پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سرنوشت را می توان از نو نوشت


سرنوشت را می توان از نو نوشت
بی تردید اکبر هاشمی رفسنجانی از قدرتمندترین سیاستمداران جمهوری اسلامی طی دو دهه ابتدایی شکل گیری نظام بوده است. ریاست مجلس شورای اسلامی، جانشینی امام (ره) در فرماندهی جنگ، ریاست جمهوری اسلامی ایران، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و نایب رئیسی مجلس خبرگان رهبری و اکنون ریاست مجلس خبرگان رهبری از جمله سمت های عالی هاشمی طی این دوران بوده است.
اما از نیمه دوم دهه سوم عمر انقلاب نمودار این قدرت، مسیری رو به پائین طی کرد. حتی به اعتقاد برخی صاحبنظران این وضعیت از سال ۱۳۸۴ به این سو مسیر خطرناک تری را برای هاشمی و یارانش طی کرده است. به گونه ای که این روزها کسی که روزگاری " استوانه نظام " نامیده می شد، آنچنان هدف تهاجمات تخریبی مخالفان افراطی قرار گرفته که بسیاری از نزدیکانش را نگران کرده است.
روزهای پائیزی سیاستمدار کهنه کار رفسنجانی از پائیز ۷۸ شروع شد. یعنی حدود ده سال پس از ارتحال بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی و دو سال پس از خروج او از کاخ ریاست جمهوری. آن روزها اکبر گنجی که به عنوان روزنامه نگار در برخی روزنامه های منسوب به اصلاح طلبان مشغول کار بود، یادداشت هایی تند علیه هاشمی منتشر می کرد و برخی از آن یادداشت ها در کتابی با عنوان "عالیجناب سرخپوش" در چندین نوبت و چند صد هزار نسخه در بین مردم توزیع شد. شاید آن روزها گروه هایی از اصلاح طلبان بر این باور بودند حضور هاشمی در مجلس ششم، زمینه ساز ریاست او بر این مجلس است و این ریاست می تواند به مانند ترمزی برای قطار اصلاح طلبان پیشرو قلمداد شود. با این تلقی از رفتار احتمالی هاشمی بود که احساس شد او نباید به مجلس راه یابد و نتیجه تلاش های آنان نیز به همین جا ختم شد.
اما کمتر از چند ماه بعد مشخص شد که اصلاح طلبان در برخورد تند با هاشمی دچار اشتباه شده بودند و این اشتباه سبب شد مجلس ششم نتواند در این ساختار قدرت به نتایجی که وعده اش را داده بود دست پیدا کند. اما این اشتباه برای هر دو طرف خیلی گران تمام شد. هم اصلاح طلبان پشتوانه قدرتمندی در ساختار حاکمیت نداشتند و هم هاشمی پشتوانه خود را در افکار عمومی از دست داده بود. در یک سو حاکمیت به اصلاح طلبان اعتماد نمی کرد و در سوی دیگر افکار عمومی به هاشمی.
اینچنین بود که هر دو ضربه های محکم دیگری را متحمل شدند. اصلاح طلبان درانتخابات مجلس هفتم با حذفی گسترده مواجه شدند و کرسی های پارلمان را از دست دادند و هاشمی نیز دو سال بعد در صحنه انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری نتوانست اعتماد اکثریت مطلق ایرانیان را به دست آورد.
اما حالا هر دو به تجربه ارزشمندی دست یافته اند. اصلاح طلبانی که آن روزها به قولی "تندروی" می کردند و به قولی "پیشرو " بودند از دور دوم انتخابات ریاست جمهوری به ناگهان متوجه شدند که در عرض کمتر از یک هفته تمام اندوخته های خود در ساختار قدرت را از دست خواهند داد و حتی ممکن است گفتمانشان نیز مغلوب گفتمان جدیدی شود که "پوپولیسم " بارزترین ویژگی آن بود. اما برای این اتحاد و همراهی خیلی دیر شده بود و لذا با وجود تمام تلاشی که در روزهای آخر صورت گرفت، اصلاح طلبان بازی را به رقیب خود واگذار کردند.
شاید اگر تنها یک ماه قبل به عواقب رفتارهای خود می اندیشیدند امروز اوضاع چنین نبود که هست اما عقربه تاریخ را نمی توان به عقب بازگرداند. امروز نه خاتمی رئیس جمهور است و نه گفتمان او بر دولت سایه افکنده است. نه مجلس اصلاح طلب است و نه مطالبات و برنامه هایش، برنامه هایی است در جهت اصلاح وضعیت موجود. در این میان هاشمی هم دیگر قدرت سابق را ندارد. سیل تخریبها و تهاجمات به سوی او روانه است و سدی که بتواند جلوی این سیل را بگیرد هنوز پیدا نشده است. اعتماد چندانی به برخی اصلاح طلبان هم وجود ندارد و ورود مجدد آنان به حکومت با اما و اگرهای فراوانی روبروست. لذا دموکراسی خواهی ملت ایران پس از یک قرن تلاش پرهزینه، در دالانی پیچیده و تو در تو گرفتار آمده که جز با تدبیر امکان رهایی آن نیست. همه تلاش های این یک قرن، همه هزینه هایی که گذشتگان ما به خاطر آینده ای که امروز ماست پرداختند، می تواند از میان برود اگر انگشت تدبیر، گره های پیچیده این کلاف سر درگم را باز نکند.
امروز هاشمی به عنوان یار و مشاور نزدیک بنیانگذار جمهوری اسلامی به سرنوشتی دچار شده است که برخی از تازه به دوران رسیده های سیاسی برایش خط و نشان می کشند و خواستار اقدامی قاطع برای حذف همیشگی او از ساختار قدرت می شوند. بی تردید وقتی برای هاشمی حاشیه امنیتی وجود ندارد تا حرفهایش را بزند برای سایر گروه های سیاسی که منتقد وضعیت موجود هستند اوضاع خیلی خطرناک تر است.
مردی که روزگاری از نزدیکترین چهره های جمهوری اسلامی به امام خمینی (ره) بود امروز به خاطر انتشار خاطراتش مورد بدترین و غیر اخلاقی ترین تهاجمات قرار می گیرد و البته کسی نیست که جلوی مهاجمان ذوق زده و حریم شکن را بگیرد. شاید امروز سیاستمدار رفسنجانی به اشتباهات دهه هفتاد خود در برابر نیروهای چپ خط امامی می اندیشد و اصلاح طلبان پیشرو به اشتباهاتشان در پائیز و زمستان ۷۸. مجموعه این اشتباهات شرایط فعلی را ایجاد کرده است. این سرنوشت حاصل جمع جبری اشتباهاتی است که همه مولفه های موثر در معادله سیاست ورزی اصلاح طلبانه مرتکب شده اند.
اما به هر حال چاره ای جز ساختن معادله ای جدید با مولفه های مثبت و نو وجود ندارد. هم هاشمی باید گذشته را جبران کند، هم اصلاح طلبان. اما مسلما در این میان وفاق و همدلی اصلاح طلبان و پذیرفتن واقعیات سیاسی و تصمیم گیری بر مبنای عقلانیت و منطق کمک بسیاری به حل مشکلات امروز می کند. شاید تحقق آرمانها زمان بر باشد اما مسلما اکنون همان زمانی است که باید زمینه و بستر فعالیت های اصلاحی در کشور را فراهم کرد. ائتلاف نیروهای اصلاح طلب حول راهبردی مبتنی بر عقلانیت، منطق و کارآمدی و با حضور بزرگانی چون هاشمی، خاتمی و کروبی می تواند سرنوشت بهتری برای ایران و ایرانیان رقم زند. انتخابات مهم مجلس هشتم می تواند سرآغاز یک راه جدید باشد برای جبران اشتباهات گذشته و وارد کردن مولفه های جدید و مثبت به معادله قدرت.
در همین حال ماجرای کتاب به سوی سرنوشت هاشمی رفسنجانی نیز با سرنوشت جالبی روبرو شده است. در حالی که هنوز هم مخالفان هاشمی، با استناد به کتاب خاطرات او به تخریب های خود ادامه می دهند برخی منابع خبری، گزارش های جدیدی منتشر کرده اند.
در حالی که طی هفته های اخیر بسیاری از رسانه ها و چهره های سیاسی، نقل "موافقت امام(ره) با حذف شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی در فرصتی مناسب" در خاطرات سال ۱۳۶۳ هاشمی رفسنجانی را مورد توجه قرار داده اند، بررسی ها نشان می دهد که این مطلب در خاطرات سال ۱۳۶۲ هاشمی رفسنجانی که یک سال و نیم قبل منتشر شده نیز آمده بوده است.
در کتاب "آرامش و چالش" (کارنامه و خاطرات سال ۶۲) نیز از جمله در خاطره ۱۶ فروردین سال ۶۲ می خوانیم: "احمد آقا تلفن کرد و اطلاع داد امام با پیشنهاد قطع شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی از رسانه های دولتی موافقت کردند و پذیرفتند که بگویید به امر امام (ره) قطع شده است".
همچنین در خاطرات ۲۰ فروردین سال ۶۲ آمده است: "قرار شد از طرف امام، رسما به صداوسیما ابلاغ کنند که شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی را که در شعارهای مردم می آید، حذف کنید و دوستان دیگر هم موافقند".
با این حال، مشخص نشده که چرا ابلاغ یا اجرای این دستور مورد اشاره هاشمی، عملی نشده است.بنا بر این گزارش، طرح این موضوع که هاشمی رفسنجانی در برداشت خود از نظر حضرت امام(ره) دچار خطا شده و بی آن که خود بخواهد، یک نظر غیرواقعی را به امام راحل(ره) نسبت داده توسط برخی جریان ها، راه حل ساده ای دارد. خوشبختانه بسیاری از افراد حاضر و ناظر بر وقایع سال های دهه ۶۰، از جمله رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای، آیت الله موسوی اردبیلی، ریاست وقت قوه قضائیه و مهندس میرحسین موسوی، آخرین نخست وزیر ایران، در قید حیات هستند و می توانند درباره صحت یا خطای این مطلب، گواهی دهند.
همچنین یک سایت نزدیک به دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام مدعی شد، خاطرات هاشمی رفسنجانی پیش از انتشار به استحضار رهبر انقلاب می رسد و آنگاه انتشار می یابد و در حاشیه بخشی ازخاطرات، دست نوشته های رهبر انقلاب نیز وجود دارد.
اما حامیان هاشمی رفسنجانی و طرفداران صحت خاطرات او، با توجه به انتقادهایی که اخیرا از این کتاب شده، نکات مهم دیگری را نیز مورد اشاره قرار می دهند. آنها مدعی هستند کسانی که امروز ادعای هواداری از امام را دارند و به بهانه آن هاشمی را مورد حمله قرار می دهند، در زمان حیات ایشان هیچ سابقه ای از نزدیکی و دوستی با امام(ره) و اندیشه های ایشان را ندارند. این گروه از حامیان هاشمی مدعی هستند این افراد تازه به دوران رسیده حتی یک روز سابقه مبارزه انقلابی، زندان های شاه یا حضور در میادین جنگ هشت ساله را در کارنامه ندارند. آیت الله واعظ طبسی از علمای خراسان نیز گفته است: کسانی امروز به عنوان علمای اسلام معرفی می شوند که حتی از تدریس یک درس ابتدایی حوزه نیز ناتوان هستند.
از سوی دیگر مخالفان هاشمی نیز مدعی هستند هاشمی با این گونه خاطراتش، در راه مقابله ایران با آمریکا سنگ اندازی می کند ! این در حالی است که حامیان هاشمی نیز در جواب می گویند کسانی دم از مبارزه با آمریکا می زنند که سابقه ناهار خوردن با خانم کاندولیزا رایس را در کارنامه دارند و تا کنون چند دور پای میز مذاکره نشسته اند. به اعتقاد این افراد، مخالفان هاشمی تنها قصد تخریب وی را دارند و ادعاهایشان درباره مبارزه جویی با آمریکا فاقد صحت و اعتبار لازم است.
نکته دیگری که این روزها در رسانه ها بر روی آن مانور داده می شود، نهی شرعی رهبر معظم انقلاب از تخریب شخصیت های نظام از جمله هاشمی رفسنجانی است. این در حالی است که پیشتر برخی عناصر افراطی مدعی هواداری از دولت، حجم سنگینی از خبرها و یادداشت های تخریبی خود را به هاشمی رفسنجانی اختصاص داده بودند و حتی با شبیه سازی های تاریخی سعی داشتند، سرنوشت تلخی را به او تحمیل کنند.
نویسنده : عباس پازوکی
منبع : روزنامه مردم سالاری