جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

عرفان اجتماعی راه تحصیل کمالات


عرفان اجتماعی راه تحصیل کمالات
در مقاله تحلیلی حاضر نویسنده با عنایت به برخی آیات قرآنی، راه رسیدن به رشد و کمال را در گرو با مردم بودن و در اجتماع زیستن می داند و تأکید می کند که همه پیامبران و ربانیون و مردان خدا از این راه به مقاصد کمالیه و لقاءالله رسیده اند. که اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.
● پیامبران، بهترین الگوهای کمالی
پیامبرانی که از طرف خداوند پیام رسانی می کنند کسانی هستند که مجموعه کامل بینشی و نگرشی آنان می تواند انسان را به عنوان فرد و یا عضوی از جامعه به کمال نهایی برساند و همه ظرفیت ها و توانمندی های او را بروز و ظهور بخشد.
از این رو قرآن به عنوان کتاب هدایت و دستورالعمل راهنمایی انسان فردی و جمعی به سوی کمال مطرح شده است. براین اساس است که در آیه ای به صراحت می فرماید: قد تبین الرشد من الغی، راه رشد و دست یابی به کمال از راه گمراهی و گرفتاری به نقص مشخص شده است.
اگر کسانی که قرآن از آنان گزارش می کند به عنوان نمونه های عینی و بشری مطرح می باشند که می بایست در زندگی فردی و شخصی از آنان پیروی کرد. پس باید گفت که زندگی پیامبران و کسانی که در قرآن از آنان یاد شده و رفتارشان به عنوان الگوهای رفتاری مورد تأیید و تأکید قرار گرفته، بهترین نمونه های زندگی بشر و مسیر رشد و کمالی است که مطلوب قرآن و خداوند می باشد.
اگر کسی بخواهد به کمال رشدی دست یابد، می بایست همین مسیر آسان و کامل و راست الهی را بپیماید که پیش از آن پیامبران و مردان الهی رفته اند. آنانی که رنگ خدایی به خود گرفته اند و صبغه الهی بودن در ذات و نهادشان جای گرفته است. آنان همان ربانیون و به تعبیر دیگر متألهانی است که تاله و الوهیت عرضی در طول ربوبیت الهی وصف ثابت آنان شده است.
متألهان به سبب رنگ خدایی است که در مسیر رشد بی نهایت قرار گرفته اند و هر دم با بیان «رب زدنی علما» در مسیر رشد و علم رشدی حرکت می کنند و از خداوند بیش از پیش می خواهند و می جویند.
اگر آنان «وامرهم رشد» (کارهایشان بر رشد) است و در مسیر «اتبعک علی ان تعلمن مما علمت رشدا» (از آن دانش رشدی که به حکم الهی آموختی به من بیاموز) قرار گرفته اند، دیگران هم که بخواهند به مقصد رشدی و کمالی برسند می بایست همین راه رفته را بپیمایند: واتبعونی (گام به گام راهم را بپیمایید و پیروی کنید)؛ زیرا که این همان راه راست و کوتاه و آسان الهی است هذا صراطی. این راه الهی است که آدمی را به رشد و کمال و لقای الهی می رساند که نهایت تلاش آدمی است: یا ایهاالانسان انک کادح الی ربک فملاقیه؛ ای انسان تو به طور ذاتی و غریزی در تلاش و کوشش هستی تا به پروردگارت که نهایت کمالات است برسی و او را ملاقات و دیدار کنی. پس می بایست کوشش کنی تا به کمال و جمال او برسی نه به جلال و خشم او. اگر به کمال و جمال او رسیدی محبوب خدا شده و هرکس محبوب خدا شود محبوب خلق خدا نیز خواهد شد: یحبهم و یحبونه؛ آن گاه خداوند او را دوست می دارد چنان که او هم خدای کمالی را دوست می داشت؛ زیرا به حکم: الجنس الی الجنس یمیل هرکسی طالب هم جنس خویش است و کمال گرا به سوی کمال می گراید و زشت گرا به سوی زشتی متمایل می شود.
● در اجتماع بودن، راه رسیدن به رشد و کمال
این کسانی که به علم رشدی و کمالی دست یافته اند کسانی بودند که رنگ خدایی و تاله را در میان مردمان تحصیل کرده اند: و قالوما لهذا الرسول یأکل الطعام و یمشی فی الاسواق گفتند که چرا این پیامبر و فرستاده، غذا می خورد و در بازارها می گردد. (فرقان آیه ۷) در حالی اگر خداوند فرشتگانی نیز به عنوان پیامبر و نمونه های عینی برای بشر می فرستاد می بایست آنان را مانند مردمان مجسم می ساخت تا با جسم خویش در میان مردم باشند به این معنا که اقتضای دنیا و زمین، آن است که جسم داشته باشد و بخورد و بیاشامد.
اگر کسی کمالی را می جوید می بایست در مسیر کمالی و رشدی پیامبران حرکت کند و همانند آنان در بازارها بگردد و زن بگیرد و زناشویی کند. زندگی اجتماعی، لازمه زندگی رشدی و کمالی است که قرآن برای دست یابی به همه کمالات درنظر گرفته است. بنابراین کسی نمی تواند با دوری از خلق و اجتماع به تمام کمالات لایق و شایسته بشری دست یابد.
در داستان خضر(ع) و موسی(ع)، حضرت خضر(ع) برای آموزش دانش رشدی، حضرت موسی(ع) را به میان جامعه می برد و همه آموزش ها در میان مردم و در کشتی و آبادی انجام می گیرد و اصولا مهم ترین آزمون های رشدی و آموزه های تعلیماتی حضرت خضر(ع) با گرایش اجتماعی بوده است.
البته این بدان معنا نیست که انسان، دوره های کوتاه مدتی دور از مردم نداشته باشد. چنانکه حضرت موسی(ع) چله در میقات الهی داشته است (سوره اعراف) و یا حضرت پیامبر(ص) چله هایی در پیش از بعثت در کوه جبل النور و غار حرا داشته و این مساله به شکل روزه های ماه رمضان نیز تداوم یافته است.
باید توجه داشت که اعتکاف و یا روزه داری و یا شب زنده داری ها نباید در امور اجتماعی فرد به شکل طولانی اختلال ایجاد کند؛ همچنانکه دوری موسی(ع) از مردم و اختلال در امور اجتماعی، موجب شد تا جامعه وی دچار بحران شود و آثار آن نیز در زندگی خود آن حضرت(ع) بروز کند و او را در مشکلات چندی قرار دهد که گوساله پرستی و پیامدهای دیگر، بخشی از آن بوده است.
● رابطه میان کمال و در میان مردم زیستن
آدمی در تفکر اسلامی زمانی به کمال می رسد که بتواند در میان مردم باشد و با ایشان بماند و به مقامات برسد و خود را متاله گرداند. رنگ خدایی زمانی پایدار خواهد بود که در میان خلق و اجتماع به دست آید.
حکایت شده که برخی از مریدان عارف بزرگ قرن چهارم هجری، ابوسعید ابوالخیر نزد شیخ از کرامات برخی سالکان این گونه یاد کردند که: فلان کس بر روی آب ]راه[ می رود (ابوسعید وقتی تعجب و حیرت آنها را دید به آنها) گفت: وزغی و صعوه ای ]هم[، بر روی آب ]راه[ می رود. گفتند فلان کس را دیدیم که در هوا می پرد، گفت: زغنی و مگسی ]هم[ در هوا بپرد. گفتند: فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می رود، شیخ گفت: شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب می شود (می رود). این چیزها را بس قیمتی نیست. مرد آن بود که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخسبد و با خلق داد و ستد کند و با خلق در آمیزد و یک لحظه از خدای غافل نباشد.
این همان عرفان اجتماعی است که مطلوب اسلام و قرآن است و پیامبران(ع) و ربانیون و متالهان از این راه به مقصد کمالی رسیده و لقاء الله کمالی داشته اند.
علیرضا قدوسی
منبع : روزنامه کیهان