پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


سروش صــحــت بـا عـــصاره ی یـــخ


سروش صــحــت بـا عـــصاره ی یـــخ
حدود ده سال از آغاز پخش برنامه های طنز شبانه از تلویزیون کشور می گذرد و ما هم عادت کرده ایم که با وجود وقفه هایی گاه طولانی،دست کم شاهد پخش یک سریال طنز شبانه در سال باشیم .از سوی دیگر سازندگان این سریال ها ،که تعدادشان هم بسیار محدود است ،از مدت ها پیش عادت کرده اند با نگاهی ساده انگارانه ،سطحی و بی دقت مجموعه های خود را بسازند و عنان امور را به دست «هر چه پیش آید » و «تا ببینیم چه می شود » و مانند آن بسپارند .ساخت برنامه های طنز از جمله طنز شبانه به هیچ عنوان کار سهل و آسانی نیست .
خیلی ها ندانستند و یا فراموش کردند و عواقب سهل انگاری خود را دیدند .به یاد بیاورید زمانی را که مهران غفوریان بعد از ساخت دو فصل موفق از «زیر آسمان شهر » به عنوان پروژه ی دوم خود در مقام کارگردان طنز شبانه ،درست در جایی که به نظر می رسید به پختگی کافی رسیده و به درک درستی از توانایی های خود و سلیقه ی مخاطب دست یافته ،با اهمال و عدم تمرکز در ساخت فصل سوم همان مجموعه (و البته بدشانسی) به گونه ای منهدم شد که دیگر به این عرصه بازنگشت .
و یا حتی فردی مثل جواد رضویان ،وقتی می خواست بر خرابه ای که از داریوش کاردان به جا مانده بود بنایی از طنز به روایت و سبک خود بسازد ،آنجا که ندانست هر که بتواند در مقام بازیگر طنز تمام دندان هایش را یک جا به بیننده نشان دهد لزوما نمی تواند سازنده ی یک اثر طنز حتی با ساده ترین اصول خود باشد ، شکست خورد و ساخته اش با استقبال مواجه نشد .اکنون هم سروش صحت اصرار دارد این مسیر پیموده شده را شخصا بیازماید .(جالب آنکه غفوریان در بخش های پایانی زیر آسمان شهر سوم ، دست به دامن خود او شد تا در جایگاه نویسنده کمک کند کار کمی آبرومندانه به پایان برسد .)
صحت نه به عنوان فیلمنامه نویس و نه در مقام بازیگر و کارگردان و حتی روزنامه نگار کارنامه ی فوق العاده ای ندارد .او نویسنده ی آیتم های مهران مدیری بود و در آنها بازی هم می کرد .در فیلم «نان ،عشق ،موتور هزار»در نقش جوان صادق دلباخته حضور داشت .در «تقاطع» هم به همین ترتیب که هر دوی این فیلم ها ساخته ی «ابوالحسن داوودی»اند .
در «تب سرد» وسریال های مناسبتی سیما هم حضور داشت .تنها فیلمنامه ای از او که تاکنون تبدیل به فیلم شده را به خاطر بیاورید .«نوک برج » آنقدر ضعیف از کار درآمد و محکم به زمین خورد که کیومرث پوراحمد مجبور شد به خاطر ساخت آن از تاریخ سینما عذرخواهی کند .شاید تنها تصویر به یاد ماندنی که از او در ذهن داریم ،حضور در نقش«بینش» کوچک در دو فصل از «کاکتوس» محمدرضا هنرمند باشد .حال تصور کنید سروش صحت با این پیشینه می خواهد طنز شبانه بسازد .خود نویسنده است ؛دوستان و همکاران زیادی هم دارد ؛پس همیشه متنی برای کار وجود خواهد داشت .در مورد قالب قصه و فضا و بستر اولیه هم چه بهتر از یک آپارتمان که چهار خانواده در چهار واحد آن زندگی می کنند .چیزی شبیه به زیر آسمان شهر .در مورد بازیگران هم زوج حمید لولایی و مریم امیرجلالی در کارهای رضا عطاران جواب داده ؛از آنها استفاده می شود .
بهنوش بختیاری هم نقش دلبر و بانوی جذاب را بازی می کند .یک روز یک نفر عاقل می آید و واله و شیدا می شود، با او ازدواج می کند و با هم در یکی از این چهار خانه زندگی می کنند ؛همین یک خط را بیست قسمت امتداد می دهیم که به عبارتی می کند بیست شب .یعنی حدود یک پنجم کل کار .رضا شفیعی جم هم که نباشد نمی شود .
در نقش بامشاد می خواند و بیننده ها دوست داشتند ؛اینجا هم نقش یک خواننده را بازی کند و احتمالا همینطور و بر این پایه های سست و مستعمل ، «چهارخونه» شکل گرفت .به این ترتیب می توان گفت تقریبا هیچ نوآوری و ایده ی جدیدی وجود نداشته تا کار را جذاب که نه ،قابل تحمل کند .حتی محمد شیری به عنوان یک راننده و مسافربر به کار اضافه شد .مجموعه ی «فضانوردها می آیند» را اگر دیده باشید منظورم را بهتر درک می کنید .(تعجب نمی کنم اگر ماشین او در اینجا همان پیکان باشد .)تقابل لولایی و امیرجلالی به عنوان زن و شوهری که با هم اختلاف دارند و فریاد ها و نزاع های دایمی این دو با هم ،فضای متشنجی ایجاد می کند که نه تنها بار طنز ندارد ،بلکه بیننده را عصبی می کند .
یکی از ویژگی های مجموعه هایی که در ساعات پایانی شب پخش می شود ،فضای امن وآرام و شاد آنهاست .(یعنی باید باشد.)که چهارخونه کاملا فاقد آن است .محل کار منصور جمالی هم به خوبی پرداخت نشده .
گذشته از دکور بسیار ساده و ابتدایی آن (که در بیشتر برنامه های سیما شاهد این نقص هستیم ) ،انتخاب بازیگران نامناسب و فاقد بار طنز به عنوان همکاران و مشتری دایمی به کار لطمه می زند .به طوری که هر دیالوگی در دهان آنها بگذارید ،خنده دار و مفــرح نخواهد بود .حتی استفاده از دکور یک کافی شاپ در این مجموعه (که ما را به یاد «FRIENDS» می اندازد ) هم به خوبی درنیامده . فلامک جنیدی هم نقش یک مهماندار هواپیما را بازی می کند ؛احتمالا به این دلیل که در هر قسمت به ما یادآوری کند که کیش جای خوبی است و یا اینکه به ما پیشنهاد کند به چابهار برویم .
به هر حال صدا و سیما باید در مقابل پول هنگفتی که از تبلیغ دهنده ها می گیرد ،پاسخ گوی آنها باشد .بدون شک راضی نگه داشتن صاحبان کالا و مشاغل اولین هدف مجموعه ی صدا و سیما نیست ؛اما بزرگترین آنهاست .مانیتورها،پرینترها و سایر لوازم الکترونیکی موجود در دکورهای این مجموعه را که دیده اید ؛همان هایی که آقای جمالی با پرتاب کردن ریموت کنترل آنها ،برایشان تبلیغ می کند .LCD بزرگی که در خانه ی حامد و رعنا هست .یادآوری می کنم که حامد بیکار است و نسرین مهماندار هواپیما .
محمد آیینی
منبع : مجله اینترنتی نگاهانه