شنبه, ۲۶ خرداد, ۱۴۰۳ / 15 June, 2024
مجله ویستا


چالش های سرمایه گذاری در کشورهای تولیدکننده نفت


در این دوره شاهد ظهور بزرگ ترین تصور غلط درباره بحث های مربوط به نفت بودیم. براساس این تصور غلط كه در مارس 1999 در نشریه اكونومیست مطرح شد، پیش بینی شده بود درآینده تولید نفت در جهان، بسیار افزایش خواهد یافت و جهان شاهد عرضه نفت با قیمت نازل خواهد بود. تولید نفت خام در حال حاضر روزانه 66 میلیون بشكه در روز است. بازارهای جهانی نفت از این ماده سرشار است و به نظر می رسد چنین باقی خواهد ماند (نشریه اكونومیست، مارس 1999، جلد35، شماره 9/81، صفحه 19). با توجه به وجود این نوع بدبینی درباره تقاضا برای نفت در بازارهای جهانی، به نظر می رسید هرگونه افزایش سرمایه گذاری در تولید بالادستی نفت و افزایش ظرفیت پالایش آن دیوانگی محض است.بازار نفت در دو سال گذشته شاهد تغییرات فراوانی بوده است. در سال 2003 قیمت های نفت به شدت افزایش یافت و این روند در سه ماه دوم سال 2004 نیز ادامه یافت. در اوت 2004 قیمت نفت در بازارهای آمریكا به بالاترین حد خود یعنی هربشكه 47 دلار رسید. اما این روزها برخلاف پیش بینی نشریه اكونومیست در مارس 1999، جهان از نفت فراوان و ارزان سخن نمی گوید، بلكه از افزایش شدید قیمت آن و توان اوپك در برآورده كردن نیاز روبه رشد بازارهای جهانی نفت نگران است. بنا به نوشته بولتن «چشم انداز بین المللی انرژی در سال 2004» كه وزارت امور خارجه آمریكا آن را منتشر می كند، پیش بینی می شود تولید نفت جهان از 77 میلیون بشكه در روز در سال 2001 به 121 میلیون بشكه در روز در سال 2025 افزایش یابد كه رشد سالیانه، معادل 9/1 درصد خواهد بود. بخش اعظم افزایش تقاضا برای نفت در آمریكا و كشورهای درحال توسعه آسیا و به طور عمده چین، صورت خواهد گرفت. بنابراین، مشاهده می شود «بدبینی» درباره تقاضا برای نفت جای خود را به «خوش بینی» داده است.افزایش كنونی قیمت نفت برخطرهایی كه از ناچیز بودن ظرفیت تولید نفت جهان در مقایسه با تقاضا برای این ماده خام در بازارهای جهانی وجود دارد، تاكیدكرد. وزارت امور خارجه آمریكا در بولتن اخیر خود برآورد می كند كه مازاد ظرفیت تولید كنونی در پایین ترین سطح خود در سه دهه گذشته قرار دارد. در چنین شرایطی هرگونه اختلال در عرضه نفت كه از درگیری های عراق یا توقیف دارایی های شركت یوكاس ناشی می شود، می تواند افزایش قیمت های نفت را در پی داشته باشد. وضعیت كنونی بازار نفت توجه دلالان نفتی را نیز به خود جلب كرده است. تجار نفت از اختلال های احتمالی كه می تواند از حمله به تاسیسات نفتی در عربستان سعودی، عراق یا هرنقطه دیگر خاورمیانه ناشی شود، به شدت نگران هستند. سوداگران نفتی به توانمندی اوپك در برآورده ساختن نیازهای بازار نفت در آینده تردید دارند، زیرا بازارهای جهانی نفت دریافته اند كه اوپك در چنین شرایطی نمی تواند كاری انجام دهد و توان كنترل قیمت های نفت را ندارد.آنچه كمتر شناخته شده، این است كه با مازاد ظرفیت متزلزلی كه اوپك در اختیار دارد به موضع و قدرت اوپك آسیب می رساند و به ویژه نقش عربستان سعودی را به عنوان بزرگ ترین تولید كننده نفت دنیا كم رنگ تر می سازد. هنگامی كه ظرفیت مازاد تولید اوپك كمتر از تقاضای جهانی نفت باشد، این سازمان دیگر نمی تواند به هنگام افزایش قیمت های نفت، بر آنها تاثیر گذارد. در گذشته اوپك، به ویژه عربستان سعودی، می توانستند با افزایش تولید نفت، بهای آن را كنترل كنند، اما ریاض اخیراً اعلام داشته است انجام چنین كاری بسیار پرهزینه است. رخ دادها و حوادث اخیر این واقعیت را برجسته تر ساخته اند. در ماه های اخیر، عربستان سعودی به گونه ای بی سابقه از اطمینان دادن به بازار و تحلیل گران نفت خودداری كرده است و تمایلی به افزایش تولید از خود نشان نداده است. باوجود این، اطمینان های ریاض به آرامش در بازار نفت نینجامیده است، زیرا هنوز تردیدهایی درباره مازاد ظرفیت نفت دربازار وجود دارد. بنابراین، برای كاستن از قیمت های نفت لازم است كه كشورهای بزرگ تولید كننده نفت در اوپك بر دو چالش عمده فایق آیند: اول، آنها باید مازاد ظرفیت كنونی را مدیریت كنند كه البته كاری بس دشوار است و دوم، به افزایش مازاد ظرفیت خود بپردازند؛ به گونه ای كه این مازاد ظرفیت همواره وجود داشته باشد. اگرچنین مازاد ظرفیتی وجود نداشته باشد، نقش برجسته اوپك در بازارهای نفتی جهان به شدت كاهش خواهد یافت.ترس ناشی از كمبود نفت سبب شده است مسئله سرمایه گذاری در حوزه های بالادستی در راس برنامه های سیاست گذاری قرار گیرد. امروزه در سراسرجهان شاهد آن هستیم كه از كشور عضو و غیرعضو اوپك و نیز شركت های بین المللی نفتی خواسته می شود كه ظرفیت تولید خود را افزایش دهند. برخی از ناظران و تحلیل گران نفتی كاهش كنونی ظرفیت تولید نفت را ناشی از كمبود سرمایه گذاری طولانی مدت در گذشته می دانند. به نوشته «چشم انداز بین المللی انرژی در 2004»، بولتن وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریكا، باروند كنونی افزایش مصرف نفت در جهان به تولید روزانه 44 میلیون بشكه نفت بیش از سطح كنونی نیاز داریم. با آن كه تولیدكنندگان اوپك در درازمدت همچنان بخش عمده ای از تولید نفت در جهان را به خود اختصاص خواهند، داد ولی در كوتاه مدت و میان مدت كشورهای غیرعضو اوپك نیز می توانند نقش مهمی در این بازار ایفا كنند؛ به گونه ای كه پیش بینی می شود تولید نفت از مناطق فلات قاره، به ویژه در خلیج مكزیك و آمریكای لاتین و آفریقای غربی افزایش یابد.

سرمایه گذاری در تولیدات بالادستی نفت
رویكرد سرمایه گذاری در صنعت نفت و ساختار آن چندان شناخته شده نیست. الگوی غالب برای تحلیل سرمایه گذاری، فاقد اصطكاك است كه در آن تصمیم ها در جهانی گرفته می شوند كه اطلاعات كامل است و تفاوت در طراحی، سرمایه گذاری و تولید جایگاهی ندارد. این الگوی فاقد اصطكاك اساس بسیاری از درخواست های تحلیل گران را مبنی بر افزایش سرمایه گذاری در تولید نفت برای رها ساختن بازار از فشار ناشی از قیمت های كنونی تشكیل می دهد. همچنین این الگو اساس آن چیزی محسوب می شود كه ناظران آگاه آن را یك معما نیز تلقی می كنند. به رغم افزایش شدید قیمت های نفت در چند سال گذشته، چرا بسیاری از كشورهای تولیدكننده نفت و شركت های بین المللی نفتی در افزایش سرمایه گذاری در زمینه تولید نفت تعلل كرده اند؟واقعیت صنعت نفت از این جهان فاقد اصطكاك، بسیار فاصله دارد. ظرفیت مازاد تولید اوپك نتیجه یك برنامه و طرح سرمایه گذاری نیست بلكه حاصل تحولات تاریخی است كه در دهه 1970 روی داد. امروزه چالشی كه فراروی كشورهای تولیدكننده نفت و به ویژه اوپك قراردارد، طرح برنامه زمانی برای ایجاد ظرفیت های جدید است؛ به گونه ای كه یك ظرفیت مازاد منطقی ایجاد شود ولی این مازاد ظرفیت نباید به گونه ای باشد كه سبب كاهش شدید قیمت نفت شود. اما برخلاف آنچه طرفداران جهان فاقد اصطكاك می گویند، برنامه ریزی برای چنین ظرفیت تولیدی چندان ساده هم نیست. بازار نفت تحت تاثیر مسائل پشتیبانی، فاصله میان برنامه های سرمایه گذاری و تولید، اطلاعات ناقص و نشانه های مبهم قرار دارد. این عوامل و تعامل میان آنها یك روند پیچیده تصمیم گیری را شكل می دهد كه می تواند نتایج نیمه خوش بینانه ای در پی داشته باشد. توجه نكردن به این مسئله نه تنها ما را در درك تصمیم های گرفته شده در زمینه سرمایه گذاری درگذشته، كه ساختار كنونی بازار نفت را شكل داده است، گمراه می كند، بلكه بر ارزیابی ما درباره الگوهای آینده سرمایه گذاری در زمینه تولید نفت نیز تاثیر خواهد گذاشت.برای درك نحوه تاثیرگذاری كارهای پشتیبان صنعت نفت بر تصمیم های گرفته شده در سرمایه گذاری برای تولید نفت توجه به مطالب زیرخالی از فایده نیست: اول، مشكل موسوم به كمبود سرمایه گذاری نه تنها در زمینه تولید نفت خام به چشم می خورد بلكه در زمینه ظرفیت پالایش، خطوط لوله و تاسیسات انبار نفت، عمومیت بیشتری دارد. این مسئله به معنای آن است كه حتی اگر كشورهای عضو و یا غیرعضو اوپك تولید نفت خام خود را افزایش دهند، گلوگاه هایی كه در پالایش و انتقال نفت و فرآورده های نفتی وجود دارند، سبب می شوند امكان افزایش تولید فرآورده های نفتی فراهم نشود و انتظارهای مشتریان برآورده نشود. از آن جا كه اوپك در زمینه شبكه های پشتیبان نفت در جهان كنترل زیادی ندارد، ضرورت دارد نوعی هماهنگی نزدیك درباره سرمایه گذاری میان كشورهای تولیدكننده و مصرف كننده نفت ایجاد شود تا گلوگاه های موجود در صنعت نفت از میان برداشته شوند و تولید فرآورده های نفتی مورد نیازمصرف كنندگان افزایش یابد.
دوم، گلوگاه های كنونی و كمبود ظرفیت تولید را نباید ناشی از ناكارآمدی و تصمیم گیری غیرمنطقی كشورهای تولیدكننده نفت در زمینه سرمایه گذاری در بخش نفت تلقی كرد. این وضع تا حدود زیادی به واسطه تحولات بازار نفت در دهه های 1980 و 1990 ایجاد شده است. در اوایل دهه 1980 كشورهای عضو اوپك، مازاد ظرفیت عظیمی را برای خود ایجاد كردند كه میزان آن حدود 14 میلیون بشكه در روز برآورد شده بود. وجود چنین مازاد تولیدی سبب شده بود كه كشورهای عضو اوپك، انگیزه ای برای سرمایه گذاری در زمینه تولید نفت نداشته باشند. اما كشورهای غیرعضو اوپك چنین مازاد ظرفیتی نداشتند و از این رو، به افزایش سرمایه گذاری در زمینه تولید نفت روی آوردند تا بتوانند تقاضای جهانی برای نفت را پاسخ گو باشند. آنچه كمتر شناخته شده، این است كه بازار نفت در اواسط دهه 1980 به نقطه عطف رسید؛ به گونه ای كه تقاضا برای نفت اوپك به تدریج روبه فزونی نهاد. در نتیجه، مازاد ظرفیت تولید اوپك روبه كاهش نهاد. كاهش مستمر مازاد ظرفیت تولید نفت باید این تفكر را ایجاد می كرد كه این روند رو به كاهش درنهایت سبب می شد كه مازاد تولید نفت به صفر برسد. برای این كه از پیش آمدن چنین وضعی جلوگیری شود، ضروری بود كه سرمایه گذاری در زمینه تولید نفت افزایش یابد تا از این رهگذر مازاد تولید نیز بالا رود. اما سوال این است كه چرا این سرمایه گذاری انجام شد؟عوامل بسیاری در این زمینه تاثیرگذار بودند.یكی از این عوامل، گسترش بدبینی درباره تقاضای نفت در بازارهای جهانی بود. جهان و به ویژه آژانس بین المللی انرژی افزایش تقاضا برای مصرف نفت را كم اهمیت توصیف می كردند و پیش بینی می شد كه كشورهای غیرعضو اوپك پاسخ گوی این افزایش تقاضا باشند. از آن جا كه بدبینی درباره تقاضا برای نفت با انتظارهای اغراق آمیز درباره ظرفیت تولید نفت كشورهای غیرعضو اوپك همراه شد، اوپك نیز انگیزه ای در سرمایه گذاری برای افزایش مازاد ظرفیت تولید نفت نداشت.بنابراین، تصمیم گیری درباره سرمایه گذاری نكردن در بخش های بالادستی نفت را می توان درچارچوب پارادوكس (تناقض) مطرح شده از سوی رابرت مابرو (Robert Mabro) توضیح داد: «غرب خواستار مازاد ظرفیت از سوی كشورهای عضو اوپك است، اما انتظار دارد كشورهای غیرعضو اوپك، پاسخ گوی افزایش تقاضا برای نفت باشند».گرایش «بدبینی» درزمینه تقاضا برای نفت در بازارهای جهانی تا چندی پیش همچنان رایج بود. افزون برآن، كاهش قیمت های نفت در سال 1998 و اوایل سال 1999 صنعت نفت را دچار ركود عمیق كرد و انگیزه كشورهای نفت خیز را برای سرمایه گذاری در زمینه تولید نفت از بین برد و سبب شد جذابیت طرح ها و پروژه های موجود در زمینه سرمایه گذاری در بخش نفت از بین برود. از این رو، می توان گفت گلوگاه های كنونی در زمینه تولید ظرفیت پالایش و ناكارآیی شبكه ها و لوله های انتقال نفت را كه سبب كاهش انعطاف پذیری سیستم تولید و عرضه نفت شده است، باید به طور عمده ناشی از كاهش قیمت نفت در سال های پیش، بدبینی طولانی مدت نسبت به تقاضا برای نفت و بازگشت اندك و ناچیز سرمایه دانست. ناچیز بودن سودسرمایه گذاری در بخش نفت در گذشته سبب شد وضعیتی وجود آید كه انگیزه برای سرمایه گذاری در بخش های بالادستی نفت وجود نداشته باشد. این نكته هم درباره كشورهای تولید كننده نفت و هم درباره شركت های نفتی بین المللی، مصداق دارد، زیرا شركت های نفتی بین المللی نیز در سال های اخیر میزان سرمایه گذاری خود در اكتشاف و تولید نفت را به میزان متنابهی كاهش داده اند.
سوم، ظرف پنج یا شش سال گذشته، بهای نفت بسیار نوسان داشته و چندان قابل پیش بینی نبوده است؛ در نتیجه سرمایه گذاران منتظر می ماندند تا اطلاعات جدیدی درباره شرایط بازار كسب كنند و آن گاه شروع به سرمایه گذاری كنند. از جمله اطلاعات مهمی كه این سرمایه گذاران به آنها توجه داشتند، وضعیت عرضه و تقاضای نفت از سوی كشورهای دیگر در بازارهای نفت بود. از آن گذشته، منتظر ماندن و افزایش ندادن تولید نفت به مراتب سودمندتر از آن بود كه سرمایه گذاری برای افزایش تولید صورت گیرد ولی تقاضایی برای مصرف نفت در بازار وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر، به نفع اوپك و شركت های نفتی بین المللی بود كه تولید نفت خود را افزایش ندهند تا تولید خود را بدون وجود تقاضای متناسب با آن بالا ببرند. مطمئناً سرمایه گذاری در بخش های بالادستی صنعت نفت سرانجام انجام خواهد شد. آنچه اهمیت دارد، زمان سرمایه گذاری و شرایط بازار در زمان نتیجه دادن سرمایه گذاری است.مشكل موجود در زمینه پیش بینی كمیت ها در صنعت نفت، سبب افزایش هرچه بیشتر ابهام ها در این حوزه شده است. در گذشته پیش بینی هایی كه نهادها و سازمان های بین المللی درباره عرضه و تقاضای نفت ارائه كرده اند، درست از آب درنیامده اند. پل هورسنل (Paul Horsnell) در تحلیلی كه در این باره ارائه داده است، یادآوری می كند كه تنها در سال های 2001 و 2002 میلادی در پیش بینی های گوناگونی كه درباره میزان عرضه و تقاضای نفت در سال 2003 صورت گرفت، میزان عرضه یك میلیون بشكه در روز بیشتر از میزان واقعی و میزان تقاضا 2 میلیون بشكه در روز كمتر از نیاز واقعی بازار اعلام شده بود كه دامنه اختلافی برابر سه میلیون بشكه در روز را نشان می دهد. این مسئله به معنای آن بود كه جهان به تولید نفت به میزان تولي
منبع : نمایشگاه بین‌المللی