری نیز قرار می‌گرفتند.
● سریع‌ترین واکنش با قالب‌های آشنا
یکی از دلایلی که شاعران نسل انقلاب را در جاده شکل سنتی شعر انداخت، اتفاقات متوالی و بسیار تاثیرگذار انقلاب و پس از آن است.
هر انقلاب برای پیروزی و وارد‌‌ساختن ضربه‌های عاطفی به طرفداران و مردم و حتی ضربه‌های مخالف به دشمن سریع‌ترین بیان را انتخاب می‌کند: عباراتی موجز در عین حال موزون و مقفی را.
پذیرش ‌در ‌انتخاب قالب‌های ‌کهن ‌نه‌ تنها در‌جنگ‌ که‌ تا امروز حتی‌نمودار بلند‌تری نسبت ‌به قالب‌های جدید دارد؛ ‌کنگره‌های دفاع‌مقدس ‌نشان‌ از این ‌حکم ‌دارد
می‌بینیم شعارهای اول انقلاب هم وزن دارند هم قافیه و هم ایجاز، این شاخصه‌ها در فکر و ذهن و زبان مردم بویژه شاعران ته‌نشین شده بود.
اگر سروده‌های پس از پیروزی انقلاب که شعرهای این برهه حساس اغلب بر دوش حمید سبزواری است بازنگری شود به این نتیجه می‌رسیم این اشعار به خاطر وزن و شکل بیرونی‌اش تاثیرگذار بود (به اضافه موضوعاتش)‌، آنهایی که در آن دوره حضور داشتند هرگز فراموش نکرده‌اند این شعر سبزواری را: آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو/ خون جوانان ما می‌چکد از چنگ تو.
در پی پیروزی و آن همه هیجانات و رشادت‌ها و شهادت‌ها و بی‌قراری‌ها، جنگ ۸ ساله آغاز می‌شود جنگ و مبارزه و حمله و دفاع مسلما قالب خودش را می‌طلبد، تصور کنیم رستم و سهراب واسفندیار و... در شاهنامه با شعر آزاد تصویر می‌شدند چه رسد به دوره جنگ که قرار است قیصر امین‌پور و سیدحسن حسینی در جبهه حضور داشته باشند و شعر هم بگویند، پرویز بیگی و سیدضیاء شفیعی برابر دشمن بایستند و شعر هم بگویند، در چنین هنگامه‌هایی انتخاب شکل کار شعری دست شاعر نیست بلکه خود قالب انتخابگر است.
انس و پذیرش در انتخاب قالب‌های کهن نه تنها در جنگ که تا امروز حتی نمودار بلند‌تری نسبت به قالب‌های جدید دارد؛ شعرهای موجود در کنگره‌های دفاع مقدس نشان از این حکم و نظر دارد.
البته قالب‌های نو مثل سپید و اندک‌ نیمایی‌ها با موضوعات اجتماعی و تا حدودی دفاعی و... از بسامد قابل توجهی در سال‌های اخیر برخوردار است که بررسی این وجه شعری خود موضوعی جداگانه بوده، بسیار پراهمیت و قابل تحسین!
● دیگر تجربه‌ای برابر خود تجربه‌ای!‌
چون بحث از قالب است بنابراین به محتوا و مضمون که شاعران تجربه جدیدی را تجربه می‌کردند و بی‌تقصیر از دیگران کاری نداریم، اما یقینا شاعران نسل انقلاب در «ناگهان»ی قرار گرفته بودند که فرصت هرگونه تجربه‌گری را از آنان گرفته بود.
در قالب البته، زمان آزمون و خطا نبود، می‌بایست در کم فرصتی پیش‌آمده حرف‌ها به بهترین نوع شکلی گفته می‌شد و آن هم شاعران جوانی که بعضا تازه کار بودند اما بعد‌ها در بستر آماده انقلاب درخشیدند و صد البته که همواره مدیون این واقعه خواهند بود بنابراین در آن ناگهان ناگهانی، تنها‌ کاری که می‌توانست دستگیر باشد، استفاده از قالب‌هایی بود که سال‌ها سربلند از تجربه‌های گذشتگان بیرون آمدند و دیگر هیچ نگرانی و دلهره‌ای برای نپذیرفتن یا عدم نفوذ در انتخاب این قالب‌ها نبود.
این حاکمیت تا چند سال پس از جنگ در قالب و شکلی شعری وجود داشت ولی همان شاعران رفته‌رفته برابر قالب‌های حاکم بر شعر عقب‌نشینی کردند و نگاهی به قالب‌های آزاد نیز پیدا کردند حتی به سمت زبان محاوره در شکل ترانه نیز رفتند.
قیصر در کنار قالب‌های سنتی به نیمایی و سپید نیز روی خوش نشان داد و تا حدودی توانست در این دو شکل موفقیتی کسب کند بخصوص شعرهای نیمایی او مورد توجه قرار گرفت. سید حسن حسینی کتاب دومش را با موضوعی متفاوت اما در فرم شعر سپید ارائه داد.
سلمان هراتی نیز به قالب‌های گوناگون چه سنتی و چه نو روی آورد و سروده‌هایش با عمر اندک جایی برای خود به دست آورد.
و شاعران دیگری نیز که ابتدا قالب‌های سنتی را جدی‌تر گرفته بودند رفته‌رفته به این سمت نیز گرایش پیدا کردند علی معلم، پرویز بیگی‌حبیب‌آبادی،دکتر غلامحسین عمرانی، قزوه که به ترانه‌سرایی ختم شد و عبدالجبار کاکایی نیز همین‌گونه. سیدضیاءالدین شفیعی که به قالب سپید روی خوش نشان داد و دیگر‌انی چون مرتضی نوربخش، محمدرضا مهدی‌زاده و... .
در این مورد می‌توان بحثی دیگر را گشود و دلایل انعطاف‌ یا انحراف یا این شاعران را که ناگهان از زبان استوار و شکلی سنتی پخته‌تر به سپید‌های ساده و ابتدایی و ترانه‌سرایی درغلتیدند مورد تحلیل و بررسی قرار داد و حتی آسیب‌شناسی در روند شعر این شاعران را با ارائه مستند دلایل و شواهد بررسی نمود، باشد تا شاید!
علی آبان افتلتی
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید