سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


چیستی نسل سوم


چیستی نسل سوم
در شكل‌گیری نسل جدید عوامل موثری وجود دارد كه ماهیت این نسل را با نسل‌های گذشته متفاوت می‌كند; عواملی چون ارتباطات گسترده و جهانی سازی از این قبیل عوامل‌اند.
▪ یكی از ویژگی‌های دنیای مدرن، گسترش ارتباطات بین انسان‌هاست. شاید در زمان‌های گذشته، انسانی در روستایی متولد می‌شد و در همان‌جا می‌مرد، و از آنچه در پیرامون او می‌گذشت دریافتی نداشت، یعنی به وسعت روستای خود جهان‌بینی داشت، اما از دو قرن پیش، زمینه برای تبادلات بیش‌تر بین ملت‌ها افزوده شده و روند روبه‌رشدی داشته به‌گونه‌ای كه امروز كم‌تر نقطه‌ای در جهان است كه در تیررس این امواج خبرگیری و ارتباطات نباشد. ارتباطات انسان‌ها را به هم نزدیك كرده و از سرنوشت هم مطلع كرده است. اطلاع از سرنوشت هم، تاریخ را اكنون در اختیار ایشان می‌گذارد. اگر در گذشته آنان كه سفر می‌كردند یا تاریخ را مطالعه می‌كردند تاحدودی وسعت دید پیدا می‌كردند و در زندگی گذشتگان و تجربیات ایشان شریك می‌شدند، امروزه انسان‌ها به‌نوعی با هم زندگی می‌كنند و این دقیقا همان كاركرد سیر و سفر و تاریخ‌خواندن گذشته را دارد. همین مساله، سطح دانش و آگاهی‌ها را افزایش داده و جزم‌ها و دگم‌های انسان را فرو ریخته است. عصر ما، عصر فرو ریختن بت‌واره‌های ذهنی است. دیگر زمان خدایان متعدد نیست، امروز هرچه رنگ و بویی مطلق داشته و در تیررس تجربهء بشر قرار گرفته، فروریخته و تكثر جای آن را گرفته است. انسان‌ها از دریچه‌های متعدد به عالم نظر می‌افكنند، پس یكدیگر را بیش‌تر تحمل می‌كنند و زمینهء تغییر در آنان بیش‌تر فراهم شده است. جامعهء ایران نیز از این رخداد به دور نبوده و در خط سیر حركت جهانی قرار داشته است. امروز ارتباطات گسترده بین ملت‌ها، ارزش‌های فراملی و جهانی خلق كرده است و پاره‌ای از ارزش‌ها را كه قبلا فكر می‌شد محلی و متعلق به یك آیین و زندگی خاص بوده، جهانی كرده است. در یك دههء اخیر كه این ارتباطات گسترش چشمگیری یافته، دگرگونی سیر شتابانی به خود گرفته، تا جایی ‌كه پاره‌ای از سنت‌گرایان از این روند تعبیر به «بحران» می‌كنند درحالی‌كه این یك پوست انداختن جدید و تولد شكل دیگری از انسان است. نسل نورستهء ایران‌زمین نیز درحال تغییر و تبدل متناسب با شرایط جدید جهانی است، پس طبیعی است كه ارزش‌های او با ارزش‌های گذشتگان تفاوت داشته باشد، مطالبات او از جنسی دیگر باشد و از همه مهم‌تر او مهم‌ترین كانال و وسیله برای تغییر و تبدل در همان گذشتگان نیز باشد.
▪ شاید مقولهء ارتباطات و اطلاعات هم‌سنخی زیادی باهم داشته باشند، اما كاملا برهم منطبق نیستند، بلكه با یكدیگر تعامل دارند. به عبارت دیگر، افزایش اطلاعات باعث گسترش ارتباطات می‌شود و بالعكس. در دنیای جدید، تولید دانش چون رودی خروشان در جریان است و هركس به اندازهء وسع و مجال خود از آن بهره می‌برد. امروز حجم تولید داده‌های علمی و اجتماعی به میزان زیادی افزایش یافته و همچنان رو به فزونی است كه اگر اندكی از آن نیز در باور عمومی ساری و جاری شود، تحولی شگرف می‌آفریند. بخشی از تغییرات صورت‌گرفته در جوامع، محصول بهره‌مندی از تولید انبوه اطلاعات است.
▪ پنجمین و آخرین عامل فرهنگی كه به آن اشاره می‌شود، ظهور گروه‌های مرجع هنجارساز جدید است. بدون شك در هیچ دوره‌ای از تاریخ ایران، به این اندازه شاهد شكاف بین دستگاه‌های رسمی هنجارساز و نظام‌های غیررسمی هنجارساز نبوده‌ایم. در قرون متعدد، گروه‌های مرجع و هنجارساز جامعهء ایرانی مشخص بوده و نسل اندر نسل از همین منابع ارزش‌های خود را دریافت می‌كردند و این هنجارسازان نیز دچار دگرگونی و تغییر نمی‌شدند و بیش‌تر از یك سبك و روش تبعیت می‌كردند، اما امروز به‌اتكای داده‌های آماری موجود، گروه مرجع جامعهء ایرانی به‌خصوص جوانان درحال تغییر از مراجع سنتی به مراجع مدرن است. امروز دیگر نخبگان فقط در قالب‌های دینی یا اندیشه‌ای بروز و ظهور ندارند، بلكه در قالب ورزش، هنر و سیاست نیز ظاهر می‌‌شوند و بنابراین نسل جدید بنا به سلیقه و میل خود، از این صحنهء كارزار، هنجارسازی برمی‌گزیند و جالب است كه این گروه از مراجع، دیگر حالت ثابت و لایتغیر ندارند، بلكه بیش‌ترین میزان ارتباط را با جهان پیرامون برقرار می‌كنند، پس لاجرم همین گروه‌ها باعث تزریق تغییر هنجاری جامعه، براساس خواست و ارادهء خود می‌شوند. نسل سوم جامعهء ایرانی، با طیف وسیعی از این مراجع هنجارساز مواجه است. اگر در زمان جنگ یا انقلاب الگوهای خاصی جای مانور و جولان داشتند، امروزه بنا به مقتضیات پس از جنگ، كثرت مراجع اجتماعی و فرهنگی پدید آمده كه همین مساله خود تحولات جدی را سبب شده است.
▪ یك عامل مهم دیگر كه می‌تواند در ایجاد تغییر نگرش و ایجاد هنجارهای جدید به‌خصوص در عرصهء سیاست نقش ایفا كند، نظام سیاسی و ساختار آن است. هر اندازه یك نظام سیاسی از قابلیت انعطاف بالاتری برخوردار باشد، راحت‌تر می‌تواند امواج حاصل از تغییرات و دگرگونی‌ها را در درون خود جذب كند و از تبدیل آن‌ها به یك بحران جلوگیری كند، اما اگر نتواند این امواج را كنترل و در درون فرد سازوار۳۳) كند، دچار فروپاشی اجتماعی می‌شود. یكی از مهم‌ترین عوامل پیدایش نسل سوم انقلاب، نارسایی‌ها و كاستی‌هایی بوده كه در این ساختار مشهود است. این نارسایی‌ها هم در شكل ساختار و هم در محتوای آن قابل ردیابی و شناسایی‌اند.
به‌لحاظ ساختاری، این نظام نتوانسته به صورت حداكثری (و در پاره‌ای موارد حداقلی) به وعده‌های داده شده برای ایجاد فضای باز سیاسی و آزادی‌های مدنی و اجتماعی، جامهء عمل بپوشاند. درحال حاضر، دموكراسی به عنوان یك ارزش فراملی از سوی اكثریت مردم جهان به رسمیت شناخته شده و مقاومت‌هایی كه در برابر آن صورت می‌گیرد نیز با قرائت خاصی از مفهوم دموكراسی انجام می‌شود. كمتر سرزمینی یافت می‌شود كه «دموكراسی ستیزی» را به عنوان یك ارزش قلمداد كند، بلكه حق حاكمیت مردم و توجه به آرا و نظرات آن‌ها، اساس و جوهرهء حكومت‌های موجود است، ولو این‌كه در عمل به آن پایبند نباشند. یكی از خواسته‌های مهم و جدی نسل جدید، تغییر و دگرگونی در رابطهء مردم و حكومت و به رسمیت شناخته شدن حوزهء خصوصی مردم و قدرت تاثیرگذاری بیش‌تر آن‌ها بر حاكمیت است.
از طرف دیگر، به‌لحاظ محتوایی نیز تحقق آرمان‌ها و اهداف انقلاب ۵۷ با چالش‌های خواسته یا ناخواسته‌ای مواجه شده است. بسیاری از انقلابیون كه مظهر ساده‌زیستی و دیگر آرمان‌های والای انقلاب بودند، در گذر زمان به تكنوكرات‌هایی تبدیل شدند كه به نوعی بازتولید شیوه‌های كهنهء زندگی را به ذهن متبادر می‌كنند. نفس این تغییر چندان مهم نیست، مهم این است كه آن‌ها این شیوه را توجیه كرده و صرفا در انحصار خود خواسته و می‌خواهند و آن را برای سایر مردم به رسمیت نمی‌شناسند. جالب است كه این دسته از افراد به‌گونه‌ای سخن می‌گویند كه همان خواسته‌های آرمانی است، اما به‌گونه‌ای رفتار می‌كنند كه با آن هیچ مطابقتی ندارد. طبیعی است كه در چنین حالتی كه «بود با نمود هماهنگ نیست»، قضاوت جامعه و به‌خصوص نسل جدید، قضاوتی باشد. این نسل خواستار به رسمیت شناختن تغییرات صورت گرفته است. به عبارت دیگر، در این قسمت مطالبهء اصلی همین حرف ساده است: آنچه را برای خود و خانواده‌تان به رسمیت شناخته‌اید، بدون رودربایستی و پرده‌پوشی برای همهء ملت به رسمیت بشناسید; یعنی نفی پنهان‌كاری.
اما این مساله چیزی از این واقعیت كم نمی‌كند كه درحال حاضر نسل جدید راه‌های كم‌هزینه‌ای برای اعتراضات سیاسی خود برگزیده و توامان هم خواسته‌های اجتماعی و مدنی خود را مطرح می‌كند و هم ساخت سیاسی و اوامر آن را به چالش می‌كشد. نوع پوشش جوانان كه خلاف ارزش‌های القا شده از سوی دستگاه‌های رسمی و گروه‌های هنجارساز رسمی است، نكتهء قابل تاملی است، همچنین در نوع ارتباطات فرهنگی و آداب به وجود آمده در بین جوانان، این مساله به شدت مشهود است. از این دیدگاه آنچه از ناحیهء ساخت سیاسی تحمیل شده است، نوعی هویت مقاومت را باعث شده و این هویت مقاومت به عنوان یكی از شاخصه‌های مهم نسل سوم قلمداد شده است. تقریبا تمام كسانی كه به «نسل سوم» اشاره كرده‌اند، به نوعی به این مسایل مبتلا به جوانان و همچنین تفاوت آن‌ها با گذشتگان یا حداقل فاصلهء ایشان با تبلیغات رسمی ایدئولوژی حاكم اشاره كرده‌اند.نكتهء دیگری كه می‌توان به آن اشاره كرد، مسایل مربوط به مشكلات اقتصادی و اجتماعی نسل جدید است. این نسل از یكسو حامل ناكارآمدی‌های گذشته است كه از طریق والدین به آن‌ها منتقل شده، و از سوی دیگر چشم‌انداز روشنی در برابر خود برای آیندهء بهتر به‌لحاظ رفاه و وضعیت معیشت ندارد. این نیز نوعی اعتراض را در وجود او شعله‌ور می‌كند كه شرح آن مجالی مستقل می‌طلبد، اما در نهایت باید گفت كه هنوز هم جای پرسش جدی در باب آنچه امروز به عنوان نسل سوم مطرح می‌شود، وجود دارد. مثلا این‌كه، آیا در این تقسیم‌بندی‌ها نظام ارزشی و هنجاری موضوع بحث است یا چگونگی رابطه با قدرت مستقر سیاسی؟ آیا آن‌طور كه گفته شد نوعی «هویت مقاومت» در كار است، یا می‌توان از یك هویت جمعی ثابت نیز سخن گفت؟ و در حالت اول جای این پرسش وجود دارد كه اگر موضوعات پیش‌گفته رفع شده و شرایطی طبیعی ایجاد شود، آیا باز هم نسل جدید موضوعیت جدی خواهد داشت؟ همچنین آیا این نسل با آرمان یا آرمان‌هایی كنار هم جمع شده‌اند و زیستی مشترك را تجربه می‌كنند كه در صورت تحقق آن‌ها نسل سوم بی‌معنا خواهد شد یا این‌كه اشتراكات دیگری نیز در میان است؟ به هرحال آنچه مسلم است این است كه نسل سوم وجود دارد، اما نه به معنای متعارف و كلاسیك آن. این نسل، نسلی ویژه و با شرایط خاص خود است، و نباید مسایل آن را با مقایسه با مباحث كلاسیك یا موارد مشابه، به راحتی حل‌شده انگاشت.
Intersubjective(۱
Justify(۲
Consistent(۳
مجید حاجی بابایی
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید