چهارشنبه, ۹ خرداد, ۱۴۰۳ / 29 May, 2024
مجله ویستا

رسانه حرفه ای


رسانه حرفه ای
نوشتار زیر لزوم توجه به ترسیم و توجه ویژه به نقش رسانه ها و تغییر نگرش فعلی حاكم بر آنها و نیاز به رعایت اخلاق حرفه ای در روزنامه نگاری به عنوان زمینه ساز توفیق در مسیر چشم انداز بیست ساله را تشریح می كند.سند چشم انداز نظام به گونه ای ترسیم شده كه ایران بعد از ۲۰سال (در سال ۱۴۰۴ به عنوان هجری شمسی) به عنوان یكی از قدرت های اول منطقه در همه عرصه ها مطرح شود.
در این سند آمده است بعد از ۲۰ سال «ایران كشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه، با هویت اسلامی و انقلابی، الهام بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بین الملل.»بی شك یكی از ملزومات اولیه و اساسی برای رسیدن به این جایگاه منطقه ای در حوزه های مطرح شده سند، داشتن ابزار مهم و مؤثر رسانه ها است كه با شرایط فعلی نیازمند ترمیم و توجه جدی می باشند.ضرورت نگاه كیفی و كمی به این ابزار و ایجاد ساختاری نوین برای بهره مندی در افق مطروحه سند چشم انداز از آن، در اولین گام مستلزم هدایت این حوزه به سوی استفاده از نیروهای متخصص و كارآمد با فراهم ساختن زمینه های تخصصی آنها از یك سو و تغییر نگرش فعلی از حوزه های رقابتی داخلی به حوزه های رقابتی خارجی با افزایش ضریب شناخت بین المللی در جامعه رسانه ای از سوی دیگر است كه می تواند شروع امیدواركننده ای برای این حوزه مهم و اساسی باشد.اگر این دو گام اولیه به درستی و با شناخت و بهره گیری از تجربه رسانه های بین الملل و منطقه ای برداشته شود می توان میزان تأثیرپذیری رسانه ها در داخل كشور را در آن سوی مرز با بودجه فعلی بیشتر و گسترده تر نمود.ما برای ارایه طرح ها و نقطه نظرات بین المللی خود نیازمند تغییراتی اساسی در حوزه رسانه ها برای آماده سازی در رقابت های بین المللی رسانه ای هستیم. خوشبختانه پتانسیل های لازم برای این تغییرات را دارا می باشیم و در این خصوص اشتراك نظر و اجماع داخلی نیز وجود دارد كه از آن می توان به عنوان بهترین سرمایه این تغییر و تحول استفاده كرد و فرصتی برای شروع بوجود آورد.برای حضور در منطقه و ایجاد بستر لازم و تأمین هدف اصلی سند چشم انداز ۲۰ساله یعنی قدرت اول منطقه ای بودن و ارایه دیدگاه های فرهنگی، سیاسی و بالابردن سطح اثرگذاری باید رسانه های گفتاری، دیداری و نوشتاری ما قدرت تأثیرگذاری منطقه ای بیشتری داشته باشند و باید این احساس را در مخاطبان منطقه ای به وجود بیاورند كه آنها می توانند موضع درست در قبال منافع منطقه ای شان را از رسانه های ایرانی دریافت كنند. اگر به این نقطه برسیم در ترسیم چهره سیاسی خود نیز موفق خواهیم بود زیرا به تصویركشیدن قدرت سیاسی هم رابطه مستقیمی با توان رسانه ای كشور دارد، كشوری كه دارای ضعف رسانه ای باشد نمی تواند نقطه نظرات قوی و منطقی ابعاد سیاسی خود را به جهانیان نشان دهد و علت رشد رسانه ها و وابستگی قدرت های سیاسی در غرب به این حوزه دقیقاً در همین راستا قابل تامل است.در این رابطه و در فرایند سیاست ها، حوزه سیاست خارجی برای ارایه طرح ها و نظرات خود بیش از دیگر حوزه ها نیازمند ابزار رسانه ای است. به جرات می توان گفت، بدون داشتن توان رسانه قوی و آگاه نمی توان به ارایه یك طرح و انجام یك كار جدی در حوزه سیاست خارجی در منطقه و بین الملل دست زد.در جهان امروز رایزنی ها، جهت گیری ها و سیاست گذاری ها در بعد خارجی ابتدا به وسیله رسانه ها ارایه می گردد و محك زده می شود تا برای اقدام مهیا و آماده شود.لذا ما هم باید زمینه تسهیل فرایند دیپلماسی توسط رسانه ها را در صدر برنامه های سیاست خارجی خود قرار دهیم و وزارت امور خارجه باید از این ابزار در ارایه برنامه ها و سیاست های جدید خود استفاده مستقیمی ببرد و مانع تداوم تاخیر به عنوان اساسی ترین ضعف در سیاست خارجی ما گردد.
در زمینه توسعه همه جانبه نیز تكنولوژی ارتباطات دارای نقش ها و كاركردهای متعددی هستند كه برخی مثبت و برخی منفی می باشند. در بعد تأثیرگذاری مثبت ابزار رسانه ای در توسعه همه جانبه باید ابتدا ببینیم كه چه تعریفی از توسعه داریم،زیرا توسعه در نظام های گوناگون تعاریف گوناگونی دارد.اگر توسعه را بهبود و رشد همه جانبه مادی و معنوی زندگی اجتماعی و بالابردن كیفیت زندگی و برآوردن محسوس احتیاجات جامعه از جمله امنیت، عدالت اجتماعی، آزادی و مشاركت بدانیم رسانه ها نقش بسیار مهم و ارزنده ای در این رابطه پیدا می نمایند. آنها می توانند با فراهم كردن اطلاعات لازم، ایجاد انگیزه در مردم، آموزش در زمینه فرهنگ پذیری خاص توسعه، معرفی ارزش ها؛ معرفی نوآوریهای مفید و مثبت، روند توسعه را سرعت بخشند و جامعه را آماده همراهی و همگامی با سرعت توسعه همه جانبه برای رسیدن به برنامه ۲۰ساله نمایند.در اینجا یك سوال مطرح است كه برای ایجاد تحول اساسی در حوزه رسانه ای چه باید كرد؟
یك روانشناس آمریكایی در كتابی به نام «اثر خوب» كه در سال ۲۰۰۱ به چاپ رسیده با روزنامه نگاران زیادی مصاحبه انجام داده دركتاب آمده از هر ۴نفر یك نفر از كار خویش رضایت داشته است. بسیاری از روزنامه نگاران مورد مصاحبه علت نارضایتی خود را در این مصاحبه داشتن بار سودجویانه اقتصادی در نوشته ها و گفته های خود در عرصه رسانه ها می دانند كه مغایر با اصولی است كه هدف و آرزوی صاحبان این حرفه بوده است. یك پژوهش گر دیگر در سوئد شكاف میان «آرمان» و «واقعیت» را علت نارضایتی معرفی كرده است. او نشان می دهد كه میان آنچه روزنامه نگاران باید گزارش دهند و آنچه در عمل گزارش می دهند شكاف بسیار عمیقی وجود دارد. این اطلاعات برای ما كه در صدد ارائه مدلی جهت ترمیم و افزایش توان رسانه ای كشور هستیم می تواند بسیار مفید و موثر باشد. آنچه كه در این تحقیقات و پژوهش قابل توجه می باشد این است كه ما هم در روند تغییر و تحول در عرصه مطبوعات نباید اجازه دهیم آگاهی حرفه ای، باورهای اخلاقی و مسئولیت های انسانی تحت الشعاع منافع اقتصادی رسانه ای قرار بگیرد و این روند بحرانی رسانه ای در غرب كه تا حدی نهادینه شده، وارد عرصه رسانه ای ما گردد. همچنین استناد به مواردی همچون «حق مردم در كسب آگاهی» و «كارخانه خبرسازی رسانه ها» نباید بهانه ای برای زیرپاگذاشتن مرزهای اخلاق روزنامه نگاری در جهت تحقق سودهای آزمندانه كارخانه های خبرسازی رسانه ها باشد. مواردی كه غرب با آن مواجه است.هرجا در غرب حرفه روزنامه نگاری و كار مطبوعاتی به مرزهای سود آوری نزدیك شده است خصلت پشت پازدن به تعهدهای انسانی تبدیل به یك شیوه جاافتاده شده است و مرز میان روزنامه نگاری، سرگرم سازی، آگهی، تبلیغ و آگاهی درهم ریخته شده و در چنین شرایطی سودجویی اقتصادی همه آرمان ها و آرزوهای مردمی در این حوزه را لگدمال كرده است.از طرفی در حوزه سیاست هم با افزایش سرگرم سازی سیاسی بوسیله رسانه هایی كه گرفتار سودجویی اقتصادی شده اند در عرصه ساختارهای سیاسی، چهره سیاست از موضوع زندگی مردم به مرز مشاوره های رسانه ای نزدیك شده و براساس این شكل نوین دیگر این وظیفه رسانه ها نیست كه پا به عرصه سیاست بگذارند بلكه وظیفه سیاست است كه وارد حوزه رسانه ها گشته و دیگر این روزنامه نگاران نیستند كه چشم و گوش به سوی سیاست دارند و آن را از نظر می گذرانند بلكه سیاستمدارانند كه روزنامه نگاران را از مغناطیس نگاه خود عبور می دهند.و در حوزه دیگر می بینیم تبدیل احزاب دموكراتیك هم به احزاب رسانه ها شتاب گرفته و حزبی كه باید حافظ منافع شهروندان باشد در عرصه سرگرمی و شكل دادن به افكار عمومی از سوی گروه های برجسته و تحلیلگران بازار اقتصاد شده است. اینها نمونه های عینی و تجربه های سودمندی است كه می تواند مورد استفاده قرارگیرد.
مغفول ماندن اخلاق رسانه ای و شكاف بین «آرمان» و «واقعیت» از یك سو و منافع اقتصاد رسانه ها از سوی دیگر در غرب تا آنجا پیش می رود كه پنتاگون در جنگ عراق معتقد است كه همراهی روزنامه نگاران با واحدهای نظامی بزرگترین خدمت به منافع پنتاگون است
هرجا در غرب حرفه روزنامه نگاری و كار مطبوعاتی به مرزهای سود آوری نزدیك شده است خصلت پشت پازدن به تعهدهای انسانی تبدیل به یك شیوه جاافتاده شده است در چنین شرایطی سودجویی اقتصادی همه آرمان ها و آرزوهای مردمی در این حوزه را لگدمال كرده استبرای ایجاد و نهادینه كردن روند رسانه ای براساس كار خوب با توجه به این بحران های رسانه ای باید به سمتی رفت كه روزنامه نگار ایجادكننده ماموریت باشد و نه پذیرنده آن. در آن صورت رسانه ها هرگز ابزار سودجویی اقتصادی نخواهند گشت.در این راستا مهم ترین حركت دولت باید توجه به فارغ التحصیلان رشته ارتباطات و پیوند آنها با كارگاه های آموزشی برای حضور در عرصه مطبوعات و ارایه تعریف روشن از اخلاق رسانه ای و ایجاد تعهد و انگیزه نسبت به پیوند وفاداری اصحاب رسانه ها با این مانیفست اخلاقی باشد، در آن صورت عرصه برای نیروهایی كه در حوزه رسانه ای می توان آنها را بساز و بفروش عرصه مطبوعات خواند تنگ و غیرقابل استفاده می گرددو گام اولی كه در ابتدا به آن اشاره شد، درست برداشته خواهد شد.وقتی كه روزنامه نگار دانست كه چه كسی است و چه معیارهایی دارد به این حقیقت می رسد كه چه چیزهایی را باید بیان كند و چه چیزهایی را به سكوت باید برگزار نماید. بنابراین توجه و ارائه مانیفست اخلاق رسانه ای پیش نیاز اساسی هر گامی است كه در این راه برداشته می شود و راه را برای توجیه و همراهی با ظلم و بی عدالتی می بندد. به عنوان مثال مغفول ماندن اخلاق رسانه ای و شكاف بین «آرمان» و «واقعیت» ازیك سو و منافع اقتصاد رسانه ها از سوی دیگر در غرب تا آنجا پیش می رود كه پنتاگون در جنگ عراق معتقد است كه همراهی روزنامه نگاران با واحدهای نظامی بزرگترین خدمت به منافع پنتاگون است چرا؟
زیرا وقتی عكاسان در پوشش یك مسابقه فوتبال پشت یكی از دروازه ها صف می كشند به این معناست كه تیم پیروز را می شناسند و پنتاگون هم از این طرق جنایت های گسترده خود علیه غیرنظامیان را كتمان می نماید چون رسانه ها ظاهراً ناظر صحنه ها هستند.اما چه رسانه هایی و كدام خبرنگاران امكان حضور در چنین صحنه هایی را دارند؟
آمریكا در اولین گام حمله به عراق در دوحه قطر یك مركز رسانه ای دایر می كند و چندین شبكه به زبان عربی پوشش خبری را از سوی دولت برعهده می گیرد.آنچه كه باعث حضور رسانه ها در این میادین می گردد غیبت اخلاق رسانه ای است.در كنار این موارد مهم یعنی تدوین اخلاق رسانه ای، به كارگیری نیروهای متخصص و فارغ التحصیلان رشته های ارتباطات ساختار خبررسانی ،گزینش اخبار و تنظیم خبر را نیز باید دگرگون كرد و از حالت سلیقه ای بومی آن به سوی گزینش و تنظیم منطقه ای و بین المللی تغییر داد تا برای آن سوی مرزها نیز برنامه های جذاب وجود داشته باشد.با توجه به اهمیت و جایگاه اخلاق رسانه ای ، در این تغییر ساختار رسانه ای در آینده به صورت مبسوطی مورد بررسی خواهد گرفت.
مجتبی قائمی مهر
منبع : روزنامه همشهری