جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


منشا خانواده مالکیت خصوصی و دولت


منشا خانواده مالکیت خصوصی و دولت
▪ نویسنده: فردریک انگلس
▪ مترجم: خسرو پارسا
▪ ناشر: نشر دیگر
تا سال‌های دهه ۱۸۶۰ چیزی به اسم تاریخ خانواده وجود نداشت. در این زمینه دانش‌های تاریخی هنوز تحت تاثیر «پنج کتاب» موسی بود. تا این زمان یک دوران روابط خانوادگی بی بند و بار در زمان‌های حاکم بوده که شامل چندهمسری زنان و چند زن شرقی و چند شوهری هندی و تبتی بوده است. این واقعیت شناخته شده بود که در میان برخی مردم، تبار نه از سوی پدر که از مادر به ارث برده می‌شد.
از سال ۱۸۶۱ با انتشار کتاب حق مادری نوشته باکوفن بررسی تاریخ خانواده آغاز شد. باکوفن می‌گوید: انسان در آغاز در یک حالت بی بند و باری جنسی زندگی می‌کرده که ازدواج اشتراکی نامیده می‌شده است. این بی‌بند و باری موجب می‌شده تبار پدری یک سره غیرقطعی باشد بنابراین اصل و نسب تنها از سوی زن بنا به حق مادری شناختنی بود. در نتیجه از میان پدر و مادر نسل جوان، تنها زن به عنوان یگانه زاینده بی چون و چرای نسل تازه از ستایش و توجه زیادی برخوردار می‌شد که این پدیده تا مرز حکومت مطلق زن سالاری پیش می‌رفت.
گذر به تک همسری که در آن زن تنها از آن یک مرد است; دربرگیرنده نقض مقررات مذهبی بود که باید جبران می‌شد یا اینکه زن تحمل نقض آن مقررات را با واگذاری خود برای زمانی محدود به دیگران خریداری می‌کرد.
باکوفن برای اثبات نظرات خود نقل قول‌های بی شماری از ادبیات کلاسیک می‌آورد; که آنها را با دقت بسیار زیادی فراهم کرده است. بنابر نوشته او; تحول از ازدواج اشتراکی به تک همسری و از حق مادری به حق پدری به ویژه در میان یونانیان در نتیجه تحول اندیشه‌های مذهبی و پیدا شدن خدایان نوین بود به گونه ای که یکی کم کم دیگری را از صحنه بیرون می‌کرد.
بنا به گفته باکوفن این تکامل شرایط بالفعل زندگی انسان‌ها نیست که تغییرهای تاریخی را در جایگاه اجتماعی زن و مرد به وجود می‌آورد بلکه بازتاب مذهبی این شرایط در ذهن‌های انسان‌هاست که چنین می‌کند.
از این رو باکوفن به مبارزه دراماتیک میان حق مادری در حال فروپاشی و حق پدری در حال برآیی و پیروزی در روزگار نیم خدایان اشاره می‌کند. در سال ۱۸۶۵ ج.ف. مک لنان درست مخالف باکوفن در میان مردمان وحشی، بربر و حتی با تمدن یک گونه ازدواج را می‌یابد که در آن داماد به تنهایی یا به همراه دوستانش باید وانمود کند که عروس را از دست بستگانش دزدیده است.
مک لنان می‌گوید این رسم باید بازمانده ای از روش گذشته ای باشد که در آن مردان یک قبیله، زنان خود را از قبیله دیگر به زور می‌گرفتند. ازدواج ربایی باید در میان قبایلی رسم بوده باشد که یا درون همسری در میان آنان ممنوع بود یا مردان شمار کافی از زنان را در میان قبیله خود پیدا نمی‌کردند. مک لنان; گونه اول را برون همسر و گونه دوم را درون همسر نامیده است.
این رسم نتیجه مستقیم و ناگزیر ازدواج یک زن از سوی چند مرد بود که در نتیجه کودک بازهم از طریق مادر شناخته می‌شد و خویشاوندی تنها از راه تبار زن و کنار گذاشتن مرد درنظر گرفته می‌شد. البته کمبود زن در یک قبیله نیز چندهمسری را افزایش می‌داد. از آنجاکه برون همسری و چندشویی به نابرابری عددی جنس‌ها برمی گردد; ناگزیر تمام بنیادهای برون همسر را دارای بنیاد چندشویی دانسته اند. در سال ۱۸۷۱ مورگان شیوه تازه ای از ازدواج گروهی را در میان برخی جوامع کشف کرد که درمیان بومیان ایالات متحده، آفریقا و استرالیا وجود داشته است. او داده‌های خود را در کتاب نظام‌های هم خونی و خویشاوندی سببی منتشر کرد. مورگان آغاز کار خود را بر نظام‌های خویشاوندی گذاشت و گونه‌های برابر با آنها را از نو ساخت و از این مسیر گذرگاهی برای بررسی انسان پیشاتاریخ ساخت.
آیا ساختار، شکل، پیوندها و بستگی‌های درونی خانواده در حال دگرگون شدن است؟ آیا این دگرگونی درکنار دیگر دگرگونی‌های جامعه بشری، نوید جهانی دیگر را می‌دهد؟ آیا شناخت چگونگی سرنوشت نهاد خانواده بدون مطالعه و بررسی تاریخ آن ممکن است؟
و خانواده امروز و پیوندهای عاطفی، حقوقی میان زن و مرد و فرزندان و خویشاوندان در سراسر تاریخ چه فراز و نشیبی طی کرده است؟ انگلس پاسخ این سوالات را در این کتاب با استفاده از یادداشت‌های مارکس از مطالعه کارهای مورگان دراختیار می‌گذارد.
او می‌گوید: امروزه مدارک ما در زمینه تاریخ جامعه‌های انسانی نخستین افزایش بسیار یافته است. افزون بر انسان شناسان، جهانگردان و تاریخ نویسان حرفه‌ای پیشاتاریخ، دانشجویان حقوق تطبیقی هم در این راه وارد شده‌اند. در نتیجه برخی از فرضیه‌های مورگان در برخی زمینه‌ها سست شده است اما مدرک‌های نوین در هیچ جا به دگرگون شدن برداشت‌های بنیادین او نینجامیده است. نظامی که وی در بررسی تاریخ جامعه‌های نخستینی پدید آورد، در ویژگی‌های بنیادی‌اش تا امروز به قوت خود باقی مانده است.
حامد محمدی
منبع : روزنامه حیات نو