پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


پهلوان نمایشنامه نویسان، به درد نشسته امروز


پهلوان نمایشنامه نویسان، به درد نشسته امروز
ـ گفت وگو با بهزاد فراهانی
در اینکه بهزاد فراهانی یکی از بزرگان تئاتر ایران است شکی نیست. او چند وقتی است که پس از مدت ها در تئاتر تهران فعالیت می کند. اخیراً از او شاهد کارگردانی نمایش «دنیای دیوانه دیوانه دیوانه» و هم اکنون بازی در نمایش «لبخند باشکوه آقای گیل» به کارگردانی هادی مرزبان در سالن اصلی تئاترشهر هستیم. نمایشی که بنا به دلایل متعدد و شاید یکی از آنها حضور بهزاد فراهانی به عنوان بازیگر در آن، با استقبال ویژه مردم هم روبه رو شده است. اما فراهانی علاوه بر بازیگری و کارگردانی، به مقوله نمایشنامه نویسی هم توجه ویژه ای دارد. او دانش آموخته ادبیات نمایشی است و ما این بار تلاش کرده ایم با فراهانی از منظر یک نمایشنامه نویس بحث را پیش ببریم.
▪ آقای فراهانی شما علاقه ویژه ای به اجرا و بازی در نمایش های ایرانی دارید. لطفاً در مورد تجربه بازی در نمایشنامه آقای رادی بگویید.
باعث افتخار من است که به این نکته اشاره کنم که از نسل دهه چهل من تنها هنرپیشه ای هستم که اولین اثر اکبر رادی را بازی کردم و بسیار خرسندم که از آن موقع تا به حال این فرصت دوباره نصیبم شد. اولین بار نمایش «روزنه آبی» نوشته استاد رادی را به کارگردانی مرحوم شاهین سرکیسیان تمرین می کردیم. پرده سوم آن نمایش به دلیل فوت کارگردان کار نیمه کاره ماند. وقتی آربی آوانسیان از انگلستان برای مراسم خاکسپاری ایشان به ایران آمدند به وصیت شاهین جامه عمل پوشانیده و نمایش نیمه کاره او را به اجرا رسانیدند.
▪ شما در عرصه نویسندگی هم فعالیت می کنید. برایمان از ویژگی های قلم اکبر رادی از دیدگاه یک نمایشنامه نویس بگویید.
ببینید به نظرم رادی به شدت پیرو اندیشه هایی چون عدالت اجتماعی است و این کاملاً در آثارش آشکار است. تفاوت خاصی در آثار اوست که باعث متفاوت جلوه دادن کارهایش با دیگر رئالیست ها می شود. نمایشنامه های او به قدری ظریف و اسکلت ساختاری درست و محکم و اندیشه های دقیق دارد که کهنه شدن شان قابل باور نیست.
▪ به نظرتان الان تفاوت های ما با دیگر کشورهای دنیا در مقوله ادبیات نمایشی چیست؟
تمام کشورهای صاحب هنر دارای کلاسیسیسم تئاتری هستند. مهم ترین تفاوت ما با آنها در این است که آنها به داشته های گذشته احترام می گذارند. هیچ چیزی را به راحتی از دست نمی دهند. به شدت حامی نام و نمایش های نمایشنامه نویسان خود مثل چخوف و مولیر هستند. هرگاه که به خطر خلأ در متون خود نزدیک می شوند بلافاصله به سراغ گذشتگان می روند و با اجرای آثارشان از آنها الهامات جدیدی می گیرند. دنیا با سرعت در حال حرکت به سمت گذشتگان خود است. اکثر کشورها به سوی نمایش نامه نویسان قدیمی یونانی روی برگردانده اند اما نگاهی به نمایشنامه نویسان ما کنید. کدام یک کلاسیک های خود را به درستی می شناسند؟ کلاسیک نویس های ما میرزاآقای تبریزی و استادش بودند. ما هیچ وقت با جدیت به سراغ آنها رفته ایم؟ چرا دیگر خبری از افکار نوشین نیست؟ ما نباید گذشتگان خود را به فراموشی بسپاریم. امثال ساعدی، بیضایی و رادی هستند که ساختمان و بدنه اصلی دنیای درام نویسی ما را تشکیل می دهند و عدم شناخت آنها یعنی به اضمحلال کشانیدن نمایشنامه و دنیای تئاتر.
▪ در مورد نمایشنامه «لبخند باشکوه آقای گیل» بگویید.
به نظرم یکی از شاهکارهای اکبر رادی همین نمایشنامه باشد. این را به دو دلیل می گویم. اول اینکه فضاسازی در این نمایشنامه به شکلی باورنکردنی خوب و اصولی است و در کنار کارگردان و بازیگران دست همه عوامل هنری کار را جهت هرگونه پرداخت و عملیات خلاقه باز گذاشته است. به راستی فضاسازی در این نمایش مرا یاد آثار بزرگانی چون مولیر و استریندبرگ می اندازد. دوم اینکه شخصیت پردازی در این متن بسیار محکم و متعالی است. هر کدام از کاراکترهای این نمایشنامه بالغ بر پنج یا شش صفحه شناسنامه دارند. در متن رادی همه دچار اضمحلال هستند. در کار او لایه های اجتماعی خاصی رو به نابودی هستند که آنها بانی تحریک یک جامعه اند.
▪ نظرتان در مورد شخصیت رادی چیست؟
رادی به درد نشسته امروز، پهلوان درام نویسان و گل سرسبد نمایشنامه نویسان ایران است.
▪ به نظرتان چرا مقوله ادبیات نمایشی در ایران چنین وضع اسفناکی را تحمل می کند؟
مهجوری در ادبیات نمایشی ناشی از سیاست غلط کلان در نگاه ادبی است. شما نگاهی به رسانه مهمی چون تلویزیون بیندازید. هر شب عده ای در مقابل دیدگان شما قرار می گیرند که می خواهند به هر شکلی خنده را بر لبان شما بیاورند. متاسفانه آنقدر از این شکل برنامه ها در این رسانه زیاد شده که واقعاً راهی برای فرار باقی نگذاشته اند. خب اینها سطح توقعات افکار عمومی را نزول می دهد. آن وقت کسی حوصله تماشای یک درام با ساختاری اصولی را ندارد. چرا؟ به دلیل اینکه انتظارات پایین می آید و دیالوگ های نمایشنامه نویس محترم در برابر به اصطلاح نویسنده فلان برنامه مفتضح تلویزیونی سنگین است و غیرقابل هضم. در این رابطه یک کلام می گویم و آن اینکه قافله درام نویسی بسیار طولانی است و حیف از اینکه تقطیع و قیچی شود.
▪ علت ماندگاری یک اثر در اذهان عمومی چه می تواند باشد؟
برایتان مثالی می آورم. شکسپیر یکی از آن کسانی است که به شدت نزد افکار جهانیان تاثیرگذار بوده است. علت ماندگاری او را من در روانشناسی انسانی و اجتماعی صحیح تعبیر می کنم. آثار او برای هر نسلی دلپذیر و جذاب است. چون خوانندگان و بینندگان آثار او نوعی همذات پنداری با کاراکترها و فضای نمایش او می کنند.
▪ «زبان» و عنصر واژگان در آثار رادی بسیار زبانزد است. عده ای طرفدار محکم نوع دیالوگ نویسی ایشان هستند و بعضی ها هم استفاده از چنین زبانی را نمی پسندند. نظرتان را بگویید.
ببینید در کشورهای متفاوت زبان درام نویسی طیف های متفاوتی را دارند. ژانرهای گونه گونی از زبان است که نویسنده ها را از هم جدا می کند. شما یک جمله از شکسپیر را در آثار هم قطارهای خود در آن زمان نمی بینید. فضا، ضرباهنگ و... متفاوت است. دیگر ویژگی آثار رادی در این است که پر از واژگان مهجور در حال دور شدن است. دیالوگ نویسی او بسیار خاص و منحصر به خودش است. ما باید بگذاریم هر درام نویسی زبان خودش را داشته باشد.
بهرام تشکر
منبع : روزنامه اعتماد