یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


به ما مربوط نیست


به ما مربوط نیست
«اینها برداشته اند کتاب مرا که وسیله ارتزاق من است، بدون اجازه من و بدون آنکه هیچ قراردادی با من ببندند، ترجمه و چاپ کرده اند. حق من در ایران ضایع شده است و مطمئن باشید به محض آنکه برگردم ایتالیا، مترجم و ناشر کتاب را به دادگاه بین المللی خواهم کشاند.»۱
جملاتی را که خواندید، سال ۱۳۵۲ زمانی که اوریانا فالاچی، روزنامه نگار و نویسنده برجسته، از ایتالیا به ایران سفر کرده بود، در واکنش به ترجمه و چاپ کتاب «زندگی، جنگ و دیگر هیچ»۲ بدون اجازه خودش گفته بود. رعایت نکردن حق کپی رایت در ایران اما در تمام این سال ها ادامه داشته است. ابتدای سال جاری در مراسم پایانی جایزه ادبی روزی روزگاری، جان بارت نویسنده صاحب سبک امریکایی متن اعتراضی فرستاد نسبت به ترجمه و انتشار نخستین رمانش «اپرای شناور» که باز هم بدون اجازه نویسنده اش به فارسی ترجمه و منتشر شد. اینکه چرا ایران در این سال ها اقدامی برای پیوستن به قانون کپی رایت جهانی نکرده است، دلایل گوناگونی دارد که در تمام این سال ها در مطبوعات و محافل ادبی به آن پرداخته شده اما نتیجه یی دربرنداشته است. مشکلات حقوقی، شرایط فرهنگی و نیز موانع اقتصادی مواردی هستند که می توان به آنها اشاره کرد.
□□□
● کپی رایت برگ برنده یی برای ناشر ایرانی؟
با اینکه ایران به کنوانسیون های بین المللی کپی رایت در جهان ملحق نشده، اما ناشرانی هستند که به صورت مستقل امتیاز ترجمه و انتشار برخی کتاب ها را از ناشران اصلی آنها و نویسنده هایشان گرفته اند. افق، مرکز، ققنوس، نیلوفر و چشمه برخی از این ناشران هستند که کتاب هایی در حوزه های ادبیات داستانی و اندیشه را با رعایت حق کپی رایت در ایران ترجمه و منتشر کرده اند. با در نظر گرفتن این اقدام ها، این سوال به وجود می آید که سود ناشر از این کار، در شرایطی که می تواند هزینه یی به ناشر اصلی و مولف نپردازد، چیست؟ «مثلاً برادرم» نوشته اووه تیم یکی از کتاب هایی است که نشر افق با خرید امتیاز ترجمه و نشر در ایران، آن را با برگردان فارسی ً محمود حسینی زاد منتشر کرده.
حسینی زاد درباره روند رعایت حق کپی رایت و نفع ناشر در رعایت این قانون می گوید؛ «این کار ظاهراً خیلی سخت نیست و ناشران خارجی خیلی راه می آیند. زمان انتشار کتاب «این سوی رودخانه اودر» ناشر با انتشارات اصلی تماس گرفت و بعد من با خود نویسنده اش مذاکره کردم و آنها اجازه دادند. هزینه مالی این کار زیاد نیست. مثلاً من یک انتشارات آلمانی را می شناسم که در ازای حق کپی رایت کتابش ۲۰ ، ۳۰ جلد از ترجمه فارسی آن کتاب را خواسته است. یا حتی برخی ناشران در آلمان پیشنهاد کمک مالی هم داده اند. من تجربه خودم را می گویم که آلمانی ها سختگیری نمی کنند. مثلاً برای کتاب های دورنمات، ناشرش فقط گفت چند جلد کتاب برایشان بفرستیم که در بایگانی خودشان داشته باشند و قراردادی هم برای این کار امضا نشد. برای ناشر ایرانی هم به هر حال پرستیژی برای شرکت در نمایشگاه های خارجی است چون در این نمایشگاه ها، ناشران کتاب هایی را می توانند عرضه کنند که کپی رایت داشته باشد بنابراین ارتباط بین المللی بین ناشران ایجاد می شود.»
این مترجم با اشاره به نقش ارتباطات شخصی در طی کردن این روند می گوید؛ «ارتباطات شخصی موثر است. آنها برخلاف خود ما، بر کار ما اشراف کامل دارند. نمایندگان نمایشگاه فرانکفورت هر سال در نمایشگاه کتاب تهران شرکت می کنند، ناشرها را می شناسند و فارسی بلد هستند.»
کاوه میرعباسی مترجم نیز معتقد است رعایت کپی رایت در ایران برای ناشر هیچ مزیت و سودی از نظر مالی ندارد؛ «برخی ناشرها، مثل افق یا ققنوس صرفاً از نظر اخلاقی این کارها را می کنند. این کپی رایت مزیتی ندارد. و ناشر از نظر اعتبار خودش فقط رعایت می کند. برای ناشر هیچ نفعی ندارد. مثلاً کپی رایت همین کتاب آخر پل استر (سفر در اتاق کتابت) را نشر افق دارد و کسی نمی تواند مانعش شود و می بینید که چند ترجمه متفاوت از آن شده بدون رعایت اصول کپی رایت بنابراین تا وقتی ما عضو نشویم هیچ اتفاقی نمی افتد. رعایت این قانون برای ناشران حق و امتیازی ایجاد نمی کند. روزی که ایران به قانون کپی رایت بپیوندد، می توانیم سود ببریم.»
میرعباسی در صحبت هایش به ترجمه های متعدد از یک اثر در ایران اشاره می کند؛نکته یی که سهیل سمی مترجم «اپرای شناور» نیز نسبت به آن معترض است؛ «کپی رایت بیشتر از اینکه فی نفسه بخواهد ضرر داشته باشد، بستگی به نوع مدیریت ما دارد. کپی رایت باید تصویب بشود و اثری از یک نویسنده خوب بیاید، یک ناشر بگیرد و به مترجمی بدهد و خوب هم ترجمه بشود که دست بقیه مترجم ها هم بسته شود چون در حال حاضر از یک کتاب چندین ترجمه می شود که برخی از آنها ترجمه های واقعاً بدی هم هستند.»
سهیل سمی درباره سود ناشر از رعایت قانون کپی رایت می گوید؛ «رعایت کپی رایت قاعدتاً باید سودی برای ناشر دربرداشته باشد ولی با توجه به شرایط اقتصادی نشر در ایران نمی شود گفت به طور قطع سود دارد. برای خارجی ها عجیب است که ما در ایران کپی رایت نداریم، مثل اعتراض جان بارت به ترجمه من از اپرای شناور. نشر ققنوس سر بعضی کتاب ها برای رعایت ادب این کار را کرده و مبلغ جزیی هم فرستاده است. مشکل اینجاست که اگر کپی رایت تصویب بشود، یک ناشر حق کپی رایتی که باید بدهد ۴ ،۵ برابر پولی ا ست که برای چاپ باید بپردازد. اما نویسندگان غربی ناشران شرقی و ایرانی را می شناسند که با مبلغی ناچیز رضایت می دهند چون آنها نیازی به این درآمدها ندارند. با خارجی ها بهتر می توان کنار آمد ولی در ایران بلبشو است و با این وضعیت بودن کپی رایت همان قدر مضر است که نبودنش هست. مسوولان باید کار تحقیقاتی درست و حسابی انجام بدهند و اگر قانون را پذیرفتند، همه جوانبش را باید از پیش در نظر گرفته باشند.»
● معضلی به نام قیمت کتاب و تعداد تیراژ
سال های زیادی است که قیمت کتاب های غیردرسی در ایران رشد چندانی نداشته است. عوامل زیادی هم در آن دخیل هستند که از میان آنها می توان به قدرت پایین خرید اقتصادی و مشکلات زیربنایی فرهنگی اشاره کرد که نتیجه اش حضور کمرنگ کتاب در سبد خرید خانواده هاست. تیراژ کم و تقریباً ثابت کتاب نیز در کنار سرانه پایین مطالعه در میان مردم نشان از همین نکته دارد. این شرایط اما در کشورهای دیگر وجود ندارد. در اروپا و امریکا تیراژ یک کتاب داستانی مثل ایران نیست و همین موضوع می تواند محل این پرسش باشد که ناشران ایرانی با ناشران خارجی چطور بر سر اختلاف تیراژ و قیمت کتاب کنار می آیند؟
امیر حسین زادگان مدیر انتشارات ققنوس در آذر سال ۸۳، در گفت و گویی با ایلنا در این باره گفته است؛ «هرچند گرفتن حق کپی رایت هزینه بسیاری نظیر نامه نگاری های فراوان به زبان انگلیسی، صرف وقت، هزینه های پستی و حتی هزینه های سفر به خارج از کشور، پرداخت مبلغ مورد نظر فروشنده و... را دارد اما متاسفانه بعد از این حقی که برای ناشر ایرانی به دست می آید، نه سود مالی در پی دارد و نه حتی امتیاز محسوب می شود. ناشر ایرانی به هیچ وجه صلاح نمی داند قیمت کتاب را افزایش دهد و این یعنی تا همیشه بستانکار ماندن هزینه های کپی رایت در تراز مالی ناشر ایرانی. از سوی دیگر به رغم اقدام یک ناشر خاص برای خرید امتیاز انتشار کتاب در ایران، با توجه به رسمیت نداشتن قانون کپی رایت در ایران هر ناشر دیگری می تواند کتاب را منتشر کند. ناشران دارنده کپی رایت معمولاً به نیمی از مبلغ اندک بابت کپی رایت راضی می شوند و ناشر ایرانی هنگام مذاکره با آن در مقابل خواسته های منطقی شان باید مدام از ناچیز بودن تیراژ کتاب و قیمت پایین آن بگوید و این به هیچ وجه خوشایند نیست. در این میانه موفقیتی اگر برای ناشران ایرانی حاصل می شود بیشتر به دلیل دوستی و در مجموع حاصل رابطه است و بدیهی است که تا کاری در چارچوب ضابطه تعریف نشود، قابل تکیه نیست.»
کاوه میرعباسی نیز معتقد است برخی به اشتباه گمان می کنند خرید امتیاز نشر یک کتاب در ایران، منجر به افزایش قیمت آن کتاب در بازار می شود؛ «بعضی ها تصور می کنند با رعایت کپی رایت قیمت کتاب ها بالا می رود ولی این طور نیست. قیمت و تیراژ کتاب در ایران نسبت به غرب پایین است و ناشران هزینه زیادی نمی پردازند. قیمتی که من از ناشران شنیده ام، زیر هزار دلار بوده است که این مبلغ خیلی بالا نمی رود. پنج تا شش درصد فروش در کشوری که ترجمه کرده باید پرداخته شود و خیلی مواقع چون مبلغ کم بوده، نویسنده حقش را از نظر مالی بخشیده. مزایای پیوستن به کپی رایت خیلی زیاد است و وجهه و اعتبار ناشران در ایران را بالا می برد. رعایت نکردنش اما تعدی به حق دیگران است.»
● ممیزی؛ مانعی بر سر راه پیوستن به کپی رایت
بسیاری از نویسندگان ایرانی و خارجی معتقد هستند کم کردن حتی یک سطر از یک داستان یا رمان می تواند به کل ساختار آن لطمه بزند. همان طور که برخی از نویسندگان متعهد ایرانی نیز در گزارشی که چندی پیش در «اعتماد» با عنوان «ممیزی کتاب در محاق» منتشر شد، در این باره نظر دادند. با این حال نویسنده ایرانی شرایط حاکم بر انتشار کتاب در ایران را می شناسد و همه جوانب آن را پذیرفته است. اما از نویسنده یی که ایرانی نیست و با شرایط فرهنگی کشور نیز آشنایی ندارد، می توان انتظار داشت که با دخل و تصرف در کتابش به راحتی کنار بیاید؟ در این باره نظرات متفاوتی وجود دارد.
کاوه میرعباسی معتقد است نویسندگان خارجی فضای ایران را می شناسند؛ «از نظر ممیزی مشکلی نیست. گاهی کتاب های خارجی از زبان اصلی شان، به زبان انگلیسی ترجمه می شوند و در فرآیند این ترجمه بخش هایی ممکن است حذف شود چون درک آن برای خواننده انگلیسی زبان ساده نیست. نویسنده ها محدودیت ها را در کشورهای مختلف درک می کنند و حتی بعضی نویسنده ها را می شناسم که خودشان موارد ممیزی را پیشنهاد می کنند یا بخش هایی را به جای قسمت های مشکل دار، جایگزین می کنند و مشاوره می دهند. به هر حال می دانند که هر کشوری ویژگی های فرهنگی خودش را دارد.»
سهیل سمی اما در پاسخ به این پرسش و واکنش نویسندگان خارجی درباره ممیزی آثارشان در ایران می گوید؛ «به مورد خوبی اشاره کردید. برای آنها عجیب است چون نمی فهمند چرا باید مثلاً دو صفحه از کتاب شان حذف شود و سر این جور چیزها اصلاً کنار نمی آیند. از نظر آنها حذف یک جمله هم می تواند به اثر خدشه وارد کند. البته من درباره ممیزی های با اصول و قاعده حرف می زنم و وای به حال ممیزی هایی که بدون دلایل منطقی به طور سلیقه یی اعمال می شود.
من فکر می کنم وقتی رشته اول خشت کج گذاشته شود، دیگر نمی توان آن بالا دیوار را صاف کرد و این اتفاق تحول عظیمی را می طلبد. اگر رج اول صاف چیده نشود، هرکاری که می کنیم به نتیجه یی منفی منجر می شود مثل آلودگی تهران که دیگر نمی توان کاری اش کرد.»
● رعایت کپی رایت از منظر حقوقی
دلایل نپیوستن به قانون بین المللی کپی رایت را می توان از منظر حقوقی نیز بررسی کرد و به عواقب آن نیز پرداخت. یکی از پیامدهای منفی می تواند پایمال شدن حق مولف به صورت دوطرفه باشد. کامبیز نوروزی حقوقدان درباره مسائل حقوقی کپی رایت توضیح می دهد؛ «در قانون اساسی، قانون حقوق مولفان و مصنف ها را داریم که قدیمی و مال پیش از انقلاب است. به دلیل آنکه به کنوانسیون های بین المللی کپی رایت ملحق نشدیم، مقررات بین المللی کپی رایت در مورد ایران جاری نیست بنابراین اگر اثری در ایران بدون مجوز منتشر شود، مسوولیتی متوجه تکثیرکننده نیست. در خارج هم اگر کتاب ایرانی بدون اجازه ترجمه و منتشر شود، مسوولیتی برعهده بهره بردار نیست.»
او در پاسخ به این پرسش که در این صورت آیا نویسنده خارجی می تواند به طور قانونی شکایت و اعتراض کند، می گوید؛ «چون ایران به کنوانسیون بین المللی ملحق نشده است، هیچ شکایتی از طرف نویسنده خارجی ضمانت اجرایی ندارد.»
این حقوقدان اما درباره ضرورت داشتن یا نداشتن پیوستن به کنوانسیون بین المللی کپی رایت نکته یی را مطرح می کند؛ «طرح پیوستن به این قانون را مجلس باید تصویب کند ولی در مورد ضرورت یا عدم ضرورت الحاق به این کنوانسیون ها بحث و تردید کارشناسی وجود دارد. از نظر فرهنگی هنوز معلوم نیست که پیوستن به این کنوانسیون ها به نفع ایران است یا نه. بحث بر سر این است که آیا با الحاق ایران به این کنوانسیون ها هزینه کالاهای فرهنگی خارجی در ایران خیلی گران می شود؟ یعنی کتاب به ۴۰ ، ۵۰ هزار تومان برسد. این شائبه در مورد فیلم و موسیقی و... هم همین طور است. به نظر من استدلال های موافقان الحاق، استدلال های محکمی نیست.»
مریم مهتدی

پی نوشت ها
۱- روزنامه کیهان، ۵ مهر ۱۳۵۲
۲- زندگی جنگ و دیگر هیچ، ترجمه لیلی گلستان، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۱
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید