سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

نقش آل یهود در جنگ احزاب


نقش آل یهود در جنگ احزاب
دومین پیام مهم رهبر معظم انقلاب اسلامی در موضوع فجایع رژیم صهیونیستی و حامیانش در غزه که در پایان روز بیست و یکم از مقاومت جانانه سلحشوران حماس، خطاب به فرمانده مؤمن آنان و رئیس دولت قانونی اما مظلوم فلسطینی صادر شد، نکاتی بسیار ظریف و قابل توجه داشت که ما را به تدقیق و تعمیق در محتوای خود دعوت می کند.
اگر رئوس مطالب آن پیام امیدآفرین و در عین حال هشدارآمیز را مورد ارزیابی قرار دهیم، محورهایی را می یابیم که از جمله مهم ترین آنها، موضوع رسوایی منافقین امت اسلام و خیانتکاران عرب است. رهبر معظم انقلاب به خیانتکاران عرب هشدار می دهند که در این مسیر سرنوشت آنان بهتر از یهودیان جنگ احزاب نخواهد بود.
اما خوب است یهودیان جنگ احزاب و سرنوشت شوم ایشان را بهتر بشناسیم. اگرچه با توجه به اهمیت معرفت نسبت به جنگ احزاب و خصوصیات منحصر به فرد آن غزوه بویژه در دوره فعلی کشورمان، به نظر نگارنده لازم است همواره این برهه پرعبرت و درس آموز از تاریخ اسلام را به دقت مطالعه نماییم اما در این مقال سعی شده نشانه هایی مختصر از تاریخ و سرنوشت یهودیان در آن غزوه پیامبر اعظم بیان شود.
یهود جنگ احزاب، همان قبیله بنی قریظه اند که سومین گروه یهودی پس از بنی قینقاع و بنی نضیر بودند که عهد و پیمان خود را با مسلمانان شکستند و از در مخاصمه و جنگ با آنان برآمدند. خیانت این گروه مربوط به شرایط سخت و پر تب و تاب مبارزه مسلمانان با مشرکین و کفار قریش بود. جنگ خندق یا جنگ احزاب، به لحاظ موقعیت، فرسخ ها از مدینه فاصله داشت و این موضوع پس از مشورت پیامبر با اصحاب خویش و پسندیدن تئوری دفاعی سلمان فارسی، مقرر شده بود. کفار و مشرکین از فرسنگ ها دورتر برای مبارزه با مؤمنین در مدینه با لشگری عظیم به فرماندهی پهلوانان و شمشیرزنان قهاری چون نوفل بن عبدالله و عمر بن عبدود و با همراهی و ائتلاف با چندین قبیله و گروه همسو به سوی منطقه خندق کشی شده مسلمین آمده و پشت آن گرفتار شده بودند.
بنی قریظه اما ۲ خصوصیت ویژه داشتند، اول همسایگی با مدینة النبی به گونه ای که قلعه آنان دقیقاً پشت مدینه قرار گرفته بود و دوم، تمکن مادی و ثروت بسیار زیاد. خیانت بنی قریظه به سپاه اسلام برای پیامبر و مسلمانان بسیار سخت بود چراکه جملگی به قصد جهاد با مشرکین، شهر مدینه را با اهل و عیال خویش تنها گذارده بودند و با توجه به پیمان و عهدی که با آنان بسته بودند، انتظار چنین خیانتی را از همسایه خویش نداشتند. موقعیت سپاه پیامبر(ص) بسیار خطرناک بود. سپاه شرک و کفر از شمال به سوی مدینه هجوم آورده و بنی قریظه درون مدینه در تدارک یک جنگ روانی شکننده و حمایت از کفار قریش و هم پیمانان خود بودند اما این تمام مسئله نبود. در حقیقت بخشی از ثروت بنی قریظه نیز توسط دو تن از بزرگان آن قبیله در خدمت این جنگ و به نفع دشمنان اسلام قرار گرفته بود. حتی برخی تاریخ نگاران، آغاز لشکرکشی قریش برای جنگی به نام احزاب را محصول تحریکات سیاسی و رایزنی های مخفیانه رئیس قبیله بنی قریظه با ابوسفیان دانسته اند. اگرچه با تدبیر و فرماندهی هوشمندانه پیامبر(ص) و فداکاری و رشادت یاران مؤمن و ثابت قدم ایشان، توطئه شوم بنی قریظه و خیانت بزرگ آنان خنثی شد اما از برخی صحابه نقل شده که به خاطر همسران و بچه ها که در مدینه بودند، از بنی قریظه بیش از احزاب می ترسیدیم.
جنگ احزاب که کمتر از ۲ ماه در ذی القعده و ذی الحجه جریان داشت، پس از کشته شدن ذلیلانه دو تن از ابطال لشکر شرک به دستان پرتوان اسدالله الغالب علی بن ابی طالب (ع) مغلوبه شد و با شکست مسلم کفار و بازگشت آنان به سمت مکه به پایان رسید اما خاطره تلخ خیانت و پیمان شکنی و ضربات روحی و رفتارهای منافقانه بنی قریظه این دشمنان خانگی با حکومت نوپای اسلامی و آزار شخص پیامبر(ص) از ذهن مسلمانان پاک نمی شد.
خیانت آل یهود آنچنان بود که به محض پایان یافتن جنگ خندق، سپاه اسلام به سوی دژها و قلعه های آنها حرکت کرد و آن را به محاصره خویش درآورد. به زودی از ناحیه پیامبر اسلام(ص)، فرمان فتح دژهای ظاهراً مستحکم آنان صادر شد.
ویژگی اول بنی قریظه چنان که قبلاً آمد، همسایگی با مدینة النبی بود. کفار مکی پس از چشیدن طعم هزیمت، به دیار خود باز می گشتند اما این خائنان خانگی، در دسترس مردم مسلمان مدینه بودند و طبعاً راهی برای فرار از غیظ و غضب مسلمین نیز نداشتند. البته شاید تصور خائنان آل یهود این بود که ائتلاف بزرگ قبایل و گروه های صاحب قدرت و ثروت با سران کفار قریش و نیز خنجر زدن های آنان به پشت سپاه پیامبر(ص)، چیزی برای نهضت و دولت نوپای اسلامی نخواهد گذاشت و کار را یکسره خواهد کرد، اما به فضل خدا چنین نشد. "یریدون لیطفئوا نورالله بافواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون"
پس از پیروزی اهل ایمان در غزوه خندق، خداوند آنچنان رعب و وحشتی در دل خائنان قرار داد که خود البته پس از چند روز مجبور به تسلیم شدند و پیامبر(ص) همه آنها را بازداشت و اموال آنان را ضبط فرمود و دستور محاکمه عادلانه آنان را صادر کرد و قضاوت را به یکی از اعاظم صحابه و رئیس قبیله اوس یعنی سعد بن معاذ سپرد. فرمود هرچه او گفت همان حکم، حکم خداست. آری سرنوشت خائنان از آل یهود در جنگ احزاب چیزی جز غضب مجاهدان و مؤمنان و اعدام و هلاکت و وداع با آن همه ثروت و اموال و دژهای به ظاهر محکم نبود و... و البته اکنون هم جز این نیست.
در این داستان راستین، عبرت های بزرگی است برای آل فرعون و آل یهود و من تبع آنان. باشد که پند گیرند.
میثم نیلی
منبع : رجا نیوز


همچنین مشاهده کنید