یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


این خانه واژه های نسوزی دارد


این خانه واژه های نسوزی دارد
استاد محمد علی بهمنی چهره ای است نام آشنا و نامی است پرآوازه و محبوب نامی که به خاطر سرودن غزل های روان و پرمغزش توانست در اذهان همه اهل ادب و هنر پایگاهی عمیق زده و بر بام شعر کلا سیک در حوزه غزل بی مخاطره بنشیند. بهمنی شاعری است مشحون از ذوق و احساس.
شاعری است که افکار واندیشه های آن در ابعادی همگون و هم مفهوم با اندیشه های ادبی فریدون مشیری است و البته این اختلا ط افکار نیز برگرفته از همان قاعده بجا و منطقی استادی و شاگردی است. استادی که با مواد و مصالح ساده ساختمان ادبی خود را مجلل و استوار بنا می دارد و شاگردی که می توان درمجموعه اشعارش تکنیک و صنعت شعری استاد را به وفور پیدا کرد. شاعری که به این مفهوم مهم، دست یا زیده که: «شاعر شنیدنی است» آری بهمنی را باید در مجموعه پرمحتوای شاعر شنیدنی لمس کرد. هر چند نگارنده نیز بر شنیدن شاعر اعتقاد قلبی دارم، ولی آیا شنیدن صدای پای مورچه پیامی است به عموم یا که نه پیامی است خاص. این تشبیه زیبا می تواند «ایهام» هم باشد، چون واژه شنیدن در مفهوم مجازی آن (دیدن) به کار رفته است.
طبعا نگاه شاعر در این مقوله با یک جهان بینی فراگیر کلا ف خورده و به چیزی جزشنیدن صدای پای مورچه نیست. احساسم بیدار می شود / وقتی می شنود/ صدای پای مورچه را. گرچه صدای پای مورچه شنیدنی است، اما شنیدن آن به مانند شاعر برای هر کسی قابل فهم و هضم نیست. اما شاعر با ظرافتی ویژه و زیبایی ای خاص پیام این شنیدن را به همه نوید می دهد.
لذا به نظر میآید که شعر کلا سیک محمدعلی بهمنی یک حقیقت همیشه زنده است و این قلم نیز بر مانا بودن حقیقت اعتقاد راسخ دارم. چون در قطعه ذیل این مهم را به تصویر کشیده ام: حقیقت هرگز نمی میرد/ حتی اگر همه در خواب باشند/ چون، خویش زنده است. بنابراین شرط لا زم به دور بودن از کوربینی و تحجرگرایی نسبت به هر اندیشه ادبی است و نزدیک شدن به واقع بینی و فرهنگ تجدد همان اندیشه (البته در جهت سمبل کردن حقایق ادبی آن اندیشه) که از ارکان مهم و اساسی هر قلم به شمار میآید. با این تعابیر کتاب این خانه واژه های نسوزی دارد از استاد محمدعلی بهمنی بهترین گزینه این مقاله آمده است. با تفقد در اندیشه های برخی از شعرای کلا سیک در دوره معاصر که با سرودن شعر سنتی جایگاهی حق به جانب را در حوزه ادبیات تصاحب کرده اند و بر همه اهل نظر و ادب مبرهن است، اما از این هم نباید به دور بود که در حفظ و صیانت از چارچوب فکری خود در بخش ادبی دچار تزلزل و تشتت گویی شده اند و همین امر در مواردی بر نام پرآوازه آن ها تاثیر منفی گذاشته است. به طوری که با گام گذاشتن در دنیای شعر سپید و موج نو می توان این مهم را مشاهده کرد.
شاید بتوان گفت کتاب این خانه واژه های نسوزی دارد بهترین نام برای شاعر باشد البته نامی که بی شک می تواند در همان «شاعر شنیدنی است» مورد وارسی و محل بحث قرار گیرد و نه در گفته هایی که در رقابت و همسویی با موضوع ناب کتاب دچار ناتوانی می شوند لذا بهترین و سالم ترین رقیب در جهت پاسخ به کتاب «این خانه واژ ه های نسوزی دارد»، شاید همان قطعه ادبی ای باشد که در ظهر طرح روی جلد کتاب به نام «بی که بدانی» آمده است; عشق چشمی ست که گاه/ خود را به کوری می زند/ تا از خیابان عبورش دهی/ بی که بدانی عبورت داد. تردیدی نیست که این قطعه توانسته در ابعاد مختلف مفاهیم و مصادیقی از عشق را به تصویر تعریف بکشاند، اما سوای از تشبیه ساده ای که برای ارائه پیامی زیبا به کار رفته است باید گفت که در حوزه شعر سپید و موج نو قابل بررسی نیست، چه این که شاعر می توانست گفته هایی در همین قالب را برای موضوع کتاب انتخاب نماید تا که موضوع کتاب با محتوای آن همراه شود و نه با ادعایی مبنی بر سرودن شعر موج نو یا سپید و... باعث جدایی موضوع کتاب با محتوای آن گردد. گرچه در این کتاب شاعر سعی بر آن داشته که از زوایایی متنوع با فرهنگ هایی متفاوت مفاهیمی را چاشنی کار نماید، لیک آنچه که هنر ادبی شاعر را به مردم معرفی و او را در جرگه شاعران غزل سرای ایران قرار می دهد، بی گمان همان غزل های آتشین و پرمایه این شاعر است.
افزون بر این که دیگر شعرایی نامور در حوزه کلا سیک در دوره جدید و بعد از انقلا ب اسلا می نیز به دنیای شعر نو و آزاد مسافرت کرده اند، ولی آنچه در این دنیا حاصل آمده، شاید بتوان گفت مسافرتی موفق آمیز نبوده است. ولی با این تفاصیل هم می توان به برخی شعرا که دانش آموخته حوزه دانشگاه می باشند، اشاره نمود.
شعرایی از قبیل دکتر قیصر امین پور که با این که در حوزه کلا سیک دارای سبکی ویژه و آموزنده اند، در حوزه نیمایی و شعر سپید و موج نو و قطعه های ادبی نیز جایگاهش مشخص و ماناست. بنابراین نگارنده این مقوله معتقد بر این نیستم که شاعر کلا سیک گو نبایستی وارد مقولا ت دیگری شود، ولی اعتقاد راسخ این است که با توجه به زحمات مثال زدنی و هنرنمایی زیبای شاعر در حوزه خود، وارد حوزه ای که در کمرنگ کردن حوزه اصلی و متشخص آن موثر می افتد، نشود. از بهر این که هر چند شاعر در اوایل کتاب آن هم در چند سطر به شکل کوتاه نظر خویش را به خود و جهان خویش اعلا م می دارد و سن شاعر را همیشه جوان می پندارد (کودک شصت ساله) و شعر را در هر شکلی نوعی لجبازی با خویش و جهان خویش می داند. اما باید گفت که ارادت به هر چیزی به راحتی حاصل نمی آید، مگر این که شاعر ارادتی بالا تر از آن چیز (غزل) در یابد. حسن کلا م این که بی شائبه شاعری چون استاد محمدعلی بهمنی شنیدنی است، اما نه در حوزه شعرنو، بلکه در همان گزینه شعر: «شاعر شنیدنی است».
نویسنده : عابدین پاپی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید