چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

تفلیس؛ مبدأ دگرگونی در سیمای قفقاز


تفلیس؛ مبدأ دگرگونی در سیمای قفقاز
رهبران جمهور ی های شوروی سابق برای رویارویی با بحران های سیاسی در این منطقه مجموعه ای از پیمان های دو جانبه و چند جانبه را امضا کرده اند.این پیمان ها به حکومت های منطقه این امکان را داده که در برابر تند باد ناامنی و اغتشاش به یاری هم بشتابند و قوای سیاسی و حتی نظامی خویش را برای نجات عضو بحران زده از خانواده کشورهای مشترک المنافع بسیج کنند.
شاید اکنون که عضو دیگری از کشورهای نوپای قفقاز با بحران عمیق دست و پنجه نرم می کند این سؤال در ذهن بسیار افرادی که وقایع خشونت بار تفلیس را دنبال می کنند مطرح باشد که چرا هیچ کدام از دولت ها و رهبران منطقه برای نجات کشتی توفان زده ساکاشویلی از توفان اعتراضات تلاش نمی کند
این در حالی است که در دیگر بحران های منطقه سران جمهوری ها تا مرحله ایجاد یک نیروی واکنش سریع پیش رفته اند.شاید اگر ۴ سال پیش که دولتمردان امروز تفلیس قدرت را از دست دیپلمات نام آشنای گرجی، ادوارد شوارد نادزه خارج کردند راه خود را از همقطاران منطقه ای شان جدا نمی کردند امروز ساکاشویلی این اندازه در برابر جنبش ناراضیان احساس تنهایی نمی کرد.
گرجستان بویژه در ایام رهبری رهبران انقلاب مخملی از ابتدا به تکروی در سیاست خارجی روی آورد.در سال های اخیر بسیاری از جمهوری ها که با سودای یافتن شرکای بین المللی مسیر دوستی با اروپا و آمریکا را پیش گرفته بودند از نیمه راه بازگشتند. حتی دولت هایی که اکنون گرانترین قراردادها و بزرگترین پروژه های اقتصادی و نفتی قرن را با طرف های غربی به امضا رسانده اند امروز حوزه امنیت را از لیست مراودات خویش با آمریکا یا ناتو خارج ساخته اند. برخی از آنان حتی پایگاه های نظامی که اضطراراً در ایام جنگ افغانستان به دولت بوش واگذار کرده بودند را باز پس می گیرند.این چرخش نگاه فقط محدود به جمهوری های نفتی مانند آذربایجان یا قزاقستان نیست بلکه در سطح عمیق تر در دیپلماسی روسیه نیز بروز یافته است. کافی است به مشی ۷ ساله پوتین در برابر آمریکا نگاه افکنیم و رفتار آشتی جویانه او در روزهای وقوع ۱۱ سپتامبر و جنگ افغانستان را با مقابله جویی کرملین در برهه کنونی قیاس کنیم.
با این حال سیاست خارجی تفلیس در این مدت که دیپلماسی جمهوری ها دوره ای از آزمون و خطا را تجربه کردند فاقد انعطاف و واقع بینی لازم بوده و در برابر هر گونه تجدیدنظر خواهی مقاومت کرده است.پدیده جزمیت حاکم بر نگاه رهبران جدید تفلیس راه هر گونه اصلاح در سیاست های این کشور را بست.
این واقعیتی است که امروز اغلب تحلیلگران رسانه های غرب نیز در نقد رفتار حاکمیت گرجستان به آن اقرار دارند.دولت جوان ساکاشویلی که در عرصه سیاست فاقد تجربه دیگر رهبران جمهوری های شوروی سابق بود راه برنقد و انتقاد حتی حلقه همکارانش بست. او در گردش امور حکومت فقط به تشخیص فردی خود عمل کرد و همین منشأ تناقض اصلی درنظام سیاسی نوپایی شد که ادعای نماد دموکراسی بودن را در منطقه داشت.
آن گونه که یک گزارشگر فرانسوی توصیف کرده است رهبر گرجی ها علاوه بر خصیصه فرد گرایی که ویژگی عام بسیاری از دولتمردان قفقاز است سیاستمداری پندارگرا در میان سلسله رهبران عملگرای این منطقه بود.او درحالی که بر کشوری فقیر و فاقد منابع و ثروت کلان حاکم شده بود تا روز شورش لشکر گرسنگان و بیکاران این کشور همچنان گرجستان را عضوی برتر و نیرومندتر از همه جمهوری ها می پنداشت و همچنان براین تصور بود که انقلاب رنگی ۲۰۰۳ تفلیس را به قلب سیاسی این منطقه و الگویی برای همه ملت های شوروی سابق تبدیل خواهد کرد.
بنابراین شاید در یک نگاه تطبیقی بتوان گفت که رهبران گرجستان دارای جهان بینی کاملاً متفاوت از همسایگان و همقطاران شان بودند. فاصله افکار ساکاشویلی با سایر رهبران این منطقه فاصله میان دو تفکر ذهنیت گرایی و عمل گرایی است. او در پی تحقق یک نظام سیاسی ذهنی بود که نه گرجستان زمینه و بستر عینی آن را داشت و نه این که دولتمردان و کابینه جوان انقلاب رنگی تفلیس ابزار و امکانات آن را در دست داشتند.
بنابراین در آسیب شناسی بحرانی که امروز این جمهوری قفقاز را در چنگ گرفته بسیاری از کیش شخصیت ساکاشویلی یک مسأله تعیین کننده است و گویا همین مسأله نیز موجب شد که رهبر گرجی در تابستان امسال نخستین تصمیم های خطرناک خویش را برای تسویه حذف منتقدان درون حکومتی اش بی پروا به اجرا درآورد.
ساکاشویلی دراین مدت همه درخواست ها برای پیوستن به جرگه همکاری های منطقه ای رهبران جمهوری های همجوار را نفی کرد و روابط سیاسی تفلیس با پایتخت های آسیای مرکزی و قفقاز به نقطه صفر نزدیک شد. به همین دلیل قابل انتظار بود که وقتی بحران کاخ ریاست جمهوری گرجستان را احاطه کرد رهبران کشورهای پیرامون جز سکوت هیچ واکنشی نشان ندادند.
در حالی که گروه رهبران کشورهای مشترک المنافع ابزارها و سازوکارهای مؤثری را برای مهار بحران ایجاد کرده اند. به طور مثال در مدت ۴ سالی که ساکاشویلی برای اخذ کارت عضویت نهادهای اروپایی و غربی تلاش می کرد سران کشورهای مشترک المنافع توانستند به ایجاد یک سیستم امنیت دسته جمعی مبادرت کنند و جالب است که فلسفه اصلی این سیستم امنیتی نیز چیزی جز پیشگیری از بیماری مزمن هرج ومرج و شورش نیست.
نظام امنیتی که ساکاشویلی از ورود در آن امتناع کرد اکنون دارای دفتر و دیوان ثابت شده و آرام آرام می رود تا به ارتش و نیروی دفاعی نیرومند هم تجهیز شود.
در شرایط امروز این سیستم امنیتی دو کاربرد ملموس دارد نخست این که به هنگام بروز ناامنی قومی یا سیاسی در هریک از این جمهوری ها نیروهای دفاعی آنها را برای یاری عضو بحران زده وارد میدان می کند و از این طریق ضعف بارز برخی از دولت های نوپای قفقاز و آسیای مرکزی را در برابر جبهه معارضان و جدایی طلبان می پوشاند با این ابتکار عمل رهبران جمهوری های یاد شده تا حدی توانسته اند بر معضل دیر پای بی ثباتی و ناامنی در قلمرو حاکمیت خویش غلبه کنند.در سالی که گذشت این رهبران در چندین اجلاس مهم از بیشکک تا مسکو و از تاشکند تا دوشنبه این پیمان های امنیتی را تجدید و تقویت کردند و کاربرد دوم که اهمیت به سزایی دارد آنجا است که امضاکنندگان این پیمان ها راه مداخله نیروها و بازیگران فرامنطقه ای در بحران را می بندند.
اختلاف اصلی رهبری گرجستان با سایر رهبران منطقه نیز از همین جا ناشی شد که سران جمهوری ها با ایجاد این سیستم ها در واقع سیاست رویگردانی از نهادهای اروپایی بویژه ناتو را درپیش گرفتند اما تفلیس تا آغاز شورش های اخیر براین باور ماند که مشکلات امنیتی این منطقه می تواند با حضور بازیگران و طرف های بین المللی بویژه آمریکا فیصله یابد.
هم اکنون ساکاشویلی در حالی با شورش غیر قابل مهار معارضان داخلی روبرو شده که در خارج او از سوی همسایگان وهمقطاران خویش نیز بایکوت شده است و دولت ها و سازمان های مستقر در جمهوری های شوروی سابق او را با مخالفانش تنها گذاشته اند.سکوت همسایگان تفلیس دراین غائله یک پیام روشن دارد وآن این که گرجستان پس از انقلاب مخملی با جدا کردن راه خویش بدیهی ترین واقعیات ژئوپلتیک منطقه را نادیده گرفت.
رهبران کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز از این جهت آسوده خاطر هستند که شورش های داخلی این کشور از چارچوب حکومت ساکاشویلی فراتر نخواهد رفت و از آن دست بحران هایی نیست که میل به سرایت و گسترش داشته باشد.
آنچه دراین میان همقطاران منطقه ای گرجستان را خشمگین ساخته است، سیاست فرافکنی دولتمردان تفلیس است و این که ساکاشویلی به جای تلاش برای رفع بی اعتمادی و شکاف حکومت و اپوزیسیون، کوشش می کند تا این همه بحران را به اراده دست های پنهان نسبت دهد.دامنه اتهامات ساکاشویلی اکنون بیش از همه دامن کرملین را گرفته است و روزی نیست که او در مصاحبه یا نشست های کابینه اش دشنام و سرزنش را متوجه روس ها نسازد.جالب است که این سیاست جنگ تبلیغاتی رهبری گرجستان به صورت همه جانبه از ناحیه محافل غرب حمایت می شود.درآخرین فاز این جنگ تبلیغاتی رهبر گرجستان با الهام از ادبیات تحلیلگران غرب، همتای روس اش ولادیمیر پوتین را به کوشش برای تجزیه کشورش و قبرسی کردن بحران تفلیس متهم کرد و گفت : « در حال حاضر من می خواهم به شما چیزی را بگویم که تا به حال در این باره حرفی نزده ام .در سال گذشته ضمن نشست سران کشورهای مشترک المنافع، ولادیمیر پوتین در خلوت و به صورت محرمانه، به من گفت: که روسیه در آبخازیا، قبرس جدیدی را به وجود خواهد آورد. در ادامه دیوید بکرادزی، وزیر حل منازعات گرجستان در هفته جاری روسیه را متهم کرد که حضور نظامی اش را در قلمرو آبخازیا تقویت می کند. این مقام گرجی برای اثبات ادعاهایش حرف های عجیبی به زبان آورد که حتی ناظران منطقه از آن اظهار شگفتی کردند. او گفت : روسیه به آبخازیا از طریق بندر آچامچرا در دریای سیاه، تانک ها، موشک ها، توپ ها، زره پوش ها و بیش از ۲۰۰ سرباز که اکثریت شان را چچنی ها تشکیل می دهند وارد کرده است. به ادعای این مقام گرجی چچنی ها در جنگ میان تفلیس و آبخازستان نقش کلیدی بازی می کنند و درحال حاضر گرجستان حضور آنها را در آبخازیا حتمی ارزیابی می کند.در پاسخ این اتهامات مسکو همه اتهامات را یک ماجراجویی عنوان کرد. کرملین به ساکاشویلی توصیه کرد که به جای بدنام کردن همسایگانش به فکر عواقب سرکوب هایش باشد و این تناقض را حل کند که در برخورد با تظاهر گران و مجروح ساختن آنها دموکراسی را با چاشنی خشونت بکار می برد.
به این صورت تصور می رود که مدیریت بحران ساکاشویلی در بحران جدید خود به بروز بحرانی تازه در فراسوی مرزهای این کشورهم انجامیده است.شاید اگر شورش های تفلیس به یک گروه یا دسته سیاسی محدود بود این سیاست ساکاشویلی و شرکایش راه به جایی می برد اما اکنون که دامنه جنبش اعتراضی از حیطه احزاب به میان اقشار گوناگون جامعه ۵میلیونی گرجستان کشیده شده راهبرد رهبرناکام انقلاب مخملی می تواند عواقبی بدتر به بار آورد و در روزهای آتی پایتخت های آسیای مرکزی و قفقاز را که تاکنون با سکوت شورش تفلیس را سپری کرده اند به ورود در صحنه و حمایت از جبهه معارضان ساکاشویلی ترغیب سازد.
مهین السادات صمدی
منبع : روزنامه ایران