چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


آیا رقابتهای ناسالم اقتصادی جهان را بسوی آشوب نمیکشاند؟


آیا رقابتهای ناسالم اقتصادی جهان را بسوی آشوب نمیکشاند؟
پس از انتخاب جورج بوش بعنوان رئیس جمهور آمریکا قیمت نفت در بازار جهانی شروع بنوسان کرد و بسیاری از مناسبات اقتصادی و حتی برنامه ریزیهای ‌سیاسی را تحت شعاع خود قرار داد ولی‌این تاثیرات بعداز شروع جنگ عراق انعکاس خود را بصورت گسترده ای در اقتصاد جهانی ‌بنمایش گذاشت و در حال حاضر نوسان قیمت نفت وتغییر آن است که تم اساسی اقتصاد جهان شده است و این طور بنظر میرسد که دیگر بقیمت تعیین شده تا سقف۸۶ دالر توسط کشورهای عضو اوپک بر نگردد وازطرف دیگر در آینده نزدیک قیمت نفت مدام بالا و پائین خواهد رفت ولی تغییر قیمت آن آنطور نخواهد بود که به پائین سی دالر برای هر بشکه برسد. آنچه مسلم است بازار جهانی تشنه مصرف انرژی نفت است بهمین دلیل باید انتظار داشت قیمت آن با در نظر گرفتن رقابت برای ذخیره این ماده حیاتی بیشتر شود و کنترول و ذخیره آن توسط کشورهای ‌صنعتی که سرمایه گذاری لازم را برای ذخیره نفت را دارند صورت گیرد عطش کشورهای ‌صنعتی با سرمایه کلان نظیر آمریکا و جاپان برای خرید نفت مازاد بر احتیاج ارزش آنرا هرروز بالا برده و برای ‌کشورهای ‌کوچکتر که امکانات مالی ‌و یاشرایط اقتصادی‌اجازه خرید و ذخیره بیشتر را نمیدهد مشکل آفرین تر خواهد شد.
رقابت برای خرید نفت تا این حد در تاریخ استخراج و صدور نفت آن بیسابقه بوده تا جائی ‌که امروز شرکتهای ‌بزرگ کشورهای صنعتی با سرمایه کافی با سفارش کشتی های ‌بزرگ نفتکش به یک رقابت افسار گسیخه دست زده اند واینطور تصور میشود که نفت قیمت طلا را پیدا خواهد کرد همین سیاست تنش بزرگی در بازار ایجاد کرده و مناسبات تجاری‌ بین عرضه و تقاضا و کالاها را بکلی بهم ریخته است ومیرود که روابط دولتها و حکومتها را نیز دچار مشکلات عدیده ای بکند متخصصین امور اقتصادی و بازاریابی و بخصوص بخش تولید ازنوسان قیمت نفت باین سرعت دچار سردرگمی ‌شده و به دولتهای خود فشار وارد میکنند تا با اقدامات خود به تثبیت قیمت نفت کمک کنند تا به تولیدات صنعتی و فروش آن در بازار لطمه نخورد.
● علت این شوک که گریبان اقتصاد دنیا را گرفته است چیست ؟
۱) قیمت نفت در بازار جهانی ‌در اوایل سال ۲۰۰۴ هر بشکه ای ۴۰ دالر بود که ادامه بحران و جنگ در عراق به ۵۰ دالر رسید و در شرایط حاظر به نرخ ۴۰ تا ۵۰ دالر در نوسان است قیمت نفت در سال ۱۹۹۱ برای هربشکه ۲۸ دالر ودر سال ۱۹۸۰ برای هربشکه ۱۸ دالربوده و هرگز این زیگ زاگ فعلی را نداشته است پدیده فوق را باید بدقت مورد تحقیق قرار دادو علتهای آنرا جستجو کرد آیا میشود قیمت نفت را دوباره ثبات داد تا با عرضه و تقاضای ‌بخش تولید هم آهنگی نشان دهد ؟ و یا افزایش قیمت نفت همچنان ادامه خواهد داشت آیا میشود با افزایش تولید نفت قیمت نفت را کاهش داد و جریان صدور و رساندن آن به بازار جهانی را بشکل سابق در آورد؟ کارشناسان امور اقتصادی ‌براین باورند تا پایان همین سال قیمت نفت بین ۴۰ تا ۸۰ دالر نوسان خواهد کرد اگر این پیش بینی درست باشد ارزیابی اقتصاد دانان تولید کالا که معتقد هستند قیمت نفت تا سقف ۵۰ دالر قابل تحمل خواهد بود و بیشتر از آن بمعنی مرگ تولید خواهد بود چه میشود؟ در همین رابطه نظری‌اعتقاد دارد بعلت فاز گزار در دو دهه آینده این قرن این تفاوت قیمت اجتناب ناپذیر بوده و باید گردش تولید این وضع را تحمل کند و حتی‌ پیشتر رفته و میگویند ممکن است بازهم قیمت نفت نوسان بیشتری بکند ولی ‌نمیتواند با لارفتن آن دائمی باشد واستدلال آنها این است که چه کشور و یا شرکتی قادر است هربشکه نفت را ۱۰۰ دالر بخرد.
۲) کارشناسان اقتصادی‌ نفت علت گرانی آنرا بیشتر در آن می بینند که چون کشورهای‌عضو اوپک انحصار صادرات نفت را دارند قیمت آن اینقدر بالا رفته است و اگر کشورهای‌غیرعضو نظیر روسیه تولید خود را بالا ببرند آنوقت تاثیر مناسبی بر قیمت نفت خواهند گذاشت ولی ‌روسیه اگر بخواهد تولید را افزایش دهد اولا احتیاج بیک سرمایه گزاری کلان دارد دوم اینکه خود این کشور بسرعت در حال صنعتی ‌شدن است و هیچ تضمینی وجود ندارد که قیمت تولید نفت روسیه با توجه به ترانسپورت ارزان باشد گروهی دیگر معتقد هستند که اعضاء اوپک باید تولید خود را افزایش دهند اوپک طی همین امسال دوبار و هردفعه ۱.۵ ملیون بشکه در روز بر تولیدات خود افزوده است ولی با وجود آن قیمت نفت پائین نیامده است.
نظری دیگر ‌جنگ آمریکا در عراق را عامل اصلی افزایش قیمت نفت میداند ومیگویند بدون این جنگ و با صدور نفت عراق که روزانه بیش از ۲.۵ ملیون بشکه در روز بوده بازار نفت بطور خود کار تنظیم میشده است همین کارشناسان پیش از جنگ عراق تنها راه کاهش قیمت نفت را کنترول منابع نفتی عراق توسط آمریکا میدانستند ولی‌همگی ‌بر این باورهستند که اکونومی ‌جهان باید دوباره برنامه ریزی شود.
آنچه مسلم است قیمت نفت در پنج تا ده سال آینده همچنان در نوسان خواهد ماند و معلوم نیست کدام منطقه صادرات نفت بازار جهان را بعهده خواهد گرفت آیا باز هم اوپک در واقع نفت خاورمیانه در مقام اول خواهد بود و یا نفت منطقه دریای خزر و یا نفت آفریقا و یا نفت روسیه بازار را در انحصار خود در می آورند.
۳) در بین اقتصادیون آمریکائی بتازگی مطرح شده است که آمریکا باید خود را از وابستگی به نفت خاورمیانه خلاص کند این تز بنام ‍] free from Middle East strategy ] معروف است این تز در سالهای‌۱۹۷۰ مطرح شد که بعدا مورد تجدید نظر قرار گرفت و به بهانه عدم واردات نفت از کشورهای عرب خاورمیانه اقتصاد این کشورها را از بین میبرد و سرمایه گذاری کشورهای ‌تولید کننده نفت را در اروپا و آمریکا کاهش خواهد داد مسکوت گذاشته شد ولی اتخاذ این سیاست باین خاطر بود که آمریکا یک قرارداد بزرگ نفتی در همان سال ‌با عراق امضاء کرده که استخراج ارزان نفت عراق را ممکن ساخت استخراج نفت عراق فقط دودالر در هر بشکه هزینه بر میداشت و سود سرشاری را نصیب کمپانیهای آمریکائی میکرد.
استخراج هزینه نفت باا ین قیمت پائین در جهان تا بامروزسابقه نداشته است انستیتوت بین المللی مطالعات استرا تژیک ‌در واشنگتن آماری را انتشار داده است که در آن قید شده است ذخایر شناخته شده نفت در جهان در سال ۱۹۷۸ در حدود ۶۴۸ میلیارد بشکه بوده که ۶۳% آن یعنی ۴.۵ میلیارد بشکه فقط متعلق به خاورمیانه و شمال آفریقا بوده وبا کشف منابع جدید در سال ۱۹۸۸ این ذخیره به بیش از ۹۱۷ میلیارد بشکه که باز هم بیش از ۶۶% ( ۶۰۸ میلیارد بشکه ) آن متعلق به خاورمیانه و شمال آفریقا بوده است و در سال ۱۹۹۸ از منابع تازه کشف شده درجهان که بیش از ۱۰۰۰ میلیارد بشکه بوده سهم خاورمیانه و شمال آفریقا ۶۸% ( ۷۱۶ میلیارد بشکه ) بوده است و با کاهش ذخایر در سایر نقاط دنیا در صد کشورهای ‌خاورمیانه و شمال آفریقا ۷۰% ارزیابی شده است و در همین گزارش مشخص شده است که خاورمیانه در مورد ذخیره انرژی نفت ‌و صادرا ت آن تا بیست سال آینده حرف اول را خواهد زدو تعادل انرژی ‌جهان و روابط اقتصادی و مناسبات تولیدی را خاورمیانه تعیین خواهد کرد.
۴) پس از چهارمین جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۳ کشورهای عرب منطقه و خاورمیانه که در اوپک متشکل شده بودند تصمیمات تازه ای‌اتخاذ کردند از جمله افزایش قیمت نفت و کاهش تولید آن و استفاده از نفت بعنوان اسلحه برعلیه اسرائیل و غرب میباشد و حتی ‌صدور نفت را به کشورهای ‌حامی‌اسرائیل قطع کردند .
کشورهای اوپک تنها باندازه مصرف مخارج خود به صدور نفت و استخراج نفت اکتفا کردند سالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۷۴ دوران سخت اقتصادی کشورهای غربی بخصوص اروپا بود در این دوره آمریکا و اروپا و جاپان از این اقدام بشدت آسیب پذیر شدند و از این تاریخ بود که مصممم شدند منابع نفت نه تنها منطقه خاورمیانه بلکه جهان را بهر قیمت تحت کنترول خود در آورند از سال ۱۹۷۴ کشورهای‌ فوق اقتصاد و سیاست را همزمان در رابطه با کشورهای تولید کننده نفت بکار گرفتند و با این سیاست استراتژی ‌طولانی مدت کنترول قیمت نفت را در جهان به انحصار خود در آوردند .
بدین ترتیب بازارنفت خام و همچنین استخراج و صدور و تصفیه آن در انحصار کمپانیهای غربی در آمد و باز هم برای اولین بار دالر را بعنوان واحد تعیین قیمت برای تولیدات نفتی ‌نه تنها به اوپک بلکه به جهان تحمیل کردند همزمان آمریکا شروع به خرید و ذخیره نفت از سراسر جهان کرد که هنوز بشدت باین کار ادامه میدهدو برای این منظور میلیاردها دالر در بخش انبارهای ‌ذخیره نفت سرمایه گزاری کرده و کشورهای اروپائی ‌و جاپان نیز حد اقل برای دوسه سال مصرف انرژی ‌ذخیره دارند آمریکا حتی ‌منابع تولید نفت خود را مسدود کرده و از آن پس شروع بخرید نفت خام کرده و جاپان نیز بزرگترین تولید کننده کشتی های ‌نفتکش جهان شد و انحصار ترانسپورت نفت را بدست گرفت و شرکتهای آمریکائی با خرید نفت و پارک آنها در بنادر مختلف هرموقع که اراده میکردند نفت پیش خرید شده را وارد بازارمیکردند وبدین ترتیب کنترول قیمت نفت را بدست گرفتند و کشورهای عضو اوپک را بشدت زیر فشار قرار دادند.
۵) کشورهای غربی با کنترول قیمت نفت و ذخیره آن تا پیش از جنگ عراق اوضاع واردات و صادرت نفت را دقیقا تحت کنترول داشتند ولی‌ مدتی‌است که اوضاع از کنترول خارج شده و قیمت نفت بصورتی در آمده است که انعکاس آنرا در جوامع جهانی شاهد هستیم جامعه ای ‌که بهیچوجه آمادگی پذیرش آنرا ندارد بهمین دلیل از آنجا که اوضاع اقتصادی از کنترول خارج شده است .
هر کشوری ‌تا حد توان و سرمایه خود در صدد خرید و ذخیره نفت است تا جائی که نفت در سراسر جهان حرف اول را میزند و معلوم نیست تا کی این وضعیت ادامه خواهد داشت آنچه کاملا آشکار است خرید و ذخیره نفت به بلبشوی اقتصادی بیشتر دامن خواهد زد و هرج ومرج خارج از کنترول را به اقتصاد جهان تحمیل خواهد کرد بنظر میرسد بهترین راه حل همانا واردات و صادرات بر اساس عرضه و تقاضا باشد و مطابق کندبا نیاز مصرفی تولید و بازار تا یک سقف پیش بینی شده در نظر گرفته شود وگرنه اگر کشورهای ‌کوچکتر که سرمایه ندارند آسیب فراوان دیده و قادر بخرید تولیدات کشورهای صنعتی نخواهند بود و این خود نه تنها در کوتاه مدت بلکه در دراز مدت لطمه شدیدی به کشورهای تولید کننده کالای صنعتی خواهد زد.
۶) روسیه یکی از کشورهائی است که صدور نفت خود را از ۶ ملیون بشکه در روز به حدود ۱۰ تادوازده ملیون بشکه رسانده است که در تاریخ اتحاد شوروی سابقه ندارد روسیه قادر است با توجه بقیمت نفت در بازار جهانی ‌بسرعت زیر بنای اقتصادی و صنعتی خود را نوسازی ‌کرده و خود رابسطح کشورهای‌ صنعتی پیشرفته برساند از طرف دیگر دولت روسیه کنترول تولید و صادرات و حتی ‌تصفیه نفت را بعهده دارد و میشود گفت تنها کشور صادر کنند نفت است که تولیدات صنعتی ‌نفت خود را صادر میکند واین مسئله البته در آمد کلانی را نصیب این کشور میکندروسیه با اوضاع فعلی دنیا بزودی ‌بعنوان دومین قدرت اقتصادی ‌جهان وارد معادلات جهانی ‌خواهد شد اگر روسیه قره قدرت مالی نشود و دوباره به تولید سلاح روی ‌نیاورد میشود انتظار داشت نقش برجسته ای در مناسبات اقتصادی و سیاسی وکنترول قیمت انرژی جهان‌ایفا بکند.
۷) کیسینجر وزیر خارجه سابق آمریکا گفته بود که نفت مهمتر از آن است که تنها به عرب ها اجازه داده شود آنرا بتنهایی کنترول کنند آمریکائی ها با سروصدای‌آزادی و دمکراسی عراق را تصرف کردند ولی ‌حالا دیگرابائی ندارند که بگویند برای ذخایر نفتی ‌در عراق هستند سخنان وزیر اسبق خارجه آمریکا نشان میدهد که سالهای ‌سال است که آمریکا در تدارک کنترول منابع نفت خاورمیانه بوده است در بحران سالهای‌۱۹۷۳ تا ۱۹۷۵ آمریکا تصمیم گرفته بود نیروی نظامی ‌به منطقه گسیل داشته و آنجارا تحت کنترول نظامی خود در آورد پس از انقلاب در ایران و موج جنبشهای آزادیخواهانه در منطقه کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا در ژانویه ۱۹۸۰ طی پیامی اعلام کرد که مناطق نفتی‌ خاورمیانه جزء منافع امنیتی ‌کشور آمریکاست و به هیچ کشوری‌اجازه کنترول و اشغال این منطقه را نخواهد دادو اعلام کرد در صورت لازم از تمام ابزار لازم حتی‌از نیروی نظامی ‌در این مورد استفاده خواهد کردو چینی ‌معاون رئیس جمهور فعلی‌آمریکا در سال ۱۹۹۰ گفته بود که اجازه نمیدهیم هیچ کشوری‌عراق راببلعد چون عراق ۲۰% ‌منابع نفتی جهان را در خود جای داده است و امیداوریم آنرا از چنگ صدام حسین رئیس جمهور عراق که بر علیه منافع ماست در آوریم چینی ‌بوضوح توضیح داد که هدف آمریکا کنترول منابع نفتی منطقه برای سروسامان دادن و بهبود بخشیدن به اقتصاد آمریکاست .
۸) جنگ قدرت برای ‌کنترول منابع انرژی جهان : برکسی پوشیده نیست که اقتصاد جهان در بیست سال آینده به صدور و قیمت نفت در جهان بستگی دارد بنابراین رقابت برای کنترول منابع انرژی بیک سیاست استراتژیک برای قدرتهای بزرگ تبدیل شده و از آنجا که همه کشورهای صنعتی ‌بشدت باین انرژی ‌وابسته هستند تنش آنها برای بدست گرفتن بخشی از این منابع بیک جدال نه تنها اقتصادی بلکه بیگ جدال نظامی نیز خواهد کشید .
برای ‌مثال اگر آمریکا بتواند منابع انرژی‌ خاورمیانه را بدست گیرد و تحمل هزینه های آنرا داشته باشد که بنظر می آید بیشتر از قدرت های دیگر دارد آنوقت میتواند دوباره بر روی‌ پترو دالر (oil dollar) پافشاری کند و دوباره قدرت دالر را در جهان تثبیت کند که بعداز جنگ جهانی ‌دوم تا سالهای‌۱۹۹۰ دست بالا را داشت ولی ‌این بدان معنی خواهد بود که یورو واحد پول اروپا شکست را بپذیردو بتدریج از صحنه خارج شود تا اینجا آمریکا حاضر شده است بیش از ۲۰۰ میلیارد دالر تنها در جنگ عراق در این مورد هزینه جنگ راتحمل ‌کند تا بهر ترتیب قدرت بیشتر اقتصادی خود را بنمایش بگذارد ولی آیا کشورهای اروپائی که از سال ۱۹۹۰ تا کنون میلیاردها دالر برای اتحادیه اروپا و گسترش آن سرمایه گزاری کرده اند و آنرا تا مرزهای روسیه گسترش داده اند و در آمد ناخالص خود را با در آمد ناخالص آمریکا یکی کرده اند و از نظر جمعیت نیز بیشتر از آمریکا هستند و از تکنیکی و نظامی نیز میتوانند بسرعت خود را به آمریکا برسانند و سالهای ‌گذشته واحد پولی خود را یکی کرده و بیک ارز قابل رقابت جهانی در آورده اند و دالر آمریکا را پشت سر گذاشته اند و از همه مهمتر بزرگترین تولید و صادرات جهان را درانحصار خود دارند حاضرند باین راحتی‌ تن به پذیرش برنامه های آمریکا بدهند و اگر چنین است پس چرا بسیاری از کشورها ارز خود را به یورو تبدیل کرده اند ؟ و چرا اروپا بسرعت خود را در یک واحد نظامی متشکل میکند ؟
بنابراین برای آمریکا آسان نخواهد بود از بغل اروپا بگذرد و آنرا نادیده بگیرد و اگر چنین کند که در عمل میکند مقاومت اروپا نیز بیشتر خواهد شد بنابراین اروپا نیز چشم از کنترل منابع انرژی جهان بر نخواهد داشت اروپا حتی پیشنهاد آمریکا برای تضمین صدور نفت باین کشورها را برای ‌بیست سال آینده را بشرط همکای برای ‌کنترول خاورمیانه نپذیرفته است و اگر چنین میکردند و یا بکنند در طی پنج سال تنها شرکتهای‌آمریکائی ‌خواهند بود که با آن سرمایه کلان جهان از جمله اروپا را مهار و کنترول خواهند کرد.
۹) کشورهای دیگری همانند چین و هندوستان و برزیل که قدرتهای بزرگی شده اند و از پتانسیل اقتصادی ‌بزرگی بر خوردارند و تنها از طریق واردات نفت قادر به ادامه پیشرفت خود هستند نیز نمیتوانند با طرح آمریکا موافق باشند که کنترول انرژی جهان تنها در انحصار آمریکا باشد در این میان چین تنها کشور جهان است که بالاترین خسارت را متحمل خواهد شد .
این کشور تا کنون با وجودی که دومین مصرف کننده نفت جهان است وارد رقابت با آمریکا و اروپا نشده است و بر خلاف دوقدرت فوق که بمیزان زیادی ‌نفت ذخیره کرده ومنابع انرژی خود را تا حدودی تضمین کرده اند چین حتی ‌بفکر ایجاد انبارهای ‌ذخیره نفت نیافتاده است چون بر این نظر بوده است که رقابت افسار گسیخته در این مورد جهان را به پرتگاه جنگ و ویرانی خواهد کشاندو اصل اساسی عرضه و تقاضا در روابط بین المللی را متلاشی خواهد کرد در واقع چین با آن قدرت عظیم اقتصادی تنها کشوری خواهد بود که باید صرفا بخاطر رقابت قدرتها به کمپانیهای غربی بخصوص آمریکائی سه برابر قیمت واقعی‌ نفت را پرداخت کند این رقابتها روابط چین با کشورهای شمالی را نیز بهم زده و عملا جلو هرگونه قراردادهای ‌طولانی مدت را میگیرد بهمین دلیل چین کوشش دارد طی چند سال آینده ده ها کارخانه برق اتمی‌ایجاد کند که اگرچه آنها هم گران هستند ولی سرمایه در داخل کشور باقی ‌خواهد ماند و از طرفی ریسک پیشرفت اقتصادی را بحد اقل خواهد رساند و از همه مهمتر نیازی برقابت افسار گسیخته برای متلاشی کردن اقتصاد جهان نیست .
۱۰) نکته پایانی اینکه کشورهای تولید کننده نفت از اوضاع پیش آمده بخوبی بهره برداری کرده و قیمت نفت را علاوه براینکه گران میفروشند از مشتریان خود در خواست ارز یورو را دارند که این بهیچوجه بنفع دالر و آمریکا نیست اگر سیاست نفتی آمریکا نتواند به تقویت دالر کمک کند و آنرا دوباره در صدر قرار دهد آنوقت تمامی سیاستهای آمریکا با شکست مواجه خواهد شدو ذخایر نفتی خود را باید بقیمت گران در آمریکا بفروش برساند.
مدتها ست که اوراق بهادار و بورسها در جهان از یورو برای مبادلات خود استفاده میکنند و تلاش آمریکا برای کشاندن سرمایه ها باین کشور ناکام مانده است سرمایه گزاری آمریکا فقط برای کنترول نفت و در نهایت از طریق آن کنترول اقتصاد جهان سیاست یکسویه بوده و از همان ابتدا با شکست مواجه شده است و این موضوع نشان میدهد که اقتصاد جهان را دیگر نمیشود مونوپولیز کرد(monopolize ) اقتصاد جهانی نمیتواند تنها در کنترول و انحصار یک کشور درآید بنابراین اگرچه ناموزون ولی ‌پی گیر بتکامل خود ادامه خواهد دادو این روند نشان میدهد که تنها از طریق همکاری و استفاده درست از منابع جهانی‌ از جمله نفت میشود مشکلات پیش رو را حل کرد از جمله نفت و بازار آن را که باید تابع عرضه و تقاضا باشد و رقابت مثبت را بپذیردو خریدار و فروشنده آزاد داشته باشد و منافع طرفین را در بر بگیرد تا تعادل در رابطه اقتصادی در جهان بر قرار شده و اصل احترام متقابل و حق و حقوق برابربصورت قالب عمل کندبا سیاستهای‌آمریکا صدور و خرید نفت در جهان بهیچ وجه با عرضه و تقاضا تطابق ندارد و آنچه خریده میشود در واقع مورد نیاز بازار نیست بلکه مازاد برآن است این روند نشان میدهد که کشورها باید بطور مستقل منابع مصرف انرژی خود را افزایش دهند و آنرا متنوع کنند همان کاری ‌که چینی ها ده ها سال است انجام میدهند تا در چنین شرایط فشار پیشرفت اقتصادی کند نشود و ابتکار عمل از دست خارج نشود این درسی است که باید از رقابت منفی در بازار نفت و انرژی جهان گرفت و آمریکا هم باید درک کند ادامه سیاستهای ‌یکجانبه که با منافع تمامی‌ جهان در تضاد است مقاومت گسترده تری را برعلیه خود دامن خواهد زد .
منبع : اصالت


همچنین مشاهده کنید