چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

هیاهو برای هیچ


هیاهو برای هیچ
این روزها ما اهل شعر و هنر، دل‌مان را انگاری به «شوخی» خوش کرده‌ایم. البته این «شوخی»، همان «شوخی» میلان کوندرا نیست. آن «شوخی» یک رمان از نویسنده‌ای خلاق و «مرزشکن» است که وقتی می‌خوانی‌اش، لذت می‌بری و این‌ یکی، یک بازی لوس و بی‌نمک است که فقط به درد پر کردن صفحه ادبی روزنامه‌ها می‌خورد؛ جایزه شعر فلان و بهمان! از این جور شوخی‌های ادبی (نمونه‌ دیگرش برگزاری انواع و اقسام «شب شعر» است که تازگی‌ها «ناشران معظم» هم نسبت به آن بد‌جوری اهتمام می‌ورزند!)، این روزها در کشور ما؛ عجیب رونق دارد چرایش یکی اینکه چون نمی‌شود کتاب شعر چاپ کرد (به یمن وجود ممیزی و نبود ناشر)، لابد این جوری «فضا» را گرم نگه می‌داریم!
پس اگر من بیایم و از «خوبی»ها و «بدی»های فلان یا بهمان جایزه‌ شعر، فهرستی فراهم کنم و داد سخن بدهم، به این می‌ماند که آینه‌ای شکسته ‌بردارم و در آن به ریش خودم بخندم.
وقتی همه‌جور دستی از تاریکی درمی‌آید و بر سر شعر می‌کوبد، وقتی شاعر خلاق و نوجو، آماج همه جور تیر و تهمت است، درگیر شدن در این بازی‌ها مضحک نیست؟ جالب است که هر‌چه وضع بدتر می‌شود، جایزه شعر هم بیشتر می‌شود! پس چاره‌ای نیست که بگوییم این جایزه‌ها (همان شوخی‌ها که گفتم)، سرپوش گذاشتن روی «زخم» است؛ یک جور بزک کردن است، دروغ است و دوز و کلک...
من می‌گویم شعر به این «جایزه»ها هیچ نیازی ندارد. جایزه‌ای که در خلأ شکل می‌گیرد و پشتوانه‌ای در قلمرو نشر و فرهنگ ندارد، چه نقشی می‌تواند بازی کند جز این حضور ِ بالماسکه‌ای؟ تمام این ماجرا چیزی نیست مگر مصداق آشکار همان «هیاهو برای هیچ»!

مهرداد فلاح
منبع : روزنامه کارگزاران