یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تحلیل طبقاتی انتخابات دهم


تحلیل طبقاتی انتخابات دهم
گرچه سده‌هاست شرایط بازار برای انباشت سرمایه و تشکیل طبقه بورژوازی در ایران آماده شد ولی روند صنعتی شدن ایران و رشد طبقه بورژوازی ملی در ایران، سخت و دردناک، ضعیف و دست‌و‌پا شکسته و در مقاطع گوناگون دچار گسست‌های شدیدی بوده است. ضعف تاریخی بورژوازی ملی و سرمایه‌داری صنعتی ایران به دلایل چند از جمله موقعیت ضعیف عوامل تولید، غلبه‌‌ی جمعیتی روستاییان و حاشیه‌نشینان بر شهرنشینان، عقب‌ماندگی شدید اکثر شهرهای ایران و نقش پررنگ دولت در اقتصاد و نفوذ دولت‌های استعمارگر خارجی در ایران باعث شکل‌گیری و رشد انواعی از بورژوازی کمپرادور و بوروکراتیک شده که بند ناف آن به منابع نفتی و ایضاً دولت بسته است. خاستگاه طبقه‌ی سرمایه‌دار ایران که عمدتاً یا برخاسته از بخش تجاری بوده‌اند که به دلیل نزدیکی و مراوده با شرکت‌های خارجی به ایجاد زنجیره‌های پخش و مونتاژ کالاهای خارجی دست زده‌اند یا با سوءاستفاده از زدوبندهای سیاسی با مدیران دولتی به صنعت و تولید صنعتی روی آورده‌اند در زیر سایه‌ی سنگین دولت باعث شده که بورژوازی ایران هیچگاه حالت «طبقه برای خود» نگرفته، از خصایص و ویژگی‌های طبقه‌ی سرمایه‌دار تهی، محافظه‌کار، ترسو و کوته‌بین بوده و با بیگانگی نسبت به منافع طبقاتی خودْ اساسا به دنبال ایجاد هژمونی و رهبری سیاسی نباشند.
در پی پیروزی انقلاب و برخاستن موج مصادره‌ها و ملی‌کردن‌ها، بورژوازی ملی بی‌رمق به‌رغم در دست‌داشتن قدرت دولتی و عقب‌نشینی موقت نیروهای بازار به عقب‌نشینی‌های پیاپی در برابر رادیکالیسم انقلاب سنگرها را یکی پس از دیگری وانهاد و نتوانست از برکت انقلاب بهمن توشه‌ای برگیرد. از سوی دیگر مجموعه‌ی اتفاقات و حوادث پس از پیروزی انقلاب و جنگ هشت‌ساله کافی بود که سرمایه‌داری تجاری سنتی با خزیدن در لا‌به‌‌لای شعارهای به ظاهر خدا‌پسندانه‌ی پان‌اسلامیستی به قدرت مالی و سیاسی کم‌نظیری چنگ بیندازد. درگذشت بنیادگذار جمهوری اسلامی در برهه‌ای که اوضاع اقتصادی کشور به شدت‌وخیم بود همزمان با فروپاشی بلوک شرق و خیز بلند و تاریخی سرمایه‌داری نومحافظه‌کار در جامه‌ی تاچریسم و ریگانیسم برای قبضهی اقتصاد جهان باعث گردش به راستی تند در سوگیری‌‌های اقتصادی و سیاسی کشور شد. از نقش پنهان بازار با توجه به قدرتی که از انباشت سنتی تجربه‌ی اقتصادی در سال‌های طولانی پیش از انقلاب و دوران جنگ داشت در این چرخش به راست نمی‌توان چشم پوشید.
نولیبرال‌های وطنی سرمست از شکست اردوگاه شرق و به پشتوانه‌ی بازار، در برهوت سیاسی به ارث رسیده از سال‌ها جنگ با تکیه بر عوامل فوق یکه‌تاز میدان شدند و با در پیش گرفتن سیاست‌های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول زیر عناوینی چون سیاست تعدیل اقتصادی و آزادسازی اقتصادی و اقتصاد رقابتی آن دست از رهبران و کوشندگان سیاسی که خرده بورژوازی و بورژوازی ملی را رهبری می‌کردند و به این گونه از اقتصاد باور نداشتند به عزلت و کناره گیری و حاشیه‌نشینی واداشتند و طیف جدیدی از تکنوکرات‌ها زمام امور را زیر سایه‌ی هاشمی رفسنجانی به دست گرفتند. گرچه سیاست‌های دولت سازندگی به‌شدت شکست خورد ولی اقتصاد ایران ظاهرا علیرغم این شکست نمی‌توانست در خلاف جریان گردش غالب و عظیم حرکت اقتصاد جهانی تاچری و ریگانی که یک‌به‌یک عرصه‌های تازه‌ای از چپاول و غارت سرمایه‌های ملل را کشف می‌کرد و مرزهای جغرافیایی کشورها را بدون جنگ و خون‌ریزی فیزیکی فتح می‌کرد، حرکت کند. سیاست‌های مرارت‌بار دولت سازندگی توانست در لایه‌ها و زوایای افکار تصمیم‌گیران کلان اقتصادی و سیاسی کشور رسوب کرده و به زندگی کمونی خود ادامه دهد تا در دولت‌‌های بعدی فارغ از هر نام و نشانی بخشی از وجود خود را بازتولید کرده و در قالب برنامه‌های توسعه‌ی اقتصادی ـ سیاسی و طرح‌های گوناگون حلول یابد. سیاست‌های دولت سازندگی نقش چشمگیری در تشدید تضادهای طبقاتی و اقتصادی داشت اما همو باعث سر باز کردن جراحاتی شد که در اثر نفوذ بازار و اقتصاد دلالی در سال‌های جنگ و در خفا بر پیکر اقتصاد کشور وارد شده بود. سیاست تعدیل اقتصادی نولیبرال‌ها باعث عریانی شکاف طبقاتی شد که می‌رفت تا توده‌های فقیر و طبقه‌ی متوسطی را که همه چیزشان را در طبق اخلاص تقدیم انقلاب و جنگ کرده بودند به کام فقر فرو کشد.
اینک بیش از همیشه نیاز به تغییر افکار توده‌های فقیر و متوسط را به خود مشغول کرده بود. اما در کشوری که هنوز هم ۹۸ درصد صنایع آن کم‌تر از ۵۰ نفر کارکن دارد، روابط کار تعریف نشده و از هم گسیخته است، سندیکاها و اتحادیه‌های واقعی حتی در خفا نیز وجود ندارند و دولت در آن مالک الرقاب اقتصاد و سیاست و جان و مال مردم است نیروهای مولد قادر به در دست گرفتن هژمونی سیاسی برای تغییر نیستند. طبقه‌ی سرمایه‌دار هنوز درک درستی از منافع طبقاتی خود نداشته و بند ناف آن وابسته به دولت و عطایای دولتی است. در چنین وضعی نقش قابله را گروه‌های مرجع به نمایندگی از طبقه‌ی متوسط و بورژوازی به عهده گرفتند. طبقه‌ای که به لحاظ پایگاه طبقاتی به‌شدت نامتجانس است و تضادها و تناقض‌های فراوانی را در خود حمل می‌کند. طبقه‌ای تشکیل شده از دانشجویان، دانشگاهیان، کارمندان دولت، معلمان، وکلا و قضات دادگستری، روزنامه‌نگاران، هنرمندان و نویسندگان و روشنفکران. طبقه‌ای که در پس سال‌ها زندگی کمونی اینک به خود آمده و آماده نقش آفرینی شده است. بدون درک درستی از آن‌چه که می‌خواست و در انتظار آن بود دست به اقدامی بزرگ زد که تا مدت‌ها باعث گیجی کلان سرمایه‌داری تجاری، بروکراتیک شد. دولت برآمده از این جریان تغییر خواهی که به سرعت نام اصلاحات به خود گرفت در دام همان تضادهایی افتاد که از آن زاده شده بود. نگاهی به مجموعه اقدامات و تصمیم گیری‌های دولت و مجلس اصلاحات نشان می‌دهد که این دولت در مجموع حرکت به سوی ایجاد زیرساخت‌هایی برای رشد و گسترش بورژوازی صنعتی متوسط را سرلوحه اهداف خویش قرار داده بود. ولی اصلاح‌طلبان تحت تاثیر اندیشه‌های نولیبرالی و همسو با جریانات انحصارات خارجی و داخلی با تصویب و اجرای قوانینی چون خروج کارگاه‌های زیر ده تن کارکن و قالیباف‌خانه‌ها از شمول حق بیمه اجباری و رواج و به رسمیت شناختن قراردادهای موقت کار و رفتن به راه دولت سازندگی در مواردی چون خصوصی‌سازی خدمات و صنایع که دولت سازندگی قادر به انجام آن نشده بود باعث بی‌اعتمادی و دلسردی زحمتکشان از این دولت شد. ناتوانی در عمل به وعده‌هایی چون آزادی مطبوعات و اجتماعات و احزاب و تشکل‌ها توسط رییس دولت و سختی معیشت و بی‌کاری گسترده به سرعت طبقه متوسط نا پیگیر و کم حوصله را که مهم‌ترین پشتوانه دولت اصلاحات بود دلسرد ساخت. اگر چه به هیچ عنوان نمی‌توان فشارهای سهمگین انحصار کلان سرمایه‌داری تجاری و بازی‌های آشکار و پنهان انحصارات بین‌المللی را در شکست اصلاحات نادیده گرفت.
● انتخابات نهم و دهم از دیدگاه طبقاتی
بررسی انتخابات‌ ریاست جمهوری از آغاز پیروزی انقلاب تا کنون نشان‌دهنده‌ی پررنگ‌تر شدن تدریجی موضوعات و موضع گیری اقتصادی نامزدهای ریاست جمهوری است. چگونگی قدرت گرفتن احمدی نژاد در انتخابات دولت نهم نشان دهنده قطبی شدن صف‌آرایی طبقاتی در این انتخابات است. در حالی که بخش سیاسی‌تر طبقه متوسط یعنی روشنفکران، دانشجویان و فعالان سیاسی با دلسردی در مرحله‌ی نخست از انتخابات قهر کرده بود، بدنه‌ی طبقه‌ی متوسط و زحمتکشان شهر و روستا در دور دوم انتخابات برای برگزیدن رفسنجانی و احمدی نژاد صف‌آرایی کردند. تا از میان نماینده‌ی بورژوازی متوسط (این لفظ را با تسامح زیاد بپذیرید زیرا هم چنان که اشاره شد در ایران به علل گوناگون طبقات و منافع طبقاتی چندان روشن و دقیق نیست در نتیجه صف‌بندی ‌ها نیز به هکذا) و تکنوکرات‌ها و نماینده‌ی بنیادها و بورژوازی تجاری و مستغلات که با چراغ خاموش و آدرس انحرافی تکیه بر عدالت‌خواهی به میدان آمده بود یکی را برگزینند. انتخابات دولت نهم را می‌توان از چند دیدگاه مورد بررسی قرار داد ولی مهم‌ترین وجه آن دنباله‌روی توده‌ها از شعارهای اقتصادی است. روی‌گردانی بخش‌های بزرگی از زحمتکشان و تهی‌دستان شهرها و روستاها که در اثر فزون خواهی‌ها و فرصت‌طلبی‌های بورژوازی تجاری و انحصارات دولتی و شبه دولتی به افلاس افتاده بودند از دولت اصلاحات و گرویدن آن ها به شعارهای عدالت‌خواهانه‌ی احمدی‌نژاد نشان دهنده دو موضوع مهم و جدا از هم است.
▪ نخست: نقش مهم و تاثیر گذار گروه‌های مرجع که نقش واسطه و میانجی احزاب و رهبران ‌آن‌ها (و در مواقعی نقش احزاب) را با توده‌های مردم دارند. این گروه‌ها که کم‌تر از بقیه دارای منافع خاص طبقاتی هستند بیش‌تر به لحاظ فرهنگی در جو جامعه موثر بوده و در صورت پیروزی و در دست گرفتن قدرت سیاسی می‌توانند در حمایت مزدبگیران و زحمتکشان شهر و روستا تلاش کنند. نمونه‌های بسیاری از این موارد را در ایران و سایر نقاط جهان می‌توان برشمرد که قدرت گیری طبقه‌ی متوسط با تاثیر گذاری گروه‌های مرجع در سوگیری به سود محرومان توانسته است در تعیین وضع طبقه کارگر و محرومان جامعه موثر باشد.
▪ دو: با وجود مشکلات بی‌شمار اقتصادی‌، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در اثر اقدامات دولت نهم و هم‌چنین اوضاع جهانی و موقعیت خطیر ایران در عرصه‌ی بین‌المللی که اقشار بیش‌تری از طبقه‌ی متوسط را در کابوس سقوط در ورطه‌ی بی‌چیزان و تهیدستان و ورشکستگان فروبرده است، نامزدی در انتخابات پیروز خواهد بود که ضمن به دست آوردن امتیاز بزرگ پشتیبانی گروه‌های مرجع، بتواند با موضع‌گیری‌های اقتصادی مبتنی بر توسعه‌ی اقتصادی مردم‌گرا و متوازن، تکیه بر منافع مزد بگیران شهری و روستایی و طرد سیاست‌های اقتصادی نولیبرالی، پشتیبانی مزدبگیران و زحمتکشان شهر و روستا را پشتوانه‌ی رای خود سازد.
فریبرز مسعودی
منبع : سایت تحلیلی البرز


همچنین مشاهده کنید