سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

مشرف و ساآکاشویلی بوش را متاثر کردند


مشرف و ساآکاشویلی بوش را متاثر کردند
یک نکته رویدادهای گرجستان و پاکستان را بهم پیوند می دهد: این رویدادها نظریه بوش برای دموکراسی سازی جهان را زیر سوال می برند. بوش، اخیراً نیز طی یکی از سخنرانی های خود باری دیگر بر ایده های دموکراسی، تروریسم و ارتباط بین آنها تاکید کرده و آنها را بسط و توسعه داد. او اعلام کرد که در برنامه طولانی مدت، تنها روش برای پیروزی یافتن بر تروریسم، پیشبرد آزادی بعنوان آلترناتیوی برای رادیکالیسم است.
بوش خاطر نشان کرد که حمایت آمریکا از افراد مطرود به میلیون ها انسان در سراسر جهان کمک کرده تا از قید اسارت کمونیسم رها شده و جامعه ای آزاد ایجاد کنند که منشاء صلح و ثبات در جهان است. بوش همچنین تصریح کرد که اکنون در آغاز سده جدید، همان مناظراتی انجام می شوند که در زمان جنگ سرد وجود داشتند، اما این بار مربوط به سیاست دولت وی در خاور نزدیک هستند: در واشنگتن باری دیگر شنیده می شود که سیاست آمریکا در این منطقه در درجه اول باید در حمایت از ثبات باشد. بوش افزود: آنها باری دیگر اشتباه می کنند، ایده آزادی برای همگان است و قلب هر انسانی روی کره زمین برای آن می تپد و تروریستان از آزادی بیش از سلاح آمریکایی می ترسند. آنها می دانند که اگر آزادی انتخاب داده شود، هیچکس نمی خواهد که در اسارت ایدئولوژی های ملال انگیز آنان زندگی کند.
در سخنرانی جرج بوش، مناظره غیر حضوری وی با واقع گرایان آمریکا دیده می شود. تقسیم سیاستمداران آمریکا به دو دسته ایده پردازان و واقع گرایان، با تقسیم آنها طبق تعلقات حزبی همخوانی ندارد و بلکه بازتاب دهنده دیدگاه های مختلف هر دو حزب درباره نقش، وظایف و امکانات آمریکا در جهان معاصر است. دیدگاه ایده پردازان که نمونه بارز آن جرج بوش است، در سخنرانی های وی بازتاب می یابد.
آخرین رویدادها در گرجستان و پاکستان، و پیش از آن در عراق، فلسطین، لبنان، قرقیزستان و تا حدی در اوکراین، به این ایدئولوژی ضربه می زنند، زیرا آسیب پذیر بودن و منفصل بودن آن از واقعیت را نشان می دهند.
در پاکستان دولت بوش برای مبارزه با تروریسم باید از "پرویز مشرف" رئیس جمهور کنونی حمایت کند که در سال های اخیر با موفقیت با آمریکا کژدار و مریز رفتار می کرد. دولت بوش از مشرف اتخاذ تدابیری علیه افراط گرایان اسلامی و مخالفین با آمریکا و یا آنانی که حمایت ضعیفی از روش های آمریکایی در مبارزه با تروریسم را دارند، مطالبه می کند. دولت آمریکا گزینه ایجاد روابط متفقانه بین مشرف با "بی نظیر بوتو" نخست وزیر سابق و رهبر حزب مردمی پاکستان را ایده آل می دانند. اما در حال حاضر امید به برقراری چنین اتحادی تقریباً صفر است. بوتو که تحت بازداشت خانگی قرار دارد، با هر گونه امکان همکاری با مشرف مخالف است و اپوزیسیون را فرا خوانده که علیه مشرف متحد شود.
در مورد پاکستان، دولت بوش اسیر سخنان خود درباره آزادی، دموکراسی و جامعیت بخشیدن این مفاهمیم برای تمامی کشورها شد. از نظر ایدئولوژیک، بوش نمی تواند آشکارا از اقدامات شدید رئیس جمهور پاکستان حمایت کند، هر چند که می فهمد مسئله سرنوشت این کشور مطرح است که نه تنها دارای سلاح هسته ای است، بلکه در حاک آن افراط گرایان اسلامی نیز وجود دارند.
در عین حال، بسیاری از واقع گرایان می گویند که در حال حاضر در پاکستان محتمل ترین آلترناتیو برای مشرف، نه دموکراسی و بلکه هرج و مرج با تمامی پیامدهای آن برای این کشور، امنیت هسته ای و مبارزه با تروریسم است.
ضربه دیگر به ایده پردازان آمریکایی برای دموکراسی سازی جهان و طرفداران انقلاب های رنگین را "میخائیل ساآکاشویلی" رئیس جمهور گرجستان وارد ساخت. همانند مورد پاکستان، رویدادهای اخیر در گرجستان و متفرق سازی تظاهر کنندگان، بستن شبکه های تلویزیونی و اعلام وضعیت فوق العاده در کشور شوکی واقعی در واشنگتن برانگیخت. مسئولین دموکراسی گرجستانی در آمریکا پریشان و سراسیمه هستند و آنطور که واشنگتن پست می نویسد، اقرار می کنند که تنها ظرف یک هفته میخائیل ساآکاشویلی به ایده آمریکایی پیشبرد دموکراسی خدشه ای بیش تر از ده پرویز مشرف وارد ساخت. کمتر کسی به دموکراسی در پاکستان باور داشت، اما درباره گرجستان انتظارات بسیاری می رفت".
رویدادها در خاور نزدیک، آسیا و کشورهای مشترک المنافع که انفلاب های رنگین را پشت سر گذاشته اند، بدین فکر می اندازد که چرا تلاش های دموکراسی سازی این کشورها برای آنان سبب بی ثباتی و یا حتی هرج و مرج، یاس مردم این کشورها از دموکراسی و پدیدار شدن دولت هایی ناتوان می گردد. همچنین این سوال مطرح می شود که تحت چه شرایطی دموکراسی منجر به توسعه جامعه شده و می تواند برتری های خود در برابر سایر ساختارهای اجتماعی را به ملت ها نشان دهد، و این که آیا دموکراسی می تواند بطور موفقیت آمیز از خارج "وارد شود"؟
و در نهایت این که: مبالغه در نقش آمریکا برای انتخاب راه های توسعه سایر کشورها و ملت ها در گذشته، اکنون منجر تصورات تحریف یافته درباره امکان تغییر ساختار جهان مطابق الگوی آمریکایی می شود.
"گالینا زیولیوا" کارشناس اقتصادی، خبرگزاری «نووستی»
منبع : خبرگزاری نووستی روسیه


همچنین مشاهده کنید