سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

انگیزه‌های حاکم بر قوانین علم


انگیزه‌های حاکم بر قوانین علم
بگذارید با سه سوال بنیادی درباره‌ی محرک‌ها و انگیزه‌ها در علم، به سوی مقوله‌ی قوانین علمی برویم:
۱) چرا دانشمندان تحت هر شرایطی به تولید علم می‌پردازند؟
۲) چرا دانشمندان دست به انتشار یافته‌های خود در سطح عمومی می‌زنند؟
۳) چرا دانشمندان تمایل دارند که علم مستند و معتبر تولید کنند؟
پژوهش‌گران پیشگام در اقتصاد علم نسبت به مفاهیم و نظریات معمول در آن زمان، که معتقد بود جستجوی دانش به تنهایی بالاترین بهره‌ی اجتماعی است و هر سود دیگری که جامعه به دست بیاورد، تنها استفاده‌های جانبی و «مخلفات» علم خواهد بود، به دیده‌ی شک می‌نگریستند. این شک‌گرایی منجر به این پرسش شد: چرا دانشمندان تحت هر شرایطی به تولید علم می‌پردازند؟ اقتصاد علم بطور سنتی با این پیش‌فرض شکل گرفت که دانش علمی رقابت‌پذیر نیست. از آن‌جا که دانشمندان برای در اختیار گرفتن سود حاصل از اکتشافات خود با مشکل مواجه بودند (پس از انتشار عمومی آنها)، شکست تجاری (یا حتی یک سود مثبت ظاهری) باعث تقلیل یافتن سرمایه و سود اجتماعی علم می‌شد. که این امر خود زاده‌ی تباین میان بهره‌های شخصی و اجتماعی بود.
حمایت راه‌گشا در این زمینه، مداخله‌ی دولت است: دولت در تولید علم مشارکت می‌کند. برای پژوهش یارانه ویژه‌ای در نظر می‌گیرد و افزون بر آن قوانینی در زمینه‌ی حمایت از حقوق معنوی نتایج علمی وضع کرده و از آن حمایت می‌کند. چنین حقوقی عواید و بهره‌های اقتصادی چشمگیری برای تولیدکنندگان فراهم می‌کند. منابع و متون قدیمی اقتصاد علم به این سوال توجهی نداشتند که چطور علم با قدمت چند صد ساله به طور تاریخی به‌ گونه‌ای اداره و هدایت شده است که به مشکلات عمومی جامعه و سرمایه‌های آن بپردازد. در این مفهوم، برای اولین کسانی که به مطالعه‌ی اقتصاد علم پرداختند قوانین، هنجارها و قراردادهای موجود در علم چیزی فراتر از تصور اولیه و محدود آن‌ها از این مسایل نبود.
خیلی پیش‌تر از پیدایش حمایت‌های دولتی از علم، علم به شکل‌دهی نهادهایی برای سامان‌دهی به مشکلات خود پرداخته‌بود. آنچه برای حل مشکل عدم پرداخت سود مادی به دانشمندان (پس از انتشار یک یافته‌ی علمی در جامعه) شکل گرفت، مفهوم "اعتبار علمی" بود. دانشمندان به ازای ارزش علمی که تولید می‌کنند، به‌عنوان سود (بازده) کار خود، "اعتبار" دریافت می‌کنند. این اعتبار عموماً به شکل ارجاع در مقالات، جوایز علمی، نامیدن یک کشف علمی به نام کاشف آن و سایر قالب‌های پذیرش در جامعه‌ی علمی است. وجهه و شهرت، سکه‌ی رایج قلمرو علم و در حقیقت سهم هر فرد از اعتباری است که در دنیای علم بین افراد تقسیم می شود.
اگر سایر دانشمندان از نتایج شما در کار خود استفاده کنند، بر اعتبار شما می افزایند. همان‌طور که نظام بازار به دانشی که منجر به ارائه‌ی کالا و خدمات مورد نیاز مشتریان می‌شود پاداش می‌دهد، نظام موجود در اعتبار و وجهه‌ی علمی نیز به صاحبان نظریه های بدیع علمی که به کار سایر دانشمندان می‌آید، پاداش می‌دهد. در عین‌حال اگر کالا یا نظریه‌ی مورد نظر دچار نقصان بوده یا با اقبال عمومی روبرو نشود، در هر دو نظام فوق، نادیده گرفته شده و گاه به شدت مورد انتقاد قرار می‌گیرد.
صحبت از علاقه‌ی شدید دانشمندان به کسب اعتبار علمی، به معنای بی‌توجهی آن‌ها به کشف حقیقت نیست. این امر به یک خصوصیت ذاتی در آن‌ها بازمی‌گردد: دانشمندان در عین‌حالی‌که به «درست» بودن علاقمندند، می خواهند به‌خاطر این درستی، اعتبار بیشتری (حقوق بالاتر، ارج و قرب بیشتر در بین همکاران، ترفیع و سایر مشوق‌ها) کسب کنند.افزون بر این، اهداف روانی و غیرمادی، در تضاد با اهداف و انگیزه‌های مادی نیست. نتایج علمی اصیل‌تر و دقیق‌تر معمولاً اعتبار بالاتر و سود بیشتر را به همراه دارد.
شواهد موجود، مبنی بر تمایل دانشمندان به کسب اعتبار علمی به نظر قانع‌کننده است. بررسی حقوق دریافتی اقتصاددانان نشان داده است که حقوق بیشتر، با ارجاعات علمی بیشتر رابطه دارد. از سوی دیگر تعداد بسیار کمی از دانشمندان دست به انتشار نتایج علمی خود به‌صورت گمنام و بدون ذکر نام می‌زنند. دانشمندانی که به کسب اعتبار اعتنایی ندارند، ممکن است به چاپ مقالات بصورت گمنام بپردازند (درست مانند خیرین گمنام). اما این‌گونه انتشار نتایج، در تاریخ علم بسیار نادر بوده است. در نهایت، مفهوم نهادینه‌ی "تقدم" در علم، ایجاب می‌کند که همواره اولین دانشمندی که یک پدیده‌ی علمی را گزارش می‌کند، تمام اعتبار مربوط به آن کشف را دریافت کند. تنها دانشمندانی که به کسب اعتبار علمی بی‌اعتنا هستند و به انگیزه‌های روحی و غیرمادی فکر می‌کنند، نسبت به اصل تقدم در علم اعتنایی ندارند.
از آن‌جا که اصولاً اعتبار علمی، به خاطر تقدم در یک کشف علمی بدست می‌آید، تاریخ علم مملو از درگیری‌ها و اختلافات مربوط به تقدم در علم است. رابرت مِرتون مدارک بسیاری فراهم کرد که نشان می‌داد جدال بر سر "اول بودن" در تاریخ علم بسیار شایع، جدی و با نام‌های بزرگی در تاریخ علم همره بوده‌است. نیوتن، هوک، لایب‌نیز، کاوندیش، وات، لاووازیه، فارادی، گاوس و لاپلاس بزرگانی بوده‌اند که به تصدیق مِرتون در درگیری‌های مربوط به تقدم در کشف‌های علمی دخیل بوده‌اند. هنوز هم دانشمندان بزرگی در مورد این‌که چه کسی در کشف‌های علمی گذشته پیشگام بوده است، به بحث‌های افراطی می‌پردازند. تنها در زمانی‌که دانشمندان نسبت به کسب اعتبار بی‌اعتنا بوده‌اند، دعواهای رایج در مورد تقدم در کشف‌های علمی، که خصوصیت بارز تاریخ علم است، دیده نمی‌شود.
واژه‌ی پیش‌گام بودن یا حق تقدم، نقش موثری در پاسخ به سوال دوم ما دارد: چرا دانشمندان دست به انتشار یافته‌های خود در سطح عمومی می‌زنند؟ در همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد، علوم دانشگاهی اعتبار علمی به کسی تعلق می‌گیرد که برای نخستین‌بار پدیده‌ای را کشف کند (تقدم) و در عین‌حال کسی که نخستین‌بار پدیده‌ای را گزارش و منتشر کند، به‌عنوان اولین کاشف شناخته می‌شود. به همین خاطر، معمول نیست که کسی به خاطر نتایج منتشر نشده‌ی یک پژوهش و یا انتشار نتایجی که دیگران قبلا گزارش کرده‌اند اعتباری کسب کند. آن‌چه به خوبی روشن است صبر کردن بیش از حد برای انتشار نتایج ممکن است باعث شود تقدم و در نتیجه اعتبار علمی از دست برود و از سوی دیگر، تعجیل در انتشار نتایج هم احتمال بروز خطاهای علمی را افزایش بدهد که ارزش و در نتیجه اعتبار شخص مورد سوال قرار بگیرد. بنابراین بررسی‌های زیاد قبل از انتشار نتایج، ارزش علمی پژوهش و در نتیجه اعتبار فرد را تقویت می‌کند اما در عین‌حال صرف وقت، ممکن است موجب از دست رفتن فرصت تقدم در انتشار و احتمالاً اعتبار علمی نتایج بشود.
مِرتون، سنت انتشار نامحدود (باز) در دنیای علم و تلقی علم به‌عنوان یک سرمایه‌ی عمومی را، در قالب یک هنجار در جامعه‌ی علمی با نام "عمومیت" معرفی می‌کند. با این وجود دانشمندان می‌توانند انگیزه‌هایی برای محرمانه نگه‌داشتن نتایج و یا تاخیر در انتشار آن‌ها داشته باشند. قوانین دنیای علم، به‌عنوان هنجارهای اجتماعی، می‌توانند به خودی خود با انگیزه‌ی دانشمندان سازگار نباشد. انگیزه‌ی انتشار نتایج علمی، زاییده‌ی قاعده ای است در علم، که اعتبار علمی را مختص نویسنده‌ی اولین مقاله در آن زمینه می‌داند.
اما اگر منفعت حاصل از یک پژوهش، همانند اعتبار علمی آن در معرض خطر باشد چه رخ می‌دهد؟ انگیزه‌ی انتشار زودهنگام نتایج، ممکن است در شرایطی که سود حاصل از محرمانه‌ماندن نتایج بیش از اعتبار حاصل از انتشار آن باشد، تضعیف شود. محرمانه‌بودن نتایج از خصوصیات بارز علوم صنعتی است. در این شاخه از علم، یافته‌های علمی تنها زمانی منتشر می‌شوند که فرد از مالکیت معنوی آن به واسطه‌ی ثبت قانونی مطمئن شده باشد و بتواند در قالب امتیاز انحصاری محصول مربوطه، از سود آن استفاده کند. داسگوپتا و دیوید در سال ۱۹۸۷ علم و فناوری را بر اساس همین تفاوت پایه‌ای از هم متمایز کردند. آنها معتقد بودند علم، بیشتر به افزودن بر دانش علمی و انتشار نامحدود نتایج علمی توجه دارد. در مقابل، فناوری به کسب سود بیشتر از یک بخش مشخص از دانش توجه دارد و بر همین اساس به محرمانه نگاه‌داشتن آن مبادرت می‌ورزد. اگر منافع مادی پژوهش به اعتبار علمی غلبه پیدا کند، تغییر روند فعالیت‌های علمی، از یک مدل مبتنی بر اعتبار آکادمیک به یک مدل تجاری مبتنی بر محرمانه‌بودن نتایج علم وتبدیل خواهد شد و محو مرز مشخص بین پژوهش‌های آکادمیک و تجاری دور از انتظار نخواهد بود.
اکنون به بحث درباره‌ی سومین سوال می‌پردازیم: چرا دانشمندان تمایل دارند که علم مستند و معتبر تولید کنند؟ در این رابطه باید به نقش دو نهاد در علم اشاره کرد: داوری همکاران و تکرارپذیری.
مانند سایر حرفه‌ها، دانشمندان نیز بسیاری از شواهد علمی را صرفاً بر اساس اعتماد می‌پذیرند. اگر هر کس بخواهد درستی تک تک نظریه‌های علمی مورد نیازش را شخصاً بسنجد چرخ علم از حرکت باز می‌ایستد. معتبر بودن انتشارات علمی در این میان بسیار حیاتی است و به همین دلیل در درون علم، نظامی مبتنی بر اعتماد شکل گرفته که حاصل فرایند تشخیص صحت انتشارات علمی، بر پایه‌ی داوری استادان همکار و قابلیت بازتولید و تکرار نتایج است. دانشمندان اصولاً به دانشی که از منابع علمی کسب می‌کنند اعتماد دارند. چون مطمئن هستند درستی آن‌ها پیش از این توسط داوری سایرین و نیز استفاده‌کنندگان دانش بصورت غیرمستقیم سنجیده شده است.
انتشار مقالات عموماً برای کسب اعتبار علمی لازم است اما کافی نیست. اعتبار تنها زمانی حاصل می‌شود که دیگران نظریه‌های علمی را به کار بسته و درستی آن‌ها را اثبات کنند. نظریه‌هایی که در عمل غیرقابل اطمینان و اشتباه از آب در آمده‌ باشند باعث بی‌اعتبار شدن محقق خواهد شد. درست به همین دلیل است که در علوم کاربردی انگیزه‌ی بسیار بالایی برای تولید دانش درست و قابل اطمینان وجود دارد. در این موارد نتایج تحقیقات نه تنها بر اساس داوری همکاران، بلکه توسط کاربران آینده نیز مورد قضاوت قرار می‌گیرد.
نمی‌توان ادعا کرد که داوری همکاران و تکرارپذیری نتایج خالی از مشکل است. تکرارپذیری هم از نظر نظری و هم در عمل، مقوله‌ی چندان ساده‌ای نیست. در برخی رشته‌ها از جمله اقتصاد، تکرار مجدد نتایج (به معنای انتشار نتایج مشابه) بسیار نادر است و در برخی موارد هم نیاز به فرایند داوری مقالات توسط همکاران بسیار بیشتر احساس می‌شود. در عین حال که این فرایند نسبت به عوامل مخدوش‌گر‌ بسیار آسیب‌پذیر است. افزون بر این، به بسیاری از مقالات علمی اساساً ارجاع داده نمی‌شود. هالوب به این نکته پی برد که نیمی از مقالات چاپ شده در زمینه تئوری رشد اقتصادی اصلاً مورد استناد قرار نمی‌گیرد و ۸۵ درصد آن‌ها پنج بار یا کمتر مورد استناد قرار گرفتند.
در علوم تجربی برای مقالاتی که از سد انتشار می‌گذرند، تکرارپذیر بودن از اهمیت بالایی برخوردار است. کسانی که از نتایج علمی سایر پژوهش‌گران به عنوان اطلاعات پایه استفاده می‌کنند، انتظار دارند این نتایج به حد کافی مطمئن و قابل‌اعتماد باشد. آنها تمایلی به بی‌اثر کردن پژوهش‌های خود به خاطر استفاده از ورودی‌های علمی نادرست ندارند. نتایج نادرست علمی بخصوص اگر حاصل سهل‌انگاری و یا تقلب باشند، به صورتی فاحش خود را در نتایج مطالعات سایر پژوهش‌گران نشان می‌دهند.
معمولاً صحت نظریه‌های علمی به شکل غیرمستقیم، در کاربرد آن‌ها در پژوهش‌های آینده روشن خواهد شد. تکرار دقیق مطالعات علمی به منظور قضاوت در مورد تکرارپذیری نتایج بسیار پرهزینه خواهد بود اما این امر گاه در رقابت‌های علمی به دلیل انگیزه‌ی بالای رقیبان در ابطال نظریات مخالف اتفاق می‌افتد. به این ترتیب در کنار آزمون مجدد نظریه‌های علمی توسط کاربران آن‌ها، رقابت برای کسب اعتبار علمی عامل مهمی در حذف خطاهای علمی از مجموعه‌ی دانش بشر به صورت یک فرایند خودتنظیمی است. در عین حال هر محقق ناگزیر باید از نتایج پژوهش‌گران پیش از خود به عنوان درون‌داد اولیه‌ی پژوهش استفاده کند. از طرف دیگر برای کسب اعتبار بیشتر، باید نتایج کار او مورد استفاده‌ی مطالعات بعدی قرار گیرد. از این رو هر محقق در فضای تولید علم و رقابت بر سر کسب اعتبار، به فعالیت رقیبان خود قبل و پس از انجام هر پژوهش نیازمند است. به این ترتیب رقابت در علوم از طریق بروز پاره‌ای از وابستگی‌های متقابل تعدیل می‌شود.
وجود وابستگی متقابل بین رقبا، منجر به طرح این سوال کلیدی در مورد انگیزه‌ها در علم می‌شود: چرا اساساً دانشمندان بدون درنظرگرفتن تمایلات شخصی خود نظریات دیگر را تایید می‌کنند؟ چرا آن‌ها سعی می‌کنند در ارائه‌ی منابع و ارجاع به سایر مطالعات صادقانه رفتار کنند؟ چرا با توجه به کم‌هزینه‌بودن دزدی علمی، افراد کمتر دست به این کار می‌زنند؟ البته آن‌ها می‌توانند از یافته‌های دیگران برای کسب اعتبار استفاده کنند. اما ممکن است که این قضیه در جامعه‌ی علمی افشا شود و فاجعه‌ای برای وجهه‌ی علمی فرد به دنبال بیاورد. البته اصولاً دزدی علمی برخلاف تقلب و خطای در روش پژوهش، در کاربرد نتایج در آینده خود را نشان نمی‌دهد و دزدی‌های علمی می‌توانند تا سال‌های سال از نظر جامعه‌ی علمی پنهان بمانند.
به هر حال، علاقه‌ی مشترک دانشمندان برای حمایت از مطالعات سایرین که پیش‌زمینه‌ی کسب اعتبار در آینده نیز هست، انگیزه‌ی اصلی در این زمینه است. ما به سایر پژوهش‌گران، هم به خاطر نتایج پژوهش‌های آن‌ها و هم به خاطر حمایت‌شان از نتایج ما در آینده (به کار گرفتن و ارجاع به آن) نیازمندیم. ارجاع صادقانه، صرف نظر از این‌که یکی از هنجارهایی است که مِرتون برای جامعه‌ی علمی تعریف کرده است و با چشم‌پوشی از بیم رسوایی در جامعه‌ی علمی، به خاطر وابستگی متقابلی که در دنیای علم وجود دارد اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.
پی‌نوشت:
۱) این مقاله بخشی از مقاله‌ی بزرگ‌تری است با موضوع اینکه آیا یک علم موفق می‌تواند منجر به دیدگاهی واقع‌بینانه از محرک‌های علمی بشود یا نه، که خوانندگان را به مطالعه‌ی اصل مقاله دعوت می‌کنیم. اصطلاح «دست نامرئی» که در عنوان و متن مقاله‌ی مورد نظر به کار رفته، نخستین‌بار در کتاب «ثروت ملل» آدام اسمیت مطرح شد.آدام اسمیت در این کتاب بیان می‌کند که فرد در تعقیب منافع شخصی خود، به‌طور خودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک می‌کند.
۲) مرتون جامعه شناس آمریکایی که در زمینه جامعه شناسی علم مطالعات معتبری انجام داده است در مقاله مشهور خود " علم و نظام اجتماعی" چهار هنجار نهادی در جامعه علمی را به صورت زیر معرفی می کند: جهانی بودن، عمومیت، شک سازمان یافته و بی طرفی.
ایمان ادیبی پزشک. عضو کانون توسعه علم قاف.
فاطمه حق‌وردیان دانشجوی کارشناسی ارشد شهرسازی.کارشناس شهرسازی دفتر فنی استانداری گیلان.
منبع:
لئونارد، توماس.سی، ۲۰۰۲، بازتاب قوانین در علم: چشم‌اندازی از دست نامرئی، روش‌شناسی اقتصادی ، سال نهم، شماره دو، ص. ۱۴۱-۱۶۸
منبع : نشریه قاف


همچنین مشاهده کنید