یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


سبکهای هنری_ادبی


سبکهای هنری_ادبی
● فتوریسم Photorism
فتوریسم از کلمه future به معنی آینده گرفته شده است.این جریان ادبی و زیبایی شناختی پیش از جنگ جهانی اول ،بویژه از دو قطب اصلیش،ایتالیا و روسیه در سرتاسر اروپا گسترده شد.
فتوریسم،عصیانی آنارشیستی در برابر قوانین اخلاقی و زیبا شناختی ارائه کرد که نفی میراث فرهنگی را به دنبال داشت.
این جریان هرگونه تغزل در شعر را طرد کرد و سبکی نثر مانند بوجود آورد که می خواست نشان دهنده تلاشها و سرو صدای زندگی صنعتی نو باشد و جز از زندگی و جنبش زندگی جدید و مبارزات صنعتی و حرکت چرخهای ماشین و موتور اتوموبیل و غرش هواپیما ، که همه مبین دنیای آینده اند،سخن نگوید.
فتوریسم به هرگونه ابراز احساسات و بیان مخالف است و آزادی" کلمات غیر شاعرانه" را مطالبه می کند و برای بیان این مقصود کلمات مقطع و نامربوطی شبیه به اصطلاحات تلگرافی از خود می سازد.این جریان به صورت بیانه فتوریسم به قلم موسس آن " فیلیپو توماسو مارینتی " در سال ۱۹۰۹ انتشار یافت:
ما می خواهیم در اشعارمان عشق به خطر و علاقه به نیرو و تهور را به زبان بیاوریم.نترسیدن و شجاعت و عصیان عناصر اصلی شعر ما خواهد بود.
به جز جنگ،هیچ چیزی زیبا نیست...ما می خواهیم که موزه ها،کتابخانه ها و هرگونه فرهنگستان را ویران کنیم.
● نمونه از شعرهای فتوریستی:
فکرتان خواب می بیند
بر بستر مغزهای وارفته
خوابش
نوکران پروار را می ماند
بر بستر آلوده
باید برانگیزم جل خونین دلم را
باید بخندم به ریشها
باید
عنق و وقیح
ریشخند کنم
باید بخندم آنقدر
تا دل گیرد آرام
بر جان من نه هیچ تار موی سفید است
نه هیچ مهر پیرانه
من
زیبایم
بیست و دوساله
تندر صدایم
می درد
گوش دنیا پس می خرامم
ای شما
ظریف الظرفا
که عشق را
با کمانچه می خواهید
ای شما
خشن الخشنا
که عشق را
با طبل و تپانچه می خواهید
سوگند
حتی یک نفرتان
نمی تواند
پوستش را
چون من
شیار اندازد
تا نماند بر آن
جز
رد در ردِ لب و لب
گوش کنید
در آنجا
در تالار
زنی هست
از انجمن فرشته های آسمان
می گیرد دستمزد
کتان تنش نازک است و برازنده
می بینیدش
ورق می زند لبهایش را
گفتی کدبانویی
کتاب آشپزی
اگر بخواهید
تن هار می کنم
همانند آسمان
رنگ در رنگ
اگر می خواهید
حتی از نرم نرمتر میشوم
مرد
نه
ابری شلوار پوش می شوم
من به گلبازار باور ندارم
چه بسیار فخر فروخته اند به من
مردان و زنان
مردانی
کهنه تر از هر مریضخانه
زنانی
فرسوده تر از هر ضرب المثل.
ولادیمیر مایاکوفسکی
● کوبیسم ( Cubism)
● فلسفه کوبیسم:
هنرمندان این مکتب معتقد بودندکه در یک زمان یا یک لحظه از یک زاویه دید نمی توان به تمام هستی آن واقف گشت و "برای کشف یک تناسب حقیقی و کامل،فدا کردن سکل ظاهر سطحی ضرورت دارد."[افزایش بعد زمان بر بعد مکان مانند توصیف انیشتین از جهان فیزیکی.]
● کوبیسم در نقاشی:
شدیدترین عقاید افراطی از مکتب کوبیسم که پیش از جنگ جهانی اول تشکیل شد،آغاز می شود.کوبیسم قبل از آنکه وارد ادبیات شود،در نقاشی قدم به عرصه وجود نهاد.
این مکتب که هنر انتزاع است می کوشد که بینش خود را از اشیاء و حتی موجودات به صورت ترکیب اشکال هندسی درآورد و شیء را چنان نشان دهد که گویی از چندین زاویه مختلف دیده می شود.
پایه گذاران این مکتب در نقاشی پیکاسو و براک بودند.
● کوبیسم در ادبیات:
نخستین شاعری که کوبیسم را وارد ادبیات کرد گیوم آپولیز بود.وی از هواداران نقاشی کوبیسم و نویسنده کتابی با همین نام بود.او را باید پیشوای مسلم تمام سبکهای جدید،تندرو و افراطی دانست.
او در سال ۱۹۱۰ به این فکر افتاد که شاعر مانند نقاش کوبیست،به جای نشان دادن یک از هر چیز بهتر است تمام جهات آن را نشان دهد:بذین معنی که اجزاء و اشیاء خارجی را منتزع و مجرد کند و اگر نتواند لااقل ترتیب و تنظیمی را که عادت ذهن به درک و بینش تحمیل کرده است در هم بریزد و سپس آن اجزا را از نو کنار هم بچیند بدون پیوند با روابط منطقی و خاطره و احساس و تصور!
بدین ترتیب شاعر می تواند به واقعیت برتر(سورئالیته) نایل شود.روشی خاص برای دوباره آفریدن جهان.(پس از جنگ جهانی اول و مرگ آپولیز،مکتبهای جدیدی مانند سورئالیسم که ادامه دهنده کوبیسم بود از شعر وی الهام گرفتند.خصوصیت اینگونه شعر در این است که ابتکار عمل را به دست الفاظ می سپارد،بدون پیوند منطقی از خاطر بیرون می جهد،بدعت و تفننی خاص در چیدن حروف چاپخانه بوجود می آید.(بنابه موضوع،کل متن شعری به شکل چینش قلب، قطره باران،کراوات،و..) و همچنین نوعی آزادی تام در ساختمان و قوانین دستوری جمله دارد.
از شاعران دیگر این سبک:آندره سالمون ،فاکس جاکوب ،ژان کوکتو و پیر روردی را می توان نام بود.● نمونه هایی از اشعار کوبیستی:
از ماکس ژاکوب Max Jacob (۱۸۷۶-۱۹۴۴)
قسمتهایی از (خروس و مروارید)
حریق گل سرخی است روی دم گشوده طاووس
قهرمانانی که نویسنده به آنها زندگی داده بود،برای انتقام گرفتن از او قلمهایشان را مخفی کرده اند.
تصویر چهره پدر بزرگ به دست یک بچه پنج ساله:یک سر گاو که پیپ می کشد.خانواده کیف کرده است.پدر بزرگ عصبانی است.(شعر ماه)
روی شب سه قارچ هستند که ماهند.همان سان ناگهانی که فاخته ساعت می خواند،آنها نیمه شب هر ماه نوع دیگری آماده می شوند.در باغ،گلهایی هست کمیاب که مردان کوچک خوابیده هستند.صد تا اینها انعکاسهای یک آینه اند.در اطاق تاریک من،مجمری نورانی است که می چرخد، بعد دو...کشتی های هوایی شبتاب،انعکاسهای یک آینه اند.در مغز من،زنبوری است که حرف میزند.
از:گیوم آپولیز
قسمتی از (مدار)
سرانجام از این جهان کهن خسته هستی
چوپان ای برج ایفل،گلهء پلها در این بامداد بع بع می کنند.
امروز صبح کوچه تشنگی را دیدم که نامش را فراموش کرده ام
نو و پاکیزه از خورشید،شیپور بیداری بود.
تو تنهایی و صبخ در راه است
شیرفروشان در کوچه ها بوق می زنند
شب مثل دورگه ای زیبا دور می شود
اینان نیز مسیح اند با شکلی دیگر و باوری دیگر
اینان نیز مسیح خاکیِ امیدهایی مبهم اند
خداحافظ
خداحافظ خورشید سربریده!
ترجمه:محمد علی سپانلو
● دادائیسم (Dadaism)
زیبا چیست ؟ زشت چیست ؟ بزرگ ، قوی و ضعیف چیست ؟ كار پانتیه ، رنان ، فرش چیست ؟ نمی دانم. من چیست ؟ من نمی دانم ، نمی دانم ، نمی دانم " ژرژ ریبمون دسنی
● مكتب دادا :
▪ تولد :۱۹۱۶ م – زوریخ ( و همزمان در بارسلون و نیویورك )
▪ مرگ : ۱۹۲۲ م .
▪ عنوان گروه : به معنای اسب چوبی بچه ها [ كه بر حسب تصادف از یك واژه نامه آلمانی – فرانسوی انتخاب شد ( كه گویای خصلت خردستیز و پوچ گرای آن است ) .
▪ دادا : جنبشی اعتراضی توسط چند شاعر و نقاش ( تسارا (تزارا) – آرپ – هوگوبال – یانكو- هولسنبك ) در كاباره ولتر
▪ دادا : نهضتی بین المللی
▪ دادا : قیامی علیه تمامی مظاهر هنر
▪ دادا : زاییده نا امیدی و اضطراب و هرج و مرج كه از خرابیها و آدم كشی و بیداد جنگ جهانی اول حاصل شد.
▪ دادا : مكتبی طغیانی بر ضد هنر و اخلاق و اجتماع
▪ دادا : جلوه ای از مخالفت سرسختانه با سنت هنر اروپایی
▪ از جمله : پرده منالیزای داوینچی كه در اثر چاپی آن با ریش و سبیل توسط " مارسل دوشان " انجام شد .
و یا اثر دیگری از او " توالت دیواری مردانه سفید رنگ " كه با عنوان " چشمه " و امضای " ریچارد موت " به نمایشگاه دادا در سال ۱۹۱۷ م فرستاد .
▪ دادا : آفرینش در عین ویرانگری ( نوعی تضاد دیالكتیكی : آفریننده و ضد هنری )
▪ سخن دادا : دادا با همه چیز – حتی با دادا – مخالف است . چون بنای این مكتب بر نفی بود ناچار می بایست شیوه خود را هم نفی كنند.
▪ سخن دوشان : دادا ... راهی برای فرار از یك حالت ذهنی – اجتناب از تاثیرات مستقیم محیط با گذشته ، رها شدن از كلیشه ها و آزاد شدن .
▪ تنها اعتقاد دادا : به قانون تصادف و اتفاق و واقعیت تخیلات و اوهام شخصیتشان
▪ ادعای دادا : تغییر نسل بشر ( بشری كه اجازه چنین فاجعه ای (جنگ اول جهانی) را داده بود . )
▪ اهمیت دادا : بیشتر به منزله یك وضع و حالت ذهنی تا یك سبك و جنبش !
▪ مفهوم این نهضت با دید مثبت ! : هر چند ویرانگر و تصویر شكن ( Iconoclastic) بودند اما همه اعمالشان همراه با نشاط زندگی نیرومند بود و امید رسیدن انسانیتی بهتر و به آن شادی و سرخوشی كه در خلاقیت هست .
▪ و بالاخره دادا : مقدمه ای بود بر همه تحولات مهم قرن ۲۰ م در ادبیات و هنر جهان .
▪ دادا در هنر : استفاده از اشیاء آماده نقشهای چسباندنی و بی معنی تصویرهای " مرتی " و اشیاء داخل جو آب و سطلهای آشغال به عنوان مصالح كار !
▪ و اما دادا در ادبیات : بخشی از هفت بیانیه دادا درباره عشق ضعیف و عشق تلخ
● برای ساختن یك شعر دادائیسی :
روزنامه ای بردارید
یك قیچی هم بردارید
در آن روزنامه مقاله ای را انتخاب كنید كه طول آن معادل شعری باشد كه می خواهید بگویید .
مقاله را از روزنامه جدا كنید
بعد هر یك از كلمات آن مقاله را با دقت ببرید و در كیسه ای بریزید
كیسه آهسته تكان دهید
آنوقت هر یك از كلمات بریده را تك تك بیرون بیاورید
با دقت رونویسی كنید
به همان ترتیبی كه از كیسه بیرون آمده اند .
شعر شبیه شما خواهد بود
اینك شما نویسنده ای هستید بسیار تازه و بی سابقه و با حساسیتی جذاب هر چند كه عوام الناس چیزی از اثرتان نخواهند فهمید .
مثال – بلوری از فریاد مضطرب می اندازد روی صفحه ای كه خزان . خواهشمندم نیم بیان مرا به هم ترنید . غیر ذی فقار ، شامگاهان آرامی حسن و جمال دوشیزه ای كه آب پاشی را پوشیده از مرداب را تغییر شكل می دهد .
● متافیزیک Metaphisic
مکتب متافیزیک در هنرهای تجسمی بخصوص نقاشی شکل گرفت.انگاره سازی رویائی،مناظر وهم آمیز و الحاق عناصر غیر متجانس در اثر،پیش درآمدی برای برخی جنبه های سورئالیسم بود.
آغاز:۱۹۱۰ میلادی
اوج:۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی
پایان:۱۹۲۱ میلادی
● واژه شناسی:"متا" به معنی بعد و "فیزیک" به معنی طبیعت است.در عربی به آن ما بعد الطبیعه و یا ماورا الطبیعه گفته میشود.
جایگاه این مکتب در نزد قدما به عنوان یکی از شعب حکمت ویا الهیات است.
Pittura Metafisica:پیتوریا متافیزیکا(ایتالیایی):هنر پدیده ای نو در هنر ایتالیا با استفاده از افکار نیچه و شوپنهاور که راه را برای دیدگاه های فروید در سورئالیسم می گشاید.پدیده ای کوتاه مدت با استفاده از عناصر کهنه و غیر معمول در هنر نقاشی با استفاده از سوژه های بینابینی از واقعیت و وهم فضایی دلشوره آور و گنگ و مبهم خلق می کند.ولی به عکس سورئالیسم،کاملا آگاهانه شکل می گیرد.
این مکتب بدون اعلامیه یا بیانیه،در خلوت هنرمندی که به بازسازی ذهنیت خود مشغول است زاده می شود.ذهنیتی که وابسته به عمق گذشته های دیگر است.
متافیزیک در مخاطب گونه ای احساس واقعیت را به او انتقال می دهد که با تجربه روزانه اش تفاوت دارد؛حضور غیر منطقی اشیاء در محیطی غیر مانوس،حامل معنایی جادویی و اسرار آمیز بود.این روش مرموز نمودن پدیده های واقعی دو جنگ جهانی توجه بسیاری از هنرمندان اروپایی بخصوص سورئالیستها را جلب کرد.
● متافیزیک در هنر:اشاره به اصول مجرد-مطلق-مسائل مبهم- دنیای معنوی- درون- جهان غیر طبیعی و پیچیده می کند.
● از نقاشان معروف متافیزیکی:
▪ جورجو د کریکو:
تصور او از نقاشی به منزله یک بینش نمادین تا حدودی مبتنی بر فلسفه نیچه بود.پافشاری نیچه بر اهمیت غنایی نهفته در سطح ظاهری اشیاء دنیوی، د کریکو را به سوی آزمودن ماورا طبیعی خویش از طبیعت بی جان کشید.او فلسفه ماورا طبیعی خود را اینگونه بیان می کند:
هر کار هنری جدی در بر گیرنده دو نوع تنهایی متفاوت است.اولی را می توان تنهایی تجسمی نامید...زندگی دوگانه یک طبیعت بی جان ،نه به عنوان یک موضوع تصویری بلکه از جهت جنبه فوق احساسی اش... دومین تنهایی از آن خطوط و نشانه هاست.این یک تنهایی ماورا طبیعی است که برایآن هیچ ممارست منطقی وجود ندارد.چه از لحاظ بعدی و چه از لحاظ جسمانی.
▪ کارلو کارا: با کنار هم نهادن اشیا و پیکره ها و ایجاد تعجب و حیرت و جوی از غرابت و گاهی هراس و وحشت و فضای خمود و نامانوس می آفریند.
▪ جورجو موراندی:نقاش طبیعت بی جان با بیان تغزلی و شاعرانه
● نظر کریکو در مورد متافیزیک:
او دیوانگی را چون حقیقتی آشکارا از ضروریات هر اثر هنری عمیق می داند.او با اتکا به نظرات شوپنهاور که می گوید انسان دیوانه کسی است که حافظه خود را از دست داده می نویسد. :"من وارد اتاقی میشوم مردی را روی صندلی. نشسته میبینم از سقف قفس قناری را مشاهده میکنم که اویزان است...هیچکدام از اینها مرا متعجب نمیکند چراکه مجموعه بهم پیوسته در ذهنم منطق و ربط این چیزهایی را که می بینم شرح میدهند.اما اگر فرض کنیم که برای یک لهظه مستقل از اراده من چنین ارتباطی قطع شود آنگاه مرد نشسته و قفس و...را چگونه خواهم یافت؟ چه کسی میداند که چه حیرت ووحشتوشاید چه حلاوت وتسلی خاطری با دیدن آن صحنه به من دست خواهد داد؟"
د کریکو در آثار خود عمدا چنین قطع ارتباطی را ممکن می سازد تا با آن به حیرت یا تسلی خاطر دست یابد.● سورئالیسم Surrealism
سورئاسیم:(فراواقعگرایی) [Surrealism]
▪ برخاسته از ضمیر ناخودآگاه
▪ جنبشی در هنرها و ادبیات که با بیانیه "آندره برتون"در فرانسه آغاز شد.
▪ آغاز ۱۹۲۴م(۱۳۰۳هـ .ش.)
▪ اوج ۱۹۳۰م.
▪ هدف:حل کردن تناقض پیشین رویا یا واقعیت در یک واقعیت مطلق ،یک اَبَر واقعیت!
کشف و کاوش دنیای واقعی تر از واقعی در ورای واقعی!به بیان دیگر ،دنیای تجربه روانی به شکلی که پژوهشهای روانکاوان ،مخصوصاَ پژوهشهای "فروید"نشان داد.
▪ معنا:"واقعیت برتر " یا "عالم ماورای واقع"
▪ سعی هنرمند :فراموشی تمام اصول و پایه و ساختار منطقی روح آدمی و توجه به خواب و رویا و محرکه اتوماتیسم(خودبخودی و یا خودانگیختگی)
▪ به معنی وسیع کلمه ،سورئالیسم :نوعی فلسفه است(ولی نه به معنای کلاسیک).
او جهان بینی تازه ای را بیان می کند و به دنبال کشف راز کیهان است.
هم عمل است و هم تفکردرباره غایات این عمل.
▪ سورئالیسم:در درجه اول عصیان است .برخوردی است تراژیک بین قدرتهای روح و شرایط زندگی:سورئالیسم از نومیدی عظیم در برابروضعی که انسان بر روی زمین به آن تنزّل پیدا کرده است و امید بی انتها به دگردیسی انسانی زاده شده است.
▪ در سورئالیسم :تنها گریز که باقی بود ،دنیای درون ،رویا ها و کابوس ها (بر پایه استدلالات "فروید"در بازنمایی حقیقت)بود.
▪ سورئالیسم:بازتابی برابر خردگرایی به گِل نشسته ی سرمایه داری
▪ سورئالیسم:از مکاتب انقلابی که بیشتر عدالت خواه و مردمی بودند.
نام آورانی چون :آندره برتون -آراگون-گیوم آپلینر-پل الوار-پره-اونیکو...
▪ نقاط ضعف سورئالیست ها:خلسه/مواد مخدر/حالات پاتولوژیک/رویا پردازی /شهودگرایی ناب/ضمیرنا هشیار
نقاط قوت سورئالیست ها:رهایی خیال و کشف آنها در عرصه روان و مرزهای بی کران روح(خدمتی بزرگ به جهان هنر)
تفکر سورئالیسم ابتدا صرفاَ در زمینه ادبیات و بخصوص در شعر،سپس در نقاشی ،تئاتر و سینما رشد یافت.
۱-شعر سورئالیستی:
آزادی خودکاری درون و شور و شوق خودانگیخته ،رهایی از همه قیود و رهایی از بردگی اخلاق و منطق.
برای شاعر که امر شگفت را از خلال واقعیت مشاهده می کند،همه دنیا می تواند رنگ شعر به خود گیرد :آگهی ها ،اعلان ها و قطعات بریده روزنامه که به طور تصادفی کنار هم چیده شوند تشکیل شعر می هند.
زیرا همانطور که وقتی چیزی را از معنی رایج آن جدا می کنیم ، وارد جهان "واقعیت برتر " کرده ایم،همانطور نیز پیوستن تکه های جملات یا صور غریب به یکدیگر،ذهن را از واقعیت بر می گرداند و به دنیای دیگری می برد.
به گفته "ترمیستان تزار ": "می توانی شاعر باشی بی آنکه حتی شعر گفته باشی..."
سراسر زندگی بهانه ای برای شعر می شود.
شاعر سورئالیست معتقد بود به اینکه :"دیوانگی مهمتر از حسابگری و نیرنگ است".
شاعر سورئالیست دقیقاَ الهام یافته است.
آندره برتون در بیانیه خود می گوید:" «سن-پل رو saint-pol Roux » هر روز وقتی که می خواست بخوابد روی در هانه اش لوحه ای آویزان می کرد که روی آن نوشته بود:"شاعر مشغول کار است!!"
● یادداشت هایی درباره شعر،از آندره برتون-پل الوار(۱۹۳۶م.)
شعر باید هزیمت عقل باشد. چیز دیگری نمیتواند باشد .هزیمت:نوعی فرار بعد از شکست است ،اما رسمی ،اما فانع کننده .تصویر آنچه آدمی باید باشد ،حالتی که کوشش ها تاثیری در آن ندارد.
در شعر:
گوش می خندد
دهان ناسزا می گوید
عقل و بیداری است که می کُشد
خواب است که رویا می بیند و روشن می بیند.
صورت خیال ووهم است که چشمها را می بندد
نقص و خلاء است که آفریده می شود.
...اندیشه باید در شعر مخفی باشدهمانطور که خاصیت مغذی بودن در میوه .میوه غذا نیستاندیشه ای بیش نیست.
یک شعر سورئالیستی:
"آیا خوابم؟" از : انتونن آرتو Antonin Artaud
نه خواب نیستم
برای اینکه نخوردن را یاد بگیری باید پاک پاک باشی.
دهان گشودن،یعنی با انواع بوهای بد روبرو شدن.
بهتر که ببندی دهان را
آنگاه دیگر نه دهان
نه زبان
نه دندان
نه حلق
نه مری
نه معده
نه شکم
نه مقعد،
خودم را از نو خواهم ساخت!
● سورئالیسم Surrealism(بخش دوم:سورئالیسم در نقاشی)
سورئالیسم نه تنها در ادبیات(رجوع به شماره قبل)،بلکه در هنر نقاشی نیز نفوذ کرد و مانند آن متکی به همکاری دیا لکتیکی نیروهای متخالف آزادی وخودکاری،ماتریالیسم وعلوم باطنی است.
● نقاشی سورئالیستی:
▪ از تحصیل زیبایی شناختی وفنی گریزان است.
▪ در انتخاب هر شکل وشیوه ای آزاد است.
▪ نردبانی است که نگاه با استفاده از آن،از واقعیت جزئی به سوی واقعیت کلی بالا می رود.(پرده برداری ا ز ظواهر)
▪ نوعی تظاهر تصورات درونی در ارتباط با بازنمود های بیرونی(الهام از اشیاء برای بازگشت بهتر به درون)
▪ بیرون کشیدن لحظه هاویا جنبه هایی است که قدرت های درونی روح در آنها با همه نیرو ظاهرمی شوند.
[منظور دید انتزاعی نیست،یعنی واقعیت بیرونی ا نکار نمی شود . بنا به گفته برتون:"آ فرینشهای ظاهرا بسیار آزاد نقاشان سورئالیست طبعا نمی توانند ظاهر شوند مگر با بازگشتشان به"بقایای بصری" ادراک خارجی مایه گرفته..."]
▪ تقلید حرکتهای غیر قا بل پیش بینی رؤیا ها،حضور اشیائی که قرار گرفتن آنها کنار هم غیر طبیعی است. برای ایجاد حیرت آورترین وهذیانی ترین تلاقی ها بصورتی که تضاد بین رؤیا وواقعیت ا ز میان برود . (نمونه بارز آن در آثار "سالوادوردالی" به چشم می خورد.)
▪ بطور کلی تمام تکنیکهای سورئالیسم از آغاز تا امروز،متکی بر چند برابر کردن راههای نفوذ در ژرف ترین طبقات مغزی است.[ به قول برتون:"من می گویم که باید پیشگو بود وخود را پیشگو ساخت."]
● نقا شان سورئالیسم:
▪ بنا به روحیاتشان متفاوتند بعضی فقط رؤیا هایشان را بیان می کنند و برخی با حمله به واقعیت
می خواهند رازی را که در آن هست در اثرشان وارد کنند.
▪ گاه از تخیل خلاق هم بهره می بردند؛ همان که نزدیک به پا نصد سال پیش "لئوناردوداوینچی" مطرح می کند:" برای شکوفا شدن تخیل باید به دیوارهای کهنه نظر کرد." بدین معنا که تصاویری از لکه ها در ذهن پدید می آید که نماد تمایلات سر کوفته انسان است.
و در اینجا هنر مند رگه ها یا لکه ها را مثل یک پیشگو که خطوط فنجان قهوه را می خواند،می کوشد که از خویشتن در سایه نمادهایی که بوسیله آن ضمیر نا خودآگاه بیان مقصود میکند رمز گشایی کند.
از این بابت هنر به روانکاوی نزدیک میشود؛ چون این نماد ها در مورد هر کسی ثابت است وتشخیص این لکه ها و نمادها به تصاویر ذهنی، ا فشاگر هر فرد است.
می توان گفت اشراق وکشف وشهود هم یکی از انواع عینی کردن امر ذهنی است.
● نقاشی سورئالیستی بر ۲ نوع است:
▪ نوع اول: نمایش دنیای آشفته، وهم انگیز ورؤیایی با استفاده ازاسلوبهای سنتی چون واقعنمایی(مثل آثار دالیو تانگی)
▪ نوع دوم:تداعی تصویرهای ذهنی با ترکیب خطها وشکلهای رنگی تحت تاثیر ا نگیزشهای درونی(مثل آرپ،میرو،ماسون)
● سورئالیستهای معروف:
سالوادوردالی-ژان آرپ- ماکس ارنست- خوان میرو- رنه ماگریت- ایو تانگی- آندره ماسون...
...و بالاخره سورئالیسم تجربه ای بود شاعرانه! که انسان را با جهان درونی اش ما نوس تر کرد.● سورئالیسم Surrealism(بخش سوم:سورئالیسم در سینما)
دوران شكل گیری سورئالیسم تقریبا با اولین موفقیتهای سینمای صامت همزمان است. گسترش سینما در قرن ۲۰ م . بسیاری از سورئالیست ها ، رسانه ای آرمانی یافتند كه می توانستند با آن دنیاهای دیگر راكاوش كنند.
▪ اعتقاد سورئالیستها:
سینما را شیوهٔ بیان شورانگیزی می شمردند؛ وسیله انصراف خاطر یا "شگفتی آفرین" با نیروی تاثیر گذاری كه می توانند فرد را برای لحظاتی از زندگی شخصی خود جدا كنند.
از این رو سورئالیستها به صورت غیر عادی به سینما می رفتند:
آنها وارد یك سالن سینما می شدند و بدون توجه به دنباله و پایان فیلم بیرون می آمدند و به سراغ سالن دیگر می رفتند ، از فیلمی به فیلم دیگر بی انكه كوچكترین توجهی به سناریو فیلم داشته باشند و تنها به تصویرهایی توجه داشتند كه جدا از زمینهٔ روایی‌شان بهانه ای می شد ، بهانه ای می شد برای رویا و ساختارهای خیالی!
نوعی مونتاژ ذهن و ساخت روایتی جدید از آنها در ذهن.
آنها در ساخت فیلم نیز از مونتاژ برای فضای سورئال استفاده می كردند.
(فرد تصاویر را می بیند و ارتباطهای مشخص با ذهن برقرار می سازد)
مونتاژ فیلم امكان می دهد كه زمان و مكان را به كلی زیر رو كنند و واقعیت و خیال را در نمایشی محسوس در آمیزند.
من ری ، هانس ریشتر و فرانسیس پیكابیا جزو هنرمندانی بودند كه بارویكرد سورئالیسی به تجربه گرایی در فیلم پرداختند. بین نقاشان و فیلم سازان رابطه ای تعاملی وجود داشت و رنه كلر و لوئیس بونوئل هر دو كارشان را با همكاری سورئالیستهای مشخص آغاز كردند.
پیكابیا فیلمنامه "آنتراكت" رنه كلر رانوشت و دالی (سالوادوردالی) نیز همكار بونوئل در فیلم" سگ آندلسی" بود.
بونوئل بعدها درباره آشنایی اش با دالی گفت : "ما از همان آغاز منطق را نفی كردیم و تنها به كوفتن درهای ضمیر ناخودآگاه پرداختیم".
نمونهٔ كامل یك فیلم بلند سورئالیستی فیلم" سگ آندلسی" بونوئل و دالی است.
مثلا در یكی از سكانس ها:[ابری از برابر ماه می گذرد و در پلان بعد تیغی چشمی را در می آورد...]
یا در سكانسی دیگر از این فیلم: ]مرد جوان دهان خود را از چهره اش جدا می كند (!)
زن از این عمل ناراحت می شود و موهای زیر بغل خود را می نگرد؛ مویی وجود ندارد، سپس مبهوت می شود چون موها مانند ریش بر چهره مرد است . او با مرد خداحافظی می كند[
یا در فیلم" راه شیری "(اثر دیگر بونوئل) : ] مردم كور به دنبال مرد كوری می روند كه آنها را به سمت پرتگاه می برد.
از دیگر فیلمها بونوئل ، این سینما گر شاعر: عصر طلایی ، فراموش شدگان، سرزمین بی نان، ملك الموت و ...
بطور كلی می توان گفت : سورئالیست ها در فن سینما توگرافی ، مجموعه ای از وسائل را پیدا می كنند كه مخصوصا می تواند بازگوی رویاها و اشتیاق و فعالیتهای ضمیر ناخودآگاه باشد. یك فیلم سورئالیسم از طریق ذهن بر عواطف تاثیر می گذارد و فرد را از ضمیر آگاه به ضمیر ناخودآگاه می برد.
اگر جنبش سورئالیسم به خودی خود عمر كوتاهی داشتف تاثیرش هنوز كاهش نیافته است .
این جنبش به خودی خود یك چیز است. و حساسیتی كه آنرا ایجاد كرد و هنوز ادامه دارد كاملا چیز دیگری است.
وقتی كودك بودم، مانند یک كودك سخن گفتم . مانند یك كودك فهمیدم.
مانند یك كودك فكر كردم.
اما وقتی مرد شدم، چیزهای كودكانه را كنار گذاشتم.
اكنون ما همه چیز را همچون در یك آینه می بینیم.
(كورینتیانس)
● كنستروكتیوسیم( Constructivism)
انتزاع گرایی» به معنای منتزع كردن چیزی از طبیعت (بدون هیچ مضمون قابل تشخیص) همیشه موضوعی جدل انگیز بوده است.
دو شاخه عمده انتزاع گرایی در نقاشی قرن بیستم:
▪ اكسپرسیونیسم انتزاعی با «واسیلی كاندینسكی» [KANDINSKY]
▪ انتزاع گرایی هندسی با «كازیمیر مالویچ» [MALEVICH]
در نقاشی روسی آغاز شد.
هر یك از این دو معتقد بودند كه كشف آنها منظرهای معنویی بود كه ریشه در سنت های روسیه كهن داشته است.
در پیكرتراشی نیز توجه به ساده كردن تا سرحد انتزاع را می توان در آثار «كنستانتین برانكوزی» دید. در مجسمه معروف او به نام «پرنده در فضا» هر چیزی كه اشاره به پرنده دارد حذف می نماید تا شكل، یعنی: جوهر حركت بالارونده ناگهانی یك پرنده در فضا را ـ كه همان پرواز پرنده است ـ القا كند.
● كنستروكتیوسیم Constructivism = ساختارگرایی
از آنجا كه پیدایش و بروز و ظهور مكاتب گوناگون هنری گاه ریشه در ادبیات، گاه نقاشی و گاه موسیقی یا دیگر هنرها دارد و با آنها آغاز می شود و در دیگر شاخه ها ادامه می یابد كنستروكتیویسم با معماری و پیكرتراشی آغاز می شود.
▪ جنبشی كه در روسیه آغاز شد (۱۹۱۳ م)
▪ جنبشی هنری براساس انطباق زیبایی صور هندسی با اصول فنی علم نوین
▪ جنبشی كه در ارتباط با فتوریسم و كوبیسم و دادائیسم بوجود آمد.
▪ دورشدن از هر گونه ارزشهای عاطفی [با توجه به اینكه در هنر ۲ دیدگاه داریم: عقل گرا (ساختارگرا) و احساس گرا (عاطفی)
▪ ورودی به شاخه فرمالیسم انتزاعی كه صرفاً توجه به جنبه های زیبایی شناختی است.
▪ توجه به بعد پنجم یعنی فضا (در كوبیسم به نمایش بعد چهارم یعنی زمان توجه داشتند).
▪ هدف: «آفریدن منظره ای روشن از واقعیت اصیل»
▪ كنستروكتیویست یا «هنرمند ـ مهندس» ها به منظور ایجاد ارتباط بیشتر میان هنرمند و جامعه، به حوزه های طراحی صنعتی، طراحی گرافیك تئاتر، سینما و معماری روی آوردند.
▪ وسیله جدید كار، نه رنگ بلكه فولاد شد. روش جدید، نه كمپوزسیون بر روی سطحی صاف، بلكه ساختمان در فضا گردید و شكلی كه بدست می آمد الزاماً هماهنگ یا زیبا نبود بلكه دینامیك و شبه كاركردی بود.
● هنرمندان این سبك:
«ولادیمیر تاتلین» [TATLIN] (وی برج چرخنده ای را به عنوان «یادمان انترناسیونال سوم» با ارتفاع ۳۹۶ متر (۱۹۱۹-۱۹۲۰ م.) طرح ریزی كرد ـ كه هرگز اجرا نشد ـ این اثر نمونه شاخص كنستروكتیویسم است)
«الكساندر رودچنكو» (كه همچون تاتلین معتقد بود كه: هنرمند باید از طریق كاربرد عملی هنرش در زمینه مهندسی، معماری، و طراحی صنعتی به خدمت انقلاب درآید)
«آنتوان پوسنر» و «نائوم گابو» [GABO]
این دو برادر بیانیه رئالیستی خود را (سال ۱۹۲۰ م) در مخالفت با كاركردگرایی و دفاع از آزادی فردی هنرمند، صادر كردند و خواستار تجسم یك «واقعیت نو» شدند:
۱- هنر برای انتقال واقعیت زندگی، باید بر عنصر بنیادی مكان و زمان مبتنی گردد.
۲- حجم یگانه مفهوم مكانی نیست.
۳- برای بیان ماهیت واقعی زمان باید از عناصر جنبشی و دینامیك استفاده شود: ریتمهای ایستا كافی نیست.
۴- هنر باید از تقلیدی بودن دست بردارد و در عوض بكوشد شكلهای تازه كشف كند.
آنها معتقد بودند كه فضا را می توان مانند حجم «تندیس وار» نشان داد.
«پوستر» و «گابو» آثاری ساختند كه نقاط خالیشان نقشی به قدرت نقش عناصر حجم تو پر داشت.
«گابو» در همان سال پیكره جنبشی را طراحی كرد كه بوسیله یك الكتروموتور به ارتعاش درمی آمد.
و «الكساندر كالدر» [CALDER] پیكرتراش آمریكائی نخستین هنرمندی بود كه آثارش را بدون دخالت موتور به حركت پیوسته و «طبیعی» در آورد (مبدع مجسمه های جُنبا).
در سال ۱۹۲۰ (یعنی در همان سال) كنستروكتیویستها از هم پاشیدند و به گروه «تولید گرایان» پیوستند اینان هنر را كلاً كنار گذاشتند و به تولید و مهندسی دسته جمعی روی آوردند.

پریسا دارویی
منبع : مجله آینه


همچنین مشاهده کنید