دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

اولمرت بر سر دوراهی


اولمرت بر سر دوراهی
پس از انتفاضه ای چهارساله سرانجام در فوریه سال ۲۰۰۵ رهبران فلسطین و اسرائیل به این نتیجه رسیدند که بهتر است به آتش بس پایبند باشند. اواخر سال ۲۰۰۵ اسرائیل به سختی موفق شد بیش از ۸ هزار شهروند ساکن در نوار غزه را از شهرک های این منطقه بیرون کند.
این اقدام سبب شد که حزب لیگود در مقابل رهبر خود یعنی آریل شارون موضع گیری کند و خروج از نوار غزه را به شکستی برای اسرائیل تعبیر کند. آریل شارون سپس ناگزیر شد حزب لیگود را رها کرده و حزب جدیدی به نام کادیما را تاسیس کند. کادیما در لغت به معنی «رو به جلو» است اما در ژانویه سال ۲۰۰۶ آریل شارون دچار بیماری لاعلاجی شد و حال وی رو به وخامت گذاشت. در همین دوران ایهود اولمرت به سمت نخست وزیری اسرائیل منصوب شد و رهبری حزب کادیما را در دست گرفت.
در طرف دیگر، در انتخابات مجلس فلسطین در ماه ژانویه سال ۲۰۰۶ حزب حماس به پیروزی خیره کننده ای دست یافت اما رفته رفته رهبران این حزب دریافتند که باید در دو جبهه با مخالفان خود به نبرد بپردازند. یکی جبهه نبرد با اسرائیل و دیگری جبهه نبرد با حزب فتح. از آن هنگام تاکنون فشار دولت های خارجی بر حزب حماس بیشتر شده و کمک کشورهای غربی به فلسطین مشروط به رسمیت شناختن کشور اسرائیل شده است. این امر منجر به تضعیف حماس و برگزاری احتمالی نوعی رفراندوم در فلسطین شده است.
بسیاری از صاحب نظران امور بین الملل معتقدند که باید گوشه ای ایستاد و شاهد جدال میان دو طرف منازعه بود. در ماه ژوئن ۲۰۰۶ شبه نظامیان فلسطینی یک سرباز اسرائیلی را ربودند. در پی این اقدام، سربازان اسرائیلی به اردوگاه های فلسطینی حمله بردند و وزیران کابینه حماس را دستگیر کردند. یک ماه پس از این واقعه، اعضای گروه حزب الله مستقر در جنوب لبنان اقدام به ربودن دو سرباز دیگر اسرائیلی کردند. این عمل سبب شد نزاع خونینی در مرکز و جنوب کشور لبنان درگیرد و در نهایت اسرائیل از این منطقه خارج شود.
● رابطه عمیق
بیش از ۶ میلیون یهودی در منطقه ای سکونت گزیده اند که اطراف آن را مسلمانان پر کرده اند. به همین جهت سیاست های داخلی و خارجی اسرائیل ایجاب می کند که با ابرقدرتی نظیر ایالات متحده آمریکا رابطه دوستانه برقرار کرده و از خط مشی های ایالات متحده آمریکا در منطقه خاورمیانه تبعیت کند.
در طرف دیگر، منتقدان غربی دولت ایالات متحده را متهم می کنند که بیش از حد از اسرائیل جانبداری می کند. آنچه که بدان کمتر توجه شده این است که اسرائیل نیز در اغلب موارد از سیاست های ایالات متحده آمریکا جانبداری می کند. این اقدام اگرچه حمایتی استراتژیک به حساب می آید ولی همواره از جانب یهودی های حاکم بر اسرائیل معقول به نظر نمی رسد.
به تازگی «بشار اسد» فرزند «حافظ اسد» رئیس جمهور سابق سوریه ابراز تمایل به برگزاری مذاکرات صلح با اسرائیل کرده بود اما سپس او به موضع پدرش در قبال اسرائیل بازگشت و دیگر به برگزاری چنین مذاکراتی اصرار نورزیدند، زیرا بشار و پدرش اعتقاد داشته اند از انجام هرگونه مذاکره صلح نخست اسرائیل باید منطقه اشغال شده بلندی های جولان را ترک کند. بلندی های جولان بخشی از سوریه واقع در نزدیکی مرز شمال اسرائیل با سوریه و لبنان است که در جنگ سال ۱۹۶۷ توسط اسرائیل به اشغال درآمد.
در طول سال های دهه ۱۹۹۰ مذاکره بر سر بلندهای جولان میان دو طرف سوریه ای و اسرائیلی جریان داشت ولی در سال ۲۰۰۰ میلیادی این مذاکرات با بن بست روبه رو شد. در آن دوران «ایهود باراک» نخست وزیر اسرائیل اصرار داشت که نواری به وسعت ۱۰ متر در کرانه دریای جلیله در مالکیت اسرائیل باقی بماند تا اسرائیل به این طریق بتواند به آب های قابل استفاده این دریا دسترسی داشته باشد اما حافظ اسد در آن سال اصرار داشت که مردم سوریه میل دارند که در آب های این دریا آب تنی کنند.
هفته گذشته روزنامه لیبرال «ها آرتز» چاپ اسرائیل پرده از اسرار میان اسرائیل و سوریه برداشت و اعلام کرد که مدت هاست گفت وگو میان این دو طرف مجادله جریان دارد. گفته می شود این رابطه چندساله منجر به انعقاد پیمان نامه صلح میان دو کشور شده است.
● عمو سام مخالفت می کند
بدیهی است که ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل باید از هر فرصت پیش آمده برای مذاکره با طرف سوریه ای استقبال کند. این در حالی است که سوریه به همراه بسیاری از دشمنان اسرائیل، موجودیت کشوری صهیونیستی را زیر سوال برده اند، دیگر چه رسد به این که بخواهند روابط عادی با اسرائیل ایجاد کنند. جنبش حماس و کشور ایران همچنان بر مواضع پیشین خود در قبال اسرائیل اصرار می ورزند و دولت اسرائیل را به رسمیت نمی شناسند.
در صورتی که اسرائیل بلندی های جولان را در قبال ایجاد صلح با سوریه تخلیه کند، این امر نه تنها سیاستمداران سوری را اغوا می کند بلکه می تواند حفره عمیقی در روابط میان سوریه و سایر کشورهای مسلمان منطقه ایجاد کرده باشد، زیرا اغلب مسلمانان منطقه بر این باورند که کشوری به نام اسرائیل تحت هر شرایطی از مشروعیت برخوردار نیست.
با این حال ایهود اولمرت همواره از مذاکره مستقیم با سیاستمداران سوریه ای خودداری کرده است. او برای امتناع از ورود به مذاکرات فقط یک بهانه دارد. اولمرت می گوید؛ «انجام مذاکره با سوریه سبب آزردگی خاطر رئیس جمهور آمریکا می شود.» در حال حاضر، واشنگتن توجیه های متعددی برای مخالفت با سیاست های سوریه دارد. واشنگتن مدعی است که سوری ها از آشوبگران عراق حمایت می کنند، قصد سرنگونی دولت لبنان را دارند و حاضر نیستند که در قبال قتل رفیق حریری نخست وزیر سابق لبنان در سال ۲۰۰۵ پاسخگو باشند.
بشار اسد به شدت از انزوای سوریه نگران است و از این موضوع آگاهی دارد که آغاز مذاکرات صلح با اسرائیل می تواند از شدت فشارهای خارجی و انزوای سوریه بکاهد. بعضی کارشناسان احتمال داده اند که انجام این مذاکرات حتی می تواند بعضی از اتهام هایی را که به سوریه نسبت داده اند نظیر دخالت در امور لبنان و عراق و قتل رفیق حریری، به کلی از یادها ببرند اما نگرانی آمریکا از ایجاد ارتباط میان سوریه و اسرائیل آن است که ایجاد هرگونه صلح پایدار میان دو کشور می تواند تمام محاسبه های استراتژیک آمریکا در خاورمیانه را در هم بریزد.
از آنجا که آمریکا به خود به عنوان یک ابرقدرت نگاه می کند، استراتژی خارجی این کشور بر حسب مصلحت، مدام در حال تغییر است. همین امر سبب شده که یک روز در جهت حمایت از استبداد و روز دیگر در جهت حمایت از دموکراسی بربیاید. این موضوع در گذشته باعث شده بود که گاهی آمریکاییان مسئله مشکلات خاورمیانه را به کلی از یاد ببرند. اما در عوض «همزیستی مسالمت آمیز» با همسایگان خاورمیانه ای موضوعی است که برای اسرائیل جنبه حیاتی دارد. در این رابطه اسرائیل سعی دارد خود را از دایره بدبینی های منطقه ای خارج کند و از هر فرصتی سود جوید.
در صورتی که جورج بوش بخواهد بار دیگر از ایجاد رابطه میان اسرائیل و سوریه جلوگیری کند، ایهود اولمرت چاره ای ندارد که از فرامین وی پیروی کند. نخست وزیران پیشین اسرائیل آنقدر قدرتمند بودند که گاهی فرامین ایالات متحده را زیر پا می گذاشتند و به آنها اعتنایی نداشتند ولی اولمرت از جاذبه های سیاستمداران عاری است و موقعیت وی به واسطه عملکردی ناخوشایند در جریان جنگ اخیر لبنان بسیار تضعیف شده است.
این احتمال نیز وجود دارد که اولمرت خود دلایلی برای شرکت نکردن در مذاکرات صلح داشته باشد. از دست رفتن اراضی بلندی های جولان می تواند اولمرت را به عنوان بی عرضه ترین نخست وزیر تاریخ اسرائیل معرفی کند.
بعضی از کارشناسان امور بین الملل بر این باورند که اطاعت اولمرت از دستورات آمریکا و واهمه وی از احتمال «بی اعتبار شدن» نزد مردم اسرائیل ناشی از کوتاه بینی اولمرت است. این کارشناسان اعتقاد دارند معامله «زمین در برابر صلح» می تواند امنیت اسرائیل را در منطقه تثبیت کند. در حالی که دست ایالات متحده آمریکا در عراق بند است، اسرائیل می تواند به راحتی وارد عمل شود و در پی حفظ موقعیت در منطقه باشد.
رامین رهبر یعقوبی
منبع : روزنامه کارگزاران