پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تلاش افغانها برای برقراری آرامش


تلاش افغانها برای برقراری آرامش
گفتگو با طالبان در افغانستان و تلاش برای دستیابی به راه برون رفت از مناقشات و درگیری های داخلی در این کشور، اکنون به موضوعی کاملا آشکار و علنی بدل شده است. اویس قانی فرماندار استان سرحدات شمال غربی، در همین راستا و به منظور پیشبرد این ابتکار عمل، بر لزوم انجام مذاکرات نیروهای ایساف تحت رهبری سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) با ملاعمر رهبر گروهک طالبان تاکید کرد. از کابل خبر می رسد که این علایم و قرائن برای ملاعمر معنا و مفهوم دارد، اما شبکه تروریستی القاعده و حامیانش برای این پیام ها هیچ اهمیت و ارزشی قائل نیستند. آیا این موضوع بر ضعف دولت افغانستان دلالت دارد؟ به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، روزنامه دیلی تایمز در گزارشی تحت عنوان «گفت وگو با طالبان» آورده است: نیروهای انگلیسی مستقر در استان هلمند قاطعانه بر این باورند که راهبرد جنگ در افغانستان بی نتیجه خواهد بود. البته حق با انگلیسی هاست، چرا که به رغم تلاشهایشان نیمی از این استان کماکان تحت کنترل نیروهای طالبان قرار دارد. از سوی دیگر شرکای آمریکا در ناتو به دلایل سیاسی مربوط به داخل کشورهایشان، با تمدید حضور نیروهای خود در افغانستان مخالفت می ورزند اما جالب اینجاست که مقامات واشنگتن نیز اکنون از گفت وگو با طالبان سخن می گویند.
اکنون این پرسش وجود دارد که چرا در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و ایجاد یک تحول سیاسی در واشنگتن به نفع سیاستمداری مثل باراک اوباما که خواهان تقویت قوای جنگ در افغانستان است، چنین رویکردی اتخاذ می گردد؟ دیلی تایمز در ادامه آورده است: در بطن چنین تغییر نگرشی، دلایل بسیاری نهفته است. پیش از بررسی این دلایل لازم است که به دو گرایش و خط سیر متفاوت که از این گفته ها استخراج می گردد اشاره شود. نخست این که در دولت حامد کرزای رئیس جمهوری افغانستان، ضعف سیاسی و اخلاقی مشهود است و دوم آنکه در اقدامات و فعالیت های تروریستی به سرکردگی القاعده در افغانستان، شکاف هایی سه یا چهار سویه به چشم می خورد و ملا عمر درصدد ترسیم خط مشی متفاوت برای طالبان است. حامد کرزای اکنون رهبری یک دولت سالم و عاری از فساد را در دست ندارد و خانواده خودش به ارتباط با قاچاقچیانی که هر ساله حدود ۸۰ میلیون دلار به منظور اداره جنگ به القاعده کمک مالی می کنند، متهم شده است. دولت کرزای بر امور کشور کنترل ناچیزی دارد و در جلب آرا حمایت پشتون ها ناکام مانده است.
این در حالیست که بیشترین تعداد نیروهای ارتش جدید افغانستان را غیرپشتون ها تشکیل می دهند و پشتون ها به گونه ای منفی به تلاشهای دولتشان می نگرند، گویی که از عرصه تعاملات کنار گذاشته شده اند. در بخش دیگری از این تحلیل می خوانیم: از آنجا که به نظر می رسد کرزای می کوشد ضعف و ناتوانی ناتو در تحقق ماموریت های خود را مرتفع سازد، بحث مذاکره با ملا عمر بیش از پیش به عنوان راهبردی عملی و ممکن برای ایجاد تعامل مضاعف با پشتون ها و منزوی ساختن القاعده به شمار می رود. سناریوی دوم همان بحثی است که مورد حمایت فرماندار استان سرحدات شمال غربی و برخی استراتژیست های غربی است؛ افرادی که معتقدند عناصر طالبان نه تنها به صورت یک سازمان واحد متحد و یکپارچه نیستند، بلکه به انشعابات و جناح هایی تقسیم شده اند که هر یک تحت رهبری و ریاست رهبران ناهماهنگ و متفاوتی هدایت می شوند. بر خلاف اظهارات پیشین رحمان مالک مشاور وزیر کشور افغانستان، مبنی بر اینکه طالبان و القاعده متحد و کاملا مشابه یکدیگر هستند که البته این مساله شاید در پاکستان واقعیت داشته باشد برداشت جدید از اوضاع و تحولات حاکم بر افغانستان حاکی از آن است که به لحاظ سازمانی این گروه ها دچار تفرقه و دودستگی هستند و امکان مذاکره با هر یک از آنها به طور جداگانه وجود دارد.
در این گیر و دار ملاعمر شخصا نیز نشانه ها و پیام هایی را دال بر انجام مذاکره ابلاغ کرده است. وی از طالبان خواسته که از حمله به مدارس خودداری و از مکان هایی که احتمال می رود با حمله به آن ها جمعی از زنان و کودکان کشته شوند دوری نمایند. ملاعمر همچنین از نیروهای طالبان خواسته که سی دی فروشی ها را تخریب نکنند. ناگفته پیداست که گوش نیروهای طالبان در پاکستان به این حرف ها و خواسته ها بدهکار نبوده است. چنین وضعیتی دوران مبارزه علیه اتحاد جماهیر شوروی سابق را که طی آن فرماندهان نیروهای مجاهدین از دستورات رهبران سیاسی خود در پیشاور سرپیچی می کردند تداعی می سازد. در ادامه تحلیل دیلی تایمز آمده است: ملا عمر در عین حال، مذاکره با دولت افغانستان را به خروج نیروهای خارجی از این کشور مشروط کرده است. همین مساله باعث بروز این ابهام می شود که اساسا آیا باب گفت وگو با طالبان را باید از موضع ضعف آغاز نمود یا خیر، چرا که چنین درخواستی عملا طالبان را در موضع امر و نهی قرار می دهد. [نویسنده می گوید] بیایید اصلا برای یک لحظه تصور کنیم که ملا عمر در خصوص بازگشت دولتش در کابل و یا مشارکت در ائتلاف حاکم بر افغانستان به مذاکره و رایزنی بپردازد. آنگاه بر سر اعضای طالبان باقی مانده در پاکستان چه خواهد آمد. برخی قبایل در وزیرستان جنوبی وانمود می کنند که کماکان کنترل طالبان را در مناطق موسوم به Tahreek-e-Taliban در پاکستان در دست دارند.
از سوی دیگر گروه ها و جناح های دیگری وجود دارند که باید در تشکیل دولت به حساب آیند. عامل قابل توجه دیگری که در خصوص نیروهای طالبان در پاکستان به چشم می خورد تعداد زیادی از مهاجران افغان هستند که از بازگشت به کشورشان خودداری می کنند، چون به عنوان تروریست در اراضی کوهات هانگو تال (kohat- Hangu Thall) مشغول به فعالیت هستند. صرفنظر از عوامل جنایتکار و تبهکار پشتون که نقاب طالبان را به چهره می زنند، نیروهای جهادی که غالبا از مناطق پنجاب هستند نیز به جمع مهاجران افغانستان اضافه می شوند.
● خواست طالبان فراتر از وزارت است
از سوی دیگر دکتر عبدالله عبدالله، وزیر امور خارجه پیشین افغانستان و از یاران احمد شاه مسعود معتقد است که باید با همکاری جامعه بین المللی سعی کنیم تا امیدواری مردم افغانستان برای بهبود اوضاع این کشور به یاس تبدیل نشود. در گفتگوی دیپلماسی ایرانی با دکتر عبدالله آمده است: در این شکی نیست که از زمانی که طالبان در افغانستان مستقر شدند به افغانستان توجه نمی شد و تنها چند کشور بودند که برای اینکه طالبان، مشکل طالبان و تروریسم بیشتر نشود و بیشتر ریشه نگیرد به افغانستان کمک می کردند. امروز همه دنیا متوجه قضیه افغانستان شده اند و به این کشور کمک می کنند. بنابراین وضعیت افغانستان تغییر کرده است و این تغییر بر روی زندگی مردم نیز تاثیر گذاشته است. خصوصا من بزرگترین تحول را در افغانستان در این می دانم که مردم به این نتیجه رسیده اند که راه تعیین سرنوشت، از طریق مشارکت در پروسه سیاسی، شرکت در انتخابات و فعالیت های سیاسی است. این دستاورد بسیار بزرگی برای افغانستان است. در شرایط کنونی مشکلات موجود در افغانستان نیز قابل مشاهده است، چه در بخش امنیتی و چه در مسائل حکومتی.
و در حقیقت پروسه ای که با اجماع مردم در سطح منطقه و به طور بین المللی آغاز شد، امروز این اجماع خدشه دار شده است و نتیجه آن این است که در افغانستان مشکلات بیشتر شده است. از این رو نگرانی از اوضاع فعلی افغانستان از هر لحاظ وجود دارد اما هنوز هم مردم به بهبود اوضاع امیدوار هستند. و البته زمینه های بهبود اوضاع وجود دارد. اما باید حتما تغییراتی در روش، رفتار و سیاست چه از طرف افغانستان و چه از طرف جامعه بین المللی آغاز شود تا امیدواری مردم به ناامیدی و یاس تبدیل نشود. هر کسی که بخواهد برای حضور طالبان راهی را باز کند و یا چراغ سبزی به آنها نشان دهد به جایی نمی رسد و می دانیم که مورد قبول مردم افغانستان هم نیست و حتی به مصلحت مردم افغانستان هم نیست. اگر هدف، این باشد که تعدادی از اعضای طالبان از خشونت دست بردارند و بیایند در پروسه سیاسی مانند سایر مردم افغاستان فعالیت بکنند و قانون اساسی افغانستان را قبول بکنند که مورد تایید مردم افغانستان قرار گرفته در این حد باید راه برای آنها باز باشد. اما دادن پیام هایی که افکار مردم را مغشوش می سازد و دوستان دولت و حکومت را پریشان می کند و طالبانی ها را بیشتر متهور می سازد نمی تواند کمکی به مسأله باشد.
سیاستی که قرار است در مقابل طالبانی ها اتخاذ شود باید به صورت ملی مورد بحث قرار بگیرد تا پشتیبانی مردم را به همراه داشته باشد. من فکر می کنم سرو صدا در خصوص مذاکراتی که در عربستان انجام شده است یا نشده، بیشتر از محتوای آن است، اما دولت ما نتوانسته و یا به دلیل مسائل دیگر نخواسته این مسأله را واضح مطرح کند که آنچه که در مورد آن مذاکره می کنیم چیست. طالبانی ها وزارت نمی خواهند، طالبانی که ما با آن مواجه بودیم و مردم هم آنها را می شناسند، می خواهند نظام خود را در افغانستان مستقر کنند. ما می دانیم نظام طالبانی ها چیست و هر پیامی که داده می شود باید با ملاحظه این مطلب باشد. من شک ندارم که در بین مردم هم یک سری تشویش ها وجود دارد و مردم هم نمی دانند که این مذاکرات چه معنایی دارد. همین که شما امروز این سوال را مطرح می کنید و من می گویم که در خصوص آن اطلاع ندارم موجب تشویش ذهن مردم افغانستان می شود. پس باید مسأله واضح مطرح شود.
منبع : روزنامه ابرار