سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

نقش ایرانیان در جنبش علمی مسلمانان


نقش ایرانیان در جنبش علمی مسلمانان
تمدن اسلامی به درجه ای از عظمت و در مرتبه ای از کمال و پهناوری است که آگاهی از همه ابواب و احاطه بر همه جهات آن، به واقع دشوار است. مهمترین عنصر از عناصر این تمدن، علوم شرعی، عقلی و ادبی آن است که به زبانهای عربی و فارسی تألیف و تدوین شده و احاطه بر همه آن و اطلاع از تمامی کتب و علمای هر فن در این جا میسر نیست. بنابراین، در مقاله پیش رو، جنبش علمی مسلمانان و نهضت ترجمه در قرون سوم و چهارم هجری قمری مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. با توجه به اینکه این دو قرن دوره طلایی علمی مسلمانان به ویژه ایرانیان شمرده می شود، دامنه بحث چنان گسترده است که می توان در خصوص آن کتابهایی تألیف کرد. اما قصد ما در این مقاله، پرداختن به بخشی از فعالیت و جنبش علمی مسلمانان است که ایرانیان نقش اساسی در آن دارند.
نگارنده در این مقاله، تنها به ذکر مقدمات و بحث در تاریخ حکمت در تمدن اسلامی و شرح مختصری از احوال دانشمندان و فرزانگان ایرانی و اسلامی در قرن سوم و چهارم خواهد پرداخت. علوم عقلی در تمدن اسلامی که در این مقاله مورد بحث و مطالعه ماست، از آمیزش اطلاعات و آثار علمی چند قوم و اختلاط تمدنهای یونانی و ایرانی و هندی و عربی پدید آمد و در این امر بیش از همه، ایرانیان شرکت داشتند و به همت آنان است که بنیاد علوم درخشان اسلامی نهاده شد. پیش از آنکه دین اسلام از آسیای مرکزی تا جبال پیرنه را تحت تسلط خود درآورد، در این قسمت از جهان متمدن آن روزگار، چهار حوزه عمده شهرت داشت که نخست مرکز علمی اسکندریه و دوم مراکز علمی شام و شمال بین النهرین و متصرفات غربی ساسانیان و سوم دارالعلم جندی شاپور و سایر مراکز تعلیم در ایران و چهارم هندوستان بود. آن گونه که از تاریخ برمی آید، تشکیل دهندگان حکومت اسلامی اطلاعات کمی از علوم و فنون رایج در میان سایر ملتها داشتند. به طوری که در تمام عربستان در پایان حیات حضرت رسول جز ده تن خواندن و نوشتن می دانستند. با توجه به این موضوع، اطلاعات عرب پیش از عهد اسلامی و آغاز اسلام در علوم بسیار ابتدایی و از مقوله اطلاعاتی بود که سینه به سینه و دهان به دهان نقل می شد.
پس از رواج اسلام در عربستان، قبایل پراکنده عرب متحد شدند چون حکومتی که میان آنان پدید آمد و وسیله اتحاد و قدرت و سیادت آنان شد، مبتنی بر قرآن بود، طبعاً این کتاب مقدس مرجع تمام اعمال و نیات آنان قرار می گرفت. در دو قرن نخستین اسلام، بنا به عللی پیشرفت چندانی در علوم و فنون نشد، اما از قرن سوم با تشکیل دولت عباسی و نفوذ عنصر ایرانی در دستگاه خلافت، اندک اندک توجه به علوم آغاز شد. ابن خلدون می گوید: از امور غریب یکی این است که حاملان علم در اسلام اغلب از عجم بودند. بویژه ایرانیان بانیان اصلی و واقعی بوده و در عین حال عده زیادی از آنان مباشرت عمل ترجمه و نقل و تدوین علوم را مستقیماً بر عهده داشته اند و در حقیقت ایرانیانند که علوم اسلامی را پدید آورده و در همه علوم اعم از علوم لسانی، دینی، ادبی و عقلی پیشوا و مؤسس و بنیانگذار بوده اند.
علل اصلی تأثیر ایرانیان را در نقل و تدوین و نشر علوم در تمدن اسلامی می توان در موارد ذیل خلاصه کرد:
الف) راه یابی ایرانیان در دستگاه حکومت و به دست گرفتن قدرت دولتی.
ب) چون ایرانیان اهل بحث و نظر بوده، و در دوره ساسانی چنانکه سراغ داریم بر اثر رواج ادیان و مذاهب مختلف و ایجاد بحثهای دینی آشنا به تحقیق در مسائل دینی شده بودند، در اسلام نیز به سرعت مباحثات شدید را آغاز کردند و در کشمکشهای مذهبی وارد شدند، مانند قدریه و مجبره و خوارج مشرق و غالب شعب شیعه و نزدیک به تمام معتزله. این مبارزات مذهبی یکی از مهمترین علل توجه مسلمانان به علوم شد.
ج) ایرانیان پیش از اسلام با علوم مختلف از قبیل فلسفه و ریاضیات و طب آشنایی داشتند و پس از شروع نهضت نقل و ترجمه در عهد اسلامی، قسمت بزرگی از آنها را خواه آنها که اصلاً از یونانی و هندی به پهلوی نقل شده بود و خواه آنها که مستقیماً ایرانیان به پهلوی و سریانی نوشته بودند، به زبان عربی نقل کردند و از این طریق سهم بزرگی در علوم اسلامی به دست آوردند و این غیر از تأثیری است که در ادبیات و سایر شؤون تمدن داشته اند.
از میان خلفای عباسی، نخستین کسی که به علوم توجه کرد، ابوجعفر منصوربن محمد است که به طب و نجوم اقبال بسیار داشت. علت توجه وی به پزشکان آن بود که او در آغاز بنای بغداد گرفتار بیماری معده شده بود و اطبایی که در خدمت او بودند، از علاجش عاجز ماندند. توجه منصور به علم نجوم نیز بسیار بود. غیر از خلفای عباسی که حامیان علوم و مشوقان ناقلان و مترجمان بوده اند، رجال و خاندانهای دیگری که اغلب ایرانی بوده اند، مترجمان را به ترجمه و نقل علوم ترغیب می کرده، مبالغ کثیر در این راه صرف می نموده اند و از آن جمله اند.
آل برمک که توجهی بسیار به علوم داشتند. از این خاندان یحیی بن خالد، وزیر هارون و پسرانش فضل و جعفر و برادر یحیی محمدبن خالد به پرورش علم وعلما و تشویق شعرا و ادبا مشهور بوده اند. از دانشمندانی که در خدمت این خاندان بسیار مورد توجه و علاقه بودند، آل بختیشوع اند، ترجمه کتب در تمدن اسلامی در آغاز امر مقصود بر کتب طب و نجوم بود و اندکی بعد بخصوص بر اثر نفوذ معتزله و حاجت این فرقه در مقالات خود به اثبات و استدلال توجه به فلسفه و نقل کتب منطق و فلسفه آغاز شد و با سرعتی عجیب از اواسط قرن دوم تا اواخر قرن چهارم بسیاری از کتب طب و تشریح و داروشناسی و فلسفه و نجوم و طبیعیات و کیمیا و ریاضیات و نظایر آنها مستقیماً به عربی و یا نخست به سریانی و سپس به عربی ترجمه شد.
تقدم در ترجمه همه این کتب با دو قوم ایرانی و سریانی است و از بقیه اقوام اگر اقدامی در این باب شده باشد، چندان نیست که به شمار آید و با زحمات این دو قوم سنجیده شود.
آزاداندیشی و احترام به عقاید و ادیان متنوع در این عصر باعث شد که گروهی بزرگ از دانشمندان و مترجمان ایرانی و سریانی به دربار خلفا روی آورده و به کار ترجمه و تدوین کتب پردازند.علوم اسلامی بخصوص در بغداد و کشورهای شرقی تا پایان قرن چهارم و چند سالی از اوایل قرن پنجم در مدارج ترقی سیر می کرد. از این مدت قرن دوم و سوم را باید بیشتر عهد نقل و تدوین و تکوین علوم عقلی و قرن چهارم و اوایل قرن پنجم را عهد استحصال میهن از زحمات دو قرن پیش و قرن طلایی علوم در تمدن اسلامی دانست، مهمترین عامل در سرعت انتشار و کثرت ترجمه و تدوین کتب علمی را در این مدت تشویق گروهی از خلفای عباسی و وزرا و امرای کشورهای مختلف اسلامی باید دانست و رفتار نیکی که با اربابان علم و دانش داشته اند که در کتب گذشتگان مانند تاریخ بیهقی موجود است.
● حضور دانشمندان ایرانی در عرصه ترجمه
موج دیگری از دانشمندانی که پس از به روی کار آمدن عباسیان به بغداد آمدند و در پایه ریزی سنت علمی نقش عمده ای ایفا کردند، ایرانیانی بودند که از سرزمین خراسان آمده بودند. برمکیان از نسل برمکان رؤسای صومعه بودایی نوبهار بودند که بعدها از دین بودا به آیین زرتشت و سپس به دین اسلام گرویدند. اینان به علوم، خاصه علوم یونانی علاقه داشتند و هم آنان بودند که در عهد هارون الرشید در ایجاد نهضت ترجمه از آثار یونانی به عربی و نیز در تشویق تفکران ایرانی و «ایرانی کردن» دستگاه خلافت نقش عمده ای ایفا نمودند. جعفر برمکی یکی از اعضای خاندان برمک در پایه ریزی نهضت ترجمه در زمان هارون الرشید بسیار مؤثر بود. با همیاری او آثاری در ریاضی، نجوم و بعدها نوشته هایی در طب به عربی ترجمه شد. در ترجمه آثار ریاضی و نجومی دانشمندان مروی همشهری جعفربرمکی نقش مؤثری داشتند. در بنیانگذاری نهضت فرهنگی در جهان اسلام دانشمندان ایرانی نقش به سزایی داشتند. مانند: خاندان نوبختی و خاندان ابن بختیشوع. از ایرانیان متقدم دیگری که در ذکر نامشان در این رابطه شایسته است ابوالحق ابراهیم خزاری، پسرش محمد، یعقوب بن طارق، ابن مقفع، سیبویه، ابوعبیده و جابربن حیان را باید نام برد.
● جهش علمی در عهد مامون
جو فرهنگی سده سوم هجری در بغداد و دیگر کشورهای اسلامی آکنده از خردگرایی و علم طلبی بود. در چنین فضایی بود که نهضت معتزلیان با پشتیبانی مأمون خلیفه سیاست باز عباسی رشد نمود.رصدهایی که به امر وی در رصدخانه بغداد انجام گرفت، ترجمه ها و گردآوری کتابهای علمی که وی آن را تشویق می کرد، اقداماتی چون بسیج گروهی از دانشمندان در امر اندازه گیری محیط زمین و سرانجام ترتیب مجالس بحث علمی در حوزه حکمرانی اش و شرکت خود مأمون در آنها این گرایش را به اثبات می رساند. اسلام، مرزهای جغرافیایی را از بین برد، فرهنگهای متنوع را در زیر یک پوشش گرفت و اشاعه زبانی مشترک، یعنی زبان عربی را در میان ملتهای گوناگون سبب شد. ترجمه هایی که در سده دوم و سوم هجری از آثار پیشینیان اعم از ایرانی، هندی و یونانی به عربی انجام گرفتند، همچون جریانهای زاینده ای بودند که به درون این پهنه سرازیر شدند. تعداد دانشمندانی که در این عصر در زمینه های مختلف حکمت کار می کردند، آنچنان زیاد است که انسان را به شگفتی وا می دارد و این پرسش را برایش پیش می آورد که این همه فرد متفکر کجا بودند و چگونه، در اعصار پیشین سربرنیفراشتند.
چنانکه اشاره شد، دانشمندانی که در سده سوم و چهارم هجری در رشته های مختلف علوم عقلی فعالیت داشتند فراوان بودند. پدیده جالب در این جا نیز آن است که بیشتر این متفکران یا ایرانی بودند و یا به گونه ای با فرهنگ و تمدن ایران پیوند داشتند.
سده چهارم هجری نیز ادامه فروزندگی حکمت در عالم اسلام را به خود دید. در این عصر نیز به نامهای متعددی از اندیشمندان که اغلب ایرانی بودند بر می خوریم. گروه اخوان الصفا که در بصره برآمدند در این سده دانشنامه ای را تنظیم کردند که در اشاعه تعقل در جهان اسلام نقش بسزایی یافت. حکمت در جهان اسلام در سده پنجم هجری (سده یازدهم میلادی) به اوج شکوفایی خود رسید، اوجی که هر فرهنگ بالنده ای بدان می رسد و در عین عظمت به آغاز افول نیز اشارتمند است. بزرگانی چون: فردوسی، بیرونی، ابن سینا، کرجی، عمرخیام، غزالی، ناصر خسرو که در این عصر می زیستند و جالب آنجاست که همگی آنها نیز ایرانی بودند. در کنار این فضلا دانشمندانی گرانقدر چون ابن هیثم نیز یافت می شدند.
● علوم رایج در میان ایرانیان
با توجه به طبقه بندیهای گوناگون از علوم بشری از زبان دانشمندان ایرانی و غیر ایرانی اکنون برآنیم که به آن رشته از علوم بپردازیم که میان ایرانیان در قرون سوم و چهارم رایج بوده و گامهای بلندی در جهت رشد و ترقی و تعالی آن علوم برداشته اند، قرنها سرمشق و مرجع دیگر ملل عالم بوده اند. که در اینجا به برخی از آن اشاره می شود:
▪ ستاره شناسی و نجوم
در خصوص نجوم درمیان ایرانیان باید به دورترین زمانهای ممکن برگشت و موضوع را در دل عقاید دینی و مذهبی و فرهنگهای موجود آن روزگاران مانند متیراییزم، زروانسیم، آئین مغان و غیره جستجو کرد. اما ستاره شناسی در دوران اسلامی راه درازی پیمود و فراز و نشیبهایی پشت سر نهاد. ابراهیم فزاری، ستاره شناس ایرانی (در گذشته در۷۷۷ میلادی) نخستین کسی است در جهان اسلامی که اقدام به ساختن اسطرلاب کرده و این کار را انجام داده است. اسطرلابی که افزاری ساخت گونه ای از سکستان (sextant) یا شستی امروزی بوده و اسبابی بوده که از قطعه ای با قوس ۶۰ درجه تشکیل می شده و برای تعیین ارتفاع ستارگان به کار می رفته است. در سده سوم هجری که مقارن فرمانروایی مأمون در بغداد بود، دانشهای عقلی و به ویژه ستاره شناسی روایی و شکوفایی بیشتری یافت. در این عصر ستاره شناسان بزرگی آمدند که بیشترشان ایرانی بودند و کارهای ارزنده ای در زمینه اخترشناسی نظری و تجربی انجام دادند. عبدا... مروزی معروف به حبش حاسب (وفات ۸۶۴ میلادی) یکی از دانشمندان بزرگ نیمه اول سده سوم بود.
یکی از دانشمندان بی نظیر ایرانی که در سده سوم هجری می زیسته و در سیر تاریخ نجوم و خاصه صناعات احکام نجوم نقش عمده ای داشته «ابومعشر بلخی» است. ابومعشر بلخی با اعتقادبه نظریه های دوری بودن روند عالم و به پیروی از سنتهای اوستایی ادوار هزارات یعنی هزاره های تقارن موقعیت ستارگان را استخراج کرد و آن را مبنای سیستم احکام نجوم خویش قرار داد. معروفترین کتاب ابومعشر در نجوم نوشته ای به نام «المدخل الی احکام النجوم» بوده که بعدها چندین بار به زبان لاتین ترجمه شد. نیز چنین پیداست که ابومعشر درباره علل جزر و مد نیز یک فرضیه نجومی ارائه داده که در سده های میانه اروپایی بسیار مورد توجه بوده است محمدبن خوارزمی ریاضیدان و ستاره شناس بزرگ ایرانی نیز متعلق به سده سوم هجری است.
علم نجوم در سده چهارم و پنجم با بر آمدن دانشمند بزرگ ایرانی ابوریحان بیرونی (۳۶۲ تولد) به یکی از نقاط اوج و کمال شکوفایی خود رسید. بیرونی دانشمند جامع العلوم نه تنها در کتابهای پرارزش خود در نجوم و گاه شماری کارهای دیگران را شرح کرده و آنها را به گونه ای علمی و بی طرفانه مورد نقد قرار داد، بلکه خود نیز در انجام آزمایشهای برنامه ریزی شده و رصدهای نجومی گامهای بلندی برداشت.
▪ شیمی و علم مواد
دانشمندان اسلامی در سده های دوم تا پنجم هجری بعد از بازگرداندن سنت شیمی به مجرای مادی و آزمونی اش نقش عمده ای داشته اند، در این میان سهم جابر بن حیان توسی، محمد زکریا رازی و ابوعلی سینا بسیار شامخ بوده است.
جابر بن حیان توسی در تاریخ علم شیمی به عنوان یکی از ستونهای اصلی این علم شناخته شده و نام وی در اروپای اواخر سده های میانه به عنوان یک حجت بکار می رفته است. وی یکی از شاگردان مشهور مکتب امام صادق(ع)است.علم شیمی در سنت جابری دو جنبه مادی و نمادینی دارد. کیمیای جابری در سیمای نمادین آن بر نظریه کیفیات چهارگانه (سرد و گرم و تر و خشک) استوار است. جنبه دیگر از کیمیای جابربن حیان سیمای مادی آن است که در کالبد بررسی خواص مواد و توسل به تجربه و آزمایش در تعیین خواص واکنشهای شیمیایی جلوه گر می شود.
یکی دیگر از دانشمندان شیمیدان ایرانی، محمد زکریای رازی است، وی از اولین شیمیدانانی است که طبقه بندی منظمی از انواع مواد ارائه داده است. طبقه بندی رازی از مواد که شامل یک گروه بندی اصلی به سه نوع معدنی، گیاهی و حیوانی می شده و رده بندیهای فرعی دیگری را نیز در برمی گرفته است. رازی ضمناً از نخستین دانشمندانی است که گونه های مختلف افزارهای گداختن فلزات را طبقه بندی کرده است.شیمی زکریای رازی، تنها مجموعه ای از روشها و قواعد و ابداعات فنی و اکتشاف علمی را شامل می شود، بلکه از لحاظ تاریخ فلسفه علمی نشانگر روندی نوین در این شاخه از معرفت انسانی به شمارمی آیند. از بینشها و روشهای رازی و از نوشته وی که به لاتین برگردانده شده، غربیان مسیحی بهره ها گرفتند و شایسته است گفته شود که رازی در تحولات علمی که از سده چهارده میلادی در اروپا پدید آمده سهمی بسزا داشته است.
▪ ریاضیات
تمدن اسلامی، از سده دوم هجری به بعد جایگاه تلاقی و ترکیب و فرهنگهای گوناگون شد. این پدیده در رابطه با تاریخچه ریاضیات به گونه ترجمه آثار ریاضی و نجومی هندی (مثل سیدهانتا) و متون یونانی و اسکندرانی (مثل نوشته های اقلیدس و المحبطی بطلمیوس) متجلی شد. نهضت ریاضی که توسط ایرانیان در جهان اسلامی پایه ریزی شده بود و آغازگر آن ریاضیدان بزرگ ایرانی محمدبن موسی خوارزمی ملقب به المجوسی می باشد. دانشمندان ایرانی در قضایای ریاضی روشهای نوینی را ابداع کردند، از آن جمله است که در رساله حساب ابن سینا شیوه ای برای بررسی درستی محاسبه مربوط به مجذور و یا مکعب یک عدد آمده است که در تاریخ معلم به نام «امتحان نه نه» معروف گشته است.
▪ پزشکی
قدیم ترین منبع موثقی که پیشینه پزشکی در ایران خبر می دهد، اوستای زرتشت است. در اوستای زرتشت و دیگر ادبیات زرتشتی مثل دینکرت و بندهش که بر مبنای اوستا نگاشته شده اند، سنتهای نخستین پزشکی در ایران به گونه ای نسبتاً جامع و پربار پایه ریزی شده است، قویترین جنبه سنت اوستای در پزشکی در بهداشت محیط و در پیشگیری بیماریها جلوه می کند. پزشکی در دوره اسلامی نیز رواج و رونقی بسیار داشت، یکی از ویژگیهای فن طب در ایران و اسلام وحدت و هماهنگی بوده که این شعبه از دانش بشری با سایر جنبه های حکمت انسانی داشته است. پزشکی و داروسازی در شرق اسلامی هیچ گاه به گونه ای مجرب و به صورت یک «حرفه» در نزد بزرگانی چونان رازی و بوعلی سینا موجودیت نداشته است.
یکی از اولین پزشکان بزرگی که در دامن حکمت اسلامی پرورش یافته، نو مسلمانی به نام علی بن طبری بود. او نخستین کتاب جامع در طب را به نام فردوسی الحکمه نگاشت و در آن مجموعه طب بقراطی و جالینوسی را با معارف هندی و پزشکی درهم آمیخت. از دیگر پزشکان ایرانی در قرون مورد بحث ، نام آشنا و پر آوازه فلسفه و حکمت بوعلی سینا به چشم می خورد که در میان هم عصرانش درخشندگی بیشتری دارد و مانند خورشید درخشان تلاطمش چشمها را خیره می کند و عقل و اندیشه را متحیر می سازد. مشهورترین اثر ابن سینا در طب، کتاب قانون است. قانون ابن سینا تنها بزرگترین اثر وی در طب که یکی از شاهکارهای دانشنامه ای در تاریخ طب به شمار می رود.کتاب قانون ابن سینا در اندک مدتی پس از تألیف در شرق اسلامی شهرت فراوان یافت. شهرت این کتاب به سرعت در غرب مسیحی نیز پیچید و در مدارس اروپایی این کتاب به صورت یک متن رسمی درسی درآمد. دانشگاههای بلونا (Bologna)، پادوا،(Padua)مون پلیه، (MontPelliev) لوین (Louvain) و پاریس، که همگی در سده های دوازدهم و سیزدهم میلادی تأسیس شده بودند، قانون ابن سینا را به عنوان یک مرجع معتبر پذیرفتند.
آنچه گذشت سرگذشت ملت و تمدنی است که در دو قرون به اندازه قرون متمادی کارکرد علمی و فرهنگی در زمینه های مختلف داشته، و جهان را مسحور خود نموده بود. البته در اینجا نه همه تلاش و کوشش کلیه بخشی از فروزندگی حکمت و سیر ترقی علوم عقلی در پهنه جهان از اسلام گزارش شد. اما پرسشی که برای بسیاری از پژوهندگان تاریخ علوم پیش آمده که چه شد که فرهنگ عقلی اسلامی که با آن شتاب راه اعتلا را طی کرده بود به ناگهان رو به سکون و خموشی و بی ثمر نهاد. به مثابه آتشی که شعله کشید و زود فروکش کرد و خاموش شد؟
اما در پاسخ به پرسش های بالا شرایط اجتماعی و عوامل فکری و مذهبی از مهمترین علل تعلیق و تعطیل اندیشه فلسفی و حکمت طبیعی دانسته شده است. دوران توانمندی حکمت گرایان از اواخر سده سوم هجری رو به پایان رفت. جدل و مناظره و بحث و استدلال مطرود و ممنوع گشت و در عوض بتدریج تسنن و تشرع و تسلیم و تعبد و تقلید به مفهوم ضد عقلی و کورکورانه سر بر آورد. معتزله و کسانی که منسوب بدانان بودند تحت فشار حکومت فقهای وابسته به قدرتهای استبدادی و ضد مردمی قرار گرفتند. این فشار تا به نابودی و قتل آنان نیز پیش رفت. اختناق فکری بر جامعه مستولی شد، امکان هرگونه اندیشه آزاد و استدلال و بحث درباره پدیدارهای طبیعی و تفلسف در باب جهان را از مردمان گرفت و حکمت طبیعی را که در چنان محیطی رشد کرد در تنگنای تحقیر فشرد. آنچه رخ داد، ناظر بر نقش حکومتها و سیاستها بود که چگونه می تواند سرنوشت ملتها را از هر حیث دگرگون سازد. هم می تواند به پیش براند و هم به انحطاط بکشاند. باید این ذهنیت از بین برود که مسلمانان توان شرکت در عرصه های جهانی از جمله تولید علم ندارند وسدهای موجود و موانع را از سر راه برداشته شود .
نویسنده:کریم شاکر
منبع:روزنامه قدس
منابع :
۱- اقبال لاهوری ، محمد، سر فلسفه در ایران ، ترجمه ۱، ج ، آریانپور، امیرکبیر.
۲- اوشیدری ، جهانگیر، دانشنامه مزدینا، نشر مرکز، چاپ اول ، تهران .
۳- بارون کارادو وو، ترجم آرام ، احمد، متفکران اسلامی ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، چاپ اول.
۴- حلبی ، علی اصغر، تاریخ علم کلام در ایران و جهان اسلام ، انتشارات اساطیر، چاپ اول، ۱۳۷۳.
۵- دامپی پر، مترجم آذرنگ ، عبدالحسین ، تاریخ علم ، سمت ، چاپ اول.
۶ - نصر، حسین ، نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت ، انتشارات خوارزمی ، چاپ سوم ۱۳۵۹.
منبع : راسخون


همچنین مشاهده کنید