سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


پیش نیازهای اقتصاد مبتنی بر دانایی


پیش نیازهای اقتصاد مبتنی بر دانایی
تعاریف مختلفی از اقتصاد دانایی محور صورت گرفته که به دو مورد اشاره می کنیم
● ابتدا تعریف OECD:
اقتصاد دانایی محور اقتصادی است که مبتنی بر تولید، توزیع و استفاده از دانش و اطلاعات است و دانایی محوری را گرایش به سرمایه گذاری با تکنولوژی بالا می داند. کمیته اقتصادی اپک ایده OECD را گسترش می دهد و می گوید تولید، توزیع و کاربرد دانش عامل محرکه رشد اقتصادی است و تنها متکی به صنایع با فناوری بالا نیست بلکه هر صنعتی بنا به اقتضائات خود باید از دانش استفاده کند.
از موضوعات مهم در این رابطه شکست بازار در دانش است. دانش کالای عمومی است حتی اگر کالای عمومی خالص نباشد اثرات خارجی وسیعی دارد که گسترده است.نکته دوم؛ در اقتصاد دانایی محور تمایزی بین صنعت و صنعتی شدن وجود دارد. جامعه صنعتی تنها به جامعه یی اطلاق نمی شود که دارای صنعت است بلکه جامعه یی که شکل های اجتماعی، تکنولوژیکی و سازمان های صنعتی در آن نفوذ کرده اند، نیز صنعتی تلقی می شوند.صنعتی شدن از فعالیت های اصلی در سیستم اقتصادی شروع شده و به فعالیت های عادی در زندگی روزمره سرایت می کند.
در صنعتی شدن هرگز تغییرات نهادی و سازمانی لازم دیده نشده است. چه تغییراتی در نهادها به وجود آمد که منجر شد اقتصادها، اقتصاد صنعتی شوند و تنها به وارد شدن صنعت اکتفا شود. اگر در اقتصاد دانایی محور هم به تحولات سازمانی توجه نکنیم همین اتفاق می افتد و منجر به این می شود که اقتصاد دانایی محور را به صنایع IT، صنایع high Tec و... تعبیر می کنیم.
● موضوع بعدی این است که آیا چارچوب های نهادی و سازمانی بر روی انباشت دانش تاثیرگذارند؟
برای بررسی این موضوع باید زمینه های نهادی را بررسی کرد. نوع اطلاعات و دانشی که کارفرما به آن نیاز دارد بیشتر به زمینه نهادی خاص وابسته است. قوانین نهادی متفاوت انگیزه های متفاوت را برای کسب دانش ایجاد می کنند.
می توان گفت کسب دانش در ساختار انگیزشی اقتصاد شکل می گیرد. همان طور که نهادها عملکرد اقتصادی را شکل می دهند نوع دانش و مهارت و تقاضا برای او را هم شکل می دهند. در نتیجه با توجه به چارچوب های نهادی دو نوع دانش در جوامع شکل می گیرد؛ دانش ثمربخش و دانش غیرثمربخش.
نکته مهم اینکه در اقتصادهای توسعه یافته هم علائم اقتصادی متفاوت است یعنی هم به فعالیت های کارآمد و هم غیرکارآمد پاداش می دهند. یعنی هم دانش ثمربخش گسترش پیدا می کند هم دانش غیرثمربخش، اما در کشورهای توسعه یافته نهادهای گروه اول مرجح هستند بر نهادهای گروه دوم، جهان سوم بر عکس است. مورد دوم تاثیر هزینه مبادله بر دانش است. دانش با تقسیم کار رشد پیدا می کند و تخصص گرایی به هر کس این امکان را می دهد در حوزه شخصی خود دانش شخصی ایجاد کند.
آدام اسمیت منشاء اصلی تقسیم کار را وسعت بازار می داند. در نتیجه هرچه بازار گسترده تر باشد به همان میزان دانش هم گسترده تر می شود صنعتی شده؛ آنچه اسمیت اینجا نادیده گرفته هزینه بر بودن این مبادلات است. عامل بعدی محیط رقابتی است. رقابت شومپیتری توزیع بهتری از رقابت قیمت پذیر است. مورد بعدی تعاملات و ارتباطات است. دانش به وسیله تقسیم رشد پیدا می کند. این امر به این منجر می شود که هر فرد در یک حوزه خاص به مطالعه دانش می پردازد و تنها در آن حوزه صاحب نظر می شود.
مورد بعد فرهنگ است. اقتصاد دانایی محور نیازمند یک سری تغییرات فرهنگی است که کسب دانش می شود و کاربرد دانش را تسهیل می کند. عامل بعدی دولت است. خدماتی که دولت ارائه می کند قوانین پایه یی بازی را تشکیل می دهد.
می توان گفت نقش دولت در اقتصاد دانایی محور فراهم کردن اطلاعات به اندازه کافی، ایجاد سیستم حقوق فکری، حمایت از آموزش و یادگیری مادام العمر، اجرای قابل اعتماد و توسعه سیستم قضایی است.تا اینجا این ۷ نهاد مشخص شد. می خواهیم نشان دهیم اقتصاد ایران چقدر از این شرایط نهادی را دارد و به لحاظ اقتصاد دانایی محور جایگاه ایران کجاست؟ در اینجا به مطالعه بانک جهانی اشاره می کنیم. بانک جهانی در سال ۲۰۰۱ شاخص ترکیب دانایی محوری را در ۱۲۱ کشور جهان محاسبه کرد. متوسط این شاخص در جهان ۸۲/۴ است. کشورهای اروپای غربی ۲۲/۸، خاورمیانه و شمال آفریقا۴، کشورهای شرق آسیا ۳۹/۵. این شاخص در اقتصاد ایران ۹۴/۲ است.
برای بررسی قسمت نهادهایی که گفتیم در زمینه فرهنگ دانایی محور کارهای متفاوتی در حوزه جامعه شناسی صورت گرفته که نتایج آن به این شرح است؛ از نظر توجه به حقوق مالکیت فکری اینکه این حقوق در ایران خیلی ابتدایی و گسترش نیافته است در این قانون ثبت اختراع از مساله نوآوری تفکیک نشده و این قانون مربوط به ۱۳۱۰ است.
برای تخصص گرایی کار دکتر طایی سال ۱۳۸۲ که بازار کار ایران را بررسی کرده براساس آن به جز فعالیت های بهداشتی - آموزشی و درمانی در تمامی مشاغل تخصص گرایی در بازار کار ایران پایین بوده است. برای هزینه مبادله همان طور که می دانید هزینه مبادله روی مقیاس بنگاه ها تاثیرگذار است. براین اساس ما به آمار کارگاه های صنعتی استناد می کنیم. ۹۶ درصد کارگاه های صنعتی ایران یک تا ۹ نفر کارگر دارند. ۸/۲ درصد ۱۰ تا ۴۹ نفر و ۴/۰ درصد دارای یکصد نفر کارگر به بالا هستند.
به طور مشخص ۱۵ مورد از برنامه به موضوع دانایی محوری می پردازد؛ ماده ۱۱۶ و ۴۵ اشاره به تدوین حقوق مالکیت معنوی دارد. از ۴۴ تا ۴۵ به نقش دولت، ماده ۴۴ به شکست بازار در تولید دانش، ماده ۴۵ به حمایت مالی مستقیم و سوبسید به بخش پژوهشی، ماده ۴۶ به سرمایه گذاری دولتی در پژوهش، از ماده ۴۹ تا ۵۵ بر آموزش و سرمایه انسانی، ماده ۴۹ به نحوه تخصیص اعتبار، ماده ۵۶ به تدوین نظام جامعه آماری و ماده ۱۳۰ به توسعه امور قضایی اشاره می کند.
زهرا شمسی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید