شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


رکوردزنی با قهقهه تماشاگر


رکوردزنی با قهقهه تماشاگر
کافی است نگاهی اجمالی و ذهنی به مجموعه فیلم های اکران شده در همین سال جاری داشته باشید تا متوجه شوید که چقدر تعداد فیلم های کمدی و طنز نسبت به ژانرهای دیگر سینمایی بیشتر و آمار فروش آنها بالاتر است گرچه این سطح فروش هم با وضعیت مطلوب فاصله زیادی دارد، اساساً رکورد آثار سینمایی کشور ما در گیشه با فیلم های کمدی رقم می خورد، واقعیتی که نه تنها به مخاطب شناسی سینمای ایران کمک می کند بلکه ابزار تحلیلی خوبی به دست جامعه شناسان و مردم شناسان می دهد تا رفتارهای اجتماعی و کنش های فرهنگی جامعه را بشناسند. امروز مطالعات فرهنگی به واسطه بررسی و تحقیق همین زندگی روزمره و رفتارهای عامه به مطالعه علمی جامعه می پردازد و سینما رفتن و چگونگی مواجهه توده با آن، ابزار مهمی برای شناخت علمی آنان است.
به راستی چرا مردم از سینمای طنز استقبال می کنند؟ این سوال با توجه به کاهش فزاینده تماشاگران سینما در سال های اخیر جدی تر مطرح می شود، به این معنی که با توجه به بحران مخاطب در سینمای ایران چرا فیلم های کمدی هنوز مشتریان خود را دارد؟ شاید برای پاسخ به این سوال ابتدا باید به درک مخاطب عام از سینما و نسبت مخاطب ایرانی با آن پرداخت.
بدیهی است که در منظر عامه، سینما به عنوان یک صنعت سرگرم کننده و مفرح شناخته می شود که به ویژه در دنیای مدرن و پیچیده امروزی پاسخ و شیوه یی جذاب برای پرکردن اوقات فراغت به حساب می آید. فشار زندگی شهری و گرفتاری های معیشتی به ویژه در شهرهای بزرگ به این تعریف عمق بیشتری بخشیده است و البته نظام دشوار معیشتی در جامعه ما دلیل مضاعفی شده تا سینما برای یک شهروند ایرانی بیش از آنکه محلی برای تامل و اندیشیدن باشد فرصتی برای رهایی از زندگی روزمره و تمدد اعصاب و سرگرمی و لذت بردن از این مکان تاریک باشد، به لحاظ روانشناسی اگر انسانی در عالم واقع با چالش ها و رنج های بسیاری مواجه شود، به دنیای خیال و رویا پناه می آورد تا آرزوهای تحقق نیافته و نیازهای سرکوب شده خود را به طور نمادین و در عالم ذهنی جامه عمل بپوشاند.
سینما و فیلم جایگزین واقعی و عینی این خیال پردازی است که به مخاطب کمک می کند با فرافکنی تمایلات و نیازهای خویش به متن هنری به این مکانیسم روانی- ذهنی عینیت بیشتری ببخشد و ضمن کسب لذت بصری و زیباشناختی از تماشای فیلم به تلطیف و تسکین روحی و عاطفی خود نیز همت گمارد تا دمی از فشارهای عصبی و عقده های متراکم شده در زیست - جهان خویش رهایی یابد. آثار کمدی در تحقق این امر نقش مهمی دارد. فیلم طنز با بستر شاد و مفرحی که خلق می کند مخاطب را برای چند ساعتی هم که شده از بند خودش رها می سازد.
این خودفراموشی موقت و جدایی انسان از واقعیت تلخ وجودی و اجتماعی با جدایی ارادی مخاطب از خود و دغدغه هایش در سینمای کمدی بیشتر اتفاق می افتد. در اینجا سینما نه تنها فرصتی برای نگاهی عمیق و تامل برانگیز به زندگی نیست بلکه به واسطه رهایی از قید تفکر و اندیشیدن به جذب مخاطب موفق می شود. اگرچه یکی از کارکردهای مهم سینما به ویژه در صنعت فرهنگ سازی ایجاد سرگرمی، لحظات مفرح و لذت شاد بودن است اما این کار ویژه سینما نیست و علل آن را باید در جامعه شناسی سینما و مخاطب آن جست وجو کرد. در واقع کارکرد سینما در نسبت با وضعیت اجتماعی مخاطبان آن تعریف می شود و قابل بررسی است. به این معنی که برخی واقعیت های بیرونی به سینما شکل می دهد و سرنوشت او را عوض می کند. نبض سینما اکنون در خارج از بدن او می زند و به نوسان آن وابسته است.
به عبارت دیگر اقتصاد سینمای ایران، موقعیتی واکنشی و آینه گون از شرایط فرهنگی و اجتماعی مخاطب خود است. تا زمانی که در زیست- جهان مخاطبان نشانه هایی از شادی و دلخوشی وجود نداشته باشد سینما به صنعتی خیالی و وهم انگیز برای جبران خیالی و صوری این شادی ها باقی می ماند و طبیعی است در این سینما تنها ژانر طنز و کمدی است که می تواند هویت و موجودیت سینما را حفظ کند و چرخ های اقتصادی آن را بچرخاند.
در حقیقت میل افراطی مخاطب عام به سینمای کمدی نشانه یک ضعف، کمبود و بیماری در نظام اجتماعی است. گویی نظام اجتماعی نمی تواند به نیازهای واقعی جامعه پاسخ دهد و سینما با فراهم کردن پاسخی نمادین و خیالی، جبران این ضعف را به عهده گرفته است. نارضایتی اجتماعی، سینما را در نقش و کارکرد سرگرم کننده خویش فربه می سازد و باعث رشد کاریکاتوری آن می شود چرا که این موجود مجازی برای سرپا نگه داشتن خود مجبور است به خواسته های مخاطبان تن دهد هرچند به ذلت وی منتهی شود، عدم حمایت های دولتی و اوضاع نابسامان اقتصاد فرهنگ نیز به این بی سروسامانی دامن می زند.
اما روانشناسی اجتماعی سینما را نباید در میل مخاطب عام به ژانر طنز نادیده گرفت. سینما رفتن در درجه اول یک کنش غیرعقلانی (نه ضدعقلانی) است که مخاطب با توجه به هزینه مالی و معنوی که برای آن می پردازد انتظار دارد از آن لذت ببرد و در ازای بهایی که پرداخت می کند فایده یی نصیبش شود. از آنجا که فیلم دیدن در سینما یک کنش جمعی است، بیشتر بر پایه احساس و هیجان بنا می شود نه تفکر و با خود اندیشیدن، لذت خندیدن و قهقهه زدن در جمع شیرین تر و مفرح تر از شادمانی فردی است لذا این پس زمینه روانشناسی موجب می شود کمدی دیدن در سینما لذت بخش تر شود و در نهایت اینکه سینما خود نماد و بازتابی از شرایط و موقعیت تاریخی جامعه است.
در جامعه در حال توسعه یی مثل ما که سطح نخبگان و فرهیختگان آن چندان بالا نیست و مردم آن هنوز اندرخم کوچه اقتصاد و نظام معیشتی جا مانده اند، قرار نیست سینمای اندیشه و فیلم های فلسفی و هنری رشد کنند. سینما در چنین جوامعی در حد یک کالای فرهنگی مسرت بخش تقلیل می یابد که تنها در دکان طنزفروشی خریدار دارد، گرچه روح طناز و شوخ طبع ایرانی که در ضمیر ناخودآگاه جمعی او پنهان شده را نباید دست کم گرفت. طبایع لطیف و میل تاریخی طنزپردازی در گرایش ایرانیان به سینمای کمدی بی تاثیر نیست اما این اپیدمی فرهنگی مخاطبان ایرانی به فیلم های خنده دار بیش از هر چیز از شدت تلخی روزگار برمی آید.
سیدرضا صائمی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید