سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

Fahrenheit/Indigo Prophecy


Fahrenheit/Indigo Prophecy
▪ سازنده Quantic Dream
▪ ناشر Atari
▪ سبک بازی Adventure
▪ تاریخ انتشار اکتبر ۲۰۰۵
▪ پلتفورم PC, PS۲, XBOX
▪ سطح بازی: متوسط
▪ درجه سنی: +۱۷
▪ زمان یادگیری: حدود نیم ساعت
▪ نقاط قوت:
فارنهایت کهنه ها را تازه کرده است. گویی سبک جدیدی آفریده است. اگر از بازی های صرفا اکشن و یا صرفا ماجراجویی و ... خسته شده اید. اگر به دنبال تنوع و نو آوری هستید. اگر گیم پلی تازه و جذاب می خواهید. اگر به دنبال داستان مهیج و شخصیت پردازی عمیق هستید. یکی از بهترین بازی های مدرن همه ی زمان ها را از دست ندهید.
▪ نقاط ضعف:
"فارنهایت کهنه ها را تازه کرده است. گویی سبک جدیدی آفریده است. اگر از بازی های صرفا اکشن و یا صرفا ماجراجویی و ... خسته شده اید. اگر به دنبال تنوع و نو آوری هستید. اگر گیم پلی تازه و جذاب می خواهید. اگر به دنبال داستان مهیج و شخصیت پردازی عمیق هستید. یکی از بهترین بازی های مدرن همه ی زمان ها را از دست ندهید.
جهشی به منظره های خوشرنگ و گشودن پنجره ای به تازگی، کاریست که سازندگان هنرمند فارنهایت انجام داده اند..."
اصولا حرکت در یک سبک مشخص، می تواند محدودیت ایجاد کند. سبک مشخص، تکلیف کسی را که در آن به آفرینش می پردازد مشخص می کند و چهارچوبیست برای نظم بخشیدن به محتوای اثر. اما سبک ها با ایجاد برخی محدودیت ها، خلاقیت و نوآوری را از سازنده میگیرند. بسیارانی برای رهایی از این مشکلات دست به آفرینش سبکی جدید میزنند و یا سعی می کنند با تلفیقی از سبک های موجود، جایگزینی (آلترناتیو) برای آنها ایجاد کنند که در عین استقلال، به طور کامل به سبک های قبلی وابسته نباشد و گویی آفرینش جدید صورت گرفته باشد. بازی "فارنهایت" نیز در مجموعه ی سبک های تلفیقی قرار میگیرد. در این بازی می توان نشانی هایی از سبک های "اکشن" ، "فکری و ماجراجویی" ، "نقش آفرینی" ، " شبیه سازی" و "ورزشی" را دید. حال برخی از این نشانه ها پررنگ تر و برخی کمرنگ تر هستند که در این بازی "اکشن" و "ماجراجویی" سبک های غالب هستند. بازی فارنهایت، پیش از هر چیز موجودیت خود را از هنر هفتم یعنی "سینما" وام دارد. فارنهایت علاوه بر اینکه سبک ها را تلفیق میکند، به ادغام هنر "سینما" و "بازی" نیز می پردازد. این ادغام تا آنجایی ست که عده ای برای معرفی گیم پلی بازی لفظ "گیم پلی سینمایی" را به کار می برند. در این بازی شما به نظاره ی فیلمی نشسته اید که ادامه ی آن به شما بستگی دارد و سرنوشت آن را شما رقم میزنید. از بزرگترین صحنه های اکشن گرفته تا ساده ترین کارهای روزمره زندگی در دست شماست. حال آنکه هیچ وقت از یک بیننده فراتر نخواهید رفت و هدایت گر کامل هم نخواهید شد. این تعادل بین بینندگی و هدایت گری، از نقاط قوت این بازی ست.
محوریت داستان فارنهایت بر مردی معمولی به نام "Lucas Kane" قرار دارد که اتفاقاتی غیر عادی در زندگی او پیش می آید.او در در شبی سرد و یخ بسته و در دمای غیر عادی و بی سابقه چندین فارنهایت زیر صفر، در دستشویی یک رستوران در شهر نیویورک، کنترل خود را از دست میدهد و با نیرویی که او را تسخیر کرده و بی اراده، مردی را در که در همان دستشویی قرار دارد با ضربات چاقو به قتل میرساند. پس از این جنایت، او اراده ی خود را باز می یابد و مات و مبهوت در برابر جسد مرد قرار می گیرد. لوکاس تصمیم به فرار میگیرد و به دنبال کشف حقیقت می رود. لوکاس متوجه می شود که توانایی های او از یک انسان معمولی فراتر است و اینک اوست که ناجی نسل انسان و کره ی زمین است. نیرو های ماورای طبیعی و موجودات بیگانه تصمیم به تسخیر جهان دارند اما لوکاس مانع بزرگی ست بر سر راه آنها.
یکی از بزرگترین نقاط قوت این بازی همین داستان عمیق و جذاب آن است که گیرایی بسیاری دارد و بیننده و بازیکن را به دنبال خود می کشد. این چنین داستان هایی دست کم در بازی های کامپیوتری کم یاب هستند. البته اگر فیلمی سینمایی این داستان را داشت، فیلم چندان موفقی نمی شد. همچنین داستان بازی در انتها کمی دچار مشکل می شود و ابهاماتی را نیز باقی می گذارد. برای بازی فارنهایت سه پایان متفاوت در نظر گرفته شده است که این پایان ها از اواخر بازی یعنی از مرحله ۴۰ به بعد رقم میخورند.
از نوآوری های جالب دیگر در این بازی، این است که تنها شخصیت اصلی بازی لوکاس نیست و در قسمت های بسیاری نیز باید هدایت دو شخصیت اصلی دیگر یعنی کاراگاه "Carla Valenti" و "Tyler Miles" را عهده دار شد. شما، هم جای قاتل فراری بازی می کنید و هم جای تیم دو نفره ایی که به دنبال قاتل است. این امر، نقش بازیکن را بسیار برجسته تر میکند و باعث احاطه او بر تمام زوایای بازی می شود. گویی او از یک بازیکن (بازی گر) فراتر می رود و شبیه کارگردانی می شود که به عمق ذهن بازیگر ها دسترسی دارد.
در بازی فارنهایت انتخاب و تصمیم گیری به موقع حرف اول را می زند. باید در آسان ترین و سخت ترین شرایط تصمیم گیری کرد. باید تصمیم بگیرید وقتی که در نقش تایلر هستید، با همسرتان شهر را ترک کنید یا به پرونده تان برسید؟ باید تصمیم بگیرید که وقتی در نقش لوکاس هستید، در جواب سوالات کارلا حقیقت را بگویید یا آن را کتمان کنید؟ و ... البته این تصمیمات تاثیر بنیادی بر روند داستانی بازی ندارند و راههای متفاوت موجود، همگی در نهایت به همان سه پایان گفته شده می رسند و این بازی بر خلاف خیلی از بازی های نقش آفرینی، ضعف از دست دادن قسمت هایی از بازی را ندارد. در بازی فارنهایت باید حواستان به حال روحی شخصیتتان نیز باشد و با انجام کار های مثبت سعی در شاد و سرحال و امیدوار نگه داشتن او کنید. در گوشه ی تصویر، شمایی از حالت روحی شخصیت وجود دارد. مثلا اگر لوکاس افسرده باشد و به حمام برود و دوش بگیرد و کمی تلویزیون نگاه کند، حال روحی خوبی پیدا میکند یا وقتی بیش از حد ذهن دیگران را بخواند (فکر خوانی و پیشگویی از قابلیت های لوکاس است) کابوس به سراغش می آید و حال روحی اش بد می شود. اینکه شخصیت شما خوشحال باشد یا افسرده و یا ...، بر روند بازی تاثیر نمی گذارد و تنها تاثیر آن این است که اگر به حال روحی شخصیتتان توجه نکنید، به شدت سرخورده می شود و بازی در همان جا به پایان میرسد و مجبورید از کمی پیشتر که بازی به طور خودکار ذخیره شده است بازی را مجددا آغاز کنید. همان طور که اشاره شد به تناسب سبک متفاوت، بازی از گیم پلی متفاوتی نیز بهره می برد که به گیم پلی سینمایی شهرت دارد. تمام اعمال بازی و تصمیمات شما، از طریق صفحه کلید و موشواره انجام میگیرد. تنها دکمه هایی که از روی صفحه کلید استفاده می شوند چهار دکمه جهت نمای اصلی و چهار دکمه جهت نمای فرعی که بر روی قسمت ماشین حساب صفحه کلید قرار دارند، هستند. کنترل حرکات شخصیت ها و اتفاقات، در بعضی قسمت ها مستقیما به دست بازیکن است و در بعضی قسمت ها به دست او نیست. در حالت اول مانند بازی های سوم شخص دیگر، با چهار دکمه جهت نما حرکت میکنید و به هر سویی که بخواهید میروید و با موشواره زاویه ی دوربین را تنظیم میکنید و یا با فشار دکمه ی Space به زاویه اول شخص میروید. نشانگر موشواره در صفحه بازی وجود ندارد. اما برای انجام اعمال مختلف و استفاده از وسایل، باید از آن استفاده کنید.به این صورت که وقتی عملی امکان انجام داشته باشد شکلکی مختص آن در بالای صفحه آشکار میشود و با نگه داشتن دکمه ی سمت چپ موشواره و حرکت به سمت جهتی که بر روی شکلک نشان داده می شود، عمل انجام می گیرد. در حالت دوم گیم پلی بازی دیگر چیزی دست شما نیست و تصمیم گیری و انتخاب شما نقشی ندارد و باید فقط به پیشبرد اتفاقات از قبل پیش بینی شده بازی بپردازید. در این قسمت بسیار به یک فیلم سینمایی روایی نزدیک می شوید و در عمل، نقش بیننده به خود می گیرید. گیم پلی به این صورت در می آید که دو شکل چهار جهتی (بالا، پایین، چپ، راست) که نماینده دو سری دکمه ی چهار تایی بر روی صفحه کلید هستند، وسط صفحه نمایش پدیدار می شوند و با روشن شدن هر کدام از این جهت ها باید دکمه مخصوص آن را روی صفحه کلید فشار دهید.به عنوان مثال با فشار چند دکمه لوکاس چندین پلیس را مضروب می کند و نسبت به انبوه ماشین های خیابان که به سوی او می آیند، به اصطلاح جاخالی می دهد و فرار می کند. یا مثلا وقتی که او در خلاف جهت باد حرکت می کند، باید بر روی صفحه کلید به سرعت دکمه های چپ و راست را بی وقفه فشار داد تا لوکاس مغلوب نیروی باید نشود. البته برای راحتی و لذت بردن کامل از این حالت گیم پلی، داشتن یک گیم پد خالی از لطف نیست.
البته این گیم پلی بی مشکل هم نیست. مثلا در بعضی صحنه ها آنچنان باید توجه به صحیح فشار دادن دکمه ها کرد که تمرکز بازیکن بر روی این موضوع، مانع از آن می شود که او در جریان تمام امور قرار بگیرد و بعضی اتفاقات از دید او دور می ماند.
بازی فارنهایت از هیجان و جذابیت بسیاری برخوردار است و در خیلی قسمت ها به یک فیلم/بازی دلهره آور تبدیل می شود. در قسمت هایی از بازی تصویر به چند تکه قسمت میشود که همزمان به صورت عرضی (و نه طولی) اتفاقات را نشان میدهد.به عنوان مثال در قسمتی از بازی کارلا (یا تایلر) در حال ورود به دفتر کار لوکاس برای بازجویی از او است. در همین حال شما در نقش لوکاس قرار دارید .تصویر دو تکه میشود .در یکی از آنها قدم های کارلا نشان داده می شود و در قسمت دیگر بازی در عهده شماست و باید قبل از رسیدن کارلا به اتاق کار لوکاس، تمامی سرنخ ها و آثار جرم را مخفی کنید که انجام این چنین کارهایی بسیار مهیج و لذت بخش است و تعلیق بسیاری را در بازی ایجاد می کند.
گرافیک محیطی بازی آن چنان درخشان نیست. اما عوامل دیگری چون طراحی بسیار دقیق شخصیت ها و حرکات آنها و هم چنین زاویه دید دوربین باعث موفقیت گرافیکی بازی می شوند. طراحی حرکات شخصیت ها به صورت Motion Capture (اتصال حسگرهایی به بدن انسان و ضبط حرکات آنها و نسبت دادن آنها به شخصیت های بازی.) می باشد که بسیار آنها را طبیعی کرده است.زاویه ی دید دوربین در مواقعی که بازی حالت سینمایی و روایی می گیرد بسیار درخشان است و یاد آور زاویه های به کار رفته توسط بازی سازان ژاپنی است و تفاوت زاویه ی دوربین به کار رفته توسط بازی سازان اروپایی فارنهایت و دیگر بازی سازان آمرکایی مشهود است. البته اشاره کنیم که زاویه دید دوربین در هنگامی که بازی حالت سینمایی ندارد کمی دچار مشکل می شود.
موسیقی و صداگذاری بازی از دیگر نقاط قوت این بازی است. چون بازی حالت سینمایی دارد، صداگذاری و موسیقی بازی نیز در حد استاندارد های فیلم های سینمایی قرار دارد و فراتر از صداگذاری یک بازی کامپیوتری است. آهنگ های بازی توسط Angelo Badalamentiساخته شده است. او آهنگ ساز فیلم های مختلفی چون "شاهراه گم شده" نیز هست. همچنین صدا گزاری شخصیت ها متناسب با شخصیت و فیزیک آنها می باشد و بسیار موفق و حرفه ای و در حد دوبله های پیشرفته از آب در آمده است. در قسمت های مهیج بازی نیز موسیقی سوار بر صحنه بازی می شود و در انتقال حس مورد نظر موفق عمل می کند. در عین حال بعضی موسیقی های بازی چندان دلچسب نیستند. بازی فارنهایت یک بازی طولانی نیست. اما یک فیلم/بازی طولانی است. اتمام بازی حدود ۶ تا ۸ ساعت طول میکشد که با جهشی موفق از یک فیلم استاندارد ۹۰ دقیقه ای، همچنان خاصیت سینماگونه اش را حفظ می کند و بازیکن را خسته نمی کند. بازی سه پایان متفاوت دارد که می تواند ارزش دوباره بازی کردن را نشان دهد. اما اگر بازی "پایان باز" هم نبود، باز هم ارزش دوباره بازی کردن را داشت. همان طور که گفتیم بازی راه های متفاوتی دارد که در نهایت به یک نقطه ختم می شوند. به عنوان مثال در همان ابتدای بازی می توانید جسد مقتول را در توالت پنهان کنید و آثار جرم را از بین ببرید و یا اصلا این کارها را نکنید و یک راست از در پشتی رستوران فرار کنید.که این موارد ارزش دوباره بازی کردن را چند برابر می کنند. با پایان بازی می توانید با پرداخت امتیاز های که در طول بازی جمع آوری کرده اید ، قسمت های مخفی بازی را خریداری کنید. می توانید موزیک های بازی را بخرید. می توانید عکس ها و کاغذ دیواری های بازی را خریداری کنید. می توانید فیلم های مختلفی از بازی و نحوه ساخت بازی را خریداری کنید که به عنوان مثال یکی از این فیلم ها نحوه Motion Capture را نشان می دهد که بسیار جذاب است. همچنین می توانید به نظاره ی قسمت هایی از بازی که قبلا انجام داده اید بنشینید که در این حالت فقط بیننده هستید.
فارنهایت کهنه ها را تازه کرده است. گویی سبک جدیدی آفریده است. اگر از بازی های صرفا اکشن و یا صرفا ماجراجویی و ... خسته شده اید. اگر به دنبال تنوع و نو آوری هستید. اگر گیم پلی تازه و جذاب میخواهید. اگر به دنبال داستان جذاب و شخصیت پردازی عمیق هستید، یکی از بهترین بازی های مدرن همه ی زمان ها را از دست ندهید.
جهشی به منظره های خوشرنگ و گشودن پنجره ای به تازگی، کاریست که سازندگان هنرمند فارنهایت انجام داده اند.
▪ سیستم مورد نیاز:
ـ ویندوز ۹۸ و بالاتر
ـ پنتیوم-۳ ۸۰۰ مگاهرتز
ـ ۲۵۶ مگابایت رم
ـ ۳۲ مگابایت کارت گرافیک (nVidia GeForce ۲۵۶ یا ATI Radeon ۷۰۰۰ و بالاتر)
ـ ۴ گیگابایت فضای خالی
نویسنده Saman
منبع : بازیکده