پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


بزرگ ترین شاعر یونان پس از هومر


بزرگ ترین شاعر یونان پس از هومر
یونانیان هزیود اهل بویوتی را دومین شاعر بزرگ خود پس از هومر می دانستند، ولی دنیایی كه هزیود تصویرش را به ما نشان می دهد غیر از دنیای اطراف هومر است. هزیود اولین كسی بود كه در اثر ماندگار به نام «پیدایش خدایان» تمامی اسطوره را به صورت نظام فلسفی منظم ساخت. وی در اثر خود به نام «كارها و روزها» از این داستان های اساطیری همچون زمینه ای برای توجیه ضرورت كار و زحمت در زندگی آدمی و وجود شر در جهان استفاده می كند. هزیود با حركتی جسورانه فلسفه تازه ای از اسطوره به عمل می آورد. «كارها و روزها» خطابه بزرگ آموزشی و هشدار دهنده ای است از نوع سروده های تورتایوس و سولون كه چه از حیث سبك و چه از لحاظ لحن، حاكی از حالت روانی سخنگو و گفتارهای حماسه هومری است.
هزیود در كارهایش محتوای اندیشه عدالت و حتی عبارات خاصی را كه برای تشریح آن به كار می برد از هومر گرفته است ولی شوق و حرارت اصلاح طلبانه اش حاكی از تجربه درونی این اندیشه است و موقعیت برجسته ای كه این اندیشه در تصور او از نظم جهانی الهی و معنی زندگی انسانی دارد، او را همچون پیامبر عصری نو نمایان می سازد كه در آن آدمیان جامعه ای بهتر بر پایه حق و عدالت بنا خواهند كرد. جدیت اخلاقی حاكم بر اندیشه هزیود او را بر آن داشت كه اراده خدایی زئوس را با تصویر عدالت برابر بشمارد و الهه تازه ای به نام «دیكه» (عدالت) ابداع كند و در كنار بزرگترین خدایانش جای دهد و روستائیان و طبقه متوسطه شهری نیز با الهام پذیرفتن از همین نیروی ایمان در مقام مطالبه تضمین برای حقوق فردی و اجتماعی خود برآمدند. هزیود همچنین برای نخستین بار آرمانی را وارد فرهنگ روستایی كرد كه كانون همه عناصر فرهنگی شد و متمركز ساختن آنها را در شكل حماسی امكان پذیر ساخت. این آرمان عدالت بود كه الهام بخش او در تصنیف «كارها و روزها» شد.
از دیدگاه هزیود انسان عادی می خواهد نتیجه ای از كارش به دست آورد. در اینجا بی سر و صدا از طریق كار و زحمت جای مسابقه جاه طلبانه اشراف سلحشور به خاطر فضیلت مردانگی را گرفته است. آدمی باید نان خود را با عرق جبین به دست آورد ولی این امر برای او بركت و نیكبختی است نه ذلت و بدبختی. در واقع هزیود می خواهد در كنار ادب اشرافی بدان سان كه در حماسه هومر منعكس است فضیلت مرد عادی را قرار دهد كه بر دو ستون «كار و عدالت» استوار است. هزیود همچنین پس از به زبان آوردن كلمه فضیلت، اعلام می دارد: «البته بهترین مردان كسی است كه خود بیندیشد و ببیند كه كدام عمل سرانجام نیك دارد ولی كسی هم نیك است كه آن را از دیگری بیاموزد و از او پیروی كند. انسان بی فایده آن كسی است كه مطلبی را نه خود كشف كند و نه از دیگری بیاموزد.»
از نگاه هزیود آدمی از طریق زور و نزاع و ظلم به مقصد نمی رسد، باید همه كوشش های خود را با نظم خدایی كه بر جهان حكمفرما است سازگار سازد تا از آنها سودی ببرد. فقط پس از آن كه كسی در درون خود بدین حقیقت بینش یافت، دیگری می تواند برای یافتن راه درست به او یاری كند. در اشعار هزیود آمده است كه خدایان و آدمیان بر كسی كه زندگی را به بطالت بگذراند، خشم می گیرند. چنین كسی به یك معنی همانند زنبوران نر است كه خود هیچ كار نمی كنند و حاصل دسترنج زنبوران عسل را می خورند. هزیود معتقد بود «از سر رغبت كار منظم به مقدار معتدل انجام بده تا انبارهایت از میوه های همه فصول سال پر شود. كار ننگ نیست، بیكاری ننگ است. همین كه كار كنی و سودی به كف آوری بیكاران به حال تو غبطه خواهند خورد. بهترین چیزها برای تو این است كه چشم از مال دیگران برداری و به كار خود بپردازی.»
اما هزیود در آثار خود از فقر نیز سخن گفته است و از ثروتی كه خدا به آدمی می بخشد و از ثروتی كه از راه ظلم به چنگ آید و سپس دستورهایی درباره بزرگداشت خدایان و دینداری و مالكیت به برادر خود می دهد. همچنین درباره رفتار با دوستان و دشمنان و خصوصاً با همسایگان سخن می گوید و قواعدی برای دادوستد و صرفه جویی و اعتمادی، به ویژه نسبت به زنان و قواعدی درباره وظایف كشاورزان و كشتیرانان می آورد. نظم حیرت انگیزی كه بر زندگی مورد نظر هزیود حاكم است و به آن زیبایی و هماهنگی می بخشد، از ارتباط نزدیك آن زندگی با جریان تغییرناپذیر طبیعت ناشی است. شاعر همان گونه كه توجیه ضرورت عدالت اجتماعی و درستكاری فردی و زیان بی عدالتی را بر نظم اخلاقی جهان مبتنی می سازد قواعد اخلاقی را كه كشاورز و پیشه ور باید مد نظر داشته باشند از نظام طبیعی به دست می آورد كه مردمان كاركن در آن كار می كنند. وی میان نظم اخلاقی و نظم طبیعی فرقی نمی گذارد زیرا به عقیده او این هر دو از خدا نشأت می باید. هزیود در اشعار خود اندیشه عدالت خود را كه پایه هرگونه زندگی اجتماعی است به دنیای طبیعی روستایی و كار و زحمت پیوند می زند و بدین سان به این دنیا نیرویی تازه و جاودانگی می بخشد. در طول تاریخ یونان هزیود همچون منادی آرمان كار و بی عدالتی نمایان است كه در محیط روستا پدید آمده و شكل پذیرفته و اعتبارش در همه اوضاع و احوال مختلف اجتماعی به قوت خود باقی مانده است.
در شعر هزیود با طبقه ای اجتماعی روبه رو هستیم كه تا آن زمان از فرهنگ و تربیت محروم بود اما اینك به نیرو و ظرفیت خود آگاهی یافته است. هزیود نخستین شاعر یونانی است كه از زبان شخص خود با مردمان محیط خویش سخن می گوید و بدین سان از حوزه روایت افتخارهای گذشته و تفسیر سنت داستانی، به حوزه واقعیت و نبرد زندگی واقعی عصر خود صعود می كند. از داستان «پنج عصر جهانی» او پیدا است كه زندگی پهلوانی حماسی در نظرش چیزی جز آرمان روزگاران سپری شده نیست زیرا در برابر آن زندگی، واقعیت زمان حال را قرار می دهد و عصر آهنینش می نامد. در عصر هزیود، شاعر می كوشد در زندگی اثر مستقیم ببخشد. با هزیود رهبری ذهن و روح آغاز می شود كه علامت مشخصه دنیای یونانی است. هزیود در بعضی از اشعارش خود را همچون پیامبری معرفی می كند كه بر آن شده است تا به یاری بینش عمیق خویش، به ارتباط نزدیك جهان و زندگی، مردمان گمراه را به راه راست رهنمون شود.
محمود فاضلی
منبع : روزنامه شرق