جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
حاجی مراد
حاجی مراد به چابکی از سکوی دکان پائین جست، کمر چین قبای بخور خود را تکان داد، کمربند نقرهاش را سفت کرد، دستی به ریش حنابسته خود کشید، حسن شاگردش را صدا زد با هم دکان را تخته کردند، بعد از جیب فراخ خود چهار قران در آورد داد به حسن که اظهار تشکر کرد و با گامهای بلند سوتزنان مابین مردمی که در آمد و شد بودند ناپدید گردید. حاجی عبای زردی که زیر بغلش زده بود انداخت روی دوشش به اطراف نگاهی کرد، و سلانهسلانه بهراه افتاد. هر قدمی که برمیداشت کفشهای نو او غژغژ صدا میکرد. در میان راه بیشتر دکاندارها به او سلام و تعارف میکردند و میگفتند: حاجی سلام، حاجی احوالت چطور است؟ حاجی خدمت نمیرسم؟... از این حرفها گوش حاجی پر شده بود. و یک اهمیت مخصوصی به لغت حاجی میگذاشت، بهخودش میبالید و با لبخند بزرگمنشی جواب سلام میگرفت.
منبع : سایت رسمی دفتر هدایت
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران غزه حسن روحانی روسیه مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت
هلال احمر یسنا سیل آتش سوزی قوه قضاییه پلیس تهران بارش باران شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سازمان هواشناسی
بانک مرکزی دولت سیزدهم حراج سکه قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار خودرو بازار خودرو دلار سایپا ایران خودرو کارگران
سریال نمایشگاه کتاب کتاب مسعود اسکویی تلویزیون عفاف و حجاب سینمای ایران سینما دفاع مقدس
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس نتانیاهو ایالات متحده آمریکا
استقلال فوتبال علی خطیر پرسپولیس سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ برتر رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ
هوش مصنوعی گوگل کولر اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون خواب کبد چرب بیمه کاهش وزن دیابت داروخانه